سخنان بزرگان برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری
سخنان بزرگان برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری

باران گاهی در ذهن او شنا می‌کند



نگاهی به مجموعه‌ شعر «از من بعید»
باران گاهی در ذهن او شنا می‌کند

اسمش را گذاشته‌ام «ذهن‌رود»! گاهی می‌گویم «فلانی ذهن‌رودی است.» انگار اهل جایی باشد؛ شاید هم باشد. تمام ذهن‌رودان اهل یک جزیره‌اند.
 

این آدم ها، روایت محورند. هر چیزی برایشان روایت می سازد و قصه اش را با تمام جزئیات برایت بازگو می کنند. حالا حکایت کتاب و شعرهای «از من بعید» محسن بوالحسنی است؛ از او بعید است که جزو طایفه «ذهن رودان » نباشد.

«از من بعید » را بتازگی نشر مروارید منتشر کرده است که 35 شعر محسن بوالحسنی را در بر دارد. اولین شعر با عنوان کتاب آغاز می شود: «از من بعید تویی» و این دوری تا پایان کتاب جریان دارد.

شاعر این مجموعه تنهاست. تنهایی نخ اسکناسی است که به تمام شعرهای کتاب اعتبار می دهد. شاید بگویید: «این که چیز تازه ای نیست، همه شاعران فغان تنهایی سر می دهند.» اما به زعم من تنهایی یک «ذهن رود» کمی فرق می کند. بوالحسنی بخوبی تنهایی را تصویر می کند:

«بلدم در خانه نشینی های مفرط

هر روز

انگشتان دستم را بشمارم

و آن قدر راه بروم

که از خستگی بخوابم»

یا در ادامه همین شعر، جایی که می گوید:

«همین است که دنیا

همین اندازه است

هفتاد و هشت مترمربع

با حمام و آشپزخانه و دستشویی

و تخت

که پایتخت آرام من است

و آسمان تمام شهرها

در جغرافیای من

خواب است.»

یا در شعری دیگر که می گوید:

«در آینه

به قصد کشت

صورتم را ببینم.»

ابوالحسنی با تصویری که از تنهایی در مسیر شعرهای این مجموعه می سازد، مخاطب را به این باور می رساند که به تنهایی اش خو کرده و شاید دلخوشی نداشته باشد، اما به همزیستی مسالمت آمیزش با او ادامه می دهد.

جنگ، باران و زن، سه کلیدواژه این مجموعه هستند؛ لغاتی که در شعرهای این کتاب بسیار خواهید دید. بوالحسنی از یک شهر جنگزده آمده و انگار برخوردش با جنگ مانند مواجهه اش با تنهایی است:

گل ها در بمباران

آداب عجیبی دارند

نمی ترسند

فقط می ریزند

و احتمال می دهند

جنگ یک بازی خطرناک است.»

«باران» انگار تنها امید بوالحسنی است برای رهایی. تمام پاکی های دنیا برای او در باران تعریف می شود، مثل شعر و «زن» که در شعر بوالحسنی مظلوم است، رنجدیده و معصوم و هرگاه که می آید، شاید نتواند شعر را لطیف کند، اما بی گمان معصومیتش را به کالبد شعر می ریزد:

«بغلم کن جنوب

بغلم کن

و به رویم نیاور

که زن

یعنی خیالباف ترین مرد زمین»

بوالحسنی زبان مستحکمی دارد و ابایی از به کار بردن واژه های مهجوری مانند مندرس ندارد. شعرهایش اگر چه لطیف نیستند، اما نشانی از عصیان در آنها دیده نمی شود.

او همان طور که فکر می کند، می نویسد و این یکی دیگر از خصوصیات «ذهن رودان» است. شاعر، مرزهای رویا و کابوس و خیال را در می نوردد و جریان سیال ذهنش را به کالبد شعرهای روایی اش می اندازد:

«غروب

در صورتم

زنی که آتش گرفته بود

می دوید.»

اما آنچه می تواند پاشنه آشیل این مجموعه باشد، فاصله شعر او از شعرهای روز است. بنا ندارم این خصوصیت را عیب بشمارم، نه! بوالحسنی با زبان خود و از دغدغه خود می نویسد و شاید این خصوصیات باعث دامنگیر شدن تنهایی به کتاب شود.

بوالحسنی از کلیشه های عاشقانه فاصله می گیرد و به انتشار تنهایی خود مشغول است و مخاطبش نیز بی گمان باید طعم تنهایی را چشیده باشد و ارتباط حسنه ای با «ذهن رودان» داشته باشد، وگرنه از او بعید نیست کتاب را از نیمه رها کند!

مجتبی تقوی زاد / جام جم
+++++++++++++++++++++++++

بت نام از اعضای جدید برای فصل تابستان
کتابخانه شهر فرهنگسرای تهران عضو فعال می پذیرد

کتابخانه شهر فرهنگسرای تهران با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و نیز ایجاد انگیزه به مطالعه در کودکان و نوجوانان ، برای فصل تابستان اقدام به ثبت نام از اعضای جدید نموده است.
 

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای تهران و مدیریت فرهنگی هنری منطقه 22 ، کتابخانه شهر یکی از مجموعه کتابخانه های مجهز و پرمخاطب سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و از معدود کتابخانه های منطقه 22 است که به تنهایی پاسخگوی نیاز مخاطبان و به ویژه دانش آموزان و دانشجویان ساکن در بخش وسیعی از منطقه است.

بر اساس این گزارش سالن مطالعه این کتابخانه با ظرفیت 80 نفر، مخزن کتابخانه با بیش از 8000 جلد کتاب، بخش نشریات و اطلاع رسانی، بخش کودک و نوجوان با بیش از 3000 جلد کتاب، بخش کتب درسی و کمک درسی ویژه داوطلبین کنکور با حدود یک هزار جلد کتاب و بخش امانت کتاب با بیش از 500 عضو فعال میزبان علاقمندان به کتاب و کتابخوانی است.

این گزارش می افزاید: کتابخانه شهر هم چنین با هدف اشاعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی و ارتقا سطح علمی اعضا و مراجعین، اقدام به برگزاری برنامه های متنوعی همچون مسابقات مختلف کتابخوانی و اطلاعات عمومی، برپایی نمایشگاه های کتاب به مناسبت های مختلف و برگزاری نشست های نقد و بررسی کتاب می نماید.

علاقمندان برای عضویت در این کتابخانه می توانند به نشانی انتهای بزرگراه حکیم غرب، سه راه دهکده المپیک، پشت دبیرستان اندیشه، بوستان ساحل، فرهنگسرای تهران مراجعه کنند و جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 44137060 تماس بگیرند.


فلاسفه ایران فلاسفه ایران , فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , سخنان فلاسفه ایران , اس ام اس فلاسفه بزرگ ایران , سخن بزرگان و فلاسفه ایران , اس ام اس های فلسفی فلاسفه ایران , جدیدترین اس ام اس های پر مفهوم فلاسفه ایران , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند ,

معرفی کتاب
همه چیز درباره «در فضیلت نقد»

معلمی در روستایی دور افتاده از استانی دوردست موهایش را به خاطر همراهی با شاگرد سرطانی‌اش می‌تراشد و فردای آن روز همه دانش‌آموزان، سر تراشیده سر کلاس می‌آیند. معلم دیگری در استانی محروم، کلیه‌اش را هدیه می‌کند به شاگرد فقیرتر از خودش. آتش‌نشانی گمنام، هنوز نخستین جشن تولد کودکش را نگرفته خود را به هنگامه هراسناک آتش و دود می‌زند و بی‌اعتنا به سخن شعارپیشگان بی‌عمل، جانش را به دختر کوچک معصوم هدیه می‌کند.
 

به گزارش جام جم آنلاین، دو جوان تنومند با رد پای چاقو بر گونه و گردن، بر موتوری می غُرند و در تاریکای صبحدم، همه هستی پیرزنی تازه رسیده به شهر را، که برای مداوای دخترش آورده، یکجا می ربایند تا خرج شیشه و شب نشینی و شراب کنند و چند خیابان آن سوتر، راننده فقیر تاکسی، بسته های پول های جا مانده در ماشین را، بی اندیشة جهیزیه دختر و مداوای همسر، با تقوا و استغنا به صاحبش برمی گرداند.

چوپانی به پیکر سوخته زنی بر می خورد که بعدها پلیس می فهمد یکی دیگر از قربانیان آدم ربایی و آزار و قتل و سوزاندن است که صبحی از خانه درآمده و سوار بر ماشین عبوری شده و دیگر بازنگشته و چشمان عزیزانش را در انتظار و خون نشانده است.

پیری گمنام و بی ادعا، در روستایی دور با چشمانی کم نور و قامتی خمیده و دستان چروکیده، همه وزنش را روی چوب عصا می اندازد تا دست بر دیوار نگیرد و ناخواسته دیوار خشتی را نساید و حقی را از صاحب دیوار ضایع و زایل نکند یا ناغافل دانه ای از لب موری برنگیرد و آن سوتر، مدیری متظاهر، میلیاردها ثروت ملت را برمی دارد و در کشوری دوردست قصر می سازد یا کرورها پول ملی نفت را در حساب شخصی می ریزد و گردن فراز می دارد و ناز بر فلک و فخر بر ستاره می کند...

آن سو، رهبری خود را سپر مردمش می کند که فدا شود و آن سوتر رهبرانی همه مردم را سپر تاج و تخت خود می کنند تا مردم فنا شوند و آنها بمانند.

پرشمار است اتفاقاتی از این دست که برخی شان فرشتگان ساجد انسان را سرافراز می کند و خیلی هاشان شیطان طاغی و عاصی را گردن فراز.

در میانه این میدان، چه می توان کرد جز گفتن و سنگ سراچه دل به الماس آب دیده سفتن، یگانه ساز و برگ ما که نه سیاستمداریم و نه قانونگذار و نه قاضی و نه مجری و نه میانجی و نه منجی، محک زدنِ احوال و اقوال و افعال است و پاسداشت شبچراغ امید و زنده داشتن شمع تابنده و آیینة بازتابندة نقد.

آیینه چـون نقش تـو بنمود راست / خود شکن، آیینه شکستن خطاست

نقد ناب، گوهر کمیاب و دُرّ دیریابی است که در این ملک و دیار غریب و مهجور مانده است، از بس رقابت های سیاسی و حسادت ها و طمع ورزی به پست و مقام و جاه و جلال و ثروت و مکنت و قدرت را به جای نقد جا زده اند و در هر گروه و رسته و حزب و دسته و رسانه و مجلس و انجمن، تخریب و تخطئه دیگران را به قصد تحسین و تقدیس خود، در قالب مظلوم نقد ریخته اند و جاه طلبی و قدرت اندیشی و آزمندی خویش را برای سر پوشاندن، در جامه و زرورق نقد پیچانده اند، که نقد ناب را از نقدهای دروغین و کینه ورزانه و منفعت خواهانه به سختی می توان تمیز داد.

نقدِ ناب، بازتابانده کژی ها و فاش گفتن گزافه ها و عریان کردن خطاهاست، بی شائبة رقابت و چشمداشت موقعیت و رؤیای قدرت و ثروت و منزلت.

نقد ناب، تاباندنِ آفتاب روشن صبحگاهان بر ابریشم تاریک شبراهه خاموش است. شلاقِ باران سرد و درشت اردیبهشتی بر تن رخوتناک برهوت خشک و تفتیده است، شکستن شیشه سکوت شب سیاه صحرای هراس انگیز با اوج ضرباهنگ یک آواز است آن که بر آستانة چاه بر تو سکوت می کند، دوستار تو نیست، رؤیایش در دام حادثه افتادن توست... آن که در اوج غرور و قدرت، بر تو عیب نمی گیرد و نهیب نمی زند، می خواهد قربانی غرور و مسحور کبر و مغلوب خودشیفتگی ات شوی...

نقدِ ناب، یعنی نهیب، یعنی فریاد، یعنی پس کشیدن تند و بی رحمانه یک دوست از آستانه سقوط و صخره. یعنی فرمان ایست دادن به آنکه بی محابا و پرشتاب، در پیچ تندِ جادة بی حفاظ، می راند...

و چنین است که باور داریم کلامی که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند و نقدی که از روی صلاح و سلام و با قصد و نیّت صالح و سالم گفته شود، حتی در خشکسالی زمان و سترونی زمین، می تواند برشکوفد و برشکوفاند و به برگ و بار نشیند و نشانَد و آب و آبادانی بیاورد و سینة سیاه شب را ستاره باران کند و سردی رخوتبار سکوت را غزلبازان و از دل کویر خشک تَرَک خورده، جنگل پرگیسوی سبز برویاند و بر تن آرزومند صحرای تشنه، چشمه پر غُلغُل سرد بجوشاند و زمین و زمان را تغییر و تحول بخشد و آدمیزاده را به سمت و سوی معنای ناب آدمیت گسیل دارد...

مقالات این مجموعه، هر یک به تنهایی بر این ستون و شالوده بنا شده که ریشه دردها و کاستی های جامعه و نیز اشتباهات و انحرافات افراد و گروه ها را، نباید در عوامل بیرونی موهوم و تقدیر و سرنوشت و کجمداری روزگار غدّار و توطئه خارجی و داخلی جست بلکه گاه نیک و بل ضروری است نیم نگاهی پرسشگرانه و نامتکبرانه بر خود افکنیم و علل و دلایل همه کژی ها و کژتابی ها و درماندگی ها و جاماندگی ها و عسرت ها و حسرت ها را در خود بجوییم و بی رحمانه در برابر آن بایستیم.

این نوشتارهای کوتاه، هرچند هر یک ماهیت و موضوع مستقل دارند و در حوزه های گونه گون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به تحریر درآمده اند، با این حال رشته ای ظریف اما محکم همه آنها را به هم پیوند می دهد و آن بازگشت و کاویدن ریشه های مسائل و مصائب داخلی در درون و جُستن مشی ها و منش ها و رفتارها و کردارهای ناسنجیده و نامدبرانه خود و نیز قائل شدن به نقش عوامل و علل حقیقی و ملموس و قابل اندازه گیری و قابل اثبات در به وجود آمدن رخدادهاست، به جای تن سپردن به عوامل موهوم و فرضی و فریبنده و توطئه اندیشانه. (به نقل از مقدمه کتاب)

کتاب « در فضیلت نقد » حاوی 240 مقاله در حوزه های فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست با نگاهی متفاوت و صریح است. این اثر همچنین می تواند به عنوان منبعی برای درس های مقاله نویسی، یادداشت نویسی، تحلیل نویسی و تفسیرنویسی مورد استفاده دانشجویان رشته روزنامه نگاری و ارتباطات قرار گیرد.

این اثر در قطع وزیری در 582 صفحه و با بهای 20 هزار تومان به بازار نشر عرضه شده است و برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آن می توانید با شماره تلفن های 29993242 و 29993306 تماس بگیرید یا به سایت www.ketabettelaat.com مراجعه کند.


