سخنان بزرگان برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری
سخنان بزرگان برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری

درخواست جنتی از قالیباف در نمایشگاه کتاب

فیلسوف ایرانی
درخواست جنتی از قالیباف در نمایشگاه کتاب

وزیر ارشاد با اشاره به وعده شهردار تهران برای آماده‌سازی مجموعه باغ کتاب و تپه‌های عباس‌آباد جهت برگزاری نمایشگاه کتاب تهران گفت: ما این وعده شهرداری را به عنوان یک مطالبه به صورت جدی پیگیری می کنیم.
 

علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عصر امروز شنبه (۲۶ اردیبهشت ماه) در مراسم اختتامیه بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که در ضلع جنوبی مصلی بزرگ امام خمینی (ره) در تهران برگزار شد، با تقدیر از ناشران و شرکت کنندگان در این نمایشگاه و همچنین تشکل های نشر که در برپایی این دوره از نمایشگاه کتاب تهران با وزارت ارشاد همکاری کردند، گفت: ما تصمیم داریم که تمام امور نمایشگاه کتاب را به تدریج و طی یک پروسه زمانی مشخص به ناشران و تشکل های نشر واگذار کنیم.

وی که بعد از شهردار تهران پشت تریبون قرار گرفته بود، به خدمات مناسبی که در شهرداری تهران در طول ۲۱ ماهی که از عمر دولت یازدهم می گذرد، بخصوص به حوزه های فرهنگی ارائه کرده است، افزود: انصافاً شهرداری تهران نسبت به مسائل فرهنگی بسیار بانشاط عمل می کند و در طول این مدت فضاهای متعدد فرهنگی را احداث کرده اند و در آینده نزدیک هم ما شاهد افتتاح سالن های متعدد تئاتر در فرهنگسرای خاوران خواهیم بود که این در سالی که ما در وزارت فرهنگ به عنوان تئاتر نامگذاری کرده ایم، خبر مسرت بخشی است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین با اشاره به وعده شهردار تهران برای تجهیز باغ کتاب و مجموعه تپه های عباس آباد برای برپایی نمایشگاه بیست و نهم کتاب تهران، گفت: ما این بشارتی را که آقای قالیباف دادند، خیلی جدی می گیریم و از همین امروز این مساله جزو مطالبات ما خواهد شد که انشاءالله نمایشگاه سال آینده در جای مناسب تر از مصلی تهران برگزار شود.

جنتی افزود: مصلی تهران واقعاً جای برگزاری نمایشگاه نیست و انشاءالله در فضای مناسبی در منطقه عباس آباد بتوانیم آن را برگزار کنیم و همچنین برای سال های بعد هم ما از آقای قالیباف انتظار داریم که بتوانند با همیاری مجموعه های دیگر مثل وزارت صنعت، معدن و تجارت و موسسه نمایشگاه های بین المللی، مجموعه شهر آفتاب را به عنوان مکانی آبرومند برای نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و درخور نام جمهوری اسلامی ایران تکمیل و تجهیز کنند.(مهر)


فیلسوف ایرانی
شهردار تهران خبر داد:
تعداد فروشگاه‌های لوازم‌آرایش 5 برابر کتابفروشی‌ها

شهردار تهران از اینکه تعداد فروشگاه‌های لوازم آرایشی ۵۹۰۰ واحد است در حالی که تعداد کتابفروشی‌های پایتخت تنها ۱۲۰۰ واحدمی باشد، اظهار تأسف کرد.
 

محمدباقر قالیباف، شهردار تهران که سخنران ویژه آیین اختتامیه بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بود، در این مراسم که عصر امروز شنبه (۲۶ اردیبهشت ماه) در ضلع جنوبی مصلی تهران برگزار شد، با تاکید بر اهمیت آگاهی بخشی از طریق کتاب به جامعه، گفت: همه شما می دانید که ما از یک طرف در تحریم و از طرف دیگر با خوانش های تکفیری از اسلام روبرو هستیم. در چنین شرایطی تکلیف ما برای آگاهی بخشیدن به جامعه، سنگین تر می شود؛ پیشرفت کشور در گروی دانایی محوری است و نمایشگاه کتاب یکی از پدیده های بزرگی است که نقش مهمی در توسعه فرهنگی ایفا می کند.

وی با اشاره به آمارهایی که از شهرداری تهران در خصوص وضعیت انتشار کتاب در کشور استخراج شده است، افزود: آمارها نشان می دهد که ما در حوزه کتاب های کودک و نوجوان با یک سیر نزولی در آثار تألیفی و متاسفانه یک سیر صعودی در آثار ترجمه ای روبرو هستیم.

شهردار تهران با اشاره به انتشار حدود ۱۸۰۰ عنوان کتاب در سال ۵۸، این آمار را در مقایسه با بیش از ۷۰ هزار عنوان کتابی که در سال ۹۳ به چاپ رسیده اند، بسیار اندک دانست و گفت: این از افتخارات انقلاب اسلامی است که وضعیت کتاب حداقل به جهت کمی، افزایش یافته است.

قالیباف با اشاره به چالش اصلی صنعت نشر که به زعم او، نبود ویترین های کافی برای عرضه کتاب است، افزود: ما در عرصه نشر شاهد این هستیم که تولیدات زیاد است، اما مصرف کم و مهم ترین مساله ای که باید به آن توجه کنیم، این است که تولید و توزیع ما در مسیری باشد که سیاست های مصرف کتاب در کشور اصلاح شود.

وی با اشاره به اینکه ۷۰ درصد چرخه نشر کشور در تهران متمرکز است، این وضعیت را اسفبار خواند و در ادامه هم این نکته را مطرح کرد که بر اساس آمارهایی که ما گرفته ایم، در تهران تقریباً ۱۲۰۰ کتابفروشی داریم، در حالی که برای فروش لوازم آرایشی، ما ۵۹۰۰ فروشگاه داریم؛ گردش مالی اقتصاد نشر ۸۰ میلیارد تومان است اما لوازم آرایشی ۲۰ هزار میلیارد تومان.

شهردار تهران نتیجه گرفت: هیچ کدام از این مسائل با سیاست ها و حرکت انقلاب اسلامی و فلسفه بعثت که امروز در آن هستیم، سازگاری ندارد.

قالیباف با اشاره به برگزاری نمایشگاه های «یاد یار مهربان» توسط شهرداری تهران از ۱۲ سال قبل به این طرف، افزود: ما سالیانه حدود ۴۰ میلیارد تومان کتاب از طریق برگزاری این نمایشگاه ها به مدارس و کتابخانه ها اختصاص داده ایم. ما همچنین در حال حاضر بیش از ۳۸۰ کتابخانه شبانه روزی در تهران داریم و همچنان بر فعالیت هایمان در این عرصه می افزاییم.

وی با اشاره به مذاکراتی که شهرداری تهران در دوره دولت قبل برای ساخت محلی دائمی جهت برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران داشته است، گفت: ما در یک جایی دیدیم که این مذاکرات به نتیجه نمی رسد و کار پیش نمی رود. به هر حال امروز نمایشگاه بین المللی در شهر آفتاب با یک شرایط بسیار خوب در حال ساخت و بلکه در شرف افتتاح است که تا الان هم بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای آن هزینه شده است و فکر می کنم تا زمان افتتاح هزار میلیارد تومان صرف آن شود. اما تا زمان آماده سازی آن مکان، ما یک نمایشگاه خاص و دائمی کتاب در تپه های عباس آباد خواهیم ساخت که این مکان تبدیل به جایی برای رونق گرفتن بازار مصرف کتاب در تهران شود.

شهردار تهران با اشاره به حجم فضاهای مسقف و همچنین باز مجموعه باغ کتاب تهران، گفت: ما در این مکان حدود ۶۵ هزار مترمربع فضای مسقف داریم که قطعا خواهیم توانست دو برابر این میزان یعنی حدود ۱۳۰هزار مترمربع را همانند مصلی در فضای باز احداث کنیم تا نمایشگاه کتاب تهران در آن برگزار شود. باغ کتاب، مکانی در شأن فرهنگ و موضوعات قلم و اندیشه است.

قالیباف سپس به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و برگزارکنندگان نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، گفت: بیاییم همین الان به هم قول دهیم که بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در سال آینده در همین تپه های عباس آباد که ۱۳۰ هزار مترمربع فضای استاندارد خواهد داشت، برگزار کنیم.(مهر)


فیلسوف ایرانی


فیلسوف ایرانی
بن کارت های دانشجویی امشب مسدود می شود

مدیر کمیته خدمات رفاهی و هماهنگی با سازمان ها و نهادهای همکار از انجام یک میلیون و 400 هزار تراکنش در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب خبر داد و گفت: از ساعت 24 امشب عملیات بن کارت های بانکی خرید کتاب دانشجویان و طلاب مسدود می شود.
 

نیکنام حسین پور درباره بن کارت های خرید کتاب گفت : بن کارت های خرید کتاب ویژه دانشجویان و طلاب امشب مسدود می شود و انجام عملیات بانکی با آن ها غیرممکن خواهد شد.

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تا ساعتی دیگر به کار خود پایان می دهد.

وی افزود: همچنین با هماهنگی شعب بانک صادرات نیمی از هزینه باقیمانده در بن کارت ها به حساب صاحبان بن کارت و نیمی دیگر را به حساب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازمی گردانیم.

حسین پور یادآور شد: حدود 4 هزار دانشجو و طلبه برای دریافت بن کارت های خود اقدامی نکردند. همچنین وجه پرداختی متقاضیان هم پس از نمایشگاه کتاب بازگردانده می شود.

مدیر کمیته خدمات رفاهی درباره تراکنش های نمایشگاه امسال گفت: از 16 اردیبهشت ماه تا ظهر آخرین روز برپایی نمایشگاه 26 اردیبهشت ماه) یک میلیون و 400 هزار تراکنش توسط دستگاه های کارتخوان و عابر بانک های موجود در نمایشگاه کتاب امسال صورت گرفت.

وی افزود: همچنین در نمایشگاه کتاب امسال شاهد رشد 45 تا 50 درصدی فروش کتاب نسبت به سال قبل بودیم و به زودی میزان مجزای فروش نقدی و غیرنقدی نمایشگاه کتاب امسال را اعلام خواهیم کردیم.(ایرنا)


فیلسوف ایرانی
ای خشونت مهربان...!

ساختار برخی شعرهای امروز ما با موضوع ساده دیدارها و شرح اتفاق‌هایی بنا شده که برای شاعران ما پیش آمده است؛ اتفاق‌هایی که گاه تلخ و غریب و گاه شیرین و آشناست.
 

مجموعه شعر «میراث تو فقط ایستادن است» سروده میثم متاجی شاعر جوان شمالی، بر پایه بودن در زمان شکل گرفته و با شیوه ای ساده و بی پیرایه، نزدیک به زبان و فهم عامه، گذشته را به حال پیوند داده و به صورت میراثی انسانی این پیوند عاشقانه را تعریف کرده است: «... تنها تویی که با بی زبانی / نه از دل گل ها / که از میان روزمرگی می آیی / معشوق پراکنده در همه جا» 6 شعر از 14 شعری که در این مجموعه گرد آمده به پدر، مادر و خواهر و برادر و دوستان شاعر تقدیم شده است. موضوع اصلی در این شعرها، یادآوری، قدردانی و دوست داشتن است؛ یادآوری آنچه بر شاعر و دوستان او در برهه زمانی ویژه ای گذشته است. شعرهای این مجموعه از زمان حال، آغاز شده و به تناوب به گذشته برگشته و با مهارت خاص و لحن و فضایی آرام و اندوهگین با واژه هایی معمولی و بیانی ساده ادامه پیدا کرده، در قالب خاطره گویی نوشته شده اند: «ابری در جیب هایم زندگی می کند / کودک که بودم مانند مه / خودم را به تن همه می پوشاندم / کوهستان را پرواز می کردم / و روی آخرین برگ ها می نشستم / معنی انتهای درخت / جایی که همسایه ام تنها باد بود / روی سینه رودخانه تاب می خوردم / ...». هدف اصلی شعرهای این دفتر، بیان و روایت «بودن» و «شدن» است؛ بودن انسانی که گاه ابر شده، گاه ماهی و گاه یک قطار: «... ابری شدم کوچک / مادرم آب و پدرم آفتاب / در برکه چرخیدم / مثل ماهی به دور طعمه اش...» و «من دوست دارم قطار باشم / نه جعبه ای آهنی پر از فکرهایی بیهوده...».

فضایی که شاعر با صدای خود برای شعرهایش برگزیده، بظاهر خصوصی است و بر جهان ظاهری و مادی او دلالت می کند؛ اما با کمی دقت درمی یابیم در عمق متن شعر، چهره «جمع» و دلتنگی های همگانی، همراه با عاطفه و صداقت باطنی در شگردی شاعرانه نقش بسته است.

گزینش برش های زمانی خاص در شعرها به روایت احساس و عاطفه شاعر یاری کرده، در پیوند با کنش شعر، نوعی هم حسی عاطفی در خواننده به وجود می آورد و او را برمی انگیزاند تا با واژه ها و تصویرها و نمادهای شعر بیشتر آشنا شود و صداقت و سادگی صدای شاعر را در لحن او ـ قطار ـ بهتر بشنود: «روزی سربازهایی را بردم/ که هیچ کدام شان نیامدند/ من هیچ وقت دلم نمی خواست بمبی را سوار کنم/ با کدامین ساز باید برقصم/ که نمی رقصم/ جز با صدای آهنین چرخ هایم بر ریل...». این گونه شاعر به زبان و حال مردم روزگارش نزدیک شده است. شعرها در حقیقت، لحن انسانی را به ما القا می کند که نگرانی سرنوشت خود و همزیستانش است.

گویی شاعر پیوند و ارتباطی استوار باتاریخ زمانه اش دارد و شعرا و صحنه شتابناک زندگانی همه است. جای تخیل شاعرانه در شعرهای این مجموعه، ویژگی برجسته ای دارد؛ تخیلی که با تعقل اندیشمندانه شاعر درآمیخته و گاهی متاسفانه سایه خیالپردازی و احساساتی بودن را به کلام او انداخته است: «... سنگ زیر پنجره/ هی هی چوپانی است/ که معشوقه اش از دور از قاب چوبی پنجره/ اندامش را به باد می سپارد.../» در حالی که در همین شعر (5) شاعر، واقعگرایانه و صمیمی سخن گفته و ناهنجاری ها را در جهان معاصر نشان داده است: «... روزی ابریشم و طلا سوغات مسافران بود/ امروز انسان جنگ را هدیه می دهد.../» و «تا انگشتی نباشد/ هیچ تفنگی شلیک نمی شود.» بازتاب ایستادن شاعر برارزش های انسانی، بعد دیگری از پیغام شاعرانه اوست. آنچه شعرهای او را جذاب کرده است، نه بدبینی و پوچ انگاری روشنفکرانه که در لایه هایی از شعرهایش به چشم می خورد؛ بلکه دلسوزی ها و دغدغه های انساندوستانه اوست: «... دوست دارم آن قدر باران ببارد/ تا خون توی رگ هایمان را بشوید/ تا تمام گلوله ها/ دست خالی برگردند/ بدون قطره سرخی...». اگر شعر درواقع شعر باشد،می ماند. ماندگاری شاعر با ماندن شعر او مصداق پیدا می کند. آوای شعرهای این دفتر یکنواخت نیست که ما را بیازارد. هر شعر با موضوعی خاص گسترش یافته و پژواک چند لایه ای را در لحن شعر به گوش ما می رساند.

روح شعرها به هیچ وجه خصوصی نیست. درست است که شاعر از پدر خود و لبخند او سخن گفته و او را سلطان مهربانی ها دانسته، درست است که شاعر، مادر خودرا مهر ماندگار نامیده، اما خواننده با فهم حس و تجربه گرایی زبان شاعر می تواند پدیده های اطراف خود را بهتر ببیند و کمتر به توهمات جهان بیمناک معاصر توجه کند. همذات پنداری خواننده با نمادهای شعر این شاعر بسیار آسان و ساده است. گویی هر شعر و هر موضوعی برای تغییر اندیشه و رفتار خواننده بیان شده است. وقتی شاعر می گوید: «... کسی به من فکر نمی کند/ نه شکار و نه شکارچی/ و حتی مسافران کشتی های غرق شده/ دل به مهربانی من نمی بندند...». آیا این «من»، همین انسان امروز نمی تواند باشد؟ انسانی که جهان صنعتی نوین معاصر، انسانیت را از او گرفته و به او فرصت نداده تا فهمی درست از هستی و وجود خود پیداکند؟ انسانی که فردیت بر تمام جنبه های زندگانی او سایه افکنده است و او با همزیستانش در شبکه تنازعی پیچیده، سرگردان، به دور از ستایش و سوگ همگان زندگی می کند و صدای مضطرب او برگردان هیچ واقعیت و انسانیتی نیست.

درگیری شاعر را با واقعیت های زندگانی اش در هر شعر به روشنی می توان احساس کرد و دید که چگونه آنها با تخیل شاعرانه و احساس لطیف هنری درآمیخته و حقیقتی را به نمایش گذاشته اند: «برای من اما تصمیم عجیبی است باران/ فکر کنم به کودکان پابرهنه و آواره/ یا چروک های چشم کشاورزان در حسرت باران/ ... به شاعرانی که زیر باران راه می روند/ و کلمات خشک می نویسند/ یا شاعرانی که در سرزمین های خشک می بارند.» آنجا که شاعر می گوید: «پدرم/ تمام میوه های جهان بوی تو را دارند/ تو را به چه تشبیه کنم؟ ... ای خشونت مهربان/ آهوان درونت را دوست دارم/ که چابک دور می شوند/ از پنجه های تیز کار، از رنج...»، پدر شاعر می تواند پدر همه انسان ها باشد؛ انسان هایی که مثل کوه های بلند در برابر باد و برف دشواری های زندگانی ایستاده اند.


فیلسوف ایرانی
پادشاهی که به مطالعه کتاب‌های عدل و انصاف علاقه داشت
شنبه 2 خرداد 1394 ساعت 15:50 شماره خبر: 1953309143417345213 173 بازدید


هامر پورگشتال، مورخ ترک در توصیف شاه‌عباس صفوی از زبان ابراهیم‌پاشا، وزیراعظم در کتاب «شاه عباس اول پادشاهی با درس‌هایی که باید فرا گرفت» می‌نویسد: از سفیر ایران پرسیدم آیا شاه عباس نیز مانند نیای خود دارای فضل و دانش است؟ چون سفیر تصدیق کرد وزیراعظم پرسید به مطالعه چه قسم از کتاب‌ها تمایل دارد؟ او پاسخ داد، «همیشه به مطالعه کتاب‌هایی که از عدل و انصاف گفتگو می‌کنند، اشتغال می‌ورزد.»
کتاب «شاه عباس اول پادشاهی با درس‌هایی که باید فرا گرفت» نوشته دکتر منوچهر پارسادوست به بررسی حکومت و سیاست خارجی این شاه صفوی می‌پردازد.

کتاب از هفت فصل تدوین شده که فصل‌های آن عبارتند از «اوضاع عمومی عثمانی تا پیش از حمله شاه عباس و در زمان نبردها»، «رابطه‌های سیاسی شاه عباس با عثمانی پیش از حمله به آذربایجان»، «حمله شاه به عثمانی»، «حمله شاه عباس به بغداد»، «علت‌های عدم تشکیل اتحادیه نظامی علیه عثمانی»، «رابطه‌های دیپلماسی شاه عباس اول با اسپانیا و پرتغال»، «تیره شدن رابطه ایران و اسپانیا»، پسگفتار و فهرست اعلام.

تاریخ‌نگاری متملقانه؛ رسوخ ظلم‌پروری در اندیشه ایرانی

در پیشگفتار کتاب نویسنده با اشاره به دلایل حکمفرمایی استبداد در تاریخ حکومت‌های ایران و تاثیر آن در شیوه تاریخ‌نویسی مورخان می‌نویسد: «استقرار حاکمیت ترس بر فضای عمومی کشور که پیامد قهری حکومت استبدادی است از دو سو اثر برخی از مورخان را کم‌مایه کرده است. آنها برای حفظ جان خویش ناگزیر در مواردی از بیان رویدادی دوری جسته‌اند، و زیان‌بخش‌تر با چابلوسی و تملق که پیامد اجتناب‌ناپذیر حکومت استبدادی است به ستایش ظالم پرداخته‌اند و ظلم‌پروری و تحمل ظالم را در احساس و اندیشه ایرانی رسوخ داده‌اند. زمان آن است که تاریخ ایران برای بهره‌مندی هرچه بیشتر از تجربه‌ها و درس‌های آن دوباره‌نویسی شود و تاریخ واقعی کشور، با تمام زیبایی‌ها و زشتی‌های آن برای مردم ایران روشن گردد.»

در فصل نخست کتاب «اوضاع عمومی عثمانی تا پیش از حمله شاه عباس و در زمان نبردها» نویسنده سراغ موضوعاتی همچون «شاه عباس تسلیم عثمانی»، «عثمانی و پادشاهان ضعیف بر تخت پادشاهی»، «سلطان سلیم دوم»، «سلطان مراد سوم»، «سلطان محمدسوم»، «سلطان احمد اول»، «سلطان مصطفی اول و عثمان دوم»، «سلطان مصطفی اول، بار دوم»،«سلطان مرادچهارم»، «دخالت زنان حرمسرا در امور کشور»، «فساد اداری از هم گسیختگی امور»، «دوران سلطان سلیمان اول»، «دوران سلطان مرادسوم»، «دوران سلطان محمدسوم و سایر شاهان معاصر شاه عباس»، «فساد در واگذاری تیول»، «فساد عالمان دینی و قاضیان»، «بیدادگری حاکمان ایالت‌ها و ولایت‌ها»، «جنگ با امپراتوری اتریش و آلمان»، «پیمان صلح سیتواتوروک»، «دشمنی قزاق‌ها با ترکان عثمانی»، «شورش جلالی‌ها»، «دشمنی قزاق‌ها با ترکان عثمانی»، «مرادپاشا و جلالیها»، «شورش سواره‌نظام»، «سرکشی‌های ینی‌چری‌ها»، «شورش ابازه»، «ابازه و شاه عباس»، «پایان قیام ابازه»، «وضع نامساعد مالی»، «نارضایتی مردم»، نتیجه‌گیری: ضعف امپراتوری عثمانی» می‌رود.