فلاسفه ایران فلاسفه ایران , فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , سخنان فلاسفه ایران , اس ام اس فلاسفه بزرگ ایران , سخن بزرگان و فلاسفه ایران , اس ام اس های فلسفی فلاسفه ایران , جدیدترین اس ام اس های پر مفهوم فلاسفه ایران , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند ,

 چه کتابی برای فرزندم مفیدتر است؟

شاخص های کتاب خوب برای کودکان کدام است؟ این پرسشی است که شاید ذهن بسیاری از والدین را به خود مشغول کند. واقعیت این است که برخی از خانواده ها برای تهیه کتاب مناسب کودکان خود هنوز با نگرانی هایی مواجه هستند.
 

دلیل این نگرانی از کجا نشات می گیرد؛ با گشت و گذاری هر چند کوتاه در بازار کتاب شاید این نگرانی والدین پر بیراه نباشد. کتاب ها چنگی به دل نمی زند و در این بازار، کتاب مناسب برای کودکان به کالایی کمیاب تبدیل شده است.

حالا اگر کتاب خوبی نیز وجود داشته باشد مخاطبان چگونه باید از آن آگاهی یابند. به نظر می رسد هنوز در معرفی کتاب نیز مشکل وجود دارد و متولی خاصی در این زمینه نیست.

مهارت با مطالعه کتاب

وقتی فردی از دوران کودکی با کتاب آشنا شود به تدریج مهارت های وی گسترش و تکامل می یابد، در واقع کتاب خوب ارزشمندترین دستاورد و خوراک فرهنگی برای کودکان است.

گزارش های خانه کتاب وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حاکی از آن است که سال گذشته 11 هزار عنوان کتاب که از این تعداد پنج هزار چاپ نخست و شش هزار چاپ مجدد بودند، در حوزه کودک و نوجوان منتشر شد.

از این تعداد هشت هزار کتاب توسط نویسندگان تهرانی و سه هزار کتاب نیز از سوی نویسندگان شهرستانی به رشته تحریر در آمده و هزار و 600 جلد تالیف و سه هزار و 489جلد ترجمه بوده است.

با توجه به این آمار منتشر شده، باید بررسی کرد که از مجموعه 1 هزار عنوان کتاب ، چه میزان کتاب خوب و اثرگذار بوده است ؟

کتاب خوب قدرت تصمیم گیری را بالا می برد

کارشناسان حوزه کودک بر این باورند که کتاب خوب باید دارای شخصیت هایی باشد که بتواند در شرایط سخت قادر به تصمیم گیری درست شود و در تمام مراحل از اصول صحیح اخلاقی پیروی کند.

آنان معتقدند که نویسندگان و ناشران کتاب کودکان با درایت و آگاهی از این اصول و نکات ساده می توانند، کودکان امروز را به افراد سالم و موفق آینده تبدیل کنند. افرادی که سرمایه های انسانی برای جامعه بشری هستند.

کتاب خوب خوراکی فرهنگی برای کودکان

نازنین طهماسبی نویسنده کودک و نوجوان در این زمینه به خبرنگار ایرنا می گوید: با توجه به تولید کم کتاب های خوب در حوزه کودک، کتاب ها نیز به درستی به والدین معرفی نمی شوند و آنان نمی دانند که چگونه و از کجا می توان این خوراک فرهنگی را تهیه کرد.

وی با بیان اینکه اکثر کتاب های موجود در بازار نشر محتوای قوی ندارند، می افزاید: این گونه کتاب ها که بار محتوایی ندارند و با عنوان کتاب های کودک وارد بازار نشر می شوند، به دلیل استقبال کم، در کتابخانه های عمومی گنجانده می شوند و هیچ گونه فایده اساسی ندارد.

طهماسبی ادامه می دهد:در حالی که کتاب خوب باید دارای محتوای تاثیرگذار و تصویرگری جذاب باشد تا فردی که از دوران کودکی کتاب را می بیند، محتوای آن در ذهنش نقش بسته و در کسب مهارت هایی زندگی تلاش کند.

نیاز به برنامه ریزی مدون

این نویسنده به برنامه ریزی مدون برای تولید کتاب های خوب کودکان تاکید کرده و اضافه می کند: همچنین باید تعاملی میان نویسندگان و والدین بوجود آید، اگر کتاب خوب باشد، شوق مطالعه نیز افزایش یافته و مخاطبان زیادی را از سنین پایین جذب می کند.

وی با بیان اینکه بسیاری از کودکان روستایی و شهرستان های کوچک از دسترسی به کتاب خوب محروم هستند، می گوید: این مسئله ناشی از عدم توزیع مناسب کتاب است، کودکان بسیاری در آنجا نیاز به کتاب دارند و حتی عطش آنان برای مطالعه بیش از کودکان شهرهای بزرگ است .

طهماسبی تصریح می کند: باید توازنی میان توزیع و پخش کتاب بوجود آید و کتاب های خوب حتی از طریق رسانه های تصویری و شنیداری برای والدین معرفی و در اختیار کودکان قرار داده شود.

معرفی کتاب خوب در مراسم ها

کاظم طلایی عضو انجمن ناشران کودک و نوجوان نیز در این باره می گوید: کتاب های خوب باید در اجرای مراسم ها و برنامه های شاد به والدین معرفی و در میان کودکان نیز فرهنگ سازی شود که کتاب همواره دوست و سرگرمی مناسب است.

وی می افزاید: خواندن کتاب خوب باعث ایجاد فرایند برون سازی در کودکان می شود، برون سازی فرایندی است که به موجب آن فرد ساخت ذهنی خود را با شرایط و وقایع جدید تغییر می دهد. همچنین سبب می شود، افراد، اطلاعات جدیدی کسب و اطلاعاتی را هم که در ذهن دارند با واقعیت منطبق کنند.

طلایی ادامه می دهد: صحبت کردن درباره موضوع کتاب و پرسیدن نظر کودک درباره کتاب، او را در چالش قرار داده و سبب ایجاد یادگیری اکتشافی می شود که همین مسئله علاقه مندی او را به کتاب افزایش می دهد.

تولید کتاب خوب با ادبیات امروزی

تولید کتاب های خوب با ادبیات امروزی و قابل فهم، به رشد و ترقی کودکان منجر می شود از این رو باید بسترهایی فراهم کرد تا تولید کتاب های مناسب کودکان افزایش یابد.

در این مسیر لازم است نویسندگان و ناشران در تولید کتاب خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند و مسوولان فرهنگی نیز به حمایت از تولید این نوع کتاب ها اقدام کنند.

هنوز شاخص های یک کتاب خوب به طور دقیق مشخص نیست بنابر این در ابتدای کار باید تعریفی درست از یک کتاب خوب و مناسب کودکان ارائه کرد و سپس به ارزیابی محصولات این حوزه پرداخت.

به نظر می رسد حوزه چاپ و نشر کتاب های کودک از یک برنامه منسجم برخوردار نیست و تا زمانی که این شیوه در این بخش حاکم باشد نمی توان انتظار کتاب های خوبی از این حوزه داشت. ( ایرنا )
 



فلاسفه
 اولین کتابخانه کودک در ایران / عکس
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 19:43 شماره خبر: 1962209952598173956 209 بازدید



پیشینه برپایی کتابخانه کودکان به عنوان بخشی از کتابخانه‌های عمومی در ایران، به سال ۱۳۳5 در تبریز باز می‌گردد که پس از گشایش کتابخانه ملی در آن شهر، اتاقی به بخش خواندنی‌های کودکان اختصاص داده شد.

برپایه گزارشی که به همین مناسبت انتشار یافت، چگونگی کار آن به آگاهی همگان رسید: "... در ایران تا آنجا که اطلاع در دست است کتابخانه عمومی مخصوص کودکان برای اولین بار در تبریز تاسیس می‌شود. کتابخانه کودکان اطاقی است بطول و عرض ۴/5 و 5/6 متر که نور آن بوسیله پنجره‌های مشرقی تامین گردیده است.

در کتابخانه مزبور کتابها که عبارت از مطبوعات رنگین و مجلات مصور و جزوه‌های قصه کودکان و غیره میباشند در قفسه‌های کوچک که اطراف اطاق گذاشته میشود در دسترس کودکان قرار میگیرد. کودکان عضو کتابخانه خودشان کتب و مجلات را از قفسه برداشته پس از تماشا در جای خود میگذارند."

منبع: کتاب تاریخ ادبیات کودکان ایران


فلاسفه

آن بیست و سه نفر» به آمازون رسید

سوره مهر الکترونیک اخیراً اقدام به انتشار چند اثر در سایت آمازون کرده که از جمله این منابع، کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشته احمد یوسف‌زاده است.
 

سوره مهر الکترونیک اخیراً اقدام به انتشار چند اثر از کتاب های چاپ شده خود در سایت آمازون کرده است که از جمله این موارد کتاب احمد یوسف زاده با عنوان «آن بیست و سه نفر» است. نسخه فارسی این کتاب با عنوان «Those 23 People» به منظور دسترسی آسان علاقه مندان به ادبیات مقاومت و پایداری در میان فارسی زبانان عرضه شده است.

«آن بیست و سه نفر» شامل خاطرات احمد یوسف زاده از زمان حضور در جبهه و در دوران اسارت است که سال گذشته از سوی انتشارات سوره مهر در بازار کتاب عرضه شد. چندی پیش تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب رونمایی شد.

ایشان در این تقریظ فرمودند: «در روزهای پایانی 93 و آغازین 94 با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین کام شدم و لحظه ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده ی خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیبائی ها، پرداخته سرپنجه معجزه گر اوست درود می فرستم و جبهه سپاس بر خاک می سایم.

یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»

این اثر در روزهای برگزاری بیست و هشتمین دوره نمایشگاه کتاب تهران جزء پرمخاطب ترین آثار عرضه شده از سوی انتشارات سوره مهر بوده است به طوری که در ظرف این ایام بارها تجدید چاپ شد. (تسنیم)
فلاسفه
 جنگ و صلح ایرانی با 2 میلیون مخاطب

«می‌توانستم از پیش بابا بروم. نمی‌توانستم از او دل بکنم. چهار زانو نشسته، روی سینه اش خم شده بودم. سینه‌اش، گلویش، صورتش و پیشانی‌اش را می‌بوسیدم.
 

به موهایش دست می کشیدم .... برای آخرین بار چشمش را بوسیدم و حلالیت خواستم و خداحافظی کردم. دلم نمی خواست کفن را ببندم. خیلی سخت بود. بازکردنش سخت بود، ولی بستنش سخت تر. انگار با بستن این گره همه چیز تمام می شد. آخرین دیدار، آخرین لمس کردن ها، آخرین بوییدن ها، به خدا گفتم: خدایا چه کار کنم؟ تو کمکم کن. چه طور از بابا دل بکنم؟...»

این فراز را بسیاری از ما به خاطر داریم، ما دو میلیون نفری که «دا» را خوانده و با آن گریسته ایم و خواندنش را به دیگران هم توصیه کرده و کتاب هایمان را دست به دست میان دوستان و آشنایان چرخانده ایم. «دا» دربردارنده مجموعه خاطرات سیده زهرا حسینی است؛ خاطراتش از روزهای جنگ تحمیلی که از جمله اثرگذارترین آثار این حوزه است و مورد توجه رهبر انقلاب هم قرار گرفته است.

حالا در آستانه سوم خرداد، این کتاب تاثیرگذار به زبان اردو هم ترجمه شد و روز گذشته در مراسم رونمایی این ترجمه خبرهای تازه ای درباره این اثر ماندگار شنیدیم. محسن مومنی، رئیس حوزه هنری از چاپ 700 هزار نسخه از این کتاب و مطالعه آن توسط دو میلیون ایرانی و شروع برنامه ریزی ها برای ساخت سریال و فیلم سینمایی از روی این کتاب خبر داد. افتخار حسین عارف، رئیس سازمان فرهنگی اکو هم «دا» را جنگ و صلح ایرانی نامید که برگرفته از واقعیت هایی شگرف است.

افتخار حسین در این مراسم گفت: کتاب «دا» توسط محمد بشیر عالمی به زبان اردو ترجمه شده است. هم نگارنده و هم مترجم در خلق اثری بی نظیر به دو زبان فارسی و اردو موفق بوده اند.

او به بررسی گونه خاطره نگاری پرداخته و گفت: «دا» در عین حال که یک رمان و داستان نیست، به همان میزان رمان و داستان است. به عبارتی نمی شود «دا» را در گونه های رمان و داستان طبقه بندی کرد،چون مستند و واقعی است، اما «دا» این خصوصیت را در عین خاطره بودنش دارد که با هنرمندی تمام یک رمان و داستان واقعی نیز به شمار برود.

افتخار حسین عارف تاکید کرد: یکی از مهم ترین ویژگی های دا این است که پیوند جنگ و زندگی را در دفاع مقدس ایران به تصویر می کشد و از آن رونمایی می کند. این که یک مادر چه نقشی در دفاع مقدس داشته و چطور می توانسته باوجود همه مصیبت ها خانواده را مدیریت کند.

او «دا» را با «جنگ و صلح» اثر تولستوی مقایسه وتصریح کرد: این کتاب، «جنگ و صلح» ایران است و به عبارتی می شود گفت اثری بالاتر از «جنگ و صلح» است، چرا که این اثر واقعی است و در عین واقعیت داستانی شگرف است.

رئیس سازمان فرهنگی اکو خطاب به مسئولان صدا و سیما گفت: فیلم و سریال این اثر را باید ساخت و به تمام دنیا عرضه کرد تا همگان از وجود چنین ادبیاتی و اتفاقات مستند و مهمی از ایران آشنا شوند.

«دا»؛ راهنمای هویت جدید ایرانی ها

در ادامه محسن مومنی، رئیس حوزه هنری با اشاره به کتاب دا گفت: ایران بعد از انقلاب اسلامی دارای هویت جدید شد که با گذشته اش تفاوت داشت. هویتی که با دفاع مقدس به کمال خود رسید تا جایی که برای خودش هنر انقلابی و ادبیات متفاوتی داشته باشد.

او ادامه داد: کتاب دا و کتاب هایی از این دست که در چند سال اخیر تولید شده و به فرموده رهبرمعظم انقلاب، ایران را از ادبیات وارداتی بی نیاز کرده است، راهنمای هویت جدید ایرانیان است.

مومنی با اشاره به استقبال از کتاب دا در داخل و خارج از کشور گفت: این کتاب را با توجه به آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون دو میلیون نفر خوانده اند. این رقم در نوع خود بسیار عجیب و قابل توجه بوده و نشانگر این است که چقدر این کتاب مورد توجه قرار گرفته است. تاکنون نیز ۷۰۰ هزار نسخه از این کتاب منتشر شده که خود مردم مستقیما خریداری کرده اند که باز هم در میان کتاب های ادبی این آمار بسیار قابل ملاحظه است.

به گفته مومنی شریف، مراحل مقدماتی ساخت سریال و فیلم سینمایی از این کتاب در دستور کار حوزه هنری است که اقدامات اولیه صورت گرفته است.

«دا» جهانیان را به گریه واخواهد داشت

سیده زهرا حسینی، راوی کتاب «دا» هم در این مراسم گفت: مقابله با تفکراتی که قصد دارند جوانان ما را از انقلاب دور کنند از دلایلی بود که با نوشتن این کتاب موافقت کردم.

او همچنین گفت: در زمینه فرهنگی باید با احتیاط و درایت برخورد کرد؛ اما متأسفانه می بینیم بعضی ها در این باره سلیقه ای عمل می کنند.

راوی «دا» درباره ترجمه این اثر به زبان های دیگر افزود: تقاضا و خواهش من این است که در ترجمه امانتدار باشند و باحوزه هنری هماهنگ عمل کنند. این کتاب شرف و آبروی ایران است. اگر در برخی جاها با سوء نیت و غرض ورزی لغاتی جایگزین شود که به آن ضربه بزند، ناراحتم می کند.


فلاسفه
فرهنگ مشاغل سنتی منتشر شد
شنبه 2 خرداد 1394 ساعت 20:50 شماره خبر: 1953535848127464572 68 بازدید


فرهنگ مشاغل سنتی اثری در توضیح مشاغلی همچون شغل های درباری، نظامی، اداری، فنی، تجاری، خدماتی و کشاورزی است

به دست آوردن آگاهی دربارۀ شغل هایی که در گذشته وجود داشت دارای چندین فایده است، از جمله شناخت سطح مهارت های فنی گذشتگان و ابزارها و و وسیله هایی که به کار می بردند.

در این فرهنگ که به کوشش غلامحسین صدری افشار گردآوری شده است. به گفتۀ مؤلف این فرهنگ منظور از شغل این هاست: 1 – فعالیت هدف مند معینی که شخص به طور روزمره انجام می دهد (مانند تحصیل، تدریس، نقاشی و ...) 2 – مقام یا جایگاهی که مستلزم انجام دادن وظیفه های معینی است (سرپرستی، سلطنت، رهبری...) 3. چنین مقام یا جایگاهی که موجب کسب درآمد یا تأمین گذران زندگی می شود (بازنشستگی، جیرخواری و ...) منظور از مشاغل سنتی هم در این فرهنگ شغل هایی است که پیش از آغاز سدۀ 14 هجری قمری (سال 1300 خورشیدی) در ایران وجود داشته است یا در اواخر آن دوره به وجود آمده است (مانند تلگراف چی، تلفن چی، پلیس) و برخی هنوز وجود دارد. ذکر این نکته هم لازم است که در این فرهنگ عنوان دارندگان شغل ها آمده است (بقالی، نجاری ، ...)

از این رو سرگرمی هایی مانند کبوتربازی، خروس بازی یا قماربازی شغل شمرده نمی شود.

صدری افشار در بخشی دیگر از این فرهنگ می گوید: نام بسیاری از شغل ها در دوره های مختلف تغییر کرده است. همچنین گاه برای شغلی در نقاط یا زمان های مختلف چندین نام به کار رفته است. از این رو، هر شغل در عنوان رایج آن تعریف و عنوان های کمتر رایج به آن ارجاع شده است. برای برخی شغل ها که نیازمند توضیحی اضافه بوده آن توضیح در پرانتز آمده است.

برای مشاغل سنتی ناگزیر باید به منابع مکتوب اتکا کرد. ولی این منابع در مورد مشاغل قدیم بسیار فقیر و اطلاعات موجود در آن ها اغلب مبهم است.

کتاب فرهنگ مشاغل سنتی نوشته غلامحسین صدری افشار از سوی انتشارات آگه در 180 صفحه منشر شد.


فلاسفه



  • پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویداست . حکیم ارد بزرگ
     
  • آدمی آنگاه از همه توان و نیروی خویش برای کاری بهره می گیرد که در آن ، آرزو و باورهای درونی خویش را ببیند . حکیم ارد بزرگ
  • مهم نیست تا چه اندازه رشد کرده ایم ، مهم این است که ، از آرمان هایمان دور نشده باشیم . حکیم ارد بزرگ
  • سیاستمدار بزرگ ، به شمار مردم ، پاسبان و نگهبان دارد . حکیم ارد بزرگ
  • فرمانروای اندرزگو ، شایسته پیشوایی نیست ، تنها آنانی بایسته اند که کار می کنند . حکیم ارد بزرگ
  • بکارگیری آشنایان ناکارا ، در یک گردونه کاری ، برآیندی تلخ در پی خواهد داشت . حکیم ارد بزرگ
  • آدمیان تندخو و خشمگین را ، از دستگاه سیاسی دور کنیم . حکیم ارد بزرگ
  • مردم ، شاگرد سیاستمداران نیستند . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic

تب سریال‌های دهه 60


تب سریال‌های دهه 60
تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 19:09 | شماره خبر : 1979769994216215090 تعداد بازدید: 334


فرق و فاصله بسیار است میان بیننده امروزی که با هزار فوت و فن باید کاری کنی که برای دقایقی هم که شده دست از کارش بردارد، جذب اثر تو شود و تازه، با همه این حرف‌ها چهار پنج دقیقه بعد – اگر هم نخواهد با کسی از طریق گوشی موبایل خود صحبت کند ـ فیل نگاه و ذهنش هوای هندوستانِ دیگر چیزهای دم دست در وایبر و تلگرام و شبکه‌های پرشمار فارسی و بیگانه‌زبانِ ماهواره‌ای را نکند.

در دهه 60 از این همه خوراکی لذیذ یا غیر مطبوع دم دست و حاضر و آماده خبری نبود. باید یک هفته صبر می‌کردی تا ـ مثلا ـ مسابقه هشیار و بیداری چیزی عایدت می‌شد و پشت سرش هم کلی بی‌برنامگی و خماری بود...! چیزهایی مثل اخبار شبکه سراسری و فیلم‌های مستند حیات وحش و سیاسی و غیرسیاسی که از علاقه‌های ما کوچک‌ترها به دور بود، تازه، جدای از برنامه بدون بیننده «برفک» که ابتدای دهه 60 چیزی حدود دو سوم از 24 ساعت را پر می‌کرد. به این معنا که هر دو شبکه موجود (اول و دوم) در آن زمان فقط حدود هشت ساعت از شبانه‌روز را برنامه پخش می‌کردند. در این میان عده‌ای هم بودند که فکر می‌کردند خیلی بامزه‌اند و با تولید و بازگو کردن چنین لطیفه‌هایی نمک روی زخم ما می‌پاشیدند: «هیچ می‌دونی اسم فیلم سینمایی امشب چیه؟»

ـ امشب؟! خب، اصلاً مگه تلویزیون قراره فیلم نشون بده؟ مگه پنجشنبه یا جمعه است؟!

ـ نه، ولی اعلام کردن فیلم نشون می‌دن... ساعت 12 شب...

ـ راستی؟! انگار گفتی اسمشم می‌دونی؟

ـ آره، اسم فیلم سینمایی امشب برفکه!

و پشت سرش هم گویندگان این لطیفه خنک و بی‌مزه هِرّی می‌زدند زیر خنده که ما را سر کار گذاشته بودند و در واقع خبر از فیلم بی‌فیلمی و بی‌برنامگی داده بودند که هر شب با پایان برنامه‌های هر دو شبکه و با شروع نیمه‌شب در قالب ظهور برفک‌ها بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شد!

***

موضوعی که این بار می‌خواهیم به آن بپردازیم شاید لازم بود که در ابتدای نگارش و انتشار این سلسله مطالب عرضه ‌شود، اما واقعیت این است که حتی خود نگارنده نیز نمی‌دانست که این نوشته‌های نوستالژیک با هدف یادکرد از دیروز، تا اینجای کار که پنجاه و سومین شماره پی‌درپی خود را می‌گذرانَد ادامه یابد. حالا هم هر چند که دیر شده اما شاید دیگر وقتش باشد تا تحلیلی پیرامون چیستی و چرایی تب بالا گرفته در جامعه با عنوان دهه شصتی‌ها ـ البته با محوریت برنامه‌های تلویزیون ـ ارائه کنیم. چرا که از قدیم گفته‌اند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. البته این تحلیل، فقط از دیدگاه یک روزنامه‌نگار و منتقد سینما و تلویزیون که از قضا آن روزگار را درک کرده ارائه می‌شود و برای رسیدن به چیستی و کنه قضیه باید دیگرانی با تخصص‌های متنوع پا پیش بگذارند... .

***

تشکیل شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که کارشان آپلود و نمایش و به اشتراک گذاشتن یادگارهای آن روزگار است، از عکس‌های قدیمی هنرمندان آن دهه که جوانی‌شان را نشان می‌دهد، مثل بازیگران محله برو بیا و عروسک‌گردان‌های مشهور مدرسه موش‌ها که برخی‌شان حالا دارای نوه هم هستند گرفته تا جمع‌آوری نمادها و نشانه‌های آن روزگار (مانند آگهی‌های روزنامه‌ای و پوسترهای فیلم‌های آن دهه و یادکرد از آتاری و ویدئوهای بتاماکس و کارتون‌هایی مثل پینوکیو و سندباد گالیور و ...) نشانگر این فاصله است؛ فاصله‌ای که انگار با شتاب و منطقی که ما انتظارش را داشتیم طی نشده و همین، خود فاصله‌های جدید و نامأنوس پرشماری را موجب شده و پدید آورده است. به راستی آن مرد میانسال که با علاقه و هیجانی باورنکردنی از طریق دستفروش کنار خیابان به دنبال کارتون‌های بچگی و نوجوانی‌اش می‌گردد چه گمشده‌ای دارد؟

داشتن و مشاهده هر از گاهیِ پوسترهای کم‌جاذبه فیلم‌های دهه 60 که بسیاری‌شان (و اصلاً بیشتر آنها بالاخره روزی) از تلویزیون نیز پخش می‌شدند چه حسی را در افراد آن نسل بیدار می‌کند؟ (صفت کم‌جاذبه را در مقایسه با جاذبه‌های دیرین سینما و تلویزیون که در این مقال نمی‌گنجد به کار برده‌ام)

***

هنرمندانِ آن سال‌ها، به همه دلایلی که برشمردیم، در طول و عرض زندگی مخاطبان پرشمارشان قرار می‌گرفتند. در حالی که از نیمه دهه 70 به بعد (و بیش از آن؛ هرچه جلوتر می‌آییم)، حجم و میزان تداوم حضور آنها در رسانه‌ها بود که تعیین‌ می‌کرد چقدر در خاطر ما بمانند. می‌خواهید چند بازیگر و خواننده‌ای را که هر یک از ما زمانی با هنر و آثارشان زندگی می‌کردیم نام ببرم تا متوجه شویم چقدر فراموش‌کار شده‌ایم؟! این را بگذاریم کنار مدرسه موش‌ها و شهر موش‌ها و باز مدرسم دیر شد و مسابقه از مدرسه تا مدرسه تا علی و آتقیِ سریال آیینه عبرت، که هنوز هم در یاد افراد آن نسل مانده و در عوض – مثلاً – امروز کمتر کسی سراغی از محمدرضا عیوضی، خواننده ترانه مشهور سریال پربیننده روزگار جوانی (رنگین‌کمون) می‌گیرد! تقصیر هیچ‌کس هم نیست...

***

نگارنده، خوب به خاطر دارد اولین روزی را که می‌خواست روانه پادگان آموزشی شود تا خدمت سربازی‌اش را همراه عده‌ای هم‌سن و سال شروع کند. آنجا فردی میانسال که ناراحتی من و بقیه را از دور شدن از محیط زندگی و خانواده و شهر و محله‌مان می‌دید شروع به درد دل کرد که یک روز حسرت همین ساعتی را که درش قرار گرفته‌ای خواهی خورد، حسرت ساعت‌هایی را که در آسایشگاه یا روی برجک نگهبانی در پادگان می‌گذرانی! طبیعی بود که آن زمان، از حرف‌هایش چیزی نفهمم ولی دیری نگذشت که ایام خدمت تمام شد و با وجود سختی‌های بزرگتری که در راه بود به آن حسرت‌ها دچار شدیم. حتی بهار جوانی هم گذشت و در ابتدای چل‌چلی حسرت سی سالگی‌مان را خوردیم!

بنابراین خیلی ساده می‌شود نتیجه گرفت که فاصله و در اصل، دور شدن از سختی‌های هر زمانه‌ای شیرینی‌های آن را بیشتر پیش چشم می‌آورَد. چرا که سختی‌ها و بحران‌ها فقط در موقعی که هنوز به پایان نرسیده‌اند خود را تمام‌قد بر آدم تحمیل می‌کنند ولی شیرینی‌ها هیچ‌گاه تمامی ندارند؛ لااقل در ذهن آدمی و کیست که کتمان کند که تب دهه شصتی‌ها بیشتر حاصل ذهن و خاطره آدم‌های آن دوره است (و نگارنده نیز یکی از پا به رکاب‌های آن نسل است که مدتی است با جدیت نگارش و انتشار این‌ مطالب نوستالژیک را ادامه می‌دهد...)

***

تب دهه شصتی‌ها به یک معنا نمودی از پذیرش فاصله‌ گرفتن از معصومیت پیشین توسط انسان عصر پیشادیجیتال است، آن‌هم حالا که چهار پنج سال است همه افراد آن نسل دفترچه‌های مشق‌شان را به یاد می‌آورند و می‌کوشند آن دفتر و مداد و خودکار و مدادپاک‌کن‌ها را با نوشت‌افزارهای بچه‌های‌شان که هر یک انگشتی بر کیبوردی دارند و آینده‌ای مبهم‌تر (و بیگانه‌تر) همین «دیروز»های نزدیک نسل ما را نشانه رفته‌اند مقایسه کنند. چندی پیش فردی میانسال را دیدم که وقتی می‌خواست از درست فهمیدن آدرسی که یک جوانک از او پرسیده بود مطمئن شود، گفت: «دوزاری‌ات افتاد؟» و جوانک مانده بود که این دیگر چه جور سؤالی است و در مقابل، چه باید بگوید. اتفاقاً او حق هم داشت. آخر، نسلی که دیگر پنجاه تومانی هم برایش کاربرد ندارد و از فرط بی‌ارزش بودن بی‌مصرف جلوه می‌کند چگونه باید سکه دو ریالی و باجه تلفن‌های‌ همگانی زردرنگ را بشناسد؟ این نسل دیجیت‌زده با خرید شارژ و اکانت، به هر جا که بخواهد سفر می‌کند، حالا از نوع واقعی‌اش نشد، مجازی! این نسل همان‌قدر با ایستادن من نوجوان ده ساله توی صف مبادله کپسول خالیِ گاز خانگی با یک کپسول پرشده زیر برف و باران در زمان جنگ بیگانه است که با تکرار شنیدن هرشبه نوار کاست قصه علی‌مردان‌خان یا نسخه صوتی آن سیاه‌بازی که از روی کاست هر شب گوش می‌دادیم. او حالا با فشردن یک دکمه و کلیک کردنی ساده و بی‌دردسر به اقیانوسی از چیزهایی که دوست می‌دارد (یا در اولین لحظه متوجه خواهد شد که آن چیز بخصوص و نورس را دوست ندارد) وصل می‌شود...