«ینی‌چری» کلمه ترکی و به معنای سرباز جدید است، رسته این سربازان که نیروی زبده و جنگاور عثمانی بودند در 714 تشکیل شد، آنها نیروی پیاده‌نظام ویژه سلطان عثمانی بودند، نویسنده در بخشی از کتاب درباره شیوه شورش این سربازان آورده است: «ینی‌چری‌ها برای دیگ‌های غذای خود اهمیت ویژه قایل بودند و در جنگ‌ها مراقب بودند که به دست دشمن نیفتد. آنها موقع شورش دیگ‌های غذای خود را برمی‌گرداندند و این نشانه عدم‌رضایت و گواه پافشاری آنها به انجام خواسته‌های خود بود. ینی‌چری‌ها در تمام موقعی که شورش می‌کردند دیگ‌های غذای خود را وارونه می‌کردند.»

علاقه‌مندی شاه عباس به مطالعه کتاب‌هایی در زمره عدل و انصاف

«رابطه‌های سیاسی شاه عباس با عثمانی پیش از حمله به آذربایجان» عنوان فصل دوم کتاب است که بخش عمده‌ای از این فصل به مکاتبات و رد و بدل کردن سفرا از سوی این شاه صفوی برای حفظ صلح بین ایران و عثمانی اختصاص دارد. بنابراین پارسادوست با اشاره به روابط شاه عباس با دربار عثمانی در زمان شاه مرادسوم آورده است: «هامر پورگشتال که کتاب ارزنده خود را با مطالعه کتاب‌های مورخان عثمانی تالیف کرده است به نکته شایان توجهی اشاره می‌کند. او می‌نویسد هنگامی که ذوالفقارخان با ابراهیم پاشا وزیراعظم ملاقات کرد او از سفیر ایران پرسید آیا شاه عباس نیز مانند نیای خود شاه تهماسب اول دارای فضل و دانش است؟ چون سفیر تصدیق دانش پادشاه خود را کرد وزیراعظم پرسید به مطالعه چه قسم از کتاب‌ها تمایل دارد؟ او پاسخ داد، «همیشه به مطالعه کتاب‌هایی که از عدل و انصاف گفتگو می‌کنند اشتغال می‌ورزد.»

در فصل سوم «حمله شاه به عثمانی» انگیزه شاه عباس را بازپس گرفتن سرزمین‌های از دست داده، رفع تحقیر، انگیزه دینی، انگیزه بازرگانی، یقین داشتن به حمله عثمانی به ایران و احساس تنها نبودن ذکر شده و پس از حمله موفقیت‌آمیز به عثمانی، شاه درصدد برمی‌آید که به سرکوب شورش‌های داخلی بپردازد از این رو درباره دستور شاه برای تعیین ساعت سعد برای حمله به تبریز می‌خوانیم: «اسکندربیگ می‌نویسد: نکته شگفت‌انگیز آن است که با وجود رعایت نهایت دقت در پنهان نگه داشتن مقصود شاه، در همان روزی که شاه تصمیم خود را به آگاهی شخصیت‌های نزدیک و مورد اعتماد خود رساند، در تبریز مولانا صبوری منجم تبریزی برای ملاقات با وکیل پاشا که در دژ تبریز مانده بود به آن دژ رفت. وکیل پاشا از وی پرسش کرد که چرا در شهر شایع شده است که شاه عباس به تبریز خواهد آمد. او که مطلبی نشنیده بود پاسخ داد چنین شایعه‌ای نیست. پس از لحظه‌ای گفت وشنود چون دیوان حافظ در آنجا بود در این باب فال گرفته شد و این بیت آمد: عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ / بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است»

تصویر رودلف دوم بر سینه دیوار اتاق شاه‌عباس

«حمله شاه عباس به بغداد» در فصل چهارم با اشاره به تلاش‌ها و نگرانی‌های شاه درباره صلح بین امپراتوری اروپا و عثمانی آمده است: «رودلف دوم امپراتور مقتدر اروپا چون به جنگ با عثمانی پرداخته بود مورد علاقه شاه عباس بود و شاه عکس او را در اتاقش نصب کرده بود، وقتی که شاه آگاه شد دولت عثمانی خواستار صلح با رودلف دوم شده است نگران گردید و به نوشته ژرژتکتاندرفن دریابل، یکی از سفیران امپراتور به نام هاینریش فن لوگو در همان زمان به حضور شاه عباس رسید. شاه که نگران صلح میان امپراتور و عثمانی بود پس از چند روز به او اجازه بازگشت داد و مهدیقلی‌بیگ را نیز به عنوان سفیر خود همراه او کرد.»

در بخش دیگری درباره حضور پیترودلاواله در دربار شاه‌عباس و آشنایی وی با چندین زبان آمده است: «استفانو به علت ندانستن زبان فارسی روزهای سختی را در دربار شاه گذراند. او پس از آگاهی از حضور پیترودلاواله کاتولیک در نزدیکی خود به نزد وی رفت. اصیل‌زاده ایتالیایی مترجمی داشت که علاوه بر چند زبان، به زبان روسی نیز آشنایی داشت. او جزء هیات پرژان‌تاده به کشورهای روسیه به اروپا بود و دو سال در مسکو اقامت داشت. استفانو مقصود خود را از آمدن به نزد شاه که همکاری نظامی علیه ترکان عثمانی بود برای پیترودلاواله که او نیز همان نظر را داشت توضیح داد.»

پارسادوست در فصل پنجم کتاب با عنوان «علت‌های عدم تشکیل اتحادیه نظامی علیه عثمانی» با وجود تلاش‌های شاه عباس به تشریح دلایل شکل نگرفتن یک تشکیلات منسجم نظامی علیه امپراتوری عثمانی می‌پردازد و در توجیه بخشی از این ناکامی می‌نویسد: «توجه ویژه امپراتوری اسپانیا و پرتغال به قدرت‌یابی هلندی‌ها و انگلیسی‌ها در آسیا و تهدید جدی آنها برای مستملکات آن امپراتوری و سود سرشاری که در آن کشورها به‌دست می‌آورد مانع از آن بود که امپراتوری اسپانیا به پیشنهاد شاه عباس برای نبرد با عثمانی اهمیت ویژه‌ای قائل شود.»

نسخه خطی که در غارت جزیره هرمز از میان رفت!

«رابطه‌های دیپلماسی شاه عباس اول با اسپانیا و پرتغال» عنوان فصل ششم کتاب است که در بخشی از آن به تاریخچه بندر هرمز اشاره شده و آمده است: «درباره تاریخ شاهان این بندر و جزیره هرمز در خلیج‌فارس کتابی در کاخ پادشاه هرمز هنگام حمله شاه عباس به آن جزیره وجود داشت: پدر تیکسیرا از جهانگردان پرتغالی که در 1587م (996ه.ق سال دوم پادشاهی شاه عباس اول) از جزیره هرمز دیدن کرد، چون زبان پارسی را فراگرفته بود، خلاصه کتاب «تاریخ شاهان هرمز یا توران‌شاه» را به پرتغالی و سپس به اسپانیایی ترجمه کرد. نسخه خطی پارسی تاریخ شاهان‌هرمز در دست نیست و احتمالا در حمله نیروهای شاه عباس و غارت جزیره هرمز از میان رفته است.»

در بخشی دیگری درباره نقش شاه عباس در برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهای اروپایی می‌خوانیم: «دوران پادشاهی این شاه صفوی، از لحاظ رابطه‌های دیپلماسی ایران با بسیاری از کشورهای اروپا مانند امپراتوری آلمان، امپراتوری اسپانیا، روسیه لهستان، فرانسه، انگلستان، هلند و نیز پاپ رم در آسیا با عثمانی، ازبکستان و هندوستان برقرار گردید. مقایسه گستردگی و تداوم رابطه دیپلماسی این زمان با اقدام‌های گاهگاهی گذشته، به خوبی آشکار می‌دارد که ایران مصمم به ایجاد ارتباط با جهان بوده است و شاه عباس را میتوان بنیانگذار دیپلماسی ایران دانست.»

اظهار نظر جهانگرد ایتالیایی، دلاواله که پنج سال در ایران اقامت داشت نیز درباره شاه عباس خواندنی است. وی با اشاره به برخی ویژگی‌های شاه باسیاست صفوی می‌نویسد: «این مطالب را می‌نویسم تا مراتب عقل و درایت و سیاست شاه عباس را در نظر خود مجسم کنید. او همیشه نتیجه‌ای را که خود می‌خواهد از صحبت‌هایش می‌گیرد و نسبت به دیگران در عین حال که اظهار خصوصیت و دوستی می‌کند از ابراز دشمنی نیز ابایی ندارد. وی طرف را ناراضی می‌کند و در عین حال او را راضی روانه می‌سازد؛ حرف گوش می‌کند ولی گاهی اصلا گوشش بدهکار نیست و خلاصه این‌که ضمن شوخی و مسخره به هیچ‌کاری تن در نمی‌دهد مگر این‌که خودش آن را بخواهد و منافعش آن را ایجاب کرده باشد و تمام ظواهر دیگر مصنوعی است و نباید زیاد به آنها اعتماد کرد.»

شاه عباس: راه ایران برای سوداگران ترک باز است!

عنوان فصل پایانی کتاب «تیره شدن رابطه ایران و اسپانیا» است که مطالبی مانند «اختلاف شاهان اسپانیا و ایران»، «انگیزه‌های نبرد شاه عباس با اسپانیا و پرتغال»، «نگرانی مردم هرمز»، «نبرد دریایی جاسک»، «پرتغالی‌ها و ساخت دژ در قشم»، «انگیزه‌های نگلیسی‌ها برای همکاری نظامی با ایران»، «شرایط قرارداد ایران و شرکت هند شرقی»، «ایران و تصرف جزیره قشم»، «وضع جزیره هرمز و دژ آن هنگام حمله ایران»، «تسخیر جزیره هرمز»، «علت‌های شکست پرتغالی‌ها»، «شهر هرمز پس از جنگ»، «نتیجه جنگ‌های هرمز برای ایرانیان و انگلیسی‌ها» و «پرتغالی‌ها پس از جنگ هرمز» پرداخته است.

شاه‌عباس در نامه‌ای به پرژان‌تاده، سفیر اسپانیا که از وی خواسته بود انگلیسی‌ها را به ایران راه ندهد و با آنها مرواده نکند، می‌نویسد: «انگلیسی‌ها مردم تربیت شده مؤدبی هستند که هیچ‌گاه برخلاف من رفتاری نکرده‌اند. این قوم از جانب پادشاه خود به این دیار می‌آیند و میهمان منند. چگونه می‌توانم ایشان را از کشورم برانم. راه ایران برای همه کس باز است و از هر کشوری مردم به این سرزمین سفر می‌کنند. من با آن‌که با دولت عثمانی می‌جنگم راه ایران را برای سوداگران ترک هم نمی‌بندم. نتیجه جنگ هرمز برای شاه عباس رضایت‌بخش بود. او جزیره هرمز را که جزء خاک ایران می‌دانست به تصرف درآورد و از دخالت انگلیسی‌ها در امور آن جلوگیری کرد. تمام درآمد گمرک جزیره هرمز متعلق به پرتغالی‌ها بود و هیچ مبلغی به ایران پرداخت نمی‌شد با تغییر مرکز اصلی بازرگانی خلیج‌فارس دست‌کم نیمی از درآمد گمرک بندرعباس به ایران تعلق گرفت.»

درس تاریخ؛ تکیه بر منافع ملی در روابط با کشورهای خارجی

در پسگفتار کتاب پارسا‌دوست درباره آموختن از تاریخ آورده است: «از تاریخ بیاموزیم و ما نیز در رابطه خود با کشورهای خارجی فقط به منافع ملی خویش بیندیشیم. تنها منافع ملی ماست که باید راهنمای ما در چگونگی برقراری رابطه با کشورهای خارجی باشد. از این دیدگاه هیچ کشوری دشمن دایمی ما و یا دوست دایمی ما نیست.»

چاپ نخست کتاب «شاه عباس اول پادشاهی با درس‌هایی که باید فراگرفت» نوشته منوچهر پارسادوست در 780 صفحه، شمارگان دوهزار نسخه و بهای 55 هزار تومان از سوی انتشارات سهامی انتشار روانه بازار کتاب شد.
منبع: خبرگزاری کتاب


فیلسوف ایرانی
برشهایی از کتاب «عتبات عالیات در روابط ایران و عثمانی قرن نوزدهم»
نقطه اتصال جامعه ایران و عثمانی
شنبه 2 خرداد 1394 ساعت 14:44 شماره خبر: 1953235577320884500 195 بازدید

سالانه تعداد بیشماری زائر از ایران برای زیارت این اماکن مقدس راهی آنجا می‌شدند که این خود منشأ پیامدهای فراوان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای هر دو جامعه ایران و عثمانی بود

در مقدمه کتاب می‌خوانیم:

«سرزمین عتبات عالیات در عراق که شامل شهرهای شیعه نشین (نجف اشرف، کربلا، کاظمین، سامرا) است همواره از قرن شانزدهم تا زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی به عنوان یکی از نقاط اتصال جامعه ایران و عثمانی و عنصری تأثیرگزار در مناسبات سیاسی دولت‌های مزبور به شمار می‌آمد. وجود مقدس‌ترین آرامگاه‌های شیعیان در عتبات عالیات موجب می‌شد نگاه مردم و دولت ایران همواره به این بخش از امپراطوری عثمانی بیش از سایر مناطق معطوف باشد.»

اگرچه تاکنون مقالات مختلفی از سوی محققان ترک و غیرترک درباره موضوع عراق شیعه قرن نوزدهم به نگارش درآمده اما قسمت اعظم آنها تنها بخشی از موضوع یعنی مسأله تشیع و گسترش آن در عراق پایان قرن نوزدهم را بررسی کرده‌ و به تمامی ابعاد آن توجه نکرده‌اند. دیگر اینکه در این پژوهش‌ها جایگاه دولت و جامعه ایرانی فراموش شده و از نقش عتبات عالیات در مناسبات ایران و عثمانی سخنی به میان نیامده است. سالانه تعداد بیشماری زائر از ایران برای زیارت این اماکن مقدس راهی آنجا می‌شدند که این خود منشأ پیامدهای فراوان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای هر دو جامعه ایران و عثمانی بود. از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی این سرزمین، به عنوان کانون اصلی اقلیت شیعه در امپراتوری حنفی مذهب عثمانی، همجواری با ایران به عنوان مقتدرترین دولت شیعی، دوری از مرکز امپراتوری، حضور رهبران شیعه مذهب ایرانی، فعالیت‌های مذهبی شیعیان، خودسری و سیاست بازی‌های پاشاهای بغداد که چندان هم فرمانبری از استانبول نداشتند، چالش‌هایی را در روابط میان دولتین در سراسر قرن نوزدهم پدید آورد.»

منبع: رسول عربخانی،‌»عتبات عالیات در روابط ایران و عثمانی قرن نوزدهم» ، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و بنیاد پژوهشی‌های اسلامی آستان قدس رضوی ، 1394


فیلسوف ایرانی
 ۱۱۶ ناشر از حضور در نمایشگاه کتاب ۹۵ محروم شدند

رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران با اشاره به صدور ۱۴۱ رأی در طول ۱۰ روز برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، گفت: ۱۱۶ مورد از این آرا محرومیت از حضور در نمایشگاه سال آینده است.
 

همایون امیرزاده، رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران شرکت کننده در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران درباره تعداد آراء صادره برای متخلفان تا پایان این نمایشگاه گفت: در طول ۱۰ روز برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۱ رأی صادر شد که بر اساس آراء صادره در ۱۱۶ مورد، رأی به محرومیت از حضور در نمایشگاه سال آینده صادر شد.

وی با بیان اینکه محرومین از حضور در نمایشگاه کتاب تهران در سال ۱۳۹۵، ناشران غیرحرفه ای و جدا از قاطبه صنف نشر هستند، از ذکر اسامی این ۱۱۶ ناشر متخلف خودداری و در عین حال تاکید کرد: ما قصد انتشار اسامی این ناشران غیرحرفه ای را نداریم، اما همانگونه که امسال در راستای تجدیدنظر در خصوص ناشرانی که سال گذشته از حضور در نمایشگاه کتاب ۹۴ محروم شده بودند، اقدامی صورت نگرفت و این مساله باعث رضایتمندی صنف نشر شد، قصد داریم این مسیر را برای سال آینده هم ادامه دهیم.

رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران افزود: امسال هیات رسیدگی به تخلفات ناشران بر مبنای گزارش ها و درخواست هایی که از سوی بخش های مختلف که مجری آن تشکل های نشر بودند، می رسید، اقدام به ورود به پرونده ها کرد. این کار، کار بسیار سنگینی بود که بدون هماهنگی و همکاری تشکل های نشر ممکن نمی شد.

امیرزاده گفت: تشکل های نشر با درک درست لزوم رعایت ناشران حرفه ای طی یک برنامه ریزی منسجم، بخش مهمی از ناشران غیرحرفه ای را که هر ساله با حضورشان موجب تضعیف حقوق هم صنفی هایشان می شدند، شناسایی کرد و مجموع آراء صادره حاصل همگرایی و وحدت رویه تشکل های صنفی نشر در برخورد با ناشران غیرحرفه ای بود.

وی با بیان اینکه ۹۵ درصد از آراء صادر شده ناظر بر عرضه و فروش کتاب سایر ناشران بود، افزود: این امر نشان دهنده این مساله است که ضرورت دارد که شیوه نامه ها و دستورالعمل ها در خصوص حضور ناشران در نمایشگاه کتاب مورد بازنگری جدی قرار گیرد تا عملا قبل از ورود به نمایشگاه، پالایش های اولیه صورت گیرد و تصمیم های اجتماعی ناشی و تاثیرات اجتماعی ناشی از صدور آراء کاهش پیدا کند.

رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران گفت: طبیعتا نگاه معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیات رسیدگی به تخلفات ناشران، معطوف به همراهی با صنوف مرتبط بوده و هیات نسبت به گزارش های درستی که از سوی تشکل ها ارائه می شود، بی توجه نبوده است. (مهر)


فیلسوف ایرانی
کتاب اندیشه
دروغ / اراده آزاد

چرا نباید به دیگران دروغ بگوییم؟ آیا به این خاطر که دروغ یک گناه کبیره است؟ یا این‌که اساس و بنیان بدی دروغ چیز دیگری است؛ چیزی که باعث شده دروغ یک گناه شمرده شود؟
 

سام هریس در فصل نخست کتاب «دروغ / اراده آزاد»، به تحلیل مساله دروغ می پردازد؛ یعنی معضلی که بسیاری از ما در زندگی روزمره به آن مبتلا هستیم، هم دروغ می گوییم، و هم دروغ می شنویم. سام هریس در تحلیل بدی دروغ به یک مقوله بنیادین تاکید می کند: دروغ حسن ظن بین انسان ها را از بین می برد و در نتیجه آنها را نسبت به هم بی اعتماد می کند و به این سان شالوده روابط انسانی از میان می رود.

دروغ گفتن سر باز زدن از همکاری و مشارکت با دیگران است. دروغ، هم نشانه بی اعتمادی ما نسبت به دیگران است و هم عامل غیرقابل اعتماد بودن ما نزد دیگران. دروغ هم ناتوانی از فهم دیگران است، هم بی اشتیاقی به فهمیده شدن. دروغ گفتن، نوعی اجتناب از ایجاد رابطه با دیگر انسان هاست.

سام هریس در بخشی از این کتاب با عنوان «اعتماد» می نویسد: وقتی یک رو نیستی و معلوم هم می شود که یک رو و روراست نیستی، بقیه بندرت این را فراموش می کنند. البته می توانیم عذرخواهی کنیم و می توانیم مصمم شویم که در آینده رو راست تر باشیم. اما نمی توانیم آن حس بدی را که در ذهن دیگر افراد به جا گذاشته ایم، پاک کنیم. ما از سرزمین هرزِ شرمندگی و بلوای اجتماعی می توانیم فقط با پیروی از یک حکم اخلاقی دور بمانیم ... دروغ نگو! سام هریس بخش های مختلف فصل مربوط به دروغ را با مثال های جالبی پی می گیرد، به نحوی که مخاطب در بسیاری از مواردی که دروغ موجه شمرده می شود، به این نتیجه می رسد که توجیه دروغ حتی در این موارد هم کار آسانی نیست. فصل «دروغ» کتاب دروغ/ اراده آزاد دارای بخش های متعددی است که عنوان برخی از آنها عبارتند از: دروغ چیست؟ آییته صداقت، دو جور دروغ، دروغ های مصلحت آمیز، اعتماد، تحسین به اندازه، رازها، دروغ در موارد افراطی و حاد، محاسبه ذهنی، یک رویی و دروغ های بزرگ.

اراده آزاد عنوان فصل دوم کتاب هریس است. در این فصل این مساله که اعمال ما تا چه حد تحت اختیار و اراده آزاد ماست، مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در این فصل به عواملی که اعمال ما را از کنترل و اختیار ما خارج می کنند، اشاره می کند. در بسیاری از موارد، ما دیگران را براحتی به خاطر اعمالشان محکوم می کنیم، اما اگر خود را در برابر این مساله قرار دهیم که اگر من واقعا جای او بودم، به نحوی که از زمان تولد تمام تجربیات او را در زندگی داشتم، آیا واقعا چنان عملی را مرتکب نمی شدم، دیگر براحتی افراد را سرزنش نمی کردیم. عنوان برخی از بخش های این فصل عبارتند از: منشأهای ناخودآگاه اراده، تغییر موضوع، علت و معلول، انتخاب ها، تلاش ها و نیت ها، مسئولیت اخلاقی و سیاست.

کتاب دروغ/ اراده آزاد نوشته سام هریس با ترجمه خشایار دیهیمی در حجم 138 صفحه و بها 8800 تومان توسط نشر گمان منتشر شده است.


فیلسوف ایرانی
با فریبا کلهر، داستان‌نویس و خالق قصه‌های یک دقیقه‌ای
مستأجر ادبیات بزرگسال و صاحبخانه در ادبیات کودکم

فریبا کلهر به نسلی تعلق دارد که به قول خودش وقتی شروع به نوشتن کرد، نادیده گرفته شدن کسانی همچون او، رسم روزگار بود. او درباره روزهای سختی که بر خودش و هم نسلانش رفته است، می‌گوید: «اگر نبود حمایت یکی دو نفر آگاه و دلسوز، زیر آن همه تحقیر و به حساب نیاوردن، کاملا له می‌شدیم.» با همه این شرایط سخت، او فریبا کلهر است، یکی از چهره‌های ادبیات کودک و نوجوان که البته حالا چند رمان بزرگسال هم در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است.
 

فریبا کلهر فعالیت خود را از دهه 60 و با حضور در مجله های مربوط به ادبیات کودکان و نوجوانان آغاز کرد و سال ها سردبیری ماهنامه سروش کودکان را به عهده داشت. او یکی از معدود نویسندگان کودک و نوجوان است که موفق شده با کتاب «سوت فرمانروا» در سال ۱۳۶۸ ـ یعنی زمانی که فقط 28 سال داشت ـ برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شود. از این حیث کلهر تا امروز تنها کسی است که این جایزه را در این سن دریافت کرده است. این نویسنده اواخر دهه 80 طبع خود را در نوشتن داستان های بزرگسال هم آزمود و اوایل دهه 90 چند رمان بزرگسال از او منتشر شد. با این حال کلهر معتقد است در ادبیات کودک و نوجوان صاحب خانه و در ادبیات بزرگسال مستاجر است. قصه های یک دقیقه ای او الهام بخش بسیاری از نویسندگان در کوتاه نویسی و به کار گرفتن اشیا به عنوان شخصیت های داستانی بوده است. کلهر با نوشتن بیش از هزار قصه و بازنویسی، «بانوی هزار قصه» لقب گرفته است.

در بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران سه اثر از او عرضه شد. به همین مناسبت گفت وگویی با او ترتیب داده ایم.

در نمایشگاه کتاب امسال شاهد انتشار سه عنوان کتاب جدید در حوزه نوجوان از شما بودیم. درباره این سه کتاب و فضای داستانی آنها توضیح دهید.

دو عنوان از این سه عنوان جدید نیستند. «جزیره افسونگران» و «سنجاقکی نشسته بر کف استخر» قبلا در نشرهای دیگر چاپ شده اما به دلیل این که مدت ها از تمام شدن موجودی این دو کتاب گذشته بود و ناشرها چاپ مجدد نکرده بودند، تصمیم گرفتم آنها را در نشر فریبا دوباره چاپ کنم اما کتاب سوم یعنی «ولادیمیر می گوید:» چاپ اول است. رمان جزیره افسونگران یک رمان فانتزی است. عناصر و اسامی و کلا حال و هوای این رمان از اسطوره های ایرانی گرفته شده . رمان «سنجاقکی نشسته بر کف استخر» زندگی نامه داستانی شیخ شهاب الدین سهروردی است اما زندگی نامه ای که بیشتر مبتنی بر خیال پردازی است تا واقعیت. دلیلش هم مشخص است. اسناد و شواهدی وجود ندارد که به ما بگوید سهروردی چگونه زیسته است. رمان «ولادیمیر می گوید:» که مایلم بیشتر درباره اش حرف زده بشود برای اولین بار اواخر سال 93 چاپ شد و به موضوع مهاجرت می پردازد. در این رمان خانواده سه نفره ای بدون فکر و ارزیابی درست از توانایی هایشان به کانادا مهاجرت می کنند اما آنجا با مشکلات اقتصادی و به دنبالش مشکلات خانوادگی روبه رو می شوند. مادر خانواده به ایران بر می گردد اما پدر و دختر هشت نه ساله اش در کانادا می مانند. پدر تسلیم نمی شود و از آنجا که یک جورهایی فیلسوف است با کمک گرفتن از افکار و اندیشه های بزرگان راه های تازه ای را برای زنده ماندن در محیطی غریب با مشکلاتی جدید جستجو می کند. نهایتا پدر موفق می شود زندگی جدید و مناسبی را پی ریزی کند و بقیه ماجرا... قصه را دختر خانواده روایت می کند و ما مهاجرت را از دید او بررسی می کنیم.

بعد از انتشار چند رمان بزرگسال در اوایل دهه 90 باز هم به ادبیات کودکان و نوجوانان بازگشتید، علت این رجعت چیست؟

همیشه گفته ام که من در دنیای ادبیات کودک و نوجوان صاحبخانه ام و در دنیای ادبیات بزرگسال مستاجر و غریب. سال های زیادی برای کودکان و نوجوانان کار کرده ام و همیشه تلاش داشته ام رمز و رازها یا زیر و بم های نوشتن برای این گروه را پیدا کنم و خودم هم چیزی برآنها بیفزایم. حاصل کارم مشخص است. هرچند راضی کننده نیست اما خوشحالم که بیراهه نرفته ام. قصه های کوتاهم را دوست دارم. زمانی که آنها را تحت عنوان «قصه های یک دقیقه ای» نوشتم کمتر کسی از دوستان نویسنده این فرم نوشتن را می پسندید. رمان های نوجوانم را هم خیلی دوست دارم. بازنویسی ها، نوشته های علمی ساده برای کودکان و ده ها کار دیگر احساس خوبی به من می دهد. وقتی به گذشته برمی گردم و کارهایم را نگاه می کنم راضی ام. شاید کار فوق العاده ای انجام نداده باشم، اما خیلی جاها ردپای خودم را گذاشته ام، ردپایی که خاص خودم است. به جای این که پایم را جای پای دیگران بگذارم خودم جای پا ساختم و این راحت به دست نیامده است. من عمرم را در نوشتن برای کودکان و نوجوانان صرف کرده ام. می خواهم بگویم رجعتی در کار نبوده است. همیشه در خانه ادبیات کودک و نوجوان حاضر بوده ام. حالا اگر گاهی می روم توی ایوان و کمی هواخوری می کنم به این حساب نگذارید که شیفته ادبیات بزرگسال شده ام. ادبیات بزرگسال برایم تفنن است، اما ادبیات کودک و نوجوان ضرورت.

با توجه به این که شما را به عنوان یکی از نویسندگان موفق در حوزه کودکان و نوجوانان می شناسند، بازخورد مخاطبان از رمان های بزرگسال شما چطور بود؟ آیا به گونه ای بود که شما را از نوشتن در حوزه بزرگسال دلسرد کند یا برعکس، شما را ترغیب کرد؟

نمی توانم جواب قطعی به این سوال بدهم. خیلی ها رمان های بزرگسالم را دوست دارند، خیلی ها نه. منظورم از این خیلی ها کسانی هستند که با کتاب های کودک و نوجوان من بزرگ شده اند. «هوشمندان سیاره اوراک» برایشان نوستالژی شده یا در دنیای رمان های «دختر آینه پوش»، «سالومه و خرگوش»، «مرد سبز شش هزارساله»، «ابروهای جادویی کیوکیو» و... سیر کرده اند و لذت برده اند. خیلی از این مخاطب ها، رمان های بزرگسالم را با رمان های نوجوان مقایسه می کنند و دلسرد می شوند. آنها دنبال همان حس های نوجوانی در رمان بزرگسالم هستند. یک مقدار از این دلسرد شدن مخاطب برمی گردد به حال و هوایی که مخاطب نوجوان دیروز دیگر ندارد اما هستند کسانی که رمان های بزرگسالم را می پسندند و آنها را در ادامه همان رمان های نوجوانم می بینند. اینها و دلایل دیگری که جای گفتنش نیست خیلی وقت ها باعث می شود از این که اسمم را وارد ادبیات بزرگسال کرده ام، پشیمان بشوم اما خودم را دلداری می دهم که خیلی از نویسنده های دنیا از ادبیات کودک وارد ادبیات بزرگسال شده اند و بالعکس.

ایده های داستانتان را بخصوص در داستان های جدیدتان از کجا می آورید؟

سوژه یابی و نوشتن واقعا ربطی به محیط زندگی دارد؟ آن هم در دوره و زمانه ای که ارتباطات این قدر زیاد شده که شما اصلا احساس نمی کنی هزاران کیلومتر از ایران دور هستی. اگر این طور باشد هیچ نویسنده ای نباید از سرزمین مادری اش حرکت کند و جای دیگری زندگی کند در حالی که کم نبوده و نیستند نویسنده هایی که در کشور دیگری زندگی می کنند و حتی همان جا رشد کرده اند و بالیده اند. از طرف دیگر ارتباط من با ایران قطع نشده، مکررا به ایران سفر می کنم و همین باعث مزاح دوستان شده است. دوستی می گفت تو مثل اتوبوس های تجریش ـ راه آهن هی می روی و می آیی!

خیلی از سوژه ها و دیدگاه ها و زبان و شخصیت های داستانی ام در همین رفت و آمدها پیدا شده اند. بیشتر شخصیت های رمان «ولادیمیر می گوید:» در سفر تابستان 92 من به کانادا سروکله شان پیدا شد. ایده رمان بزرگسال «شروع یک زن» از نشستن روی نیمکتی در میدان کوچکی که جای رفت و آمد ایرانی ها و چینی هاست به ذهنم رسید. اتفاقا فکر می کنم سفر کردن و زندگی به سبک و شیوه من برای نوشتن نه تنها مانع و مخرب نبوده، بلکه ذهنیت مرا نسبت به دنیا و زندگی و مخاطب و کشورم گسترش داده است.

به نظر شما که از نزدیک با تجربه های جهانی در عرصه ادبیات کودک روبه رو هستید، ادبیات کودک ما امروز چه جایگاهی دارد، بخصوص که شما در گفت وگویی عنوان کرده بودید تا پیش از انقلاب ادبیات کودک به آن شکل وجود نداشت؟

طبیعی است که 40 سال پیش ادبیات کودک واقعا کودک باشد و تاتی تاتی کند. همین کودک مثل کودک انسان رشد کرده و بزرگ شده است. می خواهم بگویم این که ادبیات کودک چهل پنجاه سال قبل ضعیف بوده. بر اساس همان اندام های ضعیف است که امروز ادبیات کودک می تواند راه برود.

با وجود رشدی که اتفاق افتاده جایگاه ما در دنیا جایگاه قابل دفاعی نیست. دلایلش هم متعدد است. ادبیات کودک به شکل امروزی اش از غرب آمده است و ما هرچه می نویسیم در غرب تجربه شده و نمونه های متعددی دارد. برای همین هم هست که آنها افسانه های ما را می خواهند نه تالیف های امروزی ما را. ما قصه ها و داستان های آنها را مثل الگوی لباس گذاشته ایم جلویمان و ادبیاتی تولید کرده ایم و می کنیم که آنها خودشان بهتر و خالص ترش را دارند. پس چه لزومی دارد قصه های ما را بپسندند. کتاب هایی هست که نویسنده های مطرح کشورمان نوشته اند و جایزه هم گرفته اند و همه تعریف و تمجید کرده اند، اما نمونه های خارجی اش هم وجود دارد. جغدهای خوابالو، خرگوش های زبل، هزارپاهایی که هزار جفت کفش دارند یا ندارند، گوساله هایی که دنبال مادرشان می گردند، بچه میمون هایی که خوابشان نمی برد، پرنده های ترسو برای پرواز کردن، دخترهایی که لباس پسرانه می پوشند تا از مهلکه ای فرار کنند... اینها و هزاران موضوع و تیپ های داستانی به وفور در ادبیات دنیا هست. حالا اگر من قصه ای با همین شخصیت ها و دیدگاه ها بنویسم، چه لطفی برای آنها دارد؟ اخیرا نویسنده هایی تحت تاثیر ادبیات ترسناک در دیگر کشورها سعی کرده اند قصه های ترسناک بنویسند. خیلی خوب است که ما قصه های ترسناک خودمان را داشته باشیم، اما این که دیگران بیایند دنبال این قصه ها انتظار بی ثمری است. قصه هایی که حال و هوای بومی دارد، برایشان جالب است. همان اتفاقی که در سینما افتاده و فیلم هایی که به زعم آنها ذات کشور ما را نشان می دهد، مورد توجه شان قرار گرفته است.

برنامه ای برای ترجمه داستان هایتان به زبان های دیگر دارید؟

من برنامه ای ندارم. شاید آژانس های ادبی و مترجم ها برنامه ای داشته باشند. هر چند وقت یکبار کسی از جایی زنگ می زند و می گوید از فلان آژانس ادبی است و از من می خواهند سرنوشت بعضی کتاب هایم را به دستشان بسپارم. سال ها پیش این کار را کردم و آقایی با امضاهایی که از نویسنده ها گرفته بود از ارشاد کمک مالی گرفت که کارش را شروع کند، اما هرگز شروع نکرد ... از این ترفندها که بگذریم ساز و کار ترجمه کتاب در کشورهای دیگر آن چیزی نیست که ما فکر می کنیم. اگر کتابی در ایران سر و صدا کند حتما خارجی ها دنبالش می آیند، همان طور که در باره تعدادی از نویسنده های بزرگسال این اتفاق افتاده است. به هیچ وجه راه ورود کتاب های ایرانی به بازار جهانی این نیست که ناشرهای دولتی دست به کار بشوند. بهترین ها که نوشته بشود شاید بشود امیدوار بود که بیایند دنبالش. محدودیت موضوع، حق التالیف های ناچیز و پرداخت های بی ضابطه و رفتار نابرابر با نویسنده ها از مشکلاتی است که برخی ناشرها دارند. برای همین اولین وظیفه شان ایجاد محیطی امن برای نویسنده است. من هرگز از ناشرهای دولتی و غیردولتی انتظار نداشته ام کتاب هایم را ترجمه کنند و بفرستند آن ور آب. این کارها از وظایف ناشرها نیست. ناشرها مخصوصا دولتی ها باید کتاب با کیفیت از هر نظر چاپ کنند و با قیمتی مناسب وارد چرخه پخش کنند.

خوشحال می شویم که از سیر مطالعاتی خودتان هم برای خوانندگان بگویید.

سال هاست مطالعات من تحت تاثیر رمانی بوده که دارم می نویسم. روزگاری برای نوشتن رمان «پایان یک مرد» که انتشارات مرکز آن را چاپ کرده، در فلسفه غرق شده بودم و اسپینوزا می خواندم. برای نوشتن رمان نوجوان «مرد سبز شش هزار ساله» که بهترین رمان نوجوانی است که تا امروز نوشته ام و بعید می دانم بتوانم بهتر از آن بنویسم دنیای اسطوره های سومری و کلا بین النهرین را شناختم. برای نوشتن «ولادیمیر می گوید:» کلی درباره پانداها، سنگ های نیمه گران بها، کاج ها و مهاجرت مطالعه کردم و حتی ساخت زینت آلات بدل را یاد گرفتم. این روزها که دارم روی رمان بزرگسال بسیار عریض و طویلی کار می کنم مطالعه ام درباره آداب و رسوم شهرهای همدان و قم است به اضافه شناخت دوران مصدق و جنگ غزه و عکاسی جنگی. می خواهم بگویم خیلی کم پیش می آید که کتابی را بدون فکر کردن به این که چه استفاده ای در رمان می خواهم از آن بکنم، بخوانم و این هم خوب است، هم بد...

زنانی که داستان متولد می کنند

نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نشان می دهد آن توفیقی را که زنان شاعر پس از قرن ها موفق شدند به دست بیاورند، زنان داستان نویس در کمتر از چند دهه تصاحب کردند. البته دلیل آن هم مشخص است: عمر داستان نویسی در ایران کلا به زور صد سال می شود.

با این حال نباید فراموش کنیم سده های بسیاری از شعر فارسی گذشت و با وجود بزرگانی مانند فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا و خیام، نخستین بار که نامی آشنا از یک بانوی شاعر سر زبان ها افتاد، پروین اعتصامی. اما در داستان نویسی اگر ما محمدعلی جمالزاده را نخستین نویسنده ادبیات فارسی محسوب کنیم، کمتر از 50 سال بعد، نویسندگان زن وارد عرصه شدند. با این حال اگرچه از دهه های 30 و 40 به بعد با حضور نویسندگانی مانند سیمین دانشور نخستین آثار نویسندگان زن مطرح می‏شود، اما این آثار در مقابل آثار مردان داستان نویس آن طور که بایسته و شایسته بود، مورد اقبال عمومی و توجه روشنفکران قرار نمی گیرد.

بعد از پیروزی انقلاب و حتی به جرات می توان گفت تا دهه 70 شمسی، آنچه در تصور اغلب مردم از نویسندگان زن سراغ داشتیم، داستان های عوامانه، عاشقانه های زرد یا به تعبیری داستان های پاورقی بود. با هر عنوان یا لقبی که فارغ از ارزش گذاری به این داستان ها شود، نویسندگان زن را بیشتر با این داستان ها می شناختیم. در این عصر، فهیمه رحیمی و نسرین ثامنی یکه تازی می کردند.

اما بعد از این دوران بود که کم کم زنان داستان نویس، قابلیت های خود را رو کردند و یکی پس از دیگری وارد عرصه شدند. دیگر وقتی صحبت از ادبیات داستانی می شد، مردم تنها فهیمه رحیمی یا نسرین ثامنی را نمی شناختند. در آن فضا نویسندگانی چون سیمین دانشور تثبیت شده بودند. اما کم کم بانوان جدیدی هم وارد شده بودند.

یکی از این چهره ها منیژه آرمین است. اولین اثر او «سفر به اروند» (1367) است که رمانی جنگی است و داستان آوارگی یک خانواده خرمشهری را بازگو می‏کند. «راز لحظه‏ ها» (1372)، «آن روز که عمه خورشید مرد» (1374)، «کیمیاگران نقش» (1377)، «بوی خاک» و «ای کاش گل سرخ نبود» (1381) و همین طور «شب و قلندر» (1381) از دیگر داستان های این نویسنده هستند.

یکی دیگر از موفق ترین نویسندگان این نسل، شیوا ارسطویی است. اولین اثر او داستان بلند «او را که دیدم زیبا شدم» (1372) است. او در رمان «نسخه اوّل» (1377) نسلی را نمایندگی می‏کند که گذشته خود را نگاه می‏کند و از آن می‏گذرد.

از چهره های دیگر بانوان نویسنده می توان به شهرنوش پارسی‏پور اشاره کرد که در سال 1324 به دنیا آمد. «طوبا و معنای شب» دومین رمان این نویسنده است که در سال 1367 به چاپ رسید و منجر به شهرت او شد.

اما یکی دیگر از این نویسندگان، فریبا کلهر است. اهمیت این نویسنده به این است که او را به عنوان «بانوی هزار قصه» می شناسند و تنها نویسنده ای از میان بانوان است که موفق شده جایزه کتاب سال را از آن خود کند. او یک رکورد دیگر هم دارد: این جایزه را در 28 سالگی دریافت کرده است.

اما بلوغ داستان نویسی بانوان در ادبیات فارسی را می توان در زویا پیرزاد دید. او در سال 1330 در آبادان به دنیا آمد. کتاب «مثل همه عصرها» (1370) اولین مجموعه داستان این نویسنده است. پیرزاد سپس «در طعم گس خرمالو» (1376) و «یک روز مانده به عید پاک» (1377) را انتشار داد. اولین رمان پیرزاد که یکی از مهم ترین رمان های تاریخ ادبیات ایران هم محسوب می شود «چراغ‏ها را من خاموش می‏کنم» (1380) است. «عادت می‏کنیم» دومین رمان پیرزاد (1383) است که این کتاب هم شهرت زیادی دارد.

از دیگر نویسندگان زن که در سال های بعد از انقلاب درخشیدند راضیه تجار است که سال 1326 در تهران به دنیا آمد. اولین مجموعه داستان او «نرگس‏ها» (1368) است. تجار، نویسنده پرکاری است که از تجربه‏های فراموش‏شده می‏نویسد و گاه تجربه‏های زندگی خودش را در قالبی احساسی به نمایش می‏گذارد.

سپیده شاملو متولد 1347 هم یکی دیگر از نویسندگانی است که توانست آبرویی برای نویسندگان زن جمع کند. اولین اثر او رمان «انگار گفته بودی لیلی» (1379) بود. «دستکش قرمز» (1381) دومین اثر و اولین مجموعه داستان سپیده شاملو است.

فریبا وفی‏ هم از دیگر نویسندگانی است که در سال های اخیر درخشیده است. وفی سال 1341 در تبریز به دنیا آمد. نخستین مجموعه داستان او با نام «در عمق صحنه» سال 1375 به چاپ رسید. مجموعه دوم او «حتی وقتی می‏خندیم» در سال 1378 منتشر شد. «پرنده من» نخستین رمان این نویسنده است که در سال 1381 چاپ شد، سپس «ترلان» که سال 1383 منتشر شد.

از دیگر چهره های موفق میان نویسندگان زن، بلقیس سلیمانی ، زاده ۱۳۴۲ در کرمان است. کتاب های «بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد» و «خاله بازی» از آثار اوست که همگی بیش از پنج بار تجدید چاپ شده اند.

به این فهرست می توان نویسندگان بسیاری را اضافه کرد. اما آنچه نمود ویژه دارد رشد چشمگیر نویسندگان زن است که امروز آثارشان فارغ از جنسیت با آثار نویسندگان مرد برابری می کند. از نظر اصول داستان نویسی، امروز زنان نویسنده آثاری می آفرینند که دارای کیفیت های لازم است و از نظر کمی هم آثار آنها کم نیست. در مصداق این حرف، همین بس که امروز به هر کدام از کلاس های داستان نویسی که بروید، با تعداد زیادی از نوقلمان زن مواجه می شوید که برای دست به قلم شدن، پرشور به نظر می رسند.

سجاد روشنی/ گروه فرهنگ و هنر


فیلسوف ایرانی
گونه‌شناسی کتاب‌های سینمایی
قلم، کاغذ، حرکت
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 ساعت 03:15 | شماره خبر : 1947379799440314418 تعداد بازدید: 41

شاید این تضاد جالبی باشد که ذات سینما تصویر است و ماندگاری‌اش در خلق تصاویر جذاب و نگاتیوهایی نمود دارد که آرشیو می‌شود، اما این قصه و داستان و روایت است که سینما را دیدنی‌تر می‌کند. قصه‌هایی که بیش از تصویر و قبل از این‌که در قاب دوربین قرار بگیرد به وسیله قلم‌ها خلق شده و روی کاغذ ثبت می‌شود!

رمان، ادبیات داستانی و نمایشی و در نهایت فیلمنامه ساختار و استخوان‌بندی سینما را می‌سازد و این منطق پیوند ناگسستنی بین کتاب و سینماست، بین کاغذ و ورق با دوربین! لذا از چند منظر می‌توان به نسبت بین سینما و کتاب نگاه کرد و آنها را بر مبنای رویکرد شکل گرایی و ساختار گونه‌شناسی کرد.