***

تب دهه شصتی‌ها گونه‌ای بدیع در مبحث انسانیِ «یادآوری به خود و خویشتنِ خویش» است. آن هم در نزد نسلی که نه تنها به بسیاری از رویاهایش دست نیافته، که زمانه نیز با شتاب او را به پیش رانده و تا می‌آید از چیزی سردربیاورد آن چیز فوراً دِمُده شده و چیز تازه‌ای به عرصه می‌آید که از بخت بدش باید از آن نیز سردربیاورد و دوباره، خیلی زود، روز از نو روزی از نو! آنچه می‌مانَد روح و حتی جسم افراد این نسل است که در برابر پدیده‌های تازه این نسل نیز روز به روز خود را جامانده‌تر از قبل حس می‌کند. روزی فرزند بوده و فرهنگ پدرسالاری بر جامعه خانواده حاکمیت می‌کرده و حالا که بزرگ شده، خیلی زود و بسرعت فرزندسالاری جایگزین آن فرهنگ نه چندان دور شده است! از این نظر رجوع به یادگارها و نمادها و نشانه‌های آن دوران، نوعی اثر تخدیری بر روح و روان افراد این نسل می‌گذارد. در حیطه مورد بحث و منظور نگارنده این مطلب، آثار سینمایی و تلویزیونی برتر معمولاً آنهایی هستند که از سد زمان می‌گذرند و با توجه به کیفیت و محتوای‌شان با نسل‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. اما از دیدگاه غالب بر ذهن و دل دهه شصتی‌ها، آثار سینمایی و تلویزیونی آن سال و زمانه، جدای از سطح کیفی‌شان، نشان از آرامشی پیش از طوفان در خود دارند که بسیار سهمگین‌تر از آنی است که فکرش را می‌کردیم. آخر، نه نسل پیش از ما و نه نسل قبلی‌شان هیچ‌یک چونان نسل ما اینچنین آواره یاد روزهای رفته خویش نبودند. حداکثرش این بود که می‌گفتند یادش به خیر. اما نسل ما دنبال جاگذاشته‌ها و واگذاشته‌هایی هستند که بی‌آنکه حتماً و قطعاً ارزش هنری و محتوایی و کیفی داشته باشند فقط ما را به آن روزگار پرتاب می‌کنند. چیزهایی از قبیل «چی فکر می‌کردیم، چی شد» و «چه زود دیر شد...»! این‌چنین است که دهه شصتی‌ها هر کالای قدیمی و «دیروزی‌»ای را حلواحلوا می‌کنند و روی سرشان می‌گذارند...

***

دهه شصتی‌ها نسلی بودند که زود باید بزرگ شوند، جوانی کرده و ناکرده، وقتی هم به بزرگسالی رسیدند به خود این امید واهی را دادند که خب، حالا که زود به اینجا رسیدیم حتماً وقت کافی خواهیم داشت تا بقیه مراحل سنی را سر وقت طی کنیم. اما از شما چه پنهان که این بار، شتاب روزافزون عصر دیجیتال در کمین این نسل نشسته بود. این‌گونه بود که ما ـ به قول زنده‌یاد علی حاتمی ـ همه عمر دیر رسیدیم...!

علی شیرازی


فلاسفه ایران
 نگاهی به فیلم «روز روشن» که توزیع آن در شبکه نمایش خانگی آغاز شده است
قصه آدم‌های خواب‌زده
تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 13:11 | شماره خبر : 1979760661738712360 تعداد بازدید: 116


شهابی در اولین تجربه بلند خود با این‌که قصه‌ای تکراری را روایت می‌کند از نگاه مستقل خود موقعیتی اخلاقی ـ جامعه‌شناختی و حقوقی را به تصویر می‌کشد. فیلم «روز روشن» را دست کم از دو لحاظ باید مورد تامل و تقدیر قرار داد. اول به دلیل پختگی یک فیلم اولی، اگر چه «حسین شهابی» قبل از این تجربه ساخت فیلم کوتاه را داشته و دوم رویکرد جذاب به سینمای اجتماعی و آسیب‌شناسی اخلاق جمعی در جامعه امروز.

ساختار و فرم روایی که او برای اثرش انتخاب می‌کند نیز منطق دراماتیکی خوبی با پیرنگ کلی قصه دارد. اگرچه قاب‌بندی‌ها و روایت بصری فیلم چندان حرفه‌ای نیست و گاه دوربین روی دست با موقعیت‌های دراماتیکی و اتمسفر سکانس‌ها بخوبی چفت و بست نمی‌شود با این حال ریتم مناسب روایت و جنس بازی‌های بازیگران و پرانرژی بودن فیلم را باید به امتیازات فیلم سینمایی «روز روشن» اضافه کرد. این‌که فیلمساز یک قصه به ظاهر ساده را در یک نیم‌روز به گونه‌ای روایت کند که مخاطب را در یک فرآیند پرفراز و نشیب در بستر تعلیقی اخلاقی ـ داستانی قرار می‌دهد می‌توان به حضور فیلمسازی قابل در سینمای اجتماعی امیدوار بود که نگاهی روان‌شناختی و نزدیک به یک گزارشگری اجتماعی به قصه‌اش دارد. از این رو می‌توان گفت «روز روشن» به یک مستند داستانی نیز پهلو می‌زند.

«روز روشن» قصه زنی است که به دنبال شاهد برای نجات یک محکوم به اعدام است که با موانع و موقعیت‌های دشواری مواجهه می‌شود تا در پس این موقعیت‌ها فیلمساز بتواند درباره اعتماد و بی اعتمادی اجتماعی در جامعه امروز سخن بگوید و چه هولناک است نبود تعهد انسانی آدم‌ها به یکدیگر و بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت هم. سویه رئالیستی قصه ابعاد روان‌شناختی این بحران را عمیق‌تر می‌کند.

در واقع این داستان تک‌خطی بخش عمده‌ای از تعلیق‌های خود را از مضمون و درک روان‌شناختی موقعیت‌هایش می‌گیرد. التهاب مخاطب با شخصیت اصلی قصه (پانته‌آ بهرام) همراه می‌شود تا نه صرفا فرصت همذات پنداری که بستری برای همذات‌سنجی برای تماشاگر فراهم شود تا او را دست کم درساحت ذهنی در چنین موقعیتی محک بزند و حس مسئولیت‌پذیری خود را نسبت به همنوع خود بسنجد.

«روز روشن» را در لایه درونی‌تر و در روایت دوم اثر می‌توان روایت یک موقعیت اخلاقی هم تصور کرد که قرار است در یک قصه کوتاه و فشرده، وجدان جمعی را به سمت اخلاق و عدالت اجتماعی فرابخواند و نسبت به هولناک بودن فقدان آن هشدار دهد. «روز روشن» قصه آدم‌های خواب‌زده‌ای است که دچار فردیت افراطی شده و مسئولیت اجتماعی و تعهد انسانی خود را فراموش کرده‌اند. بازی پانته‌آ بهرام و دلهره و اضطراب عاطفی، روانی که در چهره و میمیک صورتش انعکاس می‌آید عمق این بحران را بازنمایی می‌کند.

فضای شهری - خیابانی قصه نیز که در دلشوره روزانه تهران درهم تنیده می‌شود از حیث جغرافیایی به این بازنمایی کمک می‌کند. از این رو باید «روز روشن» را فیلمی شهری- خیابانی قلمداد کرد که بحران اجتماعی را نه در عالم ذهن و دیالوگ‌های انتزاعی که دقیقاً در دل واقعیت و مناسبات اجتماعی پی می‌گیرد. در کنار برخی موقعیت‌ها و لحظاتی که مخاطب را یا بر سر شوق می‌آورد یا به تامل غم انگیز وا می‌دارد باید به بازی زیبای «مهران احمدی» اشاره کرد که به عنوان راننده آژانس با شخصیت اصلی فیلم همراه می‌شود.

بهره‌گیری از موقعیت شغلی او خود ابزار موثر و معناداری است تا فیلمساز بتواند گذری اجمالی به انواع اقشار اجتماعی داشته وخط سیر این بحران را در موقعیت‌های گوناگون ردیابی کند. «مهران احمدی» درسال‌های اخیر با ایفای نقش‌های دشوار و پرچالش به بازیگر قابل اعتمادی برای کارگردان‌هایی تبدیل شده که دغدغه جدی در طرح و بیان بحران‌های اجتماعی دارند. شخصیت او در این قصه شاید تنها گواه معتبر بر حضور انسان‌هایی در جامعه باشد که همچنان احساس مسئولیت اجتماعی داشته و در فردیت و روزمر‌گی‌های مدرنیته استحاله نشده‌اند. خط اصلی داستان چنان است که بازیگران فرعی در حد بازیگران اصلی جولان داده‌اند و این جاذبه دراماتیک برای مخاطب ایجاد می‌کند.

سیدرضا صائمی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)


فلاسفه ایران
 تغییرات دکور برنامه «امشب» بیشتر می‌شود
تهیه‌کننده «امشب»: چرا ما را با «ماه عسل» مقایسه می کنند؟
تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 17:12 | شماره خبر : 1984287487198352257 تعداد بازدید: 2652


چند وقتی است که پخش برنامه‌ای به‌قصد پرداختن به خانواده و سبک زندگی برتر از شبکه یک آغاز شده است. برنامه‌ای که از همان هفته آغازین پخش خود با انتقادها و حواشی بسیاری مواجه شد.

از شباهت و نحوه انتخاب میهمانان و سوژه‌های برنامه با «ماه عسل» گرفته تا نحوه چیدمان دکور آن، که شباهت خاصی به کنسرت خواننده‌ زن مشهور انگلیسی داشت.

بنابراین تنها سوالی که مخاطبان پس از تماشای این برنامه، در ذهنشان ماند این بود که اصلا این برنامه چرا و با چه انگیزه‌ای ساخته شده است. در گفت‌وگوی چالشی که با محمدرضا ماندگاران، تهیه‌کننده این برنامه داشتیم سعی کردیم به سوالات و حواشی مذکور بپردازیم و علت اصلی ساخت این برنامه را جویا شویم.


با توجه به نقدها و نظراتی که تا الان نسبت به برنامه«امشب» شکل گرفته، آیا این برنامه قصد تقلید از برنامه «ماه عسل» را دارد؟

ماه عسل بدون شک از برنامه‌‌های موفق صدا و سیما محسوب می‌شود و برای همین طبیعی به نظر می‌رسد که هر برنامه‌ای که مثل ماه عسل قرار باشد مردم را به عنوان مهمان دعوت کند در معرض این قیاس قرار بگیرد. ماه عسل در این سال‌ها مخاطبش را پیدا کرده و چیزی که تا الان دیده‌ایم نشان می‌دهد که مخاطب ما با مخاطب این برنامه هم پوشانی زیادی ندارد. در عین حال که به هیچ وجه تقلیدی صورت نگرفته و اگر قرار بود که این برنامه تقلیدی از «ماه عسل» یا هر برنامه دیگری باشد چه لزومی به تولیدش بود؟ تشابهی میان ساختار این دو برنامه وجود ندارد؛ چه از لحاظ محتوایی و چه از لحاظ ساختار.

این برنامه تنها قصد دارد به سبک زندگی ایرانی، اسلامی بپردازد. هر چند برنامه‌ای تا بخواهد روی روال بیفتد زمان می‌برد اما تقریبا در همین یک ماه هم توانستیم به بخشی از اهدافمان برسیم. شاید دوستان در قسمت دعوت از میهمانان تشابهی میان این دو برنامه احساس می‌کنند امادر نوع نگاه به آن‌ها بسیار متفاوتیم و مهم این نگاه است.

اما شما حتی در نحوه معرفی میهمانان و هنگامی به استودیو وارد می‌شوند هم کاملا مطابق «ماه عسل» عمل کرده‌اید.

نمی‌دانم چه اصراری است که این دو برنامه را شبیه به هم نشان دهند. شما به شباهت در ورود مهمان‌ها اشاره کردید در حالی که در این بخش ایده‌ای که ما به کار بردیم پیش از این در جایی از تلویزیون به کار نرفته است. مهمان برنامه سه دقیقه خودش به تنهایی رو به دوربین می‌ایستد و از مسیر موفقیتش صحبت می‌کند. بنابراین فکر نمی‌کنم که مطابق برنامه‌‌های دیگر، میهمانانمان را معرفی کرده باشیم.

از آن‌جایی که این برنامه روی سوژه‌های اجتماعی تمرکز دارد، تفاوتش‌ با دیگر برنامه‌های سوژه محور چیست؟

ما برنامه‌ای روتین در حوزه مسائل اجتماعی و خانواده هستیم. نمی‌خواهیم دنبال سوپر استارها برویم و برنامه‌مان را به واسطه حضور آن‌ها پر بیننده کنیم. هر چند از افراد سرشناس هم در این برنامه استفاده خواهیم کرد و از جنبه‌‌های اجتماعی به آن‌ها نزدیک می‌شویم ولی همچنان تاکیدمان روی خانواده و مسائل اجتماعی است. اتفاقی که در برنامه‌های دیگر تلویزیون افتاده، این است که رویکرد برخی تهیه‌کننده‌ها استفاده از افراد مشهور برای پربیننده‌ کردن برنامه است اما هدف ما این نیست.

ما سعی می‌کنیم از دورترین روستاهای کشورمان هم میهمان دعوت کنیم تا مردم خودشان را در این برنامه ببینند و احساس کنند. اگر هم در این چند قسمت از آدم‌های معروفی دعوت کردیم، سعی کردیم به سوژه‌های دیگر هم بپردازیم و آن‌ها را با میهمانان مشهور تطبیق دهیم. بنابراین به شکل تک بعدی قرار نیست به آدم‌های مشهور بپردازیم. حتی در برنامه‌‌ای هم که پژمان جمشیدی را دعوت کرده بودیم، یک جوان موفق را که نفر اول کنکور بود، در برنامه شرکت دادیم. در نهایت برنامه به این شکل نیست که بیشتر از چهره‌ها استفاده کند، اتفاقا بیشتر میهمانان ما از میان مردم معمولی بوده‌اند.

نگاه مخاطبان نسبت به رویکرد و ساختار این برنامه تا الان به چه شکل بوده است؟

انتقادهایی به برخی از قسمت‌های برنامه وجود داشته است. مثلا اگر در برنامه‌ای به میهمانان حرفی زده شده، مردم واکنش نشان دادند و مخالفت و موافقت خودشان را با ارسال پیامک‌ها یا با تماسی که با برنامه داشتند اعلام کردند. تمام پیامک‌ها را می‌خوانیم و در اتاق فکرمان آن‌ها را بررسی می‌کنیم تا از نقدهای آن‌ها بیشتر استفاده کنیم. در قسمت نظرات مخاطبان هم اگر دقت کرده باشید ما پیامک‌‌های مخاطبان را به شکل گرافیکی جدید نشان دادیم و نظرات مثبت یا منفی مردم را روی آنتن پخش کردیم.

سوژ‌ه‌های برنامه بر چه اساسی انتخاب می‌شوند؟ آیا سوژه‌ها سفارشی است و کسی توصیه می‌کند که سراغ فلان سوژه بروید یا همگی ماحصل تحقیقاتِ اتاق فکر خودتان است؟

چند تیم هستند که به ما میهمان‌ها و سوژه‌های مختلفی را پیشنهاد می‌کنند. حتی برای برخی از سوژه‌ها تحقیقات میدانی داریم و تیم پژوهشی برنامه در شهرستان‌های مختلف برای کشف سوژ‌ه‌ها حضور دارد. اما با این حال اگر مخاطبان سوژه‌های بکر و قابل توجهی را در پیامک‌هایشان برای ما ارسال کنند به سراغ آن‌ها هم خواهیم رفت.