در یک نگاه کلی می‌توان کتاب‌های سینمایی را به سه گونه عمده تقسیم کرد؛ دسته اول کتاب‌های سینمایی که نسخه مکتوب فیلمنامه‌ فیلم‌های باارزش و مشهوری هستند که ساخته شده‌اند. همیشه یکی از دلایل مهم موفقیت فیلم‌های بزرگ و ماندگار تاریخ سینما فیلمنامه‌های آن بوده است. این یک سنت فرهنگی در اکثر کشورهای جهان است که فیلمنامه‌های موفق را در قالب کتاب یا کتابچه معرفی می‌کنند که می‌توانند یک الگوی عملی فیلمنامه‌نویسی برای علاقه‌مندان این حوزه یا دانشجویان فیلمنامه‌نویسی باشد. در کشور ما بخشی از کتاب‌های سینمایی مربوط به همین فیلمنامه‌هاست که آخرین آن فیلمنامه‌های اصغر فرهادی بود که مدتی پیش طی مراسمی رونمایی شد.

گونه دیگری از کتاب‌های سینمایی کتاب‌های تئوری و تاریخ سینماست که تامین‌کننده بخش عمده‌ای از کتاب‌های دانشگاهی ماست و برای نیاز دانشجویان رشته سینما و رشته‌های مرتبط به نگارش درآمده است. مثلا نظریه فیلم، درک فیلم، فیلم به عنوان فیلم، سینما چیست، تئوری‌های اساسی در نظریه‌های فیلم، هنر سینما، تاریخ سینما، تاریخ سینمای هنری و نمونه‌های دیگر از مصادیق این‌گونه کتاب‌ها هستند؛ البته باید بین کتاب‌های تئوری و تاریخ سینما تفکیک قائل شد. دسته دوم به مباحث نظری و اصول فیلمسازی و زیبایی‌شناسی آن می‌پردازد و همچنین به مرور و تحلیل تاریخ و رخدادهای سینمایی. مثلا تاریخ سینمای بورودل با ترجمه روبرت صافاریان از کتاب‌های مرجع در این زمینه است که فتاح محمدی، کتاب هنر سینمای همین نویسنده را که درباره اصول فیلمسازی است ترجمه کرده. جمال امید و مسعود مهرابی نیز از جمله نویسندگانی هستند که به تاریخ سینمای ایران پرداخته و کتاب‌های مجلدی در این زمینه منتشر کردند.

دسته سوم از کتاب‌های سینمایی را می‌توان به مباحث بین رشته‌ای سینما نسبت داد. مثلا کتاب‌هایی که در زمینه فلسفه سینما یا جامعه‌شناسی و روان‌شناسی سینما و کتاب‌هایی از این دست نوشته شده است و در چند سال اخیر با توجه به گسترش علاقه‌مندان حوزه‌های دیگر به سینما و مباحث جدی که در این زمینه در جهان اندیشه و فرهنگ صورت گرفته، تعداد این گونه کتاب‌ها بیشتر هم شده است و اتفاقا به نظر می‌رسد که ما در این زمینه نیازمند به تحقیق و پژوهش بیشتری هستیم تا از طریق پیوند زدن دانش سینما با دانش‌های دیگر بشری بویژه علوم انسانی به درک بهتر و عمیق‌تر از سینما و کارکردهای آن برسیم. مثلا مباحث مربوط به نشانه‌شناسی در سینما یا مطالعات فرهنگی در سینما از موضوعات جدید و جذابی است که عرصه‌های کمتر شناخته‌شده‌ای هم برای سینماگران ماست و هم اهالی هنر و فرهنگ و اندیشه.

به‌نظر می‌رسد باید این‌گونه را جدی گرفت تا سینمای ما از پشتوانه‌های تئوریک خوبی برخوردار شده و فصل مباحث جدید در مطالعات سینمایی ایران باز شود. حوزه مکتوب سینما می‌تواند با ایجاد بسترسازی‌های لازم و حمایت از نویسندگان و ناشران به پویایی و دامن زدن به نظریه‌پردازی متفکران ایرانی در حوزه سینما کمک کند. مثلا پیوند بین ادبیات و سینما راهکاری است که در نهایت می‌تواند به تولید فیلمنامه‌های غنی‌تر کمک کند و هر چه در این زمینه کتاب‌های بیشتری چاپ شود و مناقشات و مناظره و مباحثه‌های بیشتری اتفاق بیفتد نتیجه و نفع آن به جیب صنعت سینمای ما می‌رود.

فارغ از این دسته‌بندی می‌توان به گونه‌های دیگری هم از کتاب‌های سینمای کشور اشاره کرد. ترجمه آثار سینمایی بخشی از آنهاست که البته به نوعی برخی از گونه‌های سه‌گانه بالا را نیز در خود جای می‌دهد. واقعیت این است که دانش و مطالعات سینمایی در کشور ما بسیار جوان بوده و در ابتدای راه است. با وجود اتفاقات خوبی که در چند سال اخیر در حوزه تولید کتاب‌های سینمایی داشتیم هنوز هم منابع و مراجع کافی برای مطالعات سینمایی وجود ندارد و اگر تولیدات سینمایی را هم در نظر بگیرم مکتوبات سینمایی پا به پای آن رشد نکرده است. مثلا در یک دهه اخیر بر تعداد منتقدان و علاقه‌مندان نقد فیلم در جامعه ما افزوده شده یا مخاطبان جدی سینما بیشتر شده است، اما در حوزه نقد سینمایی و مبانی و نقد آن، کتاب‌های سینمایی از انگشتان دست هم کمتر است. شاید هنوز هم کتاب مبانی نقد مجید اسلامی مهم‌ترین منبع در این حوزه باشد. چند سال پیش هم هوشنگ گلمکانی کتابی به نام «در کوچه سام» منتشر کرد که مجموعه نقدهای اوست همچنین مسعود فراستی همین کار را در کتاب «لذات نقد» انجام داده است. به غیر از این‌ موارد، کتاب‌های دیگر سینمایی ما جمع‌آوری مصاحبه‌ها یا زندگینامه یکی از کارگردان‌های بزرگ در سینمای ایران بوده که زاون قوکاسیان دراین زمینه پیشروتر از بقیه بوده است.

متولیان سینمایی و فرهنگی ما باید به این نتیجه برسند که حتی عالم جذاب و جادوگرانه تصویر و سینما نیز بدون کاغذ و کتاب و آثار قلمی نمی‌تواند به کمال و تعالی خود دست یابد و چه بسا رشد صنعت سینمای ما به همان اندازه‌ای که محتاج خلاقیت سینماگران است نیازمند فعالیت پژوهشگران سینمایی است که در کنار تولید فیلم در کشور به تولید کتاب‌های سینمایی برای درک بهتر فیلم دست بزنند. سینما به اندازه دوربین‌هایش به قلم‌هایی نیازمند است تا او را بنگارند.

سید رضا صائمی / جام‌جم


فیلسوف ایرانی
مَن‌مَن‌های شاعر

هر شعر در آغاز، بر پایه احساس و اندیشه شاعرانه، بنا می‌شود. هر چه احساس و اندیشه شعری، نیرومندتر، ناب‌تر و پویاتر باشد، آن شعر، ژرف‌تر و استوارتر خواهد بود.
 

وقتی شعر به مانند یک ساخت هنری پدیدار می شود و ازگردهمایی واژه ها، ترکیب ها و تعبیرهای شاعرانه شکل می گیرد، بیان کننده و روایتگر احساس و اندیشه شاعر می شود: «درهای دنیا را باز می کنی و/ می گذری/ بی دلهره/ اینها که به بستگی دلخوشند/ شب به شب/ تو را آه می کشند/ تا آخر دنیا کلی مانده است/ از هر جا که برگردی/ برایت نشان گذاشته ام/ همین لب ها/ که روی شیشه پنجره/ به امید آمدنت/ گل داده اند.» یکی از ویژگی های کیفی شعر کوتاه، بازگویی در یک مقطع زمانی خاص است؛ کوتاه گویی، توقف در لحظه و یادآوری خاطره، حدیث و سرگذشت نفس رنگارنگ و نشان دادن برشی از دگردیسی زمان و زمانه شاعر است.

شعرهای کتاب «گوشواره های گیلاسی» بیشتر در مقطع زمانی گذشته و حال، بازگویی شده اند. شاعر در جایی از دور شدن مخاطب خود یاد می کند و از زندگانی روزمره اش بی«او»، سخن می گوید: «آرام جان/ تقصیر من نبود/ نشانی انگشت های تو/ بر گیسوان گیتارت/ گمراهم کرد.» یا این جمله ها که برهه زمانی گذشته را تصویر کرده اند: «... هر بار که سرخوش یا ناخوش آمدی/ جای تکیه ات بر تنم را/ برگی به یادگار رویاندم/ نذر بازگشتنت/ که بازگشتنت را هیچ گاه/ امیدی نبود.»

شاعر در شعر، اندوه، تنهایی و غربت خود را به زبان ساده و بیشتر معمولی و محاوره ای، بیان کرده است و بدون توجه به ظرفیت عمومی زبان فارسی و کنش ذاتی واژه ها، بی تامل چنین گفته است: «می آیی خستگی هایت را هم بیاور/ خوابت که برد. می آیم/ تشنگی را بهانه می کنم!»

به یقین، این گونه بی توجهی به زبان و کارایی هنر، به سود شعر نیست. اگر شعر می خواهد دلتنگی های بومی یک زن را روایت کند، باید افزون بر الهام گرفتن از خاطره ها، غم ها و شادی های او، به اصول و دستور زبان و مبانی ساختاری کلام هنری خود نیز پایبند باشد و طوری سخن بگوید که زبان در روند شکل گیری شعر، صدمه نبیند و به بیانی، شعر در راستای بلندمرتبگی زبان و فرهنگ و نمایاندن توانایی های آنها باشد؛ این گونه، شعر می تواند از «نثر» بازنشناخته شود:

«حتی این جا / که انگار / دنیا / پشت آن پیچ / تمام شد ... یاد تو / کنارم نشسته بود / و / به حال دلم / می خندید.» چه چیز تازه ای در این عبارت ها می بینید؟ یا در شعر «25» همین دفتر می خوانیم: «اینجا زنی هست / زنی که کلماتش / لای سیم های خاردار قلبت / گیر می کند ... / شاید / که روزی / دلت آمد و / به جای درشتی / مهربانی آورد.»

هر چند خواننده در پایان هر شعر این مجموعه، به نسبت، به حسی و فکری می رسد و پیامی، هر چند ساده و کوتاه، دریافت می کند، اما ساختار کلی شعرها، بی ایهام نیست و پیوند زبانی واژه ها در دستور شعر، آشکار نمی شود: « یاد / چشمانت / فراموشی می آورد.» با این حال، پایان بندی های مناسب شعرها را نمی توان نادیده گرفت: «... تقصیر دانه های باران بود»، «... برای بوییدن بنفشه ها بیا ...»، «... همین است که/ تپش های قلبم / از / گام هایم / جلو می زنند / وقتی که در می گشایی.»

واقعیت گرایی شاعر را در شعرهای این مجموعه، انکار نمی کنیم، همان گونه که تخیل زنانه و زبان و اندیشه ساده شاعرانه اش را درک می کنیم. اما ظاهربینی و آسان گیری او را نمی پسندیم.

شاعر، گل ها، میوه ها و پدیده های دیگر طبیعی اطراف خود را دیده، اما درون و روان آنها را نکاویده است؛ کاری که باید هر شاعر و هنرمندی در برخورد با پدیده های حیاتش، انجام دهد. هستی و وجود، همین دیده ها نیست، همین رفتار ظاهری پدیده ها نیست. درون و درایت دیده ها و پدیده ها، مهم است. معنی «یاد» همین بازگویی و بازیابی درونی است و شاعر و هنرمند شایسته باید بتواند میان «بیرون» و «درون» معادله ای منطقی برقرار کند؛ ما این معادله رادر شعر زیر روشن نمی بینیم:

«عطر یک سیب کوچک/ عطر یک به بزرگ/ عطر چهار شاخه نرگس/ و.../ یاد عطر یک شال/ در دل شبی با عطر باران/ جاده لواسان.» با آن که هوشمندی شاعرانه ای در همنشینی واژه ها احساس می شود و ظرافت و ایجاز کلام شاعر، مشهود است، اما ژرفابینی و باطن گرایی در ساختار کلام او، در بیشتر شعرها، کمیاب است؛ البته این را در شعرهای شاعران جوان اکنون جامعه مان هم می بینیم. حقیقت این است که انسان امروز (و شاعر امروز نیز) متاسفانه نگاه باطن گرا، نسبت به پدیده های جهان هستی ندارد. به سخن ساده تر، شاعران جوان ما، هنرمندان تازه پای ما، راه باطن خود را گم کرده و در غوغای ظاهر زندگانی صنعتی روزگار خود، سرگردان مانده اند.

بیشتر شاعران امروز ما، پدیده های اطراف خود را دیده، صدای فریبنده طبیعت بیرون آنها را شنیده و کمتر به صدای درون و روح با عظمت آفرینش و وجود آنها، گوش داده اند. چرا؟ برای این که فقط با نگاه جزئی و زبان ساده حس گرا و سطحی با جهان هستی روبه رو شده اند. رمانتیسم و احساساتی شدن در شعرهای این دفتر فراگیر است و شاعر به جای معاینه و مکاشفه دنیای تو، به گردیدن در گردونه عطر یادها و خاطره های مالوف روزانه و پاسخ دادن به پرسش های عامیانه روزگار خود مشغول است: «... و با هم / باز به عطر آن شال سرمه ای / پناه می بریم»، «هرکس/ باید برای خودش / عطر یک شال سرمه ای/ داشته باشد...». تکرار عبارت ها و یادها در شعرهای این مجموعه، خسته کننده و مخل است، چرا که یکی از ویژگی های شعر کوتاه، ایجاز و اشاره است و شرح و بسط، جزو مبانی نثر به حساب می آید.

درست است که درونمایه شعرهای این دفتر، به نحوی، شیوه مرسوم زندگانی برخی زنان جامعه ما را نشان می دهد و گستره احساسی، عاطفی و فرهنگی متفاوتی را بازنمایی می کند، اما تاکید شاعر بر بعد احساسی ساده و نه خردگرایانه هنرمندانه، ما را در واکاوی عناصر بلاغی شعر، ناامید می گرداند. شاید این گفته شاعر که «آن قدر من پررنگ است که ما رنگ باخته/ تعلقی نیست که تعهدی پدید آورد.../ روزگار رنگ واژه ها را بد برده است.» بهتر بتواند نگرش کلی و خودآگاهی شاعر را نسبت به جهان هستی و الگوی زیستی اش، نشان دهد.

امید است شاعر «گوشواره های گیلاسی» با آموختن تجربه های بیشتر (در زبان، اندیشه و تخیل شاعرانه)، به دور از موضوع های تکراری، با گزینش مولفه های منطقی زنانه در شعرهایش، بوطیقایی نو به وجود آورد و خواننده را به درک بهتر و شناخت کامل تری در قلمرو شعر و ادب فارسی برساند، این گونه، او می تواند با محتوا و موضوع های تازه، بر غنای زبان و توانایی های فرهنگ و دانش ادبی میهن خود بیفزاید.

عبدالحسین موحد / جام جم


فیلسوف ایرانی
با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
سامانه جامع الکترونیک در نمایشگاه کتاب رونمایی شد

سامانه جامع الکترونیک نمایشگاه کتاب تهران با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء رونمایی شد.
 

در مراسم رونمایی از سامانه جامع الکترونیک نمایشگاه کتاب همچنین بابک دربیکی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حجت الاسلام مرتضی واعظ جوادی آملی و سیدعباس صالحی در سرای اهل قلم حضور داشتند.

رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا در آیین رونمایی از این سامانه گفت: کتاب جهانی است و برای همه انسان هاست. باید تولید اندیشه و تفکر مبتنی بر آن باشد. به همین دلیل استاد جوادی آملی نگاه خاصی به کتاب دارند.

حجت الاسلام واعظ جوادی آملی افزود: نگاه وحدت آمیز و جهانی این عالم دینی در کتب و آثارش پیداست.

وی گفت: ما باید این فضا را برای کسانی که در حوزه جهانی اندیشه می اندیشند باز کنیم. ایران سرزمینی کهن است و در همه ابواب مانند فرهنگ، هنر، دانش، فلسفه، عرفان و کلام نقش موثری دارد. جهان باید این ذخیره انسانی و الهی را بهتر بشناسد اما ما از ابزار ارائه این اندیشه و ابواب فاصله داریم و اندیشمندان ما که با این ابزار آشنا هستند باید نسبت به این موضوع توجه ویژه ای کنند تا جهان بیشتر با این افراد آشنا شود.

رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء افزود: گامی که مرکز بین المللی اسراء برداشته این است که همه ناشران و اصحاب علم و فرهنگ از درگاه عمیق آن با جهان ارتباط پیدا می کنند و آراء خود را به جهانیان می نمایانند. ما با وجود داشتن اندیشه و افکار از ابزار ارائه آنها بی بهره ایم و باید این گام توسط اهالی فن برداشته شود.

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران روز شنبه (فردا) در مصلی امام خمینی(ره) به کار خود پایان می دهد.(ایرنا)


فیلسوف ایرانی
حاشیه‌نگاری بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب
نیم روز در شبستان

حالا دیگر بازدید هر ساله رهبری از نمایشگاه تبدیل به یکی از آیین‌ها و مناسک‌ فرهنگی جمهوری اسلامی شده؛ کانّه انتخابات که اگر انجام نشود، خیلی‌ها پی دلیلش می‌روند و بازار حرف و حدیث‌ها را داغ می‌کند. بازدید امسال هم از این قاعده مستثنا نبود و از همان روزهای ابتدایی نمایشگاه روی آن سایه انداخته بود. اعلام رئیس دفتر رهبری اما به همه حرف و حدیث‌ها پایان داد. مصلا همان مکانی است که بعد از 2 دهه هنوز آماده بهره‌برداری نشده و فعلا در آن نمایشگاه برگزار می‌شود!
 

برنامه بازدید امسال از ضلع شمال شرقی شبستان شروع شد. مساله ای که به گمانم دلیلش بیشتر به نظم تشریفات ورود و خروج از شبستان و سهل الوصول بودن این مسیر برمی گشت و ایضاً بزرگی غرفه ها! راسته راهروی اصلی شبستان هم همینجاست که از سوره مهر و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) در آن بساط کرده اند تا نشر نی و چشمه و امثالهم. بازدید از غرفه نشر نی شروع می شود که غرفه نخست است. لابه لای هیات همراه، چهره علی جنتی وزیر ارشاد و عباس صالحی معاون فرهنگی اش جا به جا می آید توی چشم. ناشران را اگر فاکتور بگیریم، میزبان اصلی اینهایند. به رسم مألوف، مکث رهبری روی رمان و ادبیات بیشتر است. «غرور و تعصب» جین آستین را برمی دارند و تورقی می کنند و بعد هم اشاره می کنند به دیگر آثار آستین: «اینها ترجمه نشده بود! درست است؟!» پرسشی که با تایید مدیر انتشارات همراه می شود. بخش علوم اجتماعی و سیاسی هم از نگاه آقا دور نمی‎ماند، گویا به دنبال یافتن نکته ای هستند:

- این ترجمه ها را خودتان پیشنهاد می دهید یا مترجم؟
- عموماً از طرف خودمان است ولی بعضاً مترجم ها هم پیشنهاد می دهند.
نگاه آقا که روی کتاب ها لغزیده بود دوباره برمی گردد سمت ناشر:
- شما خودتان چطور انتخاب می کنید؟
- ارزیابی می کنیم. کمیته ای داریم که کتاب های مناسب را بر مبنای سیلابس دانشگاه ها انتخاب و پیشنهاد می کنند.

چهره جنتی، وزیر ارشاد دوباره می آید توی کادر اطرافیان نزدیک رهبر. ناشر هم کنارشان ایستاده. آقا چشم ریز می کنند روی عناوین! دست می برند و دانشنامه قطور روابط بین الملل و سیاست جهان را برمی دارند و تورقی می کنند. من اما می روم در بحر اندیشه میراث نظام فقهی هزار ساله شیعه که حالا یکی از فقهایش، بیش از 2 دهه است مهم ترین نظام سیاسی خاورمیانه را به سلامت از گرداب های منطقه ای و بین المللی عبور می دهد بدون اتکا به عقبه نظری و تئوریک آکادمی های علوم سیاسی و روابط بین الملل داخلی و خارجی! دروغ نگویم همیشه هم در بحران ها دلم به این معرفت درون زا خوش است. ناشر مشغول توضیح مجدد می شود: «یک اثر مطالعات انتقادی هم داشته ایم که راجع به جهان پس از آمریکاست!» آقا دقیق می شوند و رو می گردانند سمت مدیر انتشارات: «کدام است؟!» ناشر نزدیک می شود و کتاب را تقدیم می کند. وزیر ارشاد حالا دیگر کاملا کنار آقا ایستاده. ناشر سمت راست و وزیر سمت چپ و آقا در میان این دو نفر دارند جهان پس از آمریکا را ورق می زنند. شناسنامه کتاب را از نظر می گذرانند. صدای شاتر دوربین ها هم فضا را پر کرده است. در نهایت هم کتاب را تحویل می دهند و تشکر و خداحافظی از مسؤولان غرفه. ترافیک مسؤولان، سنگین شده است.

غرفه بعدی نشر چشمه است. آقا دوری می زنند توی غرفه و بدون توقف یا مکث یا دست بردن به کتابی، از جلوی عناوین می‎گذرند. هنگام گذشتن از جلوی کتابی که تصویر سپانلو روی جلدش است، زمزمه ای میان بعضی ها درمی گیرد که اسم سپانلو را از میان زمزمه ها تشخیص می دهم. صحبت های درگوشی بی ارتباط نیست با فوتش که همین چند روز قبل بوده. موقع بیرون آمدن از غرفه، مدیر انتشارات خودش را می رساند به آقا و بعد از سلام و علیک، از کتاب های چاپ جدید می گوید: «حاج آقا! کتاب های جدید را چیده بودم روی میز وسط که ببینید ولی عبور کردید!» آقا به حکم ادب بازمی‎گردند و نگاهی به عناوین چیده شده روی میز می اندازند که وسط غرفه بوده. نیم نگاهی و بعد هم عزم خروج کردن که دوباره هنگام خروج، مدیر انتشارات آقا را صدا می زند. آقا باز می گردند: «دیوان عطاری چاپ کرده ایم که جدید است! اجازه می دهید تقدیم کنیم؟!» آقا مکثی می کنند. از مصحح دیوان می پرسند. ناشر پاسخ می‎دهد. جمع ساکت است. مدیر نشر دوباره درخواستش را تکرار می کند: «تقدیم کنیم؟!» آقا مکثی می کنند و سری تکان می دهند و به حکم ادب می گویند: «خب بدهید!» ناشر می رود داخل و آقا هم می آید بیرون و به بازدید چند دقیقه ای خود پایان می دهد.
دنباله ترافیک انسانی سنگین تر شده و این را می شود از روی هاله جمعیت همراه، هنگام بیرون آمدن از غرفه هم فهمید!

غرفه های نشر مرکز و قطره هم در راسته سالن اصلی شبستان هستند و طبعاً در مسیر بازدید. در نشر مرکز، آقا حال و احوالی می کنند با یکی از غرفه داران که بازماندگان یکی از چهره های قدیمی است و در ادامه با عباس صالحی معاون ارشاد - که مشهدی است - گعده شان می گیرد درباره رجال قدیمی نشر! 2 همشهری قدیمی رفته اند توی حال و هوای ناشران دهه های 30 و 40 و 50! لابه لای صحبت ها، اسم مرحوم علمی و خاندانش هم به میان می آید.

عالی ترین مقام کشور دارند با معاون فرهنگی فرهنگی ترین وزارتخانه کابینه، راجع به چهره های فرهنگی سخن می گویند و اهالی نشر و از خیلی هایشان حتی اطلاعات دقیق و جزئی دارند و بعضا حشر و نشر! در غرفه نشر قطره هم مکث بیشتر روی رمان و ادبیات است.
بخش نمایشنامه ها هم بی نصیب نمی ماند؛ توقفی و سوال و جوابی از غرفه داران درباره میزان فروش این دسته از کتاب ها و ایضاً مخاطبان شان. مساله ای که در غرفه نشر نی هم تکرار شده بود. هنگام بیرون آمدن از غرفه و دوشادوش شدن دوباره وزیر ارشاد با آقا اما علتش را می فهمم، آقا از چند گزارش ناراحت کننده در رابطه با وضعیت نمایش که به دستشان رسیده نکاتی را بیان می کنند. وزیر پاسخی می دهد به نشانه پیگیری و در ادامه هم تا رسیدن به غرفه بعدی، گزارش کوتاهی می دهد که خودش و مجموعه تحت مسؤولیتش موضوع را پیگیری خواهند کرد!
بین جابه جایی در غرفه ها، فرصت خوبی است که چشم بچرخانم میان هاله جمعیت و بروم توی نخ مسؤولان. علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی و حجت الاسلام رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را هم می بینم. هوای شبستان کمی دم برداشته، ازدحام جمعیت هم به آن دامن زده! هیات به غرفه سوره مهر که می رسد، محسن مومنی حوزه و محمد حمزه زاده سوره به استقبال می آیند. جمع، صلواتی چاق می کند. فضا، آشکارا عوض شده. ارشادی ها حالا کمی عقب نشینی می کنند و حوزه ای ها می‎آیند توی کادر! آقا از یک گوشه شروع می کنند به بازدید و مسؤول غرفه هم مشغول توضیح است. به کتاب های خاطرات شفاهی جنگ و بخش هایی از آن که مربوط به رزمندگان ارتشی است، می رسند، مکثی می کنند و توضیحات مومنی هم جالب توجه تر می شود: «در راستای فرمایشات حضرتعالی کتاب هایی هم درباره ارتشی ها و خلبان ها کار شده است. الحمدلله هم استقبال از کتاب ها خوب بوده و هم استقبال خلبان ها!» در ادامه هم اشاره می کند به «ستاره های نبرد هوایی» و «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» به عنوان 2 نمونه ای که در این راستا بوده اند!

...و من ناگهان گره ذهنی ام باز می شود که گرای قضیه از کجا آب خورده که ارتش و نیروی هوایی و خلبان ها در این سال های اخیر شده اند محل توجه جایی مثل سوره که ناشر تخصصی دفاع مقدس است و این خود تلنگری است از دقت و حساسیت شخص اول مملکت نسبت به واقعیات جنگ که تمام و کمال گفته شود آنگونه که واقعاً بوده، بدون از قلم افتادن نام کسی یا چیزی! آنگاه هم احساس کنند که از سازمان های عریض و طویل، کاری برنمی آید، خود شخصاً وارد می شوند و شاید اگر توصیه ایشان نبود، این کتاب ها هم الان وجود خارجی نداشت! یاد جلسه با یکی از فرماندهان می افتم که از سوز دل، با یکی از رفقای شفیق بلند شدیم رفتیم ستاد مشترک ارتش و از اهمیت و ضرورت و حیاتی بودن آنچه گفتیم که در سینه ارتشی ها از روزهای جنگ بر جای مانده و اینکه حاضریم کنار کار خودمان، رایگان برایشان کار کنیم. جناب فرمانده هم انصافا خوب گوش کرد و قول همکاری دارد. هر چند درخواست مان لای پرونده بازی و کاغذبازی گم شد و چندی بعد هم با عوض شدن فرمانده مزبور، همه چیز به تاریخ پیوست. من اما هنوز جوش آن اسرار را می خوردم ‎که با شهادت یا درگذشت هر یک از این افسران، زیر خاک می رود. آخر سر هم مجبور شدیم خودمان در حد وسع مان آستین بالا بزنیم. حالا چقدر خوب است که می فهمم خیلی پیش از ما یکی گرای این قبیله را به سوره داده!

کنار صلوات چاق کردن، نهضت چفیه گرفتن هم رسما از سوره استارت می خورد و اولین و حتی به نظرم دومین و سومین چفیه در سوره به تبرک گرفته می شود. غرفه های ققنوس، ثالث، نگاه، صدرا، موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) هم یک به یک بازدید می شوند و رهبر به فراخور هر یک، سخنی می گویند و مطلبی. در غرفه موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره)، حمید انصاری مشغول ارائه کارنامه آثار است و می رسد به بحث نظریه پردازی درباره انقلاب که سعی کرده ایم در راستای صحبت‎های شما درباره انقلاب، بحث های نظریه پردازی و امثالهم را ترویج دهیم و الخ! آقا سوای موضوع، نخ صحبت را می کشانند به افراد که: «آدم‎هایی باید در این حوزه به کار گرفته شوند که هم فکرشان کار کند و هم دل شان با انقلاب باشد؛ اینها هستند که باید بنشینند و راجع به انقلاب صحبت کنند». انصاری و جنتی وزیر ارشاد تایید می کنند.

حضور در غرفه انتشارات سخن و هم سخن شدن با یکی از غرفه داران هم فضا را عوض می کند: «آقای علی اصغر علمی شما هستید؟!» غرفه دار جواب مثبت می دهد. گل از گل آقا می شکفد: «کارهایتان خیلی خوب است! محبت می کنید و همیشه هم برای من می فرستید و من هم می بینم و استفاده می کنم!» بعد هم سراغ باقی خاندان علمی را می گیرند. مدیر انتشارات هم که جد اندر جدش ناشر بوده اند، صحبت را می کشاند به یک کتاب چاپ سنگی که پدر پدر بزرگش چاپ کرده بوده و البته اجازه ورودش به مصلا را نداده اند. آقا لبخندی می زنند و یادی می کنند از یکی از کتاب های چاپ سنگی که سابقا همین جناب علمی برایش فرستاده بوده! صالحی معاون فرهنگی هم وارد بحث می شود و دوباره گعده مشهدی ها و رجال نشر، داغ می شود. صالحی از سرمایه اجتماعی نشر می گوید و دینی که خاندان علمی طی یکی دو قرن گذشته بر گردن نشر دارند و رهبر از نسل فرهنگی این خاندان می گویند و اینکه پدر و عموهای جناب علمی فعلی، نسل سوم این خاندان فرهنگی هستند و پدرشان هم آن علمی معروف! تشکر از پرکاری سخن هم حُسن ختام بازدید از غرفه سخن می شود.

در غرفه صدرا، نوه شهید مطهری به استقبال می آید و از چاپ های جدید آثار استاد شهید می گوید؛ آقا در پایان بازدید می گویند سلام به مادربزرگ برسانید. این سلام رساندن ها بعداً در چند جای دیگر نمایشگاه نیز تکرار می شود؛ در غرفه طرحی برای فردا، سلام به آقای رحیم پورازغدی، در غرفه شهید زین‎الدین سلام به همسر شهید و... .

غرفه فرهنگ معاصر و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم مقاصد بعدی هستند. روز به نیمه خودش رسیده و گرما و دَم هوا به مرور زیاد می شود. روی همین حساب هم هست که غرفه باز و نسبتا بزرگ پژوهشگاه، مجالی فراهم می آورد برای دمی نشستن و سخن گفتن و چای نوشیدن و استراحت! ایضاً فرصتی مغتنم برای صالحی
ـ که رئیس نمایشگاه هم محسوب می شود ـ برای ارائه گزارشی از وضعیت این دوره نمایشگاه و ناشران و بازدیدکنندگان و امثالهم!

نَفَس جمع و هیات همراه که سر جایش می آید، آقا دوباره بر می خیزند. برنامه کشیده می شود به راهروهای کوچک درون شبستان. حالا دیگر هر ناشر و کتابی پیش روی آقاست؛ از دفاع مقدس و روانشناسی عمومی و کتاب های تربیتی و کُردی گرفته تا آشپزی و طب گیاهی و تغذیه و زیبایی پوست! توقف ها البته جلوی بعضی ها بیشتر است؛ انتشارات صریر، شهرستان ادب و شهید ابراهیم هادی و مجمع ناشران انقلاب اسلامی و بعضی ناشران شهرستانی و طرحی برای فردا مشمول این قاعده اند.

جلوی یکی از ناشران مازندرانی، خانم غرفه دار جلو می آید و بعد از حال و احوال، یاد بازدید 12 سال قبل را می کند و ذکر این نکته که آن زمان هم موفق شده اند به دیدار و آقا از غرفه شان بازدید کرده و الخ! هوا گرم تر شده! صدای قرآن هم بلند شده. نوید نزدیکی اذان است. آرام آرام قطرات عرق هم روی پیشانی ها خودنمایی می کند. آقا مشغول صحبت با خانم غرفه دار هستند و از حوزه کاری‎اش می پرسند. او مشتاقانه پاسخ می دهد. نهضت چفیه گرفتن - که در دیدارهای رهبری دیگر تبدیل به مناسک و آیین شده است - با شدت و حدت بیشتری ادامه دارد تا جایی که دیگر کف گیر چفیه هایی که دفتر رهبری با خود به همراه آورده به ته دیگ می خورد.

نوای قرآن پیچیده در فضای مصلا! قدم های آقا تندتر شده، 70 غرفه را در 2 ساعت و نیم بازدید کرده اند. از زمان و مکان جدا می شوم. سوار امواج ذهن می شوم و سیر می کنم در تصورات و افکار و اندیشه ها! تجربه ها و مشاهدات برنامه هایی که همراه رهبر در این سال ها رفته ام توی ذهنم چرخ می خورد و دوباره آن فرضیه قبلی جان می گیرد. از گوشه‎های ذهنم قد می کشد و بالا می آید. ولایت در این دیار بیش و پیش از آنکه یک مفهوم خشک فقهی یا سیاسی باشد، یک مفهوم اجتماعی است که در نسبت با جامعه اسلامی تعریف می شود. رهبر در جامعه اسلامی فصل مشترک اقشار مختلف اجتماعی ا ست. شاید خیلی از اینها در حالتی عادی با رهبر نسبتی نداشته باشند اما رهبر قطعا با آنان نسبت دارد. صدای اذان پر می کشد در شبستان! زمان نماز فرا رسیده...(وطن امروز)


فیلسوف ایرانی

  • هر آدمی ، به اندازه کوششی که می کند ، از داشته های گیتی بهره می برد .  حکیم ارد بزرگ
  • پشیمانی ، اولین گام برای پوزش است .  حکیم ارد بزرگ
  • کسی که گذشت و بخشش در درونش نیست ، تنها نام آدم را بر خود دارد .  حکیم ارد بزرگ
  • برآیند داشتن خرد ، بینایی و پرواز بیشتر فکر و اندیشه است . حکیم ارد بزرگ
  • رفتار آدمیان در اینترنت ، بسیار انسانی تر از فضای واقعی است ، چرا که بی هیچ چشم داشتی یکدیگر را می ستایند (لایک می کنند) و به هم مهر می ورزند . حکیم ارد بزرگ
  • آدمیان خونریز ، از همه ترسوتر هستند . حکیم ارد بزرگ
http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic


شاهنامه؛ شناسنامه فرهنگی ایرانیان



به بهانه روز بزرگداشت فردوسی
شاهنامه؛ شناسنامه فرهنگی ایرانیان

حکیم «ابوالقاسم فردوسی» شاعر و حماسه سرای بزرگ ایران زمین که 25 اردیبهشت در تقویم رسمی کشور روز بزرگداشت وی است نه تنها احیاگر زبان شیرین پارسی بلکه تدوینگر یکی از اسناد ماندگار شناسنامه فرهنگی ایرانیان یعنی شاهنامه است.
 

سخن سرای نامی توس و سراینده شاهنامه حماسه ملی ایران سال 329 هجری در روستای 'پاژ' منطقه توس خراسان دیده به جهان گشود و در سال 411 هجری قمری در همان منطقه درگذشت و در باغ خود به خاک سپرده شد.

وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت به خواندن داستان هم علاقه مند شد و همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد.

فردوسی در سال 370 هجری که سرودن شاهنامه را آغاز کرد ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و برخی از بزرگان خراسان نیز که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالها در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.

شاهنامه فردوسی یکی از پرمایه ترین و بی نیازترین گنجینه های زبان پارسی از نظر در برداشتن لغات و اصطلاحات ادبی است و بی شک از این جهت بزرگترین و نخستین کتابی است که پاسدار کلمات درست و زیبای زبان مادری ما شده که آنها را با صحت و امانت به نسل های بعدی سپرده است.

فردوسی با نمایش این لغات فصیح و دلنشین در شارستان شکوهمند اشعار شیرین خود واژه ها و اصطلاحات اصیل را شهر بند کرده و آنها را از بی سر و سامانی، آفات تحریف و نجات بخشیده است

بازیگر اصلی این روایت های بی نظیر پهلوانانی هستند که نمونه های متعالی انسانی را تصویر می کنند و با تمام توان به دفاع از موجودیت فرهنگ ایرانی و ارزش های عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان در طبق اخلاص می نهند.

اثر جاودان فردوسی حماسه ای منظوم با حدود 60 هزار بیت شامل اسطوره ها، افسانه ها و تاریخ چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان ایران از ابتدا تا آغاز دوران اسلامی در سده هفتم است.

فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و توس همه نام هایی آشنا و عزیز از پهلوانانی است که هنوز هم پدران و مادران ایرانی به احترام دلاوری و مردانگی و پهلوانی آنان فرزندان خود را بدانها نام می نهند و ما هنوز آنان را در میان خود داریم آنگونه که در هشت سال دفاع مقدس شاهدش بودیم.

فردوسی و اثر ماندگارش در ابعاد دیگری نیز تاثیرات بسیار زیادی از خود برجای گذاشته اند. نقش شاهنامه فردوسی در پاسداری از اصطلاحات فارسی، دستور زبان فارسی، حفظ ملیت و قومیت ایرانی، احیا نقاشی و خطاطی و توجه ویژه آن به تربیت و اخلاق غیرقابل انکار است.

شاهنامه شناسنامه شعر فارسی

گرچه دیگر شاعران همزمان فردوسی نیز هر یک به سهم خود در مایه ور کردن گنجینه ادب فارسی از واژه های صحیح و زیبا کوشیده اند ولی خدمت فردوسی در این زمینه بی همتا است.

شاهنامه نفوذی بسیار در ادبیات جهان داشته و شاعران بزرگی همچون گوته و ویکتور هوگو نیز از آن به نیکی یاد کرده اند.

ترجمه شاهنامه ژول مل فرانسوی، فردریک روکرت و فن شاک آلمانی، ژوزف شامپیون انگلیسی و نیز تحقیقات نولدکه، اته، کریمسکی و سوکولوسکی خاورشناسان و دانشمندان آلمان و روس از جمله شواهد این حقیقت است که شاهنامه شاهکاری است جاودان و جهانی که برای بشریت در عالیترین سطح افتخار قرار دارد.

فردوسی معیار سنجش ادبیات فارسی

شاهنامه فردوسی علاوه بر اینکه موارد بکار بردن لغات شیرین پارسی را نشان داده و آنها را در چارچوب ابیات خود حفظ کرده است از نظر تدوین قواعد دستور زبان نیز یک منبع اصیل زاینده و یک مدرک بزرگ قابل استناد بشمار می رود.

سخن گستران زبان دری پس از فردوسی سخن خود را از لحاظ ترکیبات دستوری و درستی یا نادرستی جمله ها و عبارات با معیار گفته های او آزموده و در دبستان سخنگویی، از این آموزگار بزرگ سرمشق گرفته اند.

فردوسی احیاگر حس میهن دوستی

فردوسی برای مقابله با تسلط ستمگرانه و برتری جوییهای غیرایرانیان مفاخر قومی و وصف تمدن باستانی ایران را زنده کرد و توانست حس دفاع از کشور را در بسیاری از مردم زنده کند.

تأثیر شاهنامه در روح و فکر ایرانی قبل از هرچیز از لحاظ وطن دوستی و سلحشوری است به نحوی که هیچ ایرانی پاکیزه سرشتی با خواندن ابیاتی از شاهنامه نمی توانند از احساسات و تأثرات وطن دوستانه برکنار ماند و به سلحشوری و دلاوری گرایش نیابد.

فردوسی و جریان اخلاق گرایی

شاهنامه از نظر تربیتی، اخلاقی، آداب معاشرت و زندگی نیز حاوی نصایح و اندرزهای بسیار گرانبهایی است که در خلال داستانها و سرگذشتها در هر صفحه به چشم می خورد.

این بخش از ابیات شاهنامه عالیترین تعلیمات اخلاقی و حکمت آمیز را در بر دارد و راه و رسم زندگی فردی، اجتماعی، دستور مملکت داری و آئین نوع پروری و بشردوستی را به نیکوترین وجهی به انسان می آموزد.

امروز هیچکس فردوسی را جدا از این سرزمین و خاک نمی داند و باید فردوسی و موطنش با هم بزرگ داشته شوند زیرا مردمی را که در راستای خوارشماری، عجم نامیده بودند، فردوسی با این رزمنامه ملی که به پارسی سرود و شناسنامه ملی این قوم شد از هر گزندی در امان داشت.

نگارنده اصیل ترین و نابترین اثر ادب پارسی نباید در غربت دیار توس و بی مهریها به سر برد و گنجنامه او هم در گنج عزلت طاقچه ها و گوشه کتابخانه ها گرد و خاک خورد.

باید غبار از روی این گنج دیرینه و این رنجمند بی همتا شست و پاک کرد. امروز باید بعد از قرنها چون گذشته شاهنامه و شاهنامه خوانی و حماسه سرایی آرام بخش جانهای شیفته ایرانیان در زورخانه ها و قهوه خانه های سنتی در واپسین لحظات شب به هنگام فراغت از زندگی دشوار کنونی باشد.(ایرنا)


فیلسوف ایرانی

وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران:
رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب راضی بودند

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت:‌ فکر می‌کنم رهبر معظم انقلاب از مجموعه آنچه را که در نمایشگاه کتاب ملاحظه کردند در مجموع راضی بودند.
 

علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ظهر امروز جمعه ۲۵ اردیبهشت در حاشیه رونمایی از سامانه جامع کتاب الکترونیک ایران در جمع خبرنگاران گفت: ما شاهد تحولاتی بنیادین در حوزه فضای مجازی در دنیا هستیم و امروزه تقریباً همگان می توانند وارد یک دنیا مجازی شوند لذا ما هم باید از این فضا حداکثر استفاده را کنیم چون این فضا یک حوزه ارتباطات دوسویه است؛ یعنی هم ما باید از اطلاعات و دانشی که در این فضای مجازی گسترده وجود دارد، استفاده کنیم و هم دستاوردهایی را که داریم به جهانیان عرضه کنیم.

وی افزود: امروزه بسیاری از تنگناهایی که در انتقال اطلاعات در گذشته وجود داشت، از بین رفته و مردم در تمام دنیا می توانند به راحتی اطلاعات را با همدیگر به اشتراک بگذارند.

وزیر ارشاد در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه مقام معظم رهبری در بازدیدشان از نمایشگاه کتاب تهران چه نکاتی را با مسئولان مربوطه در میان گذاشته اند؟ گفت: دیدار و حضور رهبر انقلاب در بخشی از نمایشگاه کتاب بسیار برای ما مغتنم بود، چون هر سال ایشان یک بخشی را انتخاب می کنند تا در طول زمان مجموعه ناشران را از نزدیک بازدید کنند. ظرف ۲ یا ۳ ساعتی که ایشان در نمایشگاه کتاب حضور داشتند از غرفه های مختلفی بازدید کردند و فکر می کنم از آنچه ملاحظه کردند در مجموع راضی بودند.

جنتی درباره اینکه آیا معظم له حین بازدیدشان توصیه ای هم داشته اند؟ گفت: در طول بازدید خیر، اما ممکن است بعدا که ما خدمت ایشان می رسیم توصیه هایی را دریافت کنیم. اما در بازدید اغلب با ناشران صحبت می کردند.(مهر)


فیلسوف ایرانی

بیش از 60 میلیارد تومان فروش کتاب
نمایشگاه کتاب رکورد زد

قائم مقام بیست وهشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران اعلام کرد: میزان فروش نمایشگاه با عبور از رقم 60 میلیارد تومان رکورد بی سابقه از خود به جای گذاشت.
 