یکی دیگر از مسائل حاشیه‌‌ای این برنامه، الهام گرفتن از دکور کنسرت یکی از خوانندگان در آن است. شاید الهام گرفتن عبارت درستی نباشد چون که اساسا تیم برنامه‌ساز اطلاعی از این شباهت نداشته است. قسمتی از دکور ما که در آن از آباژورهای متعددی استفاده کردیم شباهت زیادی به دکور یکی از کنسرت‌ها داشت. هر چند که نقطه مشابهت دکور این برنامه فقط در استفاده و شیوه چیدمان‌ آباژورها بوده اما تغییراتی را در دکورمان انجام داده‌ایم و با شروع ماه مبارک هم این دکور تغییرات بیشتری خواهد داشت.

چه شد که برای اجرای این برنامه سراغ علی ضیا رفتید؟

آقای ضیا یکی از مجریان توانمند رسانه ملی است. او با برنامه سال تحویل 94، از شبکه 3 به شبکه 1 منتقل شد و به نظرم بهترین گزینه برای اجرای این برنامه است.

پخش این برنامه تا کی ادامه خواهد داشت؟

«امشب» برنامه‌ای شبانه است که سری اول آن تا قبل از محرم ادامه خواهد داشت. با این تقاوت که در ماه رمضان به‌جای چهارشنبه شب‌ها، یک‌شنبه‌ها برنامه خواهیم داشت. یعنی «امشب» در ماه مبارک یک‌شنبه و دوشنبه در همان ساعت پخش خواهد شد. (روزنامه صبا)


فلاسفه ایران
«پایتخت» فردا می‌آید/ آخرین عکس‌ها
تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 17:03 | شماره خبر : 1984280652809434627 تعداد بازدید: 2376


تهیه‌کننده سریال «پایتخت 4» اعلام کرد: تاکنون 12 قسمت کامل مونتاژ شده از «پایتخت» آماده شده است و گروه شبانه روز مشغول به کار هستند.

او پیش‌بینی کرد، تصویربرداری سریال «پایتخت» تا پایان ماه مبارک رمضان در شمال کشور ادامه داشته باشد.

الهام غفوری گفت: در روزهای اخیر هدایت هاشمی مقابل دوربین «پایتخت 4» رفت و اکنون هم همچنان بازی دارد. سریال «پایتخت 4» همزمان در حال صداگذاری‌، تدوین و موسیقی است. همچنین تیتراژ این مجموعه مراحل فنی‌اش را می‌گذراند.

وی ادامه داد: قصه «پایتخت 4» فردا شب - 28 خرداد ماه - در قسمت اول با انتخاب بازیگر نقش هما (ریما رامین فر) در شورای شهر آغاز می‌شود. فصل چهارم از «پایتخت» اتفاقات و قصه‌های متفاوت و ویژه‌ای دارد که امیدوارم سری جدید این مجموعه نیز همچون سری‌های قبل مورد اقبال تماشاگران تلویزیون قرار گیرد.

غفوری همچنین یادآور شد: قصه سریال «پایتخت 4» همچنان در حال نگارش است.

تهیه‌کننده سریال «پایتخت 4» اعلام کرد: تا پایان ماه مبارک رمضان درگیر تصویربرداری هستیم و بر مبنای قصه احتمال دارد تغییر لوکیشن هم داشته باشیم و بازیگران دیگری نیز به کار اضافه شوند اما فعلا در همان شیرگاه مازندران مشغول به کار هستیم. (ایسنا)


فلاسفه ایران
انتصاباتی جدید در معاونت سیما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 13:15 | شماره خبر : 1984086134744434027 تعداد بازدید: 215


معاون سیمای رسانه ملی در چند حکم جداگانه تغییراتی را در مدیریت های زیرمجموعه خود ایجاد کرد .

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، دکتر علی اصغر پورمحمدی مدیر کانال‌های "اچ دی" و "ورزش" سیما و مشاور خود در امور معارف اسلامی و ادعیه را معرفی کرد .

وی در حکمی، کامبیز اخوان صفا را به سمت مدیر کانال "HD" منصوب کرد و در حکمش از وی خواست با بهره‌گیری از جذابیت های تصویری پخش با سیستم "HD" و در نظر گرفتن سیاست های رسانه ملی برای ارتقای کیفی برنامه‌ها با بهره‌گیری از منابع مختلف خارجی و داخلی تلاش کند .

معاون سیما در حکم دیگری نیز "احسان شیعه" را به مدیریت "کانال ورزش" سیما منصوب کرد . وی در این حکم از آقای شیعه خواسته است برای ارتقای سطح کیفی و کمی برنامه های ورزشی، نقشه راه برای آینده این کانال تدوین و از تمام ظرفیت‌های کانال ورزش برای جلب رضایت مخاطب استفاده کند .

کمک به توسعه اخلاق ورزشی و ورزش همگانی برای ایجاد نشاط در جامعه از دیگر توقعات معاون سیما از مدیر کانال ورزش است.

دکتر پورمحمدی همچنین در حکمی، علیرضا بکایی را به سمت مشاور خود در امور معارف اسلامی و ادعیه منصوب کرد .

وی در این حکم از آقای بکایی خواسته است در ساماندهی امور مربوط به تولید، انتخاب و پخش مطلوب ادعیه در شبکه های سیما فعال باشد .


فلاسفه ایران


  • یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، کار بیشتر برای مردم است . حکیم ارد بزرگ 
  • هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است . حکیم ارد بزرگ
  • جایگاه فرهنگی کشورها ، در رشد و بالندگی بشری را ، می توان در میزان داده های فرهنگی هر یک از آنها ، در پهنه اینترنت دید . حکیم ارد بزرگ
  • جوانان امروز باید ، هنر خود را در میدان آی تی و فناوری های نوین به نمایش بگذارند ، چرا که دیگر دوران خوشنویسی ، نقاشی و مینیاتور به پایان رسیده است . حکیم ارد بزرگ
  • میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic



روایت متفاوت از یک داستان پلیسی

عوامل سریال زاویه هفتم از ساخت این سریال گفتند
روایت متفاوت از یک داستان پلیسی
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 10:27 | شماره خبر : 1979715269424947999 تعداد بازدید: 323


سریال پلیسی ـ معمایی«زاویه هفتم» قصه یک سرقت مسلحانه را در هفت قسمت به کارگردانی محمود معظمی و تهیه‌کنندگی امیرحسین شریفی روایت می‌کند. این سریال داستان یک سرقت مسلحانه را از هفت زاویه و از دید سه پلیس و چهار سارق به نمایش می‌گذارد.

رویا نونهالی نقش دکتر شمس را در«زاویه هفتم» بازی می‌کند که کارشناس مفاسد اقتصادی است. حمیدرضا پگاه نقش سرگرد نیازی و بهرام ابراهیمیان نقش سرهنگ مجد را بر عهده دارد. سام درخشانی، سارا نازپرور شیدا، تینا آخوندتبار، رحیم نوروزی، بهزاد داوودی و شهاب شادابی از جمله دیگر بازیگران این سریال معمایی و پلیسی هستند.

کنار هم گذاشتن قطعات پازل

محمود معظمی، کارگردان مینی سریال«زاویه هفتم» به این موضوع اشاره می‌کند که قبلا نیز با سریال‌های «خانه کاغذی» به تهیه‌کنندگی اسماعیل عفیفه و «رؤیای کبود» تجربه کار پلیسی داشته است. او درباره ویژگی‌های این سریال می‌گوید: «زاویه هفتم» قصه‌ای متفاوت و بکری دارد و مخاطب به خوبی با آن درگیر می‌شود. این سریال ساختار کلاسیک و پازل‌واری دارد. ما سعی نکردیم مخاطب را با حرکات متفاوت دوربین به سمت سریال جذب کنیم. در پایان سریال با بازگشایی گره‌های مختلف داستان از نگاه این شخصیت‌ها و کنار هم قرار گرفتن قطعات پازل، معمای این سرقت برای پلیس حل می‌شود. «زاویه هفتم» بیش از هر چیز روی ساختار معماگونه تکیه می‌کند و به همین دلیل مخاطب بیشتر با فضاها و قصه درگیر می‌شود.

این کارگردان با یادآور‌ی این که «زاویه هفتم» در جشنواره پلیسی مسکو جایزه بهترین فیلم را دریافت کرده، تصریح می‌کند: امیدوارم این سریال بازخورد خوبی بین مخاطبان داشته باشد. من قصه و فضای کار را دوست داشتم و مطمئنا این قصه روی مخاطب تأثیرگذار است و بیننده با یک قصه پرتعلیق و پرکشش روبه‌رو می‌شود.

معظمی با رضایت از کار با بازیگران حرفه‌ای خاطر نشان می‌کند: وسواس و تعامل با بازیگران باعث بهتر شدن سکانس‌ها می‌شود. ما این سکانس‌ها را با تمرین زیاد اجرا می‌کردیم. در حال حاضر تدوین و صداگذاری سریال تمام شده و آماده پخش است و امیرحسین شریفی به عنوان یک تهیه‌کننده حرفه‌ای کنار کار بود که از کمک به من دریغ نکرد و خیلی خوب از ما حمایت کرد.

او درباره تغییر لوکیشن‌ها و ساخت برخی قسمت‌های لوکیشن نیز می‌گوید: در این سریال با تغییر لوکیشن‌های بسیاری روبه‌رو هستیم و شاید بالغ بر 100 لوکیشن داخلی و خارجی داشته باشیم. حتی بسیاری از لوکیشن‌های ما مثل اداره پلیس و بانک ساخته شد، چرا که می‌خواستیم براساس ذهنیت خود از فیلمنامه پیش برویم.معظمی با توضیح این‌که که مخاطب امروز سریال‌های پرکشش معمایی را دنبال می‌کند و ساخت این کارها باید ادامه پیدا کند، می‌گوید: اگر این نوع کارها با قصه متفاوت ساخته شود، شاید سطح وسیعی از مخاطبان را در بر بگیرد. امیدوارم در آینده با تعداد بیشتری از این نوع سریال‌ها روبه‌رو باشیم.

«زاویه هفتم» و قصه آدم‌های مختلف

شریفی، تهیه‌کننده این سریال نیز با اشاره به این‌که«زاویه هفتم» با مشارکت ناجی‌ هنر و معاونت سیمای استان‌ها ساخته شده است، تصریح می‌کند: این سریال ساختاری تازه و متفاوت دارد که تاکنون نمونه‌اش را در تلویزیون ندیده‌ایم و ماجرای سرقت مسلحانه را ازهفت زاویه مختلف روایت می‌کند.

این تهیه‌کننده درباره این‌که میزان استقبال مخاطب از این سریال را چطور ارزیابی می‌کنید، می‌گوید: به نظرم نوع داستان و ساختار کار به گونه‌ای است که با استقبال مخاطبان روبه‌رو می‌شود. این قصه به صورت معمایی و پلیسی نوشته شده است. وقتی طرح فیلمنامه به دستم رسید، به ناجی هنر دادیم و چندبار بازنویسی کردیم تا به نقطه عطف لازم برسیم. به عنوان تهیه‌کننده‌ای که سریال‌ها و آثار بسیاری را تولید کرده، فکر می‌کنم این سریال کار خوبی شده است.

این سریال به گفته تهیه‌کننده‌اش شریفی، پرلوکیشن بوده و در مکان‌های مختلفی تصویربرداری شده است. وی می‌گوید: لوکیشن‌های پلیسی، بانک، منزل‌های شخصیت‌ها و خیابانی و پلان‌های هوایی در این سریال دیده می‌شود که فقط در تهران تصویربرداری شده است. در بین تمام لوکیشن‌ها تصویربرداری لوکیشن بانک برای ما خیلی سخت بود. الان هم در مرحله تدوین هستیم و تصویربرداری تمام شده است.

شریفی اضافه می‌کند: این سریال فقط معمایی نیست بلکه نماهای پرتحرک هم دارد و از این لحاظ می‌تواند برای مخاطب جذابیت ایجاد کند. وی تصریح می‌کند: امیدوارم در آینده نزدیک سریال‌های دیگری در این ژانر ساخته شود و مردم بیشتر بتوانند این گونه خاص را ببینند.

تصویربرداری سریال زاویه هفتم مرداد 93 در پارک ولایت حوالی اتوبان نواب شروع و در ادامه داستان سریال در بانک و اداره آگاهی و باشگاه تیراندازی و خانه هم ادامه پیدا کرده است و بخشی از مراحل فیلمبرداری هم علاوه بر تهران در اصفهان انجام شده است. به گفته شریفی، این سریال با مشارکت ناجی‌ هنر و معاونت سیمای استان‌ها و مرکز اصفهان تولید شده و بعد از پخش از شبکه تهران یا شبکه 3 از شبکه‌های شما و استانی هم پخش می‌شود.

شریفی درباره لوکیشن‌های سریال نیز می‌گوید: سریال زاویه هفتم در مکان‌های مختلفی تصویربرداری شده و نماهای هوایی و صحنه‌های تعقیب‌ و گریز زیادی داشته است. مثلا ما بانکی به اسم بانک امروز درست کردیم و در این بانک که لوکیشن اصلی ماست، سرقت را از چند زاویه می‌بینیم. همچنین اداره آگاهی، باشگاه تیراندازی و پارک ولایت در بزرگراه نبوت از جمله لوکیشن‌های ما بوده است. روز هفتم یک سریال پلیسی اکشن نیست، بلکه یک ملودرام روان‌شناسانه است که در آن تلاش و اندیشه پلیس و تحلیل شخصیت مجرمان نشان داده می‌شود.

تهیه‌کننده زاویه هفتم درباره بازیگران این سریال و نقش‌های آنها هم می‌گوید:خانم نونهالی نقش دکتر شمس را بازی می‌کند که کارشناس مفاسد اقتصادی است. حمیدرضا پگاه نقش سرگرد نیازی و بهرام ابراهیمیان نقش سرهنگ مجد را بازی می‌کنند. فرهاد بشارتی هم در نقش یکی از پلیس‌های این سریال بازی می‌کند.

سارا نازپرور نقش یک راننده رالی را بازی می‌کند که رانندگی گروه سارقان را برعهده دارد.

امیرحسین شریفی‌تصریح می‌کند: زاویه هفتم داستان یک سرقت مسلحانه را از هفت زاویه و از دید سه پلیس و چهار سارق روایت می‌کند. در سه قسمت ماجرای سرقت بانک را از نگاه دکتر شمس، سرگرد نیازی و سرهنگ مجد می‌بینیم و در چهار قسمت ماجرا از نگاه شیوا، منصور، فرهاد و آرام به نمایش درمی‌آید. در حقیقت این سریال ساختاری تازه و متفاوت دارد که تاکنون نمونه‌اش را در تلویزیون ندیده‌ایم. در پایان سریال با بازگشایی گره‌های مختلف داستان از نگاه این شخصیت‌ها و کنار هم قرار گرفتن قطعات پازل، معمای این سرقت برای پلیس حل می‌شود.

وی پیش از این تهیه‌کننده آثار مطرح سینمایی چون پری (داریوش مهرجویی)، ضیافت (مسعود کیمیایی)، اشک سرما (عزیزالله حمیدنژاد) بوده است و تاکنون تله‌فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی برای شبکه‌های مختلف سیما تهیه کرده است.

یک سریال تازه

حمیدرضا پگاه که در این سریال نقش سرگرد نیازی را بازی می‌کند و پیش از این هم در سریال پلیسی بازی کرده است، درباره تجربه بازیگری‌اش در این سریال می‌گوید: من در زاویه هفتم نقش یک پلیس را بازی می‌کنم اما چیزی که بیشتر از نقشم مرا درگیر کرد شکل روایت قصه و متفاوت بودن آن با کارهای قبلی و حتی با سریال‌هایی بود که تا حالا از تلویزیون دیده بودم. اولین چیزی که به شما این امکان را می‌دهد که متفاوت با کارهای قبلی‌تان بازی کنید فیلمنامه و امکاناتی‌است که در اختیارتان قرار می‌گیرد. من در بیشتر کارهایم شخصیت‌های رئال و باورپذیر را بازی کرده ام. شخصیت رئال هم برخلاف شخصیت‌های فانتزی نمی‌تواند فی البداهه حرکتی از خودش انجام بدهد یا بی دلیل چیزی را به نقش اضافه کند. بنابراین حالا که نقش‌های واقعی را بازی می‌کنم، سعی می‌کنم نقشم برای مخاطب باورپذیر باشد و تمام تلاشم در این جهت است که اگر فیلمنامه امکاناتی در اختیارم قرار می‌دهد آن را در خودم پیدا کنم و آن شخصیت را برای مخاطب ملموس‌تر کنم.

نسرین بختیاری / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)


فلاسفه ایران

داعش به روایت آثار مستند
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 03:10 | شماره خبر : 1984272813351789027 تعداد بازدید: 538



1 ـ‌ در باب اهمیت رسانه‌ها و تاثیرگذاری‌شان بر افکار عمومی در روزگاری که عصر ارتباطات خوانده می‌شود فقط یک نشانه می‌تواند حجت باشد و کفایت کند و آن این‌که گروه واپسگرا و از زمانه عقب‌مانده‌ای مانند داعش به محض پا گرفتن و استقرار، گیرم به طرز ناقص و نصف و نیمه، شبکه تلویزیونی مخصوص به خودش را راه‌اندازی می‌کند و پیگیر فعالیت‌های رسانه‌ای‌اش در فضای مجازی که از مدت‌ها پیش آغاز کرده بود با شدت و حدت بیشتری می‌شود.

کلیپی که این گروه در آن سوزاندن خلبان اردنی را به تصویر می‌کشید هم فارغ از محتوای ددمنشانه و غیرانسانی‌اش، ساختاری حرفه‌ای داشت. همه اینها گواهی است بر این ادعا که امروزه همه، حتی تروریست‌ها هم پی به قدرت رسانه برده و همه جهد و تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا در رقابت رسانه‌ای نفسگیری که این روزها در جریان است از رقبا عقب نمانند.

2 ـ‌ یکی از راه‌های برقراری ارتباط رسانه‌ای با مخاطب و آگاهی‌بخشی و دانش‌افزایی او استفاده از جاذبه‌های بصری، داستانی و نمایشی در تولید محصولات است. آثار نمایشی می‌توانند سهم بسزایی را در تعاملات رسانه و مخاطب ایفا کنند تا ضمن انتقال پیام، مخاطب نیز سرگرم شده و دلزده نشود. اما مجموعه‌های مستند نیز جایگاه ممتاز و ویژه‌ای را در شفاف‌سازی و آگاهی‌بخشی به خود اختصاص می‌دهند. یک اثر مستند می‌تواند جذابیت‌های بصری و صوتی را به فرآیند انتقال پیام پیوند دهد تا حاصل کار شکل و شمایلی مناسب و مخاطب‌پسند به خود بگیرد.

3 ـ‌ رسانه ملی با توجه به قابلیت‌های غیرقابل انکار و گستردگی و عمومیتی که از آن برخوردار است، می‌تواند نقشی جدی را در افزایش میزان اطلاعات مخاطبان نسبت به اتفاقات منطقه‌ای و شفاف‌سازی و بازنمایی واقعیات رخ داده در آنها و بازتاب دسیسه‌ها، توطئه‌ها و شرارت‌های خاطیان ایفا کند. سهم بسزایی از برنامه‌های شبکه‌های متعدد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را آثار مستند به خود اختصاص می‌دهند و این در حالی است که شبکه‌ای هم به نام مستند وجود دارد که کارکرد و فلسفه وجودی‌اش تولید و پخش آثار مستند با موضوعات گوناگون تعریف شده. آثار مستند پخش شده از شبکه‌های تلویزیونی و بخصوص شبکه اختصاصی‌ای که به همین عنوان نام گرفته است، می‌توانند با قابلیت‌های ذاتی و بالفطره‌ای که از آن برخوردارند و ذکرشان در بالا رفت علاوه بر درگیرکردن ذهن و روان مخاطب با یک رویداد و تحول منطقه‌ای، گامی بلند و موثر هم در شفاف‌سازی و بازتاب واقعیاتی که در حال حادث شدن است، بردارند.

4 ـ‌ فقط ساخت آثار مستند به تنهایی کافی نیست که اگر الزامات و استانداردهای حداقلی در تولید آنها رعایت نشده باشد، کارکرد اصلی خود را از دست داده و نتایجی را که انتظار می‌رود به همراه نخواهند داشت. زبان مردم کوچه و خیابان با بیان سیاستمداران فرق می‌کند و تلویزیون هم رسانه مردم است؛ پس ضروری است که ساخت آثار مستند هم به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مخاطبان و بینندگان باشد. سادگی البته در این‌جا مفهوم و معنی دم‌دستی و باری به هر جهت را ندارد که مراد ارائه مطالب به زبان و در سطح قابل درک برای همه با هر میزان سطح سواد و معلومات است و این‌که هرکس به اندازه دانش و ظرفیت گیرایی‌اش برداشتی داشته و به یک جمع‌بندی برسد. ساختار و شاکله اثر اما حتما باید محکم و استوار بوده و حاصل کار متعهدانه و دلسوزانه تیمی حرفه‌ای و توانگر باشد. عوامل دیگری هم موثر هستند در بهتر دیده شدن و اثرگذاری مطلوب‌تر این آثار، از جمله زمان پخش مناسب و تبلیغات کافی پیش از پخش.

5 ـ‌ حالا بحران سوریه سال به سال عمیق‌تر می‌ شود، اوضاع عراق که متشنج است، یمن هم روزهای خونباری را پشت سر می‌گذارد؛ در یک کلام گویا قرار نیست خاورمیانه روی خوشی و آرامش به خود ببیند، لااقل به این زودی‌ها. در این میان رسانه‌های عربی و غربی همسو شده و
یک نفس در طبل اختلافات می‌کوبند. بعضی کشورها سکوت کرده، دیگرانی نقش بازی می‌کنند و سرانی هم هستند که شمشیر را از رو بسته و بنا را گذاشته‌اند بر حمایت بی‌چون و چرا از تروریست‌ها و پشتیبانی‌شان هم همه‌جانبه است؛ سیاسی، مالی، نظامی، تسلیحاتی و ... .

رسانه‌های معاند نه تنها در حوادث و رویدادهای خاورمیانه نقش بازی می‌کنند که حتی در مواردی از جمله سوریه به نوعی آغازکننده و دمنده در آتش فتنه هم بوده‌اند. رسانه‌هایی که اتفاقا از نظر تعداد و کیفیت نسبت به رسانه‌های غربی و عربی همسو در اقلیت هستند؛ کیفیت اما حکایت دیگری دارد. در این میان نقش رسانه‌های حق‌محور همچون صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در روشن کردن افکار عمومی و کمک به تشخیص و بازشناسی سره از ناسره ممتاز می‌شود. رسانه ملی هم‌راستا با برنامه‌های خبری خود می‌تواند با تولید مستندهای خوش‌ساخت و جذاب مخاطبان را از آنچه در کشورهای منطقه می‌گذرد آگاه سازد و بگوید که در عراق چه می‌گذرد و داعش چه خطر خانمانسوزی است که اگر غفلت کنیم ممکن است به پشت در خانه‌مان هم برسد و باز بگوید که سوریه قربانی یک توطئه بین‌المللی شده تا خط مقاومت در برابر اسرائیل شکسته شود و یمن هم قربانگاه خواسته اکثریت در برابر زیاده‌خواهی‌های اقلیتی شده که از حمایت چند کشور عربی برخوردار است؛ همچنان که بحرین.

6 ـ‌ دست رسانه ملی از مستندهایی که بر محور رویدادهای منطقه‌ای ساخته شده خالی نیست. از شروع فتنه سوریه و غائله داعش در عراق مستندسازان بسیاری بار سفر بسته و دل را به دریای حادثه زده‌اند و راهی این دو کشور درگیر جنگ و خونریزی شده‌اند. حاصل این مجاهدت‌های رسانه‌ای هم آثاری مانند «پرچم دروغین» شده به کارگردانی مهدی باقری که خود و گروه سازنده همراهش در زمان تصویربرداری مسلح می‌شدند از بیم حملات غافلگیرکننده داعش و تا سه کیلومتری این گروه جلو می‌رفتند، در حالی‌که برد تفنگ تک‌تیراندازان داعشی به هفت کیلومتر هم می‌رسید.

مستند «بدون مرز، عشق» نمونه دیگری از آثار مستندی است که با نگاهی به جنایات داعش در عراق توسط وحید فراهانی ساخته شده است. مستندهای فتنه شام، الگوی تحقق‌یافته و نفاق ساختاری اما برمبنای حوادث چندساله اخیر سوریه و با سفر گروه‌های سازنده به این کشور ساخته شده‌اند، حتی گاه با هزینه‌های شخصی. در این‌جا یک خلأ و نقصان احساس می‌شود و آن تولید آثاری با محوریت اتفاقات روی داده در کشور یمن است که توجه به این موضوع که مدت زیادی از شروع اتفاقات و دخالت ائتلاف با محور عربستان سعودی نمی‌گذرد شاید بتوان این کمبود را به حساب نداشتن زمان هم گذاشت.

7 ـ‌ در رقابت رسانه‌ای که امروزه برقرار است و در برابر هجمه همه‌جانبه رسانه‌های معاند که به مدد فناوری ماهواره چترشان را روی داخل کشور هم پهن کرده‌اند، رسانه ملی نه‌تنها نباید در اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی کم بیاورد که حتی شایسته است خط‌دهنده و تعیین‌کننده هم باشد. این‌جاست که آثار مستند می‌توانند یاری‌رسان و دستگیر تلویزیون باشند در شفاف‌سازی و روشنگری و همین، نقش سینمای مستند را بیش از پیش بارز و گل‌درشت می‌کند و به آن اعتباری مضاعف می‌بخشد.

محسن محمدی.گروه رادیو‌و‌تلویزیون
فلاسفه ایران

دستیابی به رحمت و نعمت زندگی در «سمت خدا»
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 03:00 | شماره خبر : 1984271356726182525 تعداد بازدید: 152


مردم معمولا به دنبال راهکارهایی برای زندگی صحیح و دینی هستند، اما گاهی در این راه با پرسش‌هایی رو به رو می‌شوند و به دنبال پاسخ مناسب برای آنها می‌گردند. برنامه‌های معارفی صدا و سیما می‌توانند بخشی از این پرسش‌ها را پاسخ بدهند.

به همین دلیل است که روزانه تعداد زیادی برنامه در ساختارهای مختلف از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی پخش می‌شود.

یکی از این برنامه‌ها سمت خداست که به تهیه‌کنندگی سیدعبدالمجید رکنی از شنبه تا چهارشنبه به صورت زنده ساعت 13 و 30 دقیقه از شبکه سه پخش می‌شود.

این برنامه در قالب گفت‌وگو با کارشناس جایگاه خوبی میان مخاطبان بدست آورده و مجری و کارشناسان برنامه با استفاده از روش‌های موثر انتقال پیام توانستند به نیازهای اصلی و روز مخاطبان این برنامه پاسخ بدهند.

در این برنامه موضوعات دسته‌بندی شده در روزهای مختلف به مخاطبان ارائه می‌شود. روزهای شنبه به تفسیر قرآن، روزهای یکشنبه به شرح زیارت جامع به همراه شرح غزلیات حافظ، روزهای دوشنبه به تاثیرات محبت و رحمت در زندگی، روزهای سه‌شنبه به نهج‌البلاغه و روزهای چهارشنبه به پرسش و پاسخ درباره زندگی اختصاص دارد.

کارشناسان این برنامه حجج‌الاسلام سیدمهدی میرباقری، محمدرضا رنجبر، حبیب‌الله فرحزاد، سیدحسین حسینی قمی و محمدمهدی ماندگاری هستند و تلاش دارند هر روز با طرح مباحث متنوع پاسخگوی شبهات و پرسش‌های دینی مردم باشند. برای این‌که از نزدیک شاهد تولید برنامه سمت خدا باشیم سه‌شنبه هفته گذشته به پشت صحنه این برنامه رفتیم تا از نزدیک شاهد روند تولید این برنامه باشیم.

سمت خدا از استودیو گلستان پخش می‌شود که در یکی از خیابان‌های فرعی شریعتی قرار دارد. این ساختمان نزدیک بیمارستان هدایت است و فقط محل ضبط برنامه سمت خدا نیست و برخی دیگر از برنامه‌های تلویزیون هم در این استودیو ضبط و پخش می‌شوند.

پاسخ به پرسش مخاطبان

عبدالمجید رکنی، تهیه‌کننده برنامه سمت خدا نخستین کسی است که در استودیو حاضر می‌شود و ما می‌توانیم درباره این برنامه با او صحبت کنیم و اطلاعات لازم را از او بگیریم.

وی درباره شکل‌گیری برنامه و اهداف آن به جام‌جم می‌گوید: تولید و پخش برنامه سمت خدا از روز میلاد حضرت علی (ع) از سال 88 شروع شد و وارد هفتمین سال شده است. در ابتدا هدف از تولید برنامه سمت خدا، برنامه‌ای گفت‌وگو محور دینی با شاخص احترام به مخاطب و پرسش‌های اوست. ما با این شاخص کارمان را آغاز کردیم، اما به مرور این نگاه کامل‌تر شد.

وی ادامه می‌دهد: در این راه ما به اصل اولیه که احترام به مخاطب بود، وفادار ماندیم. اما سعی کردیم نگاهمان را نسبت به موضوعات، پرسش‌ها و نحوه پاسخگویی به نیاز مخاطبان تغییر بدهیم. در ابتدا در برنامه سمت خدا، مهمانان و موضوعات به شکل اتفاقی انتخاب می‌شدند. یعنی پرسش‌ها را کارشناسان و گروه تولید مشخص می‌کردند و بعد به آن پاسخ داده می‌شد، اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که برای احترام به مخاطبان از کارشناسان ثابت استفاده کنیم و بیشتر به دغدغه‌های مردم بپردازیم. به همین دلیل در این سال‌ها مرتب پیام‌ها و ایمیل‌های مردم را پیگیری کردیم. البته می‌دانید زمان برنامه آنقدر نیست که به همه پرسش‌ها پاسخ بدهیم، اما این‌که ما با پرسش‌ها مردم آشنا باشیم در تصمیم‌گیری و نقشه راه موثر است. به همین دلیل موضوعات را دسته‌بندی و کارشناسان هر موضوع را مشخص کردیم.

رکنی در پاسخ به این پرسش که مخاطبان برنامه سمت خدا بیشتر زنان هستند یا مردان، با اشاره به یکی از خاطراتش توضیح می‌دهد: زمانی‌ که برنامه سمت خدا به اندازه امروز در میان مردم معروف نشده بود با یک کارشناس برای حضور در برنامه تماس گرفتم و او بعد از این‌که مطلع شد ساعت پخش برنامه یک و نیم ظهر است، به من گفت که در این ساعت 10 میلیون دانش‌آموز در مدرسه، پنج میلیون کارمند سر کار و دو میلیون سرباز در محل خدمت هستند. ضمن این‌که مردان و زنان شاغل هم بیرون از خانه هستند و افراد میانسال و مذهبی هم در مسجد به سر می‌برنند، مگر آن‌که کسی پایش شکسته و در خانه مانده باشد. شاید در تئوری و کاغذ این طور باشد، اما طبق نظرسنجی‌ها هم مردان و هم زنان بیننده برنامه ما هستند. البته انکار نمی‌کنم که تعداد زنان بیشتر است، اما این طور نیست که مردان برنامه را نمی‌بینند. علاوه بر آن برخی کارمندان و دانشجویان به تلویزیون دسترسی دارند و می‌توانند برنامه راتماشا کنند.

عوامل سازنده برنامه سمت خدا امکانی را فراهم کرده‌اند تا مردم فردای روز پخش فایل صوتی، تصویری و متن پیاده شده این برنامه را از طریق سایت دریافت کنند. بنابراین مخاطبان فقط از مدیوم تلویزیون برنامه را دنبال نمی‌کنند و می‌توانند از طریق اینترنت هم به این برنامه دسترسی داشته باشند. ضمن این‌که برنامه بازپخش هم دارد.

این برنامه معارفی تلاش می‌کند آگاهی‌ دینی مردم را کامل کند، زیرا همه مردم اطلاعات یکسانی درباره دین ندارند.

به عنوان مثال یکی ممکن است اخلاق خوش داشته باشد، اما در کسب و کار خیلی مقید به رعایت حلال و حرام نباشد یا برعکس. همچنین شاید یکی اهل حجاب باشد، اما از آداب همسرداری بی‌اطلاع باشد و ... این برنامه سعی دارد به مخاطبان آموزه‌های دینی را آموزش دهد که به آنها نیاز دارند. به همین دلیل شعار برنامه سمت خدا، کوشش همگانی در مسیر اعتلای باورهای دینی است.

دغدغه‌های پنهان مردم

به گفته تهیه‌کننده برنامه سمت خدا هدف این برنامه تقویت باورهای دینی‌ است .برنامه سمت خدا تلاش می‌کند آموزه‌هایی را ارائه دهد که همه مردم به نوعی به آن نیاز دارند.گروهی از مردم علاقه‌ای به برنامه‌های معارفی و دینی تلویزیون ندارند اما آنها در کنار دیگر اعضای خانواده خود مثل پدر، مادر و ... زندگی می‌کنند و گاهی برنامه سمت خدا را در کنار آنها می‌بینند و با شنیدن آموزش‌های متنوع دینی برنامه به مخاطب سمت خدا تبدیل می‌شوند. جذب این دسته از مخاطبان هم یکی از اهداف ما در برنامه سمت خداست.

این برنامه با دسته‌بندی پیام‌های برنامه به دغدغه‌ها، نیازها و میل مخاطبان می‌پردازند و تلاش می‌کند آنها را در بسته‌هایی جذاب و متنوع به مردم ارائه کند.

تهیه‌کننده، کارشناسان برنامه را بر مبنای پرسش‌ها و نیازهای مردم انتخاب کرده و از کسانی دعوت می‌کند که مردم بیان و ادبیات‌ آنها را بپسندند و برای رفع نیازهای خود پای صحبت آنها بنشینند. به همین دلیل سراغ کارشناسانی رفته که امتحان خود را بخوبی پس داده‌اند و سخن آنها همیشه مورد اقبال مردم است. در مجموع برنامه سمت خدا کاری گروهی و تابع نیاز مخاطبان است.

به گفته رکنی، ارتباط عوامل سازنده برنامه با مخاطبان عاطفی است و تلاش می‌کنند با اطلاعاتی که به مخاطبان می‌دهند آنها را مشتاق عمل کنند. مثلا همه می‌دانیم غیبت کردن بد است، اما باز هم این کار را انجام می‌دهیم. برنامه سمت خدا تلاش می‌کند این رفتار غیراخلاقی را در مخاطبان خود کاملا از بین ببرد.

ادعیه‌ای که در انتهای برنامه قرائت می‌شود کاملاً با دعاهای دیگر برنامه‌های معارفی تفاوت دارد. به عنوان مثال در این برنامه برای افراد کنکوری‌ هم دعا می‌کنند تا در آزمون سراسری موفق شوند. تهیه‌کننده سمت خدا در این باره می‌گوید: دعا‌های انتهای برنامه متنوع است، چون ما حواس‌مان به همه اقشار مردم از پیرمرد گرفته تا نوجوان هست و از کسی غفلت نمی‌کنیم تا مخاطبان بدانند
ما با دغدغه‌‌های آنها همراه هستیم.

از سکوتم راضی هستم

نجم‌الدین شریعتی مختصات خود را در اجرای برنامه سمت خدا دارد و همین ویژگی‌ها باعث شهرت او بین مردم شده است.شریعتی بر خلاف بیشتر مجری‌های تلویزیونی علاقه‌ای به پرحرفی ندارد و ترجیح می‌دهد در سکوت به حرف‌های کارشناس گوش کند و فقط در صورت لزوم وارد بحث شود.او معتقد است مردم برنامه سمت خدا را می‌بینند تا پاسخ پرسش‌های خود را دریافت کنند و او باید این فرصت را به کارشناس برنامه بدهد که بتواند به بیشترین پرسش‌ها پاسخ دهد.

وی درباره سختی‌های اجرای برنامه‌های معارفی می‌گوید: استانداردهای اجرا در برنامه‌های تلویزیون مشخص است، اما برنامه‌های معارفی چند پله جلوتر و فراتر است و مهارت‌هایی می‌طلبد که باید مورد توجه قرار بگیرد. ما امروز با مخاطب رشد یافته و فهیم رو به رو هستیم. ما هم با او بالا آمده و رشد کردیم. در چنین شرایطی مجری هم باید به گونه‌ای برنامه را اجرا کند که مخاطب او را قبول کند و ضمن ارتباط برقرار کردن با او حرف‌هایش را هم باور کند.

مخاطب سمت خدا فضای برنامه را می‌شناسند و همین کمک زیادی می‌کند تا راحت‌تر با اجرای من ارتباط برقرار کند. هرچند نوع عرضه مباحث هم اهمیت دارد. بنابراین برای این‌که مخاطب با من همذات‌پنداری کند، تلاش می‌کنم در مباحثی که نیاز به تمرکز بیشتر دارد من هم به عنوان شنونده به سخنان کارشناس گوش بدهم و کمتر سوال بپرسم تا کارشناس موضوع را کاملاً توضیح بدهد، اما برخی مواقع تعداد پرسش‌هایم بیشتر می‌شود. این مساله کاملا بستگی به جنس مباحث دارد. به نظرم مجری وقتی بداند با چه مخاطبی رو به رو است و بداند جنس مباحث و نوع آن چیست، می‌تواند در کارش موفق باشد.

برخی منتقدان بر این باورند که مجری برنامه سمت خدا در برخی مواقع یک شنونده صرف است و کمتر از کارشناس برنامه سوال می‌کند. شریعتی در پاسخ به این سوال توضیح می‌دهد: هرگز نگران این مساله نبودم که به من بگویند شنونده صرف هستم، چون برخی مواقع مباحث طوری است که باید من در مقام مجری گوش بدهم و کمتر وارد حرف کارشناس شوم. ضمن این‌که من بازخوردها را رصد می‌کنم. به نظرم وقتی ذائقه مخاطب را بشناسید، خیلی از این مشکلات حل می‌شود. ما در برنامه سمت خدا می‌خواهیم به مخاطب آگاهی ببخشیم نه این‌که وارد چالش شویم.

سمت خدا تاثیرگذار است

بعد از گفت‌وگو با شریعتی همراه او وارد استودیوی برنامه می‌شویم.کارشناس روز سه‌شنبه حجت‌الاسلام حسینی قمی است. او به مدت 14 سال مسئول مرکز اسلامی در سوئد بوده و مدرس درس مکاسب در حوزه علمیه قم و مبلغ دینی در کشورهای اروپایی است. حجت‌الاسلام حسینی قمی از پاییز 1390 به عنوان کارشناس با برنامه سمت خدا همکاری داشته که تا به امروز ادامه دارد.

وی در پاسخ به این پرسش که قبل از این‌که کارشناسی برنامه سمت خدا را بپذیرید تا چه میزان این برنامه را دیده بودید؟ می‌گوید: در جریان مباحث برنامه بودم و برخی از قسمت‌های آن را هم دیده بودم، اما از میزان نفوذ این برنامه در میان مردم اطلاع نداشتم و نمی‌دانستم چه جایگاه خوبی در میان مخاطبان تلویزیون دارد. تا این‌که تحقیق کردم و متوجه شدم خوشبختانه این برنامه در میان مردم جا افتاده و بینندگان مباحث آن را دنبال می‌کنند. شاید یکی از دلایل علاقه مردم به این برنامه پرداخت به دغدغه‌های روزانه آنها از منظر دین است. یعنی صراحت و شفافیتی که برنامه دارد آنها را پیگیر این برنامه کرده است. علاوه بر آن هر روز کارشناسان از منظر متفاوت به موضوعات متنوع می‌پردازند.

وی ادامه می‌دهد: از زمانی که من به عنوان کارشناس برنامه انتخاب شدم، نمی‌توانم با خیال راحت در یک زیارتگاه نماز بخوانم یا از کوچه و بازار براحتی عبور کنم، چون مردم به سراغم می‌آیند و سوالات‌شان را می‌پرسند و مراجعه مردم خیلی زیاد شده است. البته این لطف مردم را می‌رساند و نشان می‌دهد که این برنامه را می‌بینند. در مجموع فکر می‌کنم برنامه سمت خدا تاثیرگذاری زیادی روی مردم دارد.

این کارشناس یکی دیگر از ویژگی‌های برنامه را همفکری تهیه‌کننده با کارشناسان می‌داند و تاکید می‌کند تهیه‌کننده به هیچ وجه فکر نمی‌کند که خودش به عنوان مولف برنامه باید تصمیم‌گیرنده باشد، بلکه درباره محتوا و پیام‌های برنامه مشورت و همفکری می‌کند.

با شروع برنامه نجم‌الدین شریعتی درباره سیره تربیتی امیرالمومنین با کارشناس برنامه وارد صحبت می‌شود. حجت‌الاسلام حسینی قمی هم با ارائه فرمایشات حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه از حکمت‌های 94 و 95 مثال‌هایی می‌آورد. برنامه سمت خدا به مدت یک ساعت پخش می‌شود و در این مدت کارشناس به پرسش‌های مردم پاسخ می‌دهد. او تلاش می‌کند با ذکر مصادیق مسائل را چنان توضیح دهد که برای مردم کاملا قابل درک باشد.

فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون


فلاسفه ایران

آشپزی در تلویزیون؛ سبک زندگی یا سرگرمی
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 01:33 | شماره خبر : 1984532358993612616 تعداد بازدید: 192



می‌تواند یک سرگرمی جذاب باشد، اما این تمام چیزی نیست که آشپزی را تعریف می‌کند؛ شیوه‌های پخت غذا بخشی از فرهنگ و سبک زندگی مردم هر شهر یا کشوری است و سهم قابل توجهی در سلامت افراد جامعه دارد.

رسانه ملی و بخصوص تلویزیون رویکرد‌های متفاوتی درباره این موضوع دارد؛ گاهی آشپزی را مانند مجموعه‌های «شیرین بهار» و «هیرکان» در قالب آثار مستند به مخاطبان ارائه می‌کند، گاهی در قالب مسابقه به صورت غیرمستقیم برخی غذاها یا شیوه‌های پخت آنها را آموزش می‌دهد، اما معمولا مهمترین برنامه‌های مرتبط با آشپزی و غذا را آن دست از برنامه‌هایی تشکیل می‌دهد که شیوه پخت غذاها را در استودیوها به نمایش می‌گذارند.

برنامه‌های آموزش آشپزی به واسطه فراگیری رسانه ملی بهترین ابزار برای ارائه دانش و اطلاعات درباره غذا محسوب می‌شوند و در صورتی که به شکل هدفمند در مسیری مشخص قرار بگیرند، بر سبک زندگی، شیوه‌ تغذیه و سلامت جامعه هم تاثیرات قابل توجه خواهند داشت.

تنوع موضوعات و تنوع مخاطب

انواع غذاها، پیش‌غذاها، دسرها و نوشیدنی می‌توانند یک برنامه آشپزی را شکل بدهند، اما همه ماجرا همین نیست. برنامه‌های آشپزی مخاطبان متعددی دارند و لازم است گروه‌های مخاطب در برنامه‌های تلویزیونی مدنظر قرار بگیرد. کسانی که فعالیت‌های بدنی سنگین دارند و آنهایی که تمام روز را پشت میز و در حال نشسته مشغول به کارند، نیازهای غذایی یکسانی ندارند؛ همین طور سالمندان، جوانان و بزرگسالان. شرایط و موقعیت‌های ویژه نیز ممکن است نیازمند دستورات غذایی خاصی باشد مثلا تغذیه در ماه مبارک رمضان یا در هنگام سفر یا حتی تعطیلات.

این ویژگی‌ها تا حدی در برنامه‌های آشپزی تلویزیون مدنظر قرار می‌گیرد، به عنوان نمونه برنامه سیمای خانواده دو بخش مرتبط با آشپزی دارد که یکی از آنها «دست پخت مامان» نام دارد. در این بخش که هفته‌ای یک قسمت از آن از سیمای خانواده پخش می‌شود، یک خانواده مهمان تلویزیون است و به بهانه دست پخت مادر خانواده، همه اعضا و حتی افراد فامیل دور هم جمع می‌شوند و مشکلاتشان را مطرح می‌کنند.

علی‌اکبر کریمی، تهیه‌کننده برنامه سیمای خانواده معتقد است در این برنامه، آشپزی بهانه‌ای است برای این‌که به سنت‌هایی چون دید و بازدید و صله رحم توجه شود.

وی‌ در این‌باره گفت: به بهانه یک غذای خوشمزه، اعضای خانواده و فامیل را دور یک سفره می‌نشانیم تا مسائل و مشکلاتی چون ازدواج جوان‌ها، تجمل‌گرایی، تک‌فرزندی و موضوعات اینچنینی را بررسی کنند.

سیمای خانواده در بخش آشپزی علاوه بر آموزش انواع غذاهای سنتی و مدرن، روزهای یکشنبه را به دستور پخت غذاهای مخصوص کودکان اختصاص داده است و دوشنبه‌ها غذاهای مناسب برای سالمندان را معرفی می‌کند.

به گفته کریمی سیمای خانواده در ماه مبارک رمضان انواع غذاهای سبک و کم‌هزینه که برای افطاری مناسب هستند را آموزش می‌دهد و نوشیدنی‌های مناسب برای روزه‌داران را معرفی می‌کند.

از دیگر برنامه‌هایی که از زوایایی تازه به مساله تغذیه و آشپزی توجه دارد می‌توان به عصر خانواده اشاره کرد که علاوه بر آموزش غذاهای مناسب برای عصرانه، از چند ماه پیش به طب سنتی توجه دارد و شیوه تغذیه درست بر اساس آموزه‌های اسلامی و سنتی ایرانی را مدنظر قرار داده است. همچنین از یک ماه پیش این برنامه معرفی انواع دم‌نوش‌ها و شربت‌های طبیعی و نحوه تهیه آنها را در دستور کار خود قرار داده است.

در این برنامه علاوه بر آموزش شیوه‌های طبخ سنتی، نحوه تغذیه اصولی بر اساس طب سنتی و انواع مزاج توسط کارشناس تشریح می‌شود.

از دیگر برنامه‌های متفاوت آموزش آشپزی می‌توان به بخش آشپزی برنامه به خانه بر می‌گردیم در روزهای پنجشنبه اشاره کرد که یک دوره زمانی به آموزش تهیه و پخت انواع غذاهای مناسب برای تفریح و صرف در خارج از منزل، اختصاص داشت. برنامه سلام تهران نیز مدتی تهیه و پخت صبحانه‌های مفید و مغذی را آموزش می‌داد، اما این برنامه نیز با آغاز ماه رمضان به پایان رسیده و بعد از عید فطر جای خود را به برنامه «روز آمد» می‌دهد.

به طور کلی و فارغ از برنامه‌های ویژه‌ای که به آنها اشاره شد، «سیمای خانواده»، «عصر خانواده» و «به خانه بر می‌گردیم» به عنوان برنامه‌هایی که بخشی از آنها به آموزش آشپزی اختصاص دارد عمدتا آموزش انواع غذاهای مناسب برای یک خانواده کاملا معمولی و طبیعی را مدنظر و کمتر به مخاطبان خاص مانند بیماران توجه دارند.

آشپزی برای مردم امروز

سبک زندگی مردم جامعه حتی در روستاها نیز تغییر کرده است و به واسطه گسترش ارتباطات این تغییرات حتی در شیوه تامین نیازهای غذایی خانواده نیز محسوس است. نیاز به پخت غذاهایی که مدت زمان طبخ کوتاه‌تری دارند، تغییر در زمان و شیوه صرف هر وعده غذا و کمرنگ شدن وعده صبحانه از جمله مواردی است که زندگی امروز به افراد جامعه تحمیل کرده و به نظر می‌رسد این موارد باید در برنامه‌های مخصوص آشپزی نیز مورد توجه قرار گیرد.

سیدمحمد سیدرضی، تهیه‌کننده برنامه به خانه برمی‌گردیم از آن دسته افرادی است که ضرورتی برای همسان شدن رسانه و سبک زندگی مردم قائل نیست.

وی در این باره توضیح داد: نگاه ما در برنامه به خانه برمی‌گردیم ضد سرعت است. چه کسی گفته اگر زندگی شتاب گرفته ما هم باید به این شتاب دامن بزنیم و مثلا نحوه پخت غذاهایی را آموزش بدهیم که مدت زمان کمتری را به خود اختصاص می‌دهند.

براساس اظهارات این تهیه‌کننده، آموزش برخی غذاها به معنی القای شتاب است و به ایجاد استرس و اضطراب درونی منجر می‌‌شود.

در دیگر برنامه‌های آشپزی، شتاب زندگی و تاثیر آن بر مدتی که به پخت غذا اختصاص داده می‌شود، مدنظر قرار گرفته است، اما دو نکته که یکی به ساختار و دیگری به محتوای این برنامه‌ها ارتباط دارد، سبب شده مخاطب به اندازه کافی از چنین برنامه‌هایی بهره نگیرد یا به عبارتی تاثیرگذاری چنین برنامه‌هایی کاهش یابد.

برنامه‌های آشپزی تلویزیون نیازمند همراهی و همکاری آشپزها و متخصصان تغذیه است که هم طبخ یک غذا را آموزش بدهند و هم ارزش‌های غذایی آن و نحوه استفاده از آنها برای موقعیت‌ها و افراد مختلف. این اتفاق تا حدی در برخی از برنامه‌ها به صورت مقطعی رخ داده است، اما در مجموع همواره دو بخش آموزش آشپزی و ارائه نظرات کارشناسان تغذیه به صورت مجزا به مخاطبان ارائه شده است.

بسیاری از تهیه‌کنندگان معتقدند دشواری‌های تولید برنامه و ایجاد هماهنگی بین سرآشپزها و کارشناسان تغذیه سبب می‌شود این اتفاق کمتر در تلویزیون رخ بدهد. از آنجا که جدی‌ترین برنامه‌های آموزش آشپزی در تلویزیون بخشی از برنامه‌های خانوادگی هستند و نه یک برنامه مستقل و جدی، تهیه‌کنندگان نمی‌توانند بودجه زیادی را به آن اختصاص بدهند و همین نکته سبب شده آموزش آشپزی در برخی برنامه‌های تلویزیونی به ساده‌ترین و در دسترس‌ترین شیوه‌ها در حال تولید باشد، اما به نظر می‌رسد بودجه و امکانات کافی نیز به اندازه نبود بودجه و امکانات به برنامه‌های آشپزی لطمه زده و مانع موفقیت این برنامه‌ها شده است. به عنوان نمونه برنامه‌هایی مانند بهونه که هفت سال در شبکه سه سابقه دارد و برنامه «آشپزی 3» این امکان را دارند که به صورت مشارکتی تولید شوند و متاسفانه این مشارکت بیش از هر چیز به تجهیز آشپزخانه‌ها، لوکس شدن فضاها و امکانات آشپزخانه ختم شده، نه نوآوری در شیوه و ساختار برنامه‌.

توقعات حامیان مالی سبب شده تولیدکنندگان از اصل برنامه که محتوای آن است دور مانده و نتوانند ایده‌های خلاقانه‌ای در آن ارائه کنند. البته به نظر می‌رسد در برنامه بهونه اتفاقات تازه‌ای در راه است. این برنامه پس از ماه مبارک رمضان با آموزش غذاهای ایرانی و بومی به کار خود ادامه خواهد داد که با توجه به پخت آنها در فضای استودیو و آشپزخانه‌‌ای بسیار شیک با امکانات قابل توجه، نمی‌توان پیش‌بینی درستی درباره تاثیر این آموزش‌ها داشت.

مهم‌ترین اتفاق خلاقانه‌ای که در ساختار برنامه‌های آشپزی شاهد بوده‌ایم به مسابقه دستپخت‌های خودمانی برمی‌گردد که به صورت غیرمستقیم و در فضایی جذاب به مخاطبان آموزش می‌داد و تا حدی برنامه‌های شبکه شما که پخت غذاهای بومی را در محله‌ها و مناطق مختلف کشور آموزش می‌دهد.

آموزش غذاهای ایرانی و غیرایرانی در آشپزخانه‌های استودیویی دیگر به یک ساختار قدیمی و غیرجذاب بدل شده و زمان بهره‌برداری بدیع و مناسب از این‌گونه جذاب فرارسیده است.

لزوم حضور متخصصان تغذیه در برنامه‌های آموزش آشپزی

آشپزی می‌تواند در قالب برنامه‌هایی متعدد و متنوع به مخاطبان ارائه شود و به واسطه ذات تلویزیون که از تصویر برخوردار است، ماهیت آموزشی پیدا کند. برنامه‌های مستند درباره آشپزی می‌توانند آموزشی باشند همین طور مسابقات و برنامه‌های گزارشی و حتی نمایشی.

آموزش چنانچه هدفمند و منسجم در مسیری پیش برود، بر افزایش آگاهی و بالطبع تغییر در سبک زندگی و فرهنگ مردم تاثیرات قابل توجه خواهد داشت. دکتر کورش جعفریان، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص تغذیه در این باره گفت: افراد زیادی بیننده برنامه‌های تلویزیون هستند، خانم‌های خانه دار این برنامه‌ها را دنبال می‌کنند و از آنها تاثیر می‌گیرند. این تاثیرات از شیوه پخت غذا تا سبک اداره آشپزخانه را شامل می‌شود.

جعفریان که بر تاثیرگذاری برنامه‌های آشپزی تلویزیون تاکید دارد، برنامه‌های مرتبط با سلامت و تغذیه را نیازمند فیلترهای علمی می‌داند و تصریح می‌کند حتی برنامه‌هایی که پخت انواع غذاها را آموزش می‌دهند به حضور کارشناسان و متخصصان علم تغذیه نیاز دارند تا ضمن آموزش پخت غذا، اطلاعات و دانش لازم در این باره به مخاطب منتقل شود.

از نگاه دکتر جعفریان حضور کارشناسان و متخصصان علوم تغذیه باعث می‌شود علاوه بر انتخاب غذاهای مناسب، در شیوه پختی که به مردم آموزش داده می‌شود نیز مراقبت‌های لازم صورت بگیرد. وی تلفیق برنامه‌های آموزشی و بحث‌های کارشناسی با برنامه‌های آموزش آشپزی را یکی از راهکارهای موثر می‌داند و تاکید می‌کند: شورای عالی سلامت در سازمان صدا و سیما فعال است و وظایف مهمی بر دوش دارد. این شورا علاوه بر سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های متعدد می‌تواند بر انتخاب سرآشپزها و کارشناسان تغذیه در برنامه‌های آموزش آشپزی نیز نظارت داشته باشد تا بهترین‌ها برای حضور در تلویزیون انتخاب شوند.

دانش تخصصی، اطلاعات عمومی، آشنایی با ادبیات، گویش و تصویر و چهره مناسب رسانه از جمله مواردی است که از نظر دکتر جعفریان در انتخاب سرآشپزها و کارشناسان تغذیه اهمیت دارد. وی بر تاثیرپذیری متقابل این افراد و تلویزیون توضیح داد: باید مراقب بود میزان نفعی که این افراد از تلویزیون و حضور در رسانه ملی می‌برند بیشتر از چیزی نباشد که آنها به رسانه می‌دهند.

این کارشناس تغذیه در بخش دیگری از اظهاراتش از تاثیر غذاها بر سبک زندگی افراد گفت و بر تاثیر تلویزیون بر تغییر سبک زندگی و الگوی تغذیه مردم تاکید کرد. از نگاه این کارشناس اگر در یک برنامه آشپزی کارشناسان تغذیه و سرآشپزها در کنار هم به مردم آموزش بدهند و اطلاعات ضروری را در اختیارشان قرار بدهند به مرور زمینه برای تغذیه درست فراهم و پاسخ درستی به حساسیت‌های مردم درباره تغذیه داده می‌شود.

آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون


فلاسفه ایران



  • خودخواه ترین آدمیان ، آنانی هستند که چشمان خود را بر سرنوشت هم میهنانشان بسته اند . حکیم ارد بزرگ
  • شایسته نیست ، گفتاری را بر زبان جاری سازیم که به همبستگی کشور ، آسیب می رساند . حکیم ارد بزرگ
  • با ارزشترین روزهای زندگی یک مرد ، هنگام سربازی اوست . حکیم ارد بزرگ
  • سربازان ، تنها نگاهبان مردم امروز کشور خویش نیستند ، آنها دستاوردهای پیشینیان و سرمایه آیندگان را نیز پاس می دارند . حکیم ارد بزرگ
  • سرپرستانی که از ارزش سربازی می کاهند و پدر و مادرانی که پیشدار میهنداری فرزندان خویش می شوند ، هر دو به کشورشان پشت کرده اند . حکیم ارد بزرگ
  • میهن ، از آن همه مردم یک کشور است ، با هر رنگ، زبان و نژادی... حکیم ارد بزرگ
  •  مهمترین آرمان کشورهای جنوب خلیج فارس ، نابودی عظمت و اقتدار ایران است . حکیم ارد بزرگ
  •  کشورهای عربی جنوب ایران ، چه در هنگام جنگ و چه در هنگام صلح ، همواره با ایرانیان در حال جنگ و ستیز بوده اند . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic





رضا فیاضی، بازیگر، شاعر و داستان‌نویس از خودش می گوید
مفتون معنا و معرفت
چرا داریوش کاردان جایگزین علیرضا خمسه شد؟
«ماه‌ عسل» و داستان‌های چندلایه آدم‌هایش
چند خبر
حوادث سوریه نتیجه جنگ رسانه‌ای است
حکیم ارد بزرگ : زیبایی ، در مهربانی است .
حکیم ارد بزرگ : سفر ، نای روان است ، برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا .
حکیم ارد بزرگ : آنکه در بیراهه گام بر می دارد ، آرمان خویش را گم کرده است .
اینترنت ، مهمترین ابزار پیشرفت همه جانبه یک سرزمین است . حکیم ارد بزرگ
سخنی از ارد بزرگ در مورد ...
سخنانی از ارد بزرگ درباره موارد مختلف
((در کوهستان ، ارزش دستان مهرآمیز آدمیان را ، براستی می توان فهمید)) حکیم ارد بزرگ
حکیم ارد بزرگ : تاوان بزرگی ، تنهاییست .
حکیم ارد بزرگ : بسیاری از جنگ ها ، بازتاب نا آگاهی است .
آی اسپورت : درباره عادل فردوسی پور
حکیم ارد بزرگ ، رسانه فرهنگ و اندیشه ایرانی
حکیم ارد بزرگ ، رسانه فرهنگ و اندیشه ایرانی
انجمن فیزیکدانان جوان ایران
جامعه مجازی ایرانیان گرافیک : سخنان دروغینی که به کوروش بزرگ ...
روزنامه پیام سمنان : سخن بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
جامعه مجازی ایما : [►] HosSeiN [■]
بار الها بال پروازم ببخش : سخنان پر رمز و راز حکیم ارد بزرگ
انجمن شعر پارسی : سخنان عارفانه ی حکیم ارد بزرگ
پورتال سیمرغ : حقیقتی باور نکردنی درمورد نامه چارلی چاپلین
وبسایت تنگ بلور به قلم مژگان شاه حسینی
انجمن تخصصی : جایگاه ادب از دیدگاه یک ریاضیدان
تارنگار فریاد خاموش : سخنان آموزنده از بزرگان و حکیمان جهان
روزنامه پیام سمنان - سرفصل : سخن بزرگان
سایت راسخون / تولید ملی / سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه...
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
بازتاب اندیشه های حکیم ارد بزرگ
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه پیام سمنان : سخن بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
روزنامه اطلاعات ettelaat newspaper : سخنان بزرگان
سایت نجباد دات کام (نجف آباد) : جایگاه زن
نشریه دانش آموزی مدرسه راهنمایی دانش ۲: درسی از ابومسلم خراسانی
روزنامه پیام سمنان : سخن بزرگان
ماھنامه دندانپزشکی قانون - شماره اول
سایت اطلاع رسانی معاونت اداری و مالی سازمان صدا وسیما
بازتاب اندیشه های حکیم ارد بزرگ
شریف پرس (دانشکاه صنعتی شریف) - سخن بزرگان
پایگاه اطلاع رسانی جام نیوز - کلیدواژه های مهم ویکی پدیا