امیر مسعود شهرام نیا در نشستی خبری که در محل غرفه ایرنا در نمایشگاه بین المللی کتاب برگزار شد، گفت: در 6 روز نخست برگزاری نمایشگاه کتاب تهران میزان فروش از عدد 48 میلیارد تومان سال گذشته عبور کرده و اکنون به بالای 60 میلیارد تومان رسیده است.

وی افزود: این رقم تنها متوجه سیستم های بانک صادرات است و باید توجه داشت که بخشی از گردش مالی ناشی از فروش کتاب در نمایشگاه امسال خارج از حوزه های این بانک است.

معاون اجرایی نمایشگاه کتاب تهران گفت: بسیاری از ناشران بزرگ از دستگاه های کارتخوان (POS) استفاده می کنند ضمن این که بخشی از فروش ها به طور نقدی و بخشی نیز از طریق بن های کاغذی انجام شده که تا پایان خردادماه سال جاری اعتبار دارند و در سال گذشته توزیع شده اند.

وی افزود: به نظر می رسد فروش امسال نمایشگاه کتاب نسبت به سال گذشته رشد حدود 80 درصدی داشته است.

شهرام نیا درباره میزان بازدید مردم از نمایشگاه کتاب امسال گفت: میزان بازدیدکنندگان در روزهای مختلف آمارهای مختلفی را بر جای گذاشته است چنانکه در روزهای ابتدایی تا دو برابر نسبت به سال گذشته افزایش بازدیدکنندگان را شاهد بودیم اما در سه روز بعدی با ریزش بازدیدکننده مواجه بودیم.

قائم مقام رییس نمایشگاه کتاب افزود: از اواسط هفته جاری بار دیگر شاهد افزایش میزان بازدیدکنندگان بودیم به طوری که در روز چهارشنبه میزان فروش نمایشگاه رکورد زد.

حضور رهبری در یک غرفه به معنای تایید آن نیست

معاون اجرایی بیست وهشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران درباره بازدید رهبر معظم انقلاب اسلامی از برخی غرفه ها و برخی واکنش ها نسبت به آن گفت: رهبر معظم انقلاب به عنوان یک کتابخوان حرفه ای دغدغه های مشخصی را در حوزه نشر دارند.

وی با بیان این که ایشان شناخت دقیق و کاملی از حوزه نشر و انتشار کتاب دارند و کتاب ها و نویسندگان را می شناسند، افزود: این شناخت اتفاقی مهم و یک سرمایه بزرگ برای صنعت نشر است اما باید بررسی کنیم که تا چه اندازه توانسته ایم از فرصت شناخت ایشان از این حوزه استفاده کنیم.

شهرام نیا با توضیح این که انتخاب مسیر بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه کتاب با مشورت دفتر ایشان انتخاب شده بود، تاکید کرد: معنای حضور و بازدید ایشان از غرفه های مختلف نباید این برداشت را ایجاد کند که ایشان نگاه متفاوتی را دارند؛ حضور ایشان در یک غرفه به معنای تایید آن غرفه یا تمام کتاب هایی که آن ناشر چاپ کرده است ، نیست.

وی افزود: توصیه های رهبری و تاکیدات ایشان بسیار ارزشمند بود و امیدوارم همان گونه که دفتر ایشان بخشی از این توصیه ها را منتشر کرده اند ، بخش کامل تری را نیز طی روزهای آینده منتشر کنند.

بخش دانشگاهی پرفروش ترین بخش نمایشگاه

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که کدام یک از حوزه های نمایشگاه بیشترین میزان فروش را داشته است، گفت: بخش دانشگاهی، بخش عمومی، بخش بین الملل و سپس بخش کودک و آموزش به ترتیب بیشترین فروش را در نمایشگاه کتاب امسال داشته اند.

شهرام نیا افزود: از آنجایی که قیمت کتاب در حوزه کودک پایین تر از دیگر حوزه هاست ، رقم فروش کتاب کودک کمتر از دیگر حوزه ها بوده است.

حضور شهردار تهران در مراسم اختتامیه نهایی نشده

معاون اجرایی نمایشگاه کتاب درباره این که بخش اختتامیه نمایشگاه با حضور چه شخصیتی برگزار می شود، گفت: مراسم اختتامیه بیست وهشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران قرار است ساعت 16 روز شنبه برگزار شود.

وی افزود: برای سخنرانی در این مراسم از محمدباقر قالیباف شهردار تهران دعوت شده اما هنوز حضور وی در این مراسم نهایی نشده است.

انتخاب 9 غرفه برتر

شهرام نیا در پاسخ به سوالی درباره انتخاب غرفه های برتر اعلام کرد: در مجموع 9 غرفه برتر (دو ناشر عمومی ، دو غرفه بین الملل و از سایر تشکل ها هر یک ، یک غرفه) انتخاب شده اند.

قائم مقام رییس نمایشگاه کتاب توضیح داد: ملاک انتخاب غرفه های برتر شرایط ارائه خدمات به مردم، ظاهر غرفه، حجاب غرفه داران و عدم تخلف از ضوابط بوده است.

معاون اجرایی نمایشگاه کتاب تهران تاکید کرد: نمایشگاه امسال نسبت به سال های گذشته شاهد تخلفات کمتری بوده اما دلیل اعلام بیشتر تخلفات نسبت به سال های گذشته جدی ترشدن برخورد با متخلفان بوده است.

وی از بررسی گزارشات مختلف در رسانه ها، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی درخصوص تخلفات ناشرین و غرفه داران خبر داد و افزود: بسیاری از گزارشاتی که در این رابطه منتشر شده است، بی ارتباط بود.

شهرام نیا گفت: در نمایشگاه امسال تنها یک یا دو غرفه به طور دائم تعطیل شدند و سایر تعطیلی غرفه ها به طور موقت بوده است.

مبلغی را به صداوسیما و نیروی انتظامی پرداخت نکردیم

معاون اجرایی نمایشگاه کتاب تهران در پاسخ به سوالی درباره مطالبه صداوسیما از نمایشگاه کتاب برای پوشش این مراسم گفت: به صداوسیما هیچ گونه مبلغی برای پوشش اخبار مرتبط با نمایشگاه کتاب پرداخت نشد کما اینکه پیش تر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور کتبی پرداخت هرگونه مبلغی را به دستگاه هایی که وظیفه ذاتی آنها پوشش خبری نمایشگاه است، ممنوع کرده بود.

وی نیروهای نظامی و انتظامی و صداوسیما را از جمله نهادهایی برشمرد که شامل ابلاغ کتبی علی جنتی می شدند.

تجربه موفق عمان به عنوان مهمان ویژه نمایشگاه کتاب تهران

شهرام نیا کشور عمان را به عنوان مهمان ویژه نمایشگاه امسال خیلی خوب توصیف کرد و گفت: تجربه امسال نسبت به سال گذشته که افغانستان میهمان ویژه بود ، بسیار بهتر بود.

وی افزود: میزان تقاضا برای حضور در نمایشگاه سال آینده کتاب تهران به عنوان میهمان ویژه افزایش یافته و در دیدارهایی که با 30 شخصیت از کشورهای مختلف داشته ام به جرات می توانم بگویم که 10 تقاضای جدی برای میهمان ویژه شده است که در نمایشگاه کتاب سال آینده وجود دارد.

شهرام نیا از تاجیکستان، گرجستان ، چین و لهستان به عنوان کشورهایی نام برد که به دنبال حضور در نمایشگاه کتاب تهران به عنوان میهمان ویژه هستند.

معاون اجرایی نمایشگاه کتاب تهران درباره حضور ایران در نمایشگاه های کشورهای دیگر به عنوان میهمان ویژه گفت: در دیدارهایی که داشتیم این تقاضا را مطرح کردیم؛ از جمله برای حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان شهر میهمان در نمایشگاه پاریس و میهمان ویژه در نمایشگاه کتاب مسکو ، پکن ، مسقط و تفلیس.

مصلی همچنان میزبان دوره های بعدی نمایشگاه کتاب

قائم مقام رییس نمایشگاه کتاب درباره برگزاری این نمایشگاه در مکانی به جز مصلی تهران در سال آینده گفت: تاکنون تصمیم ما بر آن است که بار دیگر نمایشگاه کتاب را در مصلی تهران برگزار کنیم.

شهرام نیا افزود: مفروض ما برگزاری این نمایشگاه در مصلی است اما درباره سایر گزینه ها نیز تلاش می کنیم تا آنها را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.

دفاع از واگذاری برگزاری نمایشگاه به تشکل ها

شهرام نیا همچنین در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر واگذاری برگزاری و اجرای نمایشگاه کتاب امسال به بخش تشکل ها گفت: این تصمیم ، تصمیم درستی است کمااینکه اشکالاتی در اجرا وجود داشت.

وی افزود: نباید توقع داشت که تجربه بیست وهفت ساله موسسه فرهنگی ایران به یک باره در بخش خصوصی ایجاد شود و همزمان باید با همراهی و حمایت آنها را در این مسیر کمک کرد.

شهرام نیا افزود: باید همگرایی بین تشکل ها بیشتر شده و آنها منافع جمعی و مشترک را به منافع یک تشکل ترجیح داده و اختلافات را به حداقل برسانند.(ایرنا)


فیلسوف ایرانی

روایت دیدار رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای روایتی از متن و حاشیه باید رهبر معظم انقلاب از بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران منتشر کرده است.
 

به گزارش جام جم آنلاین به نقل پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آیت الله العظمی خامنه ای، وقتی مینی بوس ما خبرنگارها وارد محوطه نمایشگاه شد هنوز ساعت کار غرفه ها شروع نشده بود. مردم در محوطه نشسته بودند و به ما نگاه می کردند که با دوربین و وسایلمان پیاده شدیم و رفتیم سمت غرفه ها. توی نگاهشان حسرت «ای کاش» معلوم بود. محافظی که مسئول خبرنگارها بود جمعمان کرد و با ادب و متانت خواهش کرد هماهنگ باشیم. این شروع خوبی بود.

جمعیتی که می خواست این بازدید را پوشش بدهد، همه سرحال بودند و مشغول گفت و گو و شوخی.

ظاهرا آقا قرار بود از غرفه نشر نی از انتهای شبستان وارد شوند و تا غرفه ی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیایند و بعد وارد راهروی ۱۸ شوند. اینطوری نشرهای مهم بیشتری را می دیدند.

غرفه دارها هم منتظر بودند، هم مشغول مرتب کردن و جابجایی کتاب ها. وسواس زیادی داشتند که کدام کتاب را بگذارند جلوی دید. برخی شان هم سعی می کردند از داخلِ راهروی شمالی نمایشگاه سرک بکشند تا آمدنِ آقا را از دست ندهند.

من راه افتادم به سمت در غربی مصلّا که متصل است به راهروی اصلی و محل عبور آقا. اوّلین غرفه، غرفه ی نشر نی است. مدیر نشر عاقله مردی است.

هیجان دارد و واژه هایش دست خودش نیست. پرسیدم: «آخرین باری که آقا از غرفه تان بازدید کردند کی بود؟» گفت: «پارسال.» تذکر دادم آقا اساسا پارسال نمایشگاه نیامده اند. تأیید کرد و تصحیح کرد: «فکر کنم سالِ پیش از آن بود.»

آقایان صالحی معاون فرهنگی ارشاد، مختارپور دبیر نهاد کتابخانه ها و مؤمنی رئیس حوزه ی هنری، در راهرو بودند. آقای جنتی وزیر ارشاد هم کمی مانده به ساعت ۱۰ رسید.

بعضی مسئولین با او شوخی می کردند که دیر رسیده. او هم توضیح داد که صبح جلسه هیأت دولت بوده و از آنجا سریع آمده مصلا.

مسئول اجرایی بیت با وزیر شوخی می کرد که در محل نماز یعنی مصلا نمایشگاه کتاب برقرار شده. وزیر هم جواب داد نمایشگاه کتاب که خوب است نمایشگاه های دیگری هم برگزار شده که به فضای مصلا کم ارتباط بوده. مسئولین خیلی دیپلماتیک در موضوع مصلا یک و دو می کردند که جمعیت رفت سمت در ورودی.

آقا که رسیدند آقایان صالحی رئیس نمایشگاه و جنتی وزیر ارشاد رفتند به استقبال. سلام و علیک کردند و با آقا مصافحه کردند. آقا موقع ورود دست دکتر صالحی را گرفتند و آرام جوری که کسی نشنود به او چیزی گفتند. صالحی جواب داد: اگر فرصتی باشد گزارشی خدمتتان می دهم.

آقا وارد نشر نی شدند. مدیر آن با احترام شروع کرد به توضیح دادن. آقا کنار قفسه های کتاب ایستاده بودند و کتاب ها را نگاه می کردند.

مدیر نی کتابی را نشان داد و گفت: این کتاب یادداشت های فؤاد روحانی است. آقا گفتند: همان روحانی که از نفتی های قدیمی بود؟ او کتاب های دیگری هم درباره ی موضوع نفت دارد. مدیر توضیح می داد و آقا کتاب ها را می دیدند. فرهنگ جدید مداخل موضوعی پست مدرنیسم تألیف آقای رشیدیان یکی از آنها بود. آقا وقتی به آخر غرفه رسیدند گفتند: کارکردتان خوب است. این کتاب ها همه برای دو سه سال اخیر است؟ و مدیر تأیید کرد.

آقا پرسیدند: فروشتان چطور است؟
مدیر گفت: خوب است.
- بیشتر چه کتاب هایی فروش دارد؟
- ادبیات و کتاب های دانشگاهی.
- رمان؟
- فروش رمان خوب است.

موقع بیرون آمدن از نشر نی آقا به قفسه ای اشاره کردند که: اینها چیست؟ گفتند: نمایشنامه. آقا گفتند: اینها را هم می خرند؟ گفتند: بله. کما بیش. بیشتر دانشجوهای هنر.

بیرون از نشر نی و قبل از نشر چشمه آقای مهدوی راد رفت جلو و سلام کرد. آقا با لبخند خوش وبش کردند و پس از چندکلامی که رد و بدل شد، گفتند: بچرخید بین کتاب ها و کیف کنید.

****

آقا وارد نشر چشمه شدند. آقا با همان سرعتی که از نظامی ها سان می بینند، از مقابل کتاب های چشمه رد می شدند و جواب سلام چشمه ای ها را می دادند.

نزدیکِ خروجی، مسئول غرفه خودش را معرفی کرد. آقا از او درباره کتاب های تازه نشر چشمه پرسیدند. او هم ردیف وسط را نشانِ آقا داد و گفت ۱۲۰ عنوان کتاب جدید دارند. این بار رهبر انقلاب با تأنّی و سرعت کمتری کتاب ها را دیدند.

کیاییان گفت: اجازه می دهید دیوان عطار را خدمتتان تقدیم کنم. بعد از مصحح دیوان گفت و از کامل بودن کارش که من خوب نشنیدم.

****

غرفه بعدی مرکز بود. اسم مدیر نشر مرکز رمضانی بود. آقا گفتند: شما با آن آقای رمضانی که ناشر بودند نسبت دارید. مسئول غرفه گفت بله و ندانستم گفت عموی من است یا من عمویش هستم. آقا گفتند: بله رمضانی از اسم های معروف نشر است.

آقا در غرفه مرکز بیشتر دیدند تا گفتگو کنند. دست روی کتاب تاریخ بیهقی جعفر مدرس صادقی گذاشتند و پرسیدند: این تاریخ بیهقی چه فرقی با بقیه دارد. آقای رمضانی جواب داد: کمی ساده سازی شده برای مخاطب عمومی تر.

آقا گفتند: متن را که عوض نکرده؟ رمضانی گفت: نه. موقع رفتن پرسیدند: اسم انتشارات مرحوم رمضانی چی بود؟ مسئول مرکز جواب داد: اول کلاله خاور بود بعد شد شرق و بعدش هم ابن سینا. آقا گفتند: بله ابن سینا زمان جوانی ما بود.

آخر غرفه هم دست روی کتابی گذاشتند که نفهمیدم چیست و گفتند: آقای کزازی کار خوبی کرده.

*****

غرفه بعدی نشر قطره بود. آقا مشغول کتاب شدند و از غرفه دار پرسیدند: این آقای مصفا با مصفای معروف نسبتی دارد.

ممکن است این آمادگی ذهنی آقا نسبت به مصفاهای معروف برگردد به دوستی ایشان با امیری فیروزکوهیِ شاعر. غرفه دار گفت نمی داند. جلوتر خانمی به آقا گفت: سلام. شما این قرآن را دارید؟ آقا جواب دادند: من قرآن های زیادی دارم، حالا کی ترجمه کرده؟

-آقای کریمخانی... اجازه می دهید تقدیم کنم.

و اینچنین قرآنی به قرآن های رهبر انقلاب اضافه شد و آقا هم تشکر کردند. ایشان کتابی را هم به بقیه نشان دادند و گفتند: «این دختر پاکستانی را هم دارند در دنیا بزرگ می کنند». «ملاله» همان دختر پاکستانی است که طالبان در راه مدرسه او را ترور نافرجام کرد؛ او بعدها جایزه صلح نوبل را بخاطر فعالیت هایی در حوزه زنان می گیرد.

بازهم موقع رفتن از غرفه به نمایشنامه ها اشاره کردند و پرسیدند: این نمایشنامه ها مشتری داره؟ غرفه دار جواب داد: بله، می برند.

آقا از غرفه خارج شد و به وزیر که کنارش می آمد گفت: اخیرا گزارش هایی از نمایش های روی صحنه به من رسید که خوب نبود. باید به این موضوع توجه جدی کنید.

*****

آقا وارد غرفه سوره مهر شدند و ملّت صلوات فرستادند. آقایان مؤمنی شریف و حمزه زاده آمدند به استقبال. اول از بخش کتاب های تعاملی به آقا گزارش دادند که صدای نویسنده هم جزو کتاب هست و در کتاب کودکان آهنگ و ترانه هم.

مؤمنی از کتاب های سوره مهر گفت: اینها کتاب های بیداری اسلامی است. آقا پرسیدند: فروش اینها چطور است. مؤمنی گفت: خیلی خوب. حالا جلوتر در پرفروش ها توضیح می دهم. برخلاف حرف هایی که می زنند این کتاب ها هم فروش می رود، هم خوانده می شود. بعد کتابی را نشان داد و گفت: یک کار علمی و پژوهشی نشان داده این کتاب را ۲ میلیون نفر خوانده اند یعنی سه برابر تیراژ. (فکر کنم کتاب دا بود). کتاب آن بیست وسه نفر را هم نشان داد و گفت: بعد از لطف حضرت عالی این کتاب هم پرفروش شد. کتاب بابا عزیز هم کتاب خوبی است که البته حقش ادا نشد. کتاب دسته یک را هم نشان آقا داد و گفت: جلد دوم این کتاب هم از نگاه ستاد رو به اتمام است، این هم جلد ۶ و ۷ کتاب جاده جنگ. آقا گفتند: ئه! پس جلد ۶و ۷ هم آمد.

-بعد از فرمایش شما ما روی خاطرات ارتشی ها هم کار کردیم. دریادار سیاری بعد از کتاب تکاوران نیروی دریایی گفتند این کتاب اولین کتاب نیروی دریایی است.

بعد به قفسه ای اشاره کرد و گفت: اینها هم تازه هاست. پروژه ی ۱۵ خرداد دارد در ۱۸ جلد تمام می شود. پرفروش های ما هم اینجا هستند. همه جور کتابی در پرفروش ها هست، شعر، خاطره، رمان... گاهی ما از استقبال مردم عقب می مانیم. این هم کتاب آقای ژرفاست.

آقا گفتند: بله ایشان را می شناسم. مؤمنی ادامه داد سه تا از کتاب های ما در جایزه ی جلال که جایزه مهمی است برنده شد. همین طور در جایزه ی کتاب دفاع مقدس و قلم زرین هم برنده داشتیم که نشان از کیفیت کتاب هاست.

یک دفعه از دریچه جایگاهی که برای تحویل کتاب های سوره به مشتریان است سه چهار تا کله بیرون آمد به سلام کردن. آقا لبخند زدند و گفتند شما آنجا چه کار می کنید و همه خندیدند. فضا که عوض شد، غرفه داران سوره ریختند اطراف آقا به دست بوسی. مؤمنی هم که می خواست و نمی توانست قضیه را جمع کند گفت: الحمدلله همکاران ما به شما ارادت دارند.

*****

غرفه بعدی ققنوس بود. حسین زادگان مسئول ققنوس گفت ۹۴ کتاب جدید دارد و سر جمع با تجدید چاپی ها ۳۶۰ عنوان. آقا از این رونق تعجب کردند. گشتی داخل غرفه زدند و کتابی را برداشتند: این شوالیه رمان است؟

-نه یک کتاب تاریخی درباره جنگ آوران است.

آقا کتاب های دیگری را هم برداشتند و درباره شان سؤال کردند. حسین زادگان هم به آقا کتاب هدیه داد.

*****

آقا وارد نشر ثالث شدند. جعفریه از ایشان استقبال کرد. آقا پرسیدند: چرا ثالث؟ به اخوان هم مربوط است این اسم؟ جعفریه گفت: بی ارتباط نیست ولی بیشتر به خاطر این ثالث شد که سه بار اسم نشر عوض شد. اول هدایت بود بعد روایت شد و سومین بار اسمش را گذاشتیم ثالث.

آقا گفتند: شما مشهدی که نیستی؟ جعفریه با خنده گفت: نه. بعد آقا کتاب ها را دیدند، کتاب هایی درباره شاملو، شفیعی، اخوان. از آن بین کتابی را برداشتند و پرسیدند: این رمانه؟ گفت: نه خاطرات خودنوشت یوسا* است.

آقا کتاب را ورانداز کردند و مطالبی درمورد یوسا گفتند. جعفریه کتاب دیگری را هم نشان داد و گفت: یک خانمی رفته خانه ی مشاهیر تهران را پیدا کرده و سرگذشت خانه ها را نوشته، مثلا خانه دانشور، منزل عمران صلاحی، منزل شریعتی... آقا پرسیدند: مگر شریعتی در تهران خانه داشت؟ جعفریه تأیید کرد.

آقا گفتند: گمان نمی کنم. شریعتی در حسینیه ارشاد یک اتاق داشت که وقتی تهران می آمد آنجا ساکن می شد. بعد از زندان هم فکر کنم خیلی تهران نبود... شاید هم بعدا خانه ای گرفته... شاید.

آقا که داشتند وارد نشر بعدی می شدند، مدیر نشر ثالث با خنده ای حسرت آلود گفت: «آقا را از ما دور کردند.» جعفریه بعدش ادامه داد: «آقا درباره یوسا صحبت کردند. بعید می دانم ۹۹ درصد مسئولین بدانند یوسا پوشیدنی است، خوردنی است، چیست؟»

جعفریه ثالث چند تا از کتاب های این نشر را به آقا هدیه داد. روضه نوح حسن محمودی و کتابی از سید علی صالحی میان کتاب ها بود. (الان که این گزارش را می نویسم شنیدم محمودی از اینکه کتابش دست آقا رسیده خیلی خوشحال شده است). کسی که کتاب ها را می برد، حواسش بود هر کتاب را داخل کیسه مخصوص همان انتشارات قرار دهد.

جعفریه می گفت دوست داشت آقا بیشتر می ماندند و بیشتر با ایشان صحبت کنند؛ چون آقا یک کتاب خوان حرفه ای اند، «بیش از آن که یک آدم سیاسی یا یک آدم معمولی باشند.»

*****

در انتشارات نگاه، مدیر انتشارات را ندیدم. گویا آن ها کمی دیر رسیده بودند و راه ها بسته بود و به غرفه نرسیدند. این را یکی از کارمندان ارشاد که از سرِ ناچاری توی نشر نگاه موقع بازدید آقا نشسته بود بهم گفت. آقا همان اول گفتند: چی دارید آقا؟ غرفه دار کتاب هایی را نشان داد که بیشتر رمان ایرانی بود. آقا پرسیدند: اینها مشتری دارد؟ غرفه دار گفت: بله می خرند استقبال خوبه. آقا گفتند: امیدوارم کیفیتش هم خوب باشد. بعد فرهنگ دانشنامه کارا را نشان آقا دادند که خرمشاهی سال ها روی آن کار کرده بود.

آقا کتاب ها را می دیدند و جلو می رفتند. کتابی را برداشتند و گفتند: این دو جلده؟ ژان کریستف در مجموعه کتاب های جیبی قدیم ۷-۸ جلد بود. کتاب دیگری را برداشتند و نگاه کردند و آرام گفتند:... اخوان خدابیامرز! آخر غرفه هم اشاره کردند به کتابی که: این کتاب را کسی میخرد؟

غرفه دار گفت: نه متاسفانه. آقا فوری گفتند: متاسفانه ندارد، اصلا کتاب خوبی نیست.

****

آقای انصاریِ حفظ و نشر آثار امام جلوی غرفه شان آمد استقبال آقا. خوش وبش کنان وارد غرفه شدند. انصاری توضیح می داد و آقا کتاب می دیدند: عکس های ارزشمند را در این کتاب جمع کردیم... کتاب جدید دوره ی ۱۷ جلدی اسناد است که به ترتیب تاریخ اسناد، درآمده...بخش خاطرات مان فعال است و خاطرات شاگردان امام را جمع می کنیم... اسناد مربوط به شهرهای مختلف مرتبط با انقلاب را هم جمع کردیم... آقای روحانی هم جلد ۲و۳ کتابشان را نوشتند...

آقا یک جمله گفتند و از غرفه درآمدند: کسانی که این کارها را برای شما انجام می دهند باید آدم های حسابی باشند، هم کار بلد باشند و هم دلشان با انقلاب باشد.

آقا که رفتند انصاری گفت فرصت نشد که کامل تر برای آقا کارهای نشر را توضیح بدهد. فرصت اندک است، موقع توضیح های طولانی تر نیست.

****

-شما نسبتی با شهید مطهری دارید؟
-بله من پسر آقا مجتبی هستم.
-اِ حدس زدم. شباهت هم دارید.

غرفه بعدی صدرا بود که نوه ی شهید مطهری توضیح می داد. هم زمان با بازدید آقا از غرفه صدرا، سخنرانی معروف شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی که درباره فلسطین بود پخش می شد. آقا وقت رفتن به پسر آقا مجتبی گفتند: سلام من را به خانم بزرگ برسان.

مطهری کوچک که ترکیب صورتش به جدّش رفته بود با نگاه مشتاق حضور آقا در غرفه بعدی را پیگیری می کرد. او گفت از این که دیدم آقا آخرین تازه های چاپ ما را پیگیری می کنند شگفت زده شدم.

****

قبل از اینکه آقا وارد غرفه سخن بشود، آقای مهدوی راد که دبیر کتاب سال و دبیر جایزه ی جلال بود، جلو آمد و گفت اینجا کتاب های قرآنی خوبی دارد. مسئول نشر سخن سلام و علیک کرد. آقا گفتند: شما علمی هستید؟ مسئول گفت: بله علی اصغر علمی.

-شما محبت می کنید کتاب ها را می فرستید و من هم نگاه می کنم. حالا از علمی ها کی فعاله؟ علی اصغر علمی هم یک نمودار درختی نشان آقا داد از اجدادش که در حوزه ی نشر مشغول کار بودند.

دکتر صالحی به آقا می گفت که کلکسیون آثار علمی ها از دوره قاجاریه و عباس میرزا تا امروز یک گنجینه خوب است.

آقای مهدوی راد کتابی به آقا نشان داد که درباره آثار خواجه عبدالله انصاری بود. به آقا گفت: نویسنده در این کتاب اثبات کرده با سند که بیشتر نوشته های خواجه عبدالله مال خودش نیست و نوشته کسی به اسم پیرِ هری است با تاریخ ۲۰۰ سال پیش از خواجه عبدالله. آقا به شوخی گفتند: زحمت کشیده!

آقا کتاب های دیگر را دیدند. به منطق الطیر که رسیدند پرسیدند: آقای شفیعی کدکنی منطق الطیر را کامل کار کردند؟ علی اصغر علمی جواب مثبت داد. کتاب دیگری را نشان آقا داد. آقا پرسیدند: یعنی این کتاب از علی نامه ای که آقای شفیعی درآورده قدیمی تره؟ علمی جواب داد: بله. این مال صفویه است. پهلوان نامه هایی است به سبک شاهنامه.

درباره کتابی هم آقای مختارپور توضیح داد که: کار سجاد آیدانلوست، خیلی آدم محققیه.

علمی توضیح داد سری آثار جمالزاده را منتشر کرده و ۲۰ عنوان از داوری اردکانی و ۱۸ جلد در ترازوی نقد که آقا گفتند: این ۱۸ جلد را خواندم.

مختارپور هم درباره رمان آبلوموف توضیح داد و شخصیت اصلی رمان که آقا آخر حرف او گفتند: این رمان را سال ها پیش خواندم.

****

غرفه فرهنگ معاصر غرفه کتاب های فرهنگ نامه و مرجع بود. مسئول غرفه توضیح داد کارشان چاپ کتاب های مرجع است اما با توسعه فضای مجازی و خلأ قانونی به ما ضربه وارد آمده و مجبور شدیم کارهای دیگری هم چاپ کنیم. ما ویرایش های جدید فرهنگ ها را ارائه می کنیم مثلا این فرهنگ عربی با حذف «ال» از کلمات عربی فقط کلمات را آورده و دیگر ریشه کلمات لازم نیست بررسی شود.

آقا پرسید: فرهنگ لغات چینی هم دارید. جواب منفی بود. مسئول غرفه کتاب هایی را نشان داد و گفت این هم یک مجموعه ۱۴ جلدیه که... آقا بی درنگ گفتند که: بله اینها را خواندم. دکتر صالحی گفت: این انتشارات در حد یک آکادمی علمی فعالیت دارد. مسئول غرفه کتابی را نشان آقا داد که اسمش چین بود. نوشته کیسینجر. درباره توسعه چین.

مسئول غرفه یک کتاب سه جلدی را در آخر بازدید نشان داد و گفت این هم فرهنگِ هنر است. آقا گفتند: این را هم دیدم. آقا از این غرفه هم کتاب بردند.

****

امروز فرصت شد تا با حجت الاسلام و المسلمین رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی صحبت کنم. او تا به حال هم پای آقا در نمایشگاه نبوده است و این اولین باری است که همراه ایشان است. آقا قرار است در غرفه ی پژوهشگاه دمی استراحت کنند و بعد به بازدیدشان ادامه بدهند. رشاد گفت آقا پشت کتاب هایی که می خوانند به ساعت و تاریخ یادداشت می نویسند. او گفت برخی از این یادداشت ها را که منتشر هم نشده دیده است. بیش ترشان بعد از نیمه شب مطالعه می شوند. رشاد گفت آقا در زمینه های مختلف مطالعه می کنند.

وقت استراحت آقا در غرفه پژوهشگاه آقای رشاد گفت حدود ۱۴۰۰ کتاب و مجله چاپ کرده اند ولی تیراژها پایین است مثلا ۳۰۰ نسخه. آقا خیلی تعجب کردند. یک نفر از آن عقب گفت: برای نابودی آمریکا و اسراییل و داعش صلوات! آقا آرام گفتند: اگر با صلوات نابود می شدند 10 تا صلوات می فرستادیم! آقا با رشاد صحبتشان را ادامه دادند. صدایشان به سختی می رسید، ولی فکر کنم حتی اگر به خوبی می شنیدم هم فایده نداشت. سطح بحث خیلی بالا و علمی بود.

آقا حال آقای آخوندی را هم پرسیدند که نشسته بود. بالاخره چای آوردند و جمع آرام شد. دکتر جنتی و دکتر صالحی یک سمت نشسته بودند و آقای رشاد سمت دیگر. دکتر صالحی افراد حاضر را معرفی کرد.

توضیحاتی درباره نشر بعد از انقلاب به آقا داد و حرف هایی که به سختی شنیده می شد. از دور می شنیدم آقا درباره ی جشنواره ها و نگرانی کتاب فروش ها و خوب بودن نسبی وضعیت نشر بعد از انقلاب و قابل تأمل بودن قدر مطلق نشر، حرفهایی زدند.

بعد از استراحت، آقا این بار در راهروی ۱۸ به بازدیدشان ادامه دادند.

در غرفه صهبای دانش پرسیدند: چی چاپ می کنید؟
-روانشناسی.
-فروش خوبه؟
-الحمدلله، راضی هستیم.

آقا به هر غرفه که می رسیدند از کتاب ها می پرسیدند و چاپ های جدید. غرفه دار اگر جوابی نداشت زود می گذشتند. در غرفه ی طرح فردا که عکس رحیم پور ازغدی را به دیوار داشت، گفتند: سلام من را به آقای رحیم پور برسانید.

در غرفه طراحان ایماژ همان سؤال را پرسیدند: چی چاپ می کنید؟
-روانشناسی.
-مثل اینکه روانشناسی خیلی مشتری داره!

****

نشر طراحان ایماژ از بحث های مالیاتی گله داشتند، ولی بیشتر نشرها گله گذاری نمی کردند. همه یا راضی بودند یا حداقل می گفتند: الحمدلله.

نشر طاهریان هم که روانشناسی کار می کرد گفت: «ما خوب می فروشیم.»

برخی از اطلاع رسانی ضعیف می گفتند. مسئول ضریح آفتاب از تورم کاغذ ناخرسند بود. خانمی در نشر صلاه آن قدر غرق در گریه بود که نمی توانست زبان به کلام باز کند. غرفه دار صابرین گفت: «دوست دارم کتاب هدیه کنم.»

نشر صورت گر دوست داشت نمایشگاه طوری باشد که در آن آمد و شد راحت تر باشد؛ آمد و شد در راهروها برای خرید کتاب ها. وقتی آقا درباره استقبال مردم پرسیدند، جواب داد خوب است، نسبت به سال های گذشته بهتر است. صحیفه خرد هم کتابی از آقای منتظری را به نمایشگاه آورده بود. آقا کتاب آقای منتظری را دیدند و پرسیدند: درس های ایشان است.

غرفه دار گفت: مصاحبه ها و یادداشت ها و ... بعد از بازدید آقا، غرفه دار به من می گفت چطور می توانم نامه ای به دست آقا برسانم. برایم سؤال بود، الان که آقا این جا بود چرا نامه اش را آماده نکرده بود. گفتم: «نامه ات را که نوشتی، باید بدهی به واحد ارتباطات مردمی.» گفت درخواستی هم دارد. بعد به من گفت می تواند صریح حرف بزند. خودم را آماده کردم برای شنیدن حرفِ صریحش. نگاهی هم به اطراف کردم که کسی نباشد که بخواهد گیر بدهد به ما. گفتم بگو. گفت چرا نباید در آن شبستان باز باشد.

خنده ام گرفت از سطحِ درخواستش. البته کاش به او می گفتم که در الان باز شده است. عوامل اجرایی اینجور تنظیم کرده بودند که پشت سر حرکت آقا پارتیشن ها را جابجا می کردند تا دسترسی عمومی به غرفه ها سریعتر صورت بگیرد.

در غرفه صریر آقا سراغ آقای بهزاد را گرفتند. مسئول غرفه از درآوردن کتاب های شناسنامه یادمان های مناطق جنگی به توصیه ی آقا گزارش داد و آقا کتاب ها را دیدند.

غرفه مجمع ناشران کم کتاب بود. البته چون ناشر نیست نباید انتظار داشت کتاب در غرفه داشته باشد. نرسیده بودند بالای غرفه هم اسم شان را بزنند؛ آنها راجع به لیست هایی که برای مطالعه آماده کرده بودند توضیح دادند و از تلاشی که برای توزیع کتاب های «من زنده ام» و کتابی دیگر به انجام رسانده بودند. حضور آقا خیلی طول نکشید ولی خوب گوش دادند و تشویق شان کردند.

*****

مسئول غرفه صبح پیروزی گفت: ما مردم لرستان آماده ایم. آقا هم جواب دادند خدا شما لرها را حفظ کند.

یک بنده خدایی در یکی از غرفه ها به آقا گفت: ۱۵ ماه است ازدواج کرده ام و یک سال است که ناگهانی خانمم نابینا شده. شب خوابیده و صبح نابینا بلند شده. لطفا دعا کنید و تبرکی بدهید برای شفایش. آقا فوری پرسیدند: دکتر هم رفتید؟ جوان توضیح داد دکتر رفتن هایش را... آقا ناراحت شدند و همانجا دعایی خواندند و چفیه شان را به جوان دادند.

*****

در نشر صادق آقا به کتاب کبریت احمر اشاره کردند و پرسیدند: کی این کتاب را می خرد؟ غرفه دار گفت: طلبه ها طالبند. بعد آقا به دکتر صالحی و دیگران در مورد نویسنده و رگ و ریشه اش به احترام توضیح دادند.

در غرفه شهید زین الدین آقا به داماد شهید گفتند به خانواده شهید سلامشان را برساند. آقا در غرفه یک ناشر کُرد درباره شعرای پارسی گوی کرد پرسیدند. غرفه دار اسم گلشن را برد. آقا گفتند: خدا بیامرزدش، گلشن را می شناسم. از زنده ها بگو. غرفه دار نمی دانست.

غرفه دار نشر شهید فهمیده هم این قدر از دیدار آقا خوشحال بود که آن را بهترین روز زندگی اش می دانست. انتظار داشت آقا قرآنی را که همسرِ غرفه دار داده بود، امضاء کند که آقا گفتند الان امکان پذیر نیست.

یک نفر هم در غرفه دیگری یک قرآن گرفت سمت آقا که «لطفا برایمان تبرک کنید». آقا با تعجب گفتند «من قرآن را تبرک کنم!؟ من اگر دستم را به قرآن بزنم دست من متبرک می شود».

شمیم قلم از رواج نسخه های پی دی اف کتاب های بازار در اینترنت خبر داد. نسخه های غیر مجازی که هم نشر الکترونیک را با خطر مواجه می کند و هم نشر کاغذی را. شلفین هم از تجدید دیدارش با آقا پس از دوازده سال می گفت.

در غرفه ی شلاک آقا معنی اسم نشر را پرسیدند و غرفه دار گفت: به مازندرانی یعنی باران تند. در غرفه ی شکرانه آقا عکس آقای صادقی تهرانی را شناختند. پرسید شما با ایشان نسبت دارید. غرفه دار گفت پسر صادقی است. می خواست تفسیر پدرش را هدیه کند. آقا گفتند دارم. از خودشان گرفتم.

****

نوبت غرفه شهرستان ادب شد که امسال یکی از ناشران نمونه شده بود. آقا، علی محمد مؤدب را تحویل گرفتند.

کتاب های جدید نشر را طلب کردند و شناخت نامه ی قزوه را در جواب گرفتند. همین طور سال گرگ. آقا پرسیدند اسم این کتاب شبیه گرگ سالی امیر حسین فردی است. مؤدب توضیح داد سال گرگ برگزیده ی جشنواره ی داستان انقلاب است که آن موقع خود آقای فردی دبیرش بود. آقا کتابی را هم برداشتند و پشت کتاب را نگاه کردند شعر معروف از آخر مجلس را خواندند. «ما سینه زدیم، بی صدا باریدند/ از هر چه که دم زدیم، آن ها دیدند/ ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند. » یک نفر پرسید کتاب کیست و آقا جواب دادند: «کتاب میلاد!» عرفان پور را می گفتند. موقع رفتن آقا گفتند مجموع کارهای شما الحمدلله خوب است. یک نفر از داخل غرفه گفت: آقا ما دوستتان داریم. آقا هم جواب داد: من هم دوستتان دارم.

غرفه دار شهرستان ادب بعد از رفتن آقا از توجه و دقت ایشان به کتاب صحبت کرد و از مسئولین خواست که آن ها همین قدر کتاب ها به ویژه در حوزه های شعر و داستان را جدی بگیرند و بخوانند. نشرهای دیگری هم بودند که بلافاصله پس از دیدار با آقا گفتند که از دیدن آقا خوشحالند و باعث افتخارشان است که رهبرشان این چنین به کتاب اهمیت می دهند.

غرفه دار یکی از نشرها، کتاب یاد دوست را به آقا هدیه داد. بعدش گفت که لای کتاب یک نامه هم برای آقا نوشته است. گفتم در نامه چه نوشته است؟ گفت نامه ی فدایت شوم است. لبخندی زدم: «ان شاءالله مسأله ات حل شود.»

شقایق، نشر افکار، نشر البرز (که از علمی هاست)، سایه بان، همه به سؤال و جواب چی چاپ می کنید و راضی هستیم و الحمدالله و موفق باشید گذشت. در شرکت کتاب های جیبی که وابسته به امیرکبیر بود آقا مدت بیشتری ایستادند. غرفه دار توضیح داد که دارند همان کار کتاب های جیبی قدیم را ادامه می دهند با انتخاب و خلاصه کردن رمان ها و تولید آثار جدید. آقا دست روی کتابی گذاشتند و خوب نگاهش کردند. مختارپور گفت: این مجموعه ۱۴ جلدی زندگانی معصومین را آقای قزلی نوشته که شما کتاب پنجره های تشنه اش را تقریظ کردید. آقا به تأیید سر تکان دادند.

نشر شباهنگ هم دوست داشت چیزی به آقا بگوید که فرصت نشد. بهش گفتم: «دوست داشتی چه بگویی؟» گفت: «شخصی بود.»

در غرفه چاپ و نشر بین الملل هم غرفه دار کتاب آنتوان بارا درباره حضرت زینب را نشان آقا داد و گفت: نویسنده اش دوست داشت این کتاب را به دست شما برساند. آوازه کتاب خوانی آقا بین المللی شده!

در شرکت سهامی انتشار آقا سراغ آقای محجوب را گرفتند. همین طور جواب الحمدلله در برابر سؤال وضعتان چطور است.

صدای قرآن قبل از نماز بلند شد. غرفه تعاونی ناشران گیلان آخرین غرفه ای بود که آقا بازدید کردند. تا اینجا حدود ۷۰ غرفه!

آقا بشاش تر از وقتی وارد نمایشگاه شده بودند تصمیم به ترک مصلا گرفتند.

تازه نیمی از غرفه های راهروی ۱۹ را دیده بودند که دست های شان را بلند کردند به نشانه خداحافظی. باقی غرفه دارهای راهروی ۱۹ و ۲۰ که نوبت به شان نرسید، با حسرت دست تکان می دادند و از آقا خداحافظی کردند.

موقع رفتن باز آقا دکتر صالحی را پیش خودشان فراخواندند و نکاتی گفتند. آقا که راه افتادند، صدای قرآن پخش می شد و راهروی آخر هم به روی مردم باز شد تا آنها هم در میان کتاب ها بچرخند و لذت ببرند.

* خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (زادهٔ ۲۸ مارس ۱۹۳۶م) داستان نویس، مقاله نویس، سیاست مدار و روزنامه نگار پرو واز مهمترین رمان نویسان و مقاله نویسان معاصر آمریکای جنوبی است.


فیلسوف ایرانی
نمایشگاه کتاب تهران تمدید نخواهد شد

مدیر کمیته اجرایی نمایشگاه کتاب گفت: بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران ساعت 20 امروز شنبه 26 اردیبهشت ماه به اتمام می رسد و تمدید نخواهد شد.
 

حسین صفری با اعلام تمدید نشدن روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران گفت: ظرف روزهای گذشته عده زیادی از علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی تمدید روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را خواستار بودند که به دلایل مختلف این امر امکان پذیر نیست.

وی افزود: سازمان ها و نهادهای زیادی درگیر برگزاری نمایشگاه کتاب هستند و براساس اعلام زمان برگزاری نمایشگاه، برنامه ریزی کرده اند به همین دلیل امکان تمدید روزهای نمایشگاه وجود ندارد. همچنین مهمان های خارجی آماده برگشت به کشورشان هستند و ما نمی توانیم روزهای برگزاری نمایشگاه را افزایش دهیم.

بیست وهشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران امسال میزبان بیش از 5 هزار غرفه ناشران داخلی و خارجی با حدود 500 هزار عنوان کتاب بود، این نمایشگاه 16 اردیبهشت ماه در مصلی تهران آغاز به کار کرد.


فیلسوف ایرانی
همزمان با آیین اختتامیه
غرفه‌های برتر نمایشگاه کتاب معرفی شدند

همزمان با برگزاری آیین اختتامیه بیست و هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران غرفه‌های برتر نمایشگاه کتاب معرفی شدند.
 

در آیین اختتامیه نمایشگاه کتاب تهران که عصر امروز شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در ضلع جنوبی مصلی در حال برگزاری است غرفه های برتر نمایشگاه نیز معرفی شدند.

در این مراسم انتشارات «فاتحان» و «شرکت تعاونی ناشران گیلان» در حوزه ناشران داخلی در بخش بزرگسال، «انتشارات دیباگران تهران» در حوزه ناشران دانشگاهی و انتشارات «خوش خوان» در حوزه ناشران آموزشی به عنوان غرفه های برتر نمایشگاه کتاب امسال معرفی شدند.

در حوزه کودک و نوجوان نیز انتشارات «خانه ادبیات» و «جمال»، در حوزه ناشران الکترونیک «فروشگاه الکترونیکی طاقچه» و در حوزه ناشران بین الملل نیز انتشارات «آوند دانش» و «انتشارات ویژه نشر» به عنوان غرفه های برتر نمایشگاه کتاب امسال شناخته شدند.

«انتشارات پیام مشرق» نیز به عنوان غرفه برتر حجاب، توسط ستاد امر به معروف و نهی از منکر مستقر در نمایشگاه کتاب امسال انتخاب و معرفی شد.

همچنین بخشی از این آیین به تقدیر از وزیر اطلاع رسانی کشور عمان - مهمان ویژه نمایشگاه کتاب امسال - اختصاص یافت. بدربن یحیی الراشدی، مدیرکل حوزه وزارت اطلاع رسانی کشور عمان نیز به دلیل فعالیت های ویژه در نمایشگاه کتاب تهران تقدیر شد.

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با شعار «خواندن، گفت وگو با جهان» تا امروز شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در مصلی امام خمینی(ره) برپاست.(مهر)


فیلسوف ایرانی




  •  نرمش و سازگاری با گیتی ، ما را آرام خواهد ساخت . حکیم ارد بزرگ
  • گیتی زایشگر است ، پویشی آرام در همه گونه های آن ، دیده می شود . حکیم ارد بزرگ
  • مرگ و پایانی نیست ، دگرگونی و آمیختگی با گیتی ، آینده همه زندگان است . حکیم ارد بزرگ
  •  مهربانان ، با سرشت پاک گیتی آمیخته اند . حکیم ارد بزرگ
  • گیتی را در مهربانی می بینم . حکیم ارد بزرگ
  • جهان همواره در حال دگرگونی و شکوفایی است ، نباید این پویندگی را زشت دانست ، باید همراه بود و بخشی از این شکوفایی را بر دوش داشت . حکیم ارد بزرگ
  • آب و هوا ، بر جهان بینی و پبوندهای مردمی اثرگذار است . حکیم ارد بزرگ
  •  سپاسگزاری از دیگران ، نشان فرهمندی و تواناییست .  حکیم ارد بزرگ
  •  اندیشه برتر ، در روزهای توفانی و آشوب و همچنین آسودگی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic




شاهنامه آخرش چند ؟



شاهنامه آخرش چند؟

فردا روز بزرگداشت مردی است که به گفته خودش طی 30 سال رنج اثری خلق کرد و عجم را با آن اثرِ هنرمندانه که قند پارسی است، حیاتی دوباره بخشید.
 

می گویند مردم سرزمین هایی که توسط سپاه اسلام فتح شد، با از دست دادن زبانشان در اعراب استحاله شدند، به گونه ای که امروزه مردم مصر را با تمدن 4000 ساله شان عرب می خوانند. در این میان ایران و ایرانی با زنده نگه داشتن زبان پارسی بر پایه دین مبین اسلام، تمدنی ساخت که دنیای اسلام را به اوج و شکوه خود رساند، تمدنی که امروزه ایرانی ـ اسلامی اش می نامند.

اما شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، تا چه اندازه مورد توجه ما ایرانیان است؟ شاید بهترین جا برای قضاوت در این باره، نمایشگاه کتاب باشد که کم کم به روزهای پایانی خود می رسد. با گشت و گذاری در میان غرفه های ناشران عمومی، می توان به چشم دید که بیش از یک پنجم این ناشران در غرفه خود شاهنامه را برای فروش در معرض دید عموم مردم قرار داده اند، حتی اگر این شاهنامه خودشان را از نشر دیگری به عاریت گرفته باشند. اما برای خرید یک جلد شاهنامه چقدر باید هزینه کرد؟ بستگی به جیبتان دارد. با 20 هزار تومان یک شاهنامه ساده و معمولی به خانه می برید و با 2 میلیون تومان یک شاهنامه نفیس و اعلا.

اگر می خواهید از نمایشگاه کتاب یک جلد شاهنامه ساده به سوغات ببرید، بین 20 تا 100 هزار تومان هزینه کنید. هرچند قیمت پشت جلد این شاهنامه ها که اکثرا نسخه مسکو را سرلوحه خود قرار داده اند، از 40 هزار تومان شروع می شود. به هر حال نمایشگاه است و شاهنامه را با تخفیف 20 تا 50 درصدی می توان تهیه کرد. وقتی از ناشری که شاهنامه را با 50 درصد تخفیف عرضه می کند، پرسیدم: «چگونه در این اوضاع نابسامان نشر چنین تخفیفی می دهید، مگر به مالتان آتش زده اید؟» پاسخ می دهند: «کتاب را با چنین قیمتی دست توزیع کننده می دهند و با همین قیمت آن را در نمایشگاه به صورت مستقیم به فروش می رسانند.»

اما چرا قیمت این شاهنامه های معمولی متغیر است؟ این مسأله باز به ویژگی های آنها برمی گردد. با تورق این شاهنامه ها متوجه می شوید که در برخی چند صفحه کاغذ گلاسه آثار مینیاتور وجود دارد، برخی دارای شرح و تفسیر مختصری هستند و برخی دیگر پیوست هایی چون واژه نامه دارند. برخی در یک مجلد منتشر شده اند و برخی دیگر در 2 مجلد عرضه شده اند. برخی از این شاهنامه ها همراه با قاب به مشتری تحویل داده می شوند.

این از شاهنامه های ساده، اما آن قدر نزد ما ایرانیان از عظمت و شکوه شاهنامه گفته اند که همواره آن را به صورت یک کتاب نفیس و زیبا تصور می کنیم. با وجود این، تعداد ناشرانی که شاهنامه های نفیس و اعلا چاپ می کنند کمتر از انگشتان 2 دست است. در نمایشگاه کتاب که این گونه به نظر می رسد. اما قیمت یک شاهنامه نفیس چند است؟ ناقابل! بین 100 هزار تا 2.5 میلیون تومان. به غرفه بیشتر ناشرانی که شاهنامه یا آثار نفیس منتشر می کنند سر می زنیم. کارگاه فیلم و گرافیک سپاس که تنها در انتشار نسخه های نفیس فعال است، 2 نسخه شاهنامه دارد؛ یکی 200 هزار تومان و دیگری 105 هزار تومان. جلد هر دو زیباست. حسین طایفه، مدیر فروش غرفه می گوید طرح جلد این آثار به ثبت کتابخانه ملی نیز رسیده است. درباره بازخورد این نسخه های نفیس بین مخاطبان می پرسم. طایفه با بیان این که این آثار مشتری خودش را داد، از فروش آنها ابراز رضایت می کند. به گفته او، علاوه بر افراد حقیقی، سازمان ها و نهادها از مشتریان این نسخ های نفیس هستند که به عنوان هدیه از آن استفاده می کنند.

خانه فرهنگ و هنر گویا با بیش از 30 سال سابقه از دیگر ناشران فعال در عرصه کتب نفیس است. این ناشر چند نوع شاهنامه نفیس دارد که نگارگری همه آنها به عهده حجت الله شکیبا بوده است. داستان های شاهنامه در قطع سلطانی و با جلد چرم و قاب بازشو، با قیمت پشت جلد یک میلیون و 300 هزار تومان یکی از آنهاست. این ناشر قطع رحلی همین شاهنامه را 50 هزار تومان ارزان تر به فروش می رساند. قطع های سلطانی و رحلی شاهنامه با جلد کنفی و قاب بازشو 550 هزار تومان قیمت دارد. خانه فرهنگ و هنر گویا 2 شاهنامه با نگارگری محمدباقر آقامیری نیز دارد که قطع رحلی با قاب بازشو آن را 550 هزار تومان قیمت زده و قطع رحلی با جلد طرح چرم و قاب بازشو را 650 هزار تومان و قطع وزیری را 180 هزار تومان قیمت گذاری کرده است. اگر برای خرید شاهنامه نمی توانید تا این اندازه از جیبتان مایه بگذارید، این ناشر شاهنامه های دیگری نیز دارد با جلد گالینگور و قاب کشویی که در قطع های مختلف از 25 هزار تومان تا 70 هزار تومان فی می خورد.

انتشارات پیام عدالت هم که دستی در عرضه آثار نفیس دارد، چند مدل شاهنامه چاپ کرده است. حمید هادی مسئول فروش غرفه این انتشارات می گوید: «ما آثارمان را با40 درصد تخفیف در نمایشگاه به مخاطبان ارائه می کنیم، یعنی با قیمتی که به پخش تحویل می دهیم.»

یک مدل از شاهنامه های این ناشر بر کاغذ معطر منتشر شده که 400 هزار تومان قیمت دارد. شاهنامه های دیگر پیام عدالت روی کاغذ گلاسه منتشر شده است که جلد چرم منبت کاری آن 450 هزار تومان قیمت دارد و جلد معمولی آن 250 هزار تومان.هادی درباره تعداد تیراژ این نسخه ها می گوید: «ما سالی 15 هزار تیراژ شاهنامه داریم. البته کمترین شمارگان آثار علوم قرآنی ما 100 هزار نسخه است.» او اشاره می کند که 3 ماه پیش 5000 شاهنامه منتشر کردیم و قرار است بزودی 5000 نسخه دیگر به زیور طبع بیاراییم. به گفته او، این ناشر در آینده نزدیک 2 نوع شاهنامه جدید به بازار عرضه خواهد کرد.

اما گران ترین شاهنامه ها متعلق به انتشارات کلهر و یساولی است. انتشارات یساولی شاهنامه ای منشتر کرده که 5/2 میلیون تومان قیمت دارد و در نمایشگاه با 20 درصد تخفیف آن را به فروش می رساند. یکی از فروشندگان غرفه این انتشارات می گوید تاکنون بیش از 15 نسخه از این شاهنامه را در نمایشگاه به فروش رسانده است. البته او اشاره می کند که این نسخه های نفیس در خارج از کشور نیز فروش دارد و کلکسیون دارها از مشتریان پر و پا قرص این آثار هستند.

انتشارات کلهر که به گفته مسئول غرفه اش شاهنامه منتخب یونسکو را عرضه می کند، شاهنامه ای دارد که آن را با قیمت 2 میلیون و 150 هزار تومان به فروش می رساند. این شاهنامه با مقدمه محمدعلی اسلامی ندوشن و خوشنویسی غلامحسین امیرخانی و رسول مرادی و نگارگری حمدالله کتال به عنوان اثر برگزیده جشنواره صنعت چاپ سال 92 انتخاب شده است. البته به گفته مسئول غرفه انتشارات کلهر 1100 نسخه این شاهنامه که جلد چرم طبیعی دارد، در طول یک سال گذشته تمام شده است. به هر حال، فردا روز بزرگداشت فردوسی است. اگر در خانه شاهنامه ندارید، الان وقتش است.

کمیل انتظاری / گروه فرهنگ و هنر


فلاسفه فلاسفه ، فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه , فلاسفه بزرگ سخنان , اس ام اس فلسفی فلاسفه , سخن بزرگان و فلاسفه ,  اس ام اس های فلسفی , جدیدترین اس ام اس های فلسفی پر مفهوم , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  سخنان فلاسفه ایرانی، فلاسفه ایرانی، فلاسفه دنیا، فیلسوف ایرانی، سخن بزرگان , فلاسفه ایرانی، فلاسفه ایران، فلاسفه تاریخ ایران، فیلسوف ایرانی، فیلسوفان تاریخ، فیلسوفهای تاریخ، سخنان فلاسفه ایران، سخنان فلاسفه جهان، سخنان فلاسفه بزرگ،  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  جمله بزرگان ، فلاسفه ایران ، زیباترین سخنان ، سخنان ناب فلاسفه , فلاسفه بزرگ دنیا، فلاسفه جهان، فلاسفه تاریخ ایران، فلاسفه ایران، فیلسوف ایرانی، فیلسوف ایران، ارد بزرگ، حکیم ارد بزرگ، ارد حکیم، فلاسفه ایرانی , سخنان آموزنده فلاسفه ، فلاسفه پند های زیبا , فلاسفه بزرگ ، فلاسفه غرب ، فلاسفه ایرانی ، فلاسفه یونان ، سخنان حکیمانه بزرگان , گفتار نیک , سخنان زیبای بزرگان , پند و اندرز بزرگان , سخنان پند آموز بزرگان , سخنان زیبای فلاسفه  , فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند ,  اس ام اس آموزنده اس ام اس جدید , سخنان فلاسفه بزرگ

روز شلوغ نمایشگاه بیست و هشتم کتاب
وزیر اطلاعات شعری از نیما خواند

وزیر اطلاعات امروز پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت در نمایشگاه کتاب تهران حضور یافت و ضمن بازدید از این نمایشگاه، در یکی از غرفه‌ها کتابی شامل مجموعه از شعرهای نیمایوشیج را به دست گرفت و شعری از وی را خواند.
 

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علوی وزیر اطلاعات صبح امروز در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) محل برگزاری بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران حضور یافت و در نشستی با ناشران و پدیدآورندگان کتاب که به میزبانی سیدعباس صالحی رئیس نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد، شرکت کرد.

وی پس از این جلسه، در شبستان محل استقرار ناشران عمومی نمایشگاه کتاب تهران حضور یافت و به بازدید از غرفه های واقع در راهروی ۱۰ پرداخت.

وزیر اطلاعات از غرفه های موزه عبرت، منیر، مهتاب، مهدی رضایی (پرکاس)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مهدیار جوان، مهر امیرالمومنین، مهر زهرا(س)، مهراج، مهراد، موسسه انجمن قلم ایرانیان امروز، مهرانگیز، نسل منتظر، اندیشه آبی، موسسه آموزشی و تحقیقاتی دفاعی و انتشارات انقلاب اسلامی دیدن کرد.

علوی در این بازدید به گپ و گفت با ناشران و غرفه داران پرداخت و در غرفه انتشارات «مهراج» هم کتابی شامل مجموعه ای از اشعار نیما یوشیج را به دست گرفت و رو به دوربین های تلویزیونی، شعری از پدر شعر نوی ایران خواند که گویا مضمون آن هم درباره روحانیون بوده است.

وزیر اطلاعات ظهر امروز مصلی محل برگزاری بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را ترک کرد.(مهر)
فلاسفه فلاسفه ، فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه , فلاسفه بزرگ سخنان , اس ام اس فلسفی فلاسفه , سخن بزرگان و فلاسفه ,  اس ام اس های فلسفی , جدیدترین اس ام اس های فلسفی پر مفهوم , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  سخنان فلاسفه ایرانی، فلاسفه ایرانی، فلاسفه دنیا، فیلسوف ایرانی، سخن بزرگان , فلاسفه ایرانی، فلاسفه ایران، فلاسفه تاریخ ایران، فیلسوف ایرانی، فیلسوفان تاریخ، فیلسوفهای تاریخ، سخنان فلاسفه ایران، سخنان فلاسفه جهان، سخنان فلاسفه بزرگ،  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  جمله بزرگان ، فلاسفه ایران ، زیباترین سخنان ، سخنان ناب فلاسفه , فلاسفه بزرگ دنیا، فلاسفه جهان، فلاسفه تاریخ ایران، فلاسفه ایران، فیلسوف ایرانی، فیلسوف ایران، ارد بزرگ، حکیم ارد بزرگ، ارد حکیم، فلاسفه ایرانی , سخنان آموزنده فلاسفه ، فلاسفه پند های زیبا , فلاسفه بزرگ ، فلاسفه غرب ، فلاسفه ایرانی ، فلاسفه یونان ، سخنان حکیمانه بزرگان , گفتار نیک , سخنان زیبای بزرگان , پند و اندرز بزرگان , سخنان پند آموز بزرگان , سخنان زیبای فلاسفه  , فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند ,  اس ام اس آموزنده اس ام اس جدید , سخنان فلاسفه بزرگ
رکورد فروش کتاب شکسته شد

مدیر کمیته خدمات رفاهی و هماهنگی با سازمان ها و نهادهای همکار گفت: رکود کل فروش کتاب در نمایشگاه بیست و هفتم، روز چهارشنبه 23 اردیبهشت ماه شکسته شد.
 

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ستاد خبری نمایشگاه کتاب، نیکنام حسین پور گفت: فروش کتاب تا پایان روز هشتم نمایشگاه امسال (23 اردیبهشت ماه)، از 11 روز فروش در نمایشگاه بیست و هفتم پیشی گرفت و رکورد فروش آن نمایشگاه شکسته شد. همچنین دیروز بیش از 900 هزار تراکنش توسط دستگاه های کارتخوان و عابر بانک های موجود در نمایشگاه کتاب صورت گرفت.

مدیر کمیته خدمات رفاهی با بیان اینکه تاکنون شعب بانک صادرات بیش از 200 هزار بن کارت الکترونیکی خرید کتاب را به متقاضیان تحویل داده اند، افزود: با توجه به اینکه بانک ها جمعه و شنبه(25 و 26 اردیبهشت ماه) تعطیل هستند و نمایشگاه کتاب تهران نیز در روز شنبه به پایان می رسد.

وی اظهار کرد: 5 شعبه از بانک صادرات اطراف مصلی در این روزها کشیک هستند و تنها افرادی که شعبه منتخب شان یکی از این بانک هاست، می توانند بن کارت های خود را تحویل بگیرند، درغیر این صورت کسانی که بن کارت های خود را امروز (24 اردیبهشت ماه) دریافت نکنند دیگر نمی توانند از آن ها در این دوره از نمایشگاه کتاب بهره ببرند.

حسین پور افزود: همچنین از دانشجویان و طلابی که موفق به دریافت بن کارت های خود نشده اند، پس از نمایشگاه شماره حساب بانکی دریافت می کنیم تا وجه پرداختی آنان را بازگردانیم.

زمان ثبت نام بن کارت خرید کتاب ویژه دانشجویان و طلاب 29 فروردین تا 10 اردیبهشت ماه بود. ثبت نام کنندگان می توانستند از 13 تا 24 اردیبهشت ماه بن کارت های خود را دریافت کنند.

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شنبه در مصلی به کار خود پایان می دهد.


فلاسفه
کتاب جوامع علم موسیقی رونمایی شد
جمعه 25 اردیبهشت 1394 10:44 | کد خبر: 1943326136301187476 | بازدید: 97
کتاب جوامع علم موسیقی در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد.

این کتاب با حضور حجت الاسلام علی یونسی مشاور رییس جمهوری در غرفه استان همدان رونمایی شد.

بنا بر این گزارش، در این مراسم غلامرضا اعوانی رییس سابق موسسه حکمت و فلسفه، عبدالله انوار نویسنده و مترجم، نیکبخت استاندار همدان و بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر حضور داشتند.

کتاب جوامع علم موسیقی از قسمت ریاضیات کتاب شفاء ابوعلی سینا توسط عبدالله انوار از عربی به فارسی برگردانده شده است. انوار علاوه بر ترجمه شرحی نیز بر این کتاب آورده است. این کتاب در مباحث نظری علم موسیقی بحث می کند و از فلسفه اوسط یا علم تعلیمی است.

محتویات کتاب جوامع علم موسیقی از 6 مقاله تشکیل شده که هر مقاله نیز بر حسب احتواء مطالب دارای فصول مختلف است.

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از 16 تا 26 اردیبهشت ماه در مصلی تهران برپا است.(ایرنا)


فلاسفه فلاسفه ، فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه , فلاسفه بزرگ سخنان , اس ام اس فلسفی فلاسفه , سخن بزرگان و فلاسفه ,  اس ام اس های فلسفی , جدیدترین اس ام اس های فلسفی پر مفهوم , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  سخنان فلاسفه ایرانی، فلاسفه ایرانی، فلاسفه دنیا، فیلسوف ایرانی، سخن بزرگان , فلاسفه ایرانی، فلاسفه ایران، فلاسفه تاریخ ایران، فیلسوف ایرانی، فیلسوفان تاریخ، فیلسوفهای تاریخ، سخنان فلاسفه ایران، سخنان فلاسفه جهان، سخنان فلاسفه بزرگ،  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  جمله بزرگان ، فلاسفه ایران ، زیباترین سخنان ، سخنان ناب فلاسفه , فلاسفه بزرگ دنیا، فلاسفه جهان، فلاسفه تاریخ ایران، فلاسفه ایران، فیلسوف ایرانی، فیلسوف ایران، ارد بزرگ، حکیم ارد بزرگ، ارد حکیم، فلاسفه ایرانی , سخنان آموزنده فلاسفه ، فلاسفه پند های زیبا , فلاسفه بزرگ ، فلاسفه غرب ، فلاسفه ایرانی ، فلاسفه یونان ، سخنان حکیمانه بزرگان , گفتار نیک , سخنان زیبای بزرگان , پند و اندرز بزرگان , سخنان پند آموز بزرگان , سخنان زیبای فلاسفه  , فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند ,  اس ام اس آموزنده اس ام اس جدید , سخنان فلاسفه بزرگ

  • نام سیاستمداران مهربان و بخشنده ، جاودانه است . حکیم ارد بزرگ
  • نگهبانی از داشته های یک کشور ، برای سیاستمداران ، یک هنجار همیشگی است و انجام آن خودستایی ندارد . حکیم ارد بزرگ
  • آرمان آدمهای کارآمد ، پیدا نمودن راهی مناسب ، برای ساختن ایده هاست . حکیم ارد بزرگ
  • تنهایی را برای دشمن خویش نیز آرزو نکنید . حکیم ارد بزرگ
  • زمانه به ما می آموزد ، بسیاری از باید ها و نبایدها ، خنده آور بوده اند .  حکیم ارد بزرگ
  • کسی که فریفته نگاهی می گردد ، توان رها نمودن دیگران را ندارد .  حکیم ارد بزرگ
  • خوار نمودن هر آیین و نژادی ، به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید.  حکیم ارد بزرگ
  • تنها کسی که دلیل خواری همیشگی ما می شود ، خود ما هستیم .  حکیم ارد بزرگ
  • آنکه پوزش نمی داند چیست ، دوست خوبی نیست . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv