سخنان بزرگان برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری
سخنان بزرگان برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری

«ماه‌ عسل» و داستان‌های چندلایه آدم‌هایش


«ماه‌ عسل» و داستان‌های چندلایه آدم‌هایش
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 09:00 | شماره خبر : 1988509522969353565 تعداد بازدید: 616


داستان زندگی مهمانان «ماه عسل» چندلایه است. برخی لایه ظاهری را می‌بینند و برخی لایه‌های درونی و زیرین را... برخی جُوک می‌سازند و در حال خودشان خوش‌اند و برخی در تأمل بیشترند.

برنامه «ماه عسل» امسال احسان علیخانی در حالی با دکور کهکشانی و فضایی متفاوت خود کار خود را آغاز کرد که در دو قسمت اول دعوت از مهمانان تا حدودی توانسته جذابیت برنامه‌های سال گذشته خود را داشته باشد.

نخستین برنامه «ماه عسل» با دعوت چند زوج جوان به روایت داستان زوجی پرداخت که مرد برای اثبات عشقش به زن، خودش را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت کرده بود.

علیخانی در همان آغاز برنامه با صحبت‌هایش می‌خواست مخاطبان را از قضاوت‌های مطلق دور کند. اما صبح روز بعد شواهد نشان می‌داد که علیخانی در کارش چندان موفق نبوده است؛ موضوع پریدن جوان از تراس خانه برای اثبات عشقش به دختر مورد علاقه‌اش به خوراکی برای به حاشیه کشاندن برنامه «ماه عسل» تبدیل شد. از همان صبح روز بعد بازار پیامک‌ها و جوک‌ها در شبکه‌های اجتماعی داغ شد.

البته از ماجرای دیوانگی پسر جوان درس‌های دیگری هم می‌توان گرفت. وقتی پسری برای اثبات علاقه‌اش، خودش را از طبقه دوم با سر به پایین پرتاب می‌کند؛ نشان می‌دهد که زبان عشق و دوست‌داشتن را نمی‌داند. کدام‌یک از ما تا کنون درس دوست‌داشتن و ابراز علاقه آموخته‌ایم. راستی چه‌تعدادند خانواده‌هایی که به فرزندانشان راه و رسم ابراز عشق را یاد می‌دهند، مگر ابراز عشق و دوست‌داشتن هم راه و روش می‌خواهد؟

آری، می‌خواهد، اگر نمی‌خواست که آمار طلاق در کشورمان تا این حد بالا نبود. اگر ابراز دوست داشتن آموختن نمی‌خواست که میان زوج‌های جوان این‌قدر اختلاف وجود نداشت. چه بسیارند خانواده‌هایی که اختلافاتشان در ظاهر بر سر مسائل مختلف است اما وقتی این اختلاف‌ها ریشه‌یابی می‌شود؛ در نهایت به ابراز عشق می‌رسیم. وقتی مرد به همسرش و البته بالعکس، به‌درستی ابراز عشق نمی‌کند؛ طرف مقابل دچار هزارویک سوءتفاهم می‌شود و مشکلات متعاقبش. اگر آن جوان هم راه و روش ابراز علاقه را می‌دانست؛ خودش را با سر از طبقه دوم به پایین پرت نمی‌کرد.

در قسمت دوم برنامه «ماه عسل» علیخانی نشان داد که راه نشاندن مخاطب پای تلویزیون را به‌خوبی می‌داند. او این بار روی فرشته‌های آسمانی و فرزندان معصومی دست گذاشت که به‌دلایلی از خانواده‌های خود جدا شدند.

این بار درام «ماه عسل» با شروع داستان‌های زندگی سوژه‌ها و بیان روایتی ساده همراه شد. این بار انتخاب سوژه‌ها تلنگرهای اجتماعی را به جامعه و مخاطب می‌زد.

وقتی خانواده‌ای که سرپرستش پدری کارگر ساده بوده، دوقلویشان را به دنیا می‌آورند و در دهمین روز زندگی دوقلوها، یکی از قُل‌ها را به خانواده‌ای دیگر می‌سپارند. این که این دوقلو چگونه و بعد از 18 سال به هم می‌رسند برای مخاطب جذاب است و این همان روایتی است که مخاطب را پای برنامه «ماه عسل» می‌نشاند.

اما همین مخاطب در تمام طول برنامه و شاید مدت‌ها بعد از پایان آن؛ از خودش می‌پرسد؛ چرا؟ چرا این دوقلو باید از هم جدا بیفتند؟ راستی چند نفر دیگر با چنین شرایطی مواجه بوده‌اند؟ همه این پرسش‌ها برای هر مخاطبی پاسخ خودش را دارد.

همین پرسش‌هاست که مخاطبان را وادار به تأمل در احوالِ اجتماع اطراف خود می‌کند. درست همین‌جاست که می‌توان گفت «ماه عسل» در کارش موفق بوده است.

البته نباید از کار مجری برنامه به‌عنوان نماینده مخاطبان غافل بود که نقش خود را به‌خوبی ایفا می‌کند و پرسش‌هایی را که ممکن است در ذهن مخاطبان ایجاد شود به‌موقع از مهمانان برنامه می‌پرسد.

بخش دیگری از برنامه شب گذشته «ماه عسل» باز هم به یک گمشده مربوط می‌شد، دختری که در پرورشگاه او را تحویل خانواده‌ای می‌دهند و آن خانواده او را بزرگ می‌کنند اما دختر به‌دنبال هویتش می‌رود. در نهایت هم معلوم شده که خانواده‌اش اهل حلبچه بوده‌اند و پس از بمباران شیمیایی آنجا، آواره شده‌اند. پدرش شهید شده و مادرش معلوم نیست که قبرش کجاست، دو خواهر دارد و دو برادر که یکی از برادران هم گم شده است.

همین داستان هم اشاره‌ای ریز و هوشیارانه به جنایت‌های صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران داشت، چه خانواده‌هایی که در 8 سال جنگ آواره شدند، چه خانواده‌هایی که در 8 سال جنگ داغ‌دار شدند.

به هر روی داستان زندگی مهمانان «ماه عسل» چندلایه است. برخی لایه ظاهری را می‌بینند و برخی لایه‌های درونی و زیرین را... برخی جوک می‌سازند و در حال خودشان خوش‌اند و برخی در تأمل بیشترند.

قرار است «ماه عسل» در شب‌های بعدی ماه مبارک رمضان به موضوع شهدای غواص و جانبازان دوران دفاع مقدس بپردازد. احسان خواجه‌امیری و امیرعلی بهادری هم تیتراژ‌های ابتدایی و انتهایی برنامه «ماه عسل» را می‌خوانند. (تسنیم)



حکیم

 حاشیه‌های قسمت اول «ماه عسل» ادامه دارد
احسان علیخانی: قصد تبلیغ خودکشی را نداشتیم
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 13:30 | شماره خبر : 1987783024461028933 تعداد بازدید: 2921

در دومین شب از ماه مبارک رمضان، احسان علیخانی پس از احوالپرسی با مخاطبان و همراهان همیشگی اش، از تمام کسانی که برنامه "ماه عسل" را با دقت تماشا کرده و اظهار نظر می‌کنند، تشکر و قدردانی کرد.

به گزارش جام‌جم سیما، قسمت اول برنامه حرف‌ها و حدیث‌های متفاوتی به همراه داشت. برداشت‌های متفاوت از داستان زندگی مهدی قصه و همسرش که احسان علیخانی به آنها اشاره کرد.

احسان علیخانی در ابتدا از تفاوت دیدگاه‌ها سخن گفت و این نکته را یادآوری کرد که جذابیت ماه عسل در همین تفاوت نگاه‌ها، زاویه دید و برداشت‌های گوناگون و مختلف افراد از یک موضوع واحد و یکسان است. وی تأکید کرد که در برنامه دیشب کسی قصد تبلیغ خودکشی را نداشته و اصلا اتفاقی که برای مهدی افتاد خودکشی نبود، بلکه طی یک تصمیم هیجانی برای اثبات علاقه اش به همسرش خود را از پنجره به پایین پرت می‌کند. با این باور که برایش هیچ اتفاقی نمی افتد.

گرامی‌داشت یاد و خاطره شهدای غواص

در ادامه احسان علیخانی از تولید یک مستند درباره غواصان شهید خبر داد و اعلام کرد این مستند که تلاش بسیاری برای تولیدش صورت گرفته در سه شب عزیز و در وقت مناسب در طول ماه رمضان پخش خواهد شد. علیخانی گفت: این شهدای گرانقدر دستانشان بسته شد تا ما راحت باشیم. سپس تصاویری از تشییع با شکوه پیکر پاک شهدای غواص با نوای اذان مهدی یراحی پخش شد و حال و هوای دل مخاطبین ماه عسل را دگرگون کرد.

اعتراف مهدی به اشتباهش

سپس آیتم پشت صحنه برنامه شب قبل و گفتگو با مهمانان به نمایش گذاشته شد. مهدی اعتراف کرد که همان موقع پی به اشتباهش برده و کار خود را به هیچ وجه توجیه نکرد. او معتقد بود که اگر آن روز بیشتر فکر کرده بود راه دیگری را برای ابراز علاقه به همسرش انتخاب می‌کرد. محمد پیوندی هم که مسئولیت انجام این مصاحبه را به عهده داشت، با اهدای تندیس جدید ماه عسل به مهدی گفت: این تندیس را که برای اهالی ماه عسل بسیار عزیز هست به همسرت تقدیم کن. ببین که راه‌های ساده‌تری برای ابراز و اثبات علاقه به همسرت وجود دارد.

شوخی با موضوعات ماه عسل

احسان علیخانی هم چنین بر اهمیت دو داستان جمعه شب تأکید کرد و به همین خاطر به شدت سعی در مدیریت زمان داشت. او همچنین مجددا توضیح داد که میهمانان ماه عسل تماشاچی نیستند و در روند روایت قصه زندگی مهمانان اصلی نقش دارند. و در طی برنامه در صورت ضرورت سخن خواهند گفت و روایت گر داستان خواهند بود. علیخانی هم چنین راجع به جوک‌ها و فضای طنز جاری در صفحه های اجتماعی صحبت کرد و به شوخی گفت: "لازم نیست خانم ها به عنوان شرط ضمن عقد در کنار 100 سکه دو بار پریدن از تراس خانه را هم قید کنند. راه های ساده‌تری برای ابراز علاقه به همسر وجود دارد."

دوقلوهای افسانه‌ای

به گزارش جام‌جم سیما، در ادامه ماه عسل به سبک و سیاق همیشگی‌اش برگشت. مهمانان ماه عسل از گوشه و کنار این خاک پهناور و حتی کشور همسایه، عراق بودند. زوجی جوان از کردستان ایران، دو خواهر از کردستان عراق، مادری از ساری مازندران، مادری از مشهد خراسان، و پدر و مادری از بافق استان یزد.

اما مهمان اصلی برنامه دختر جوانی بود که در همان ابتدا در کلیپی که از او پخش شد، صحبت از برملا شدن یک راز می‌کرد. بعد از پخش کلیپ و بازگشت به استودیو خواهر دوقلوی دختر جوان کنارش نشسته بود و روایت داستان آغاز شد.

احسان علیخانی با رضایت خواهران جوان از آنها خواست تا درباره روزهای جدایی‌شان سخن بگویند. خواهر نجمه تعریف می‌کرد که از کودکی از مادرش شنیده بود که خواهر دوقلویی دارد ولی نمی‌دانست در کجا... و مادرش از او خواسته بود که خواهرش را پیدا کند. اما نجمه هیچ گاه تصورش را هم نمی‌کرد که فرزند واقعی پدر و مادرش نباشد.

داستان به روایت مادر نجمه

مادر نجمه تعریف می‌کرد: تا زمان زایمان نمی‌دانستم که دوقلو باردارم. بعد از به دنیا آمدن دخترانم یکی از بستگانم درباره خانواده‌ای که صاحب فرزند نمی‌شدند برای من گفت و از من خواست به خاطر ثواب یکی از کودکانم را به آنها ببخشم و من به خاطر ثوابش زمانی که نجمه 12 روزه بود او را به خانواده‌ای بخشیدم و از آن روز دیگر هیچ کدامشان را ندیدم. مادر نجمه از شب‌ها و روزهایی گفت که با یاد دخترش به خواب رفته و بیدار می‌شده است.

داستان اشک‌ها و لبخندها

نجمه از روزهایی که در حسرت مهر و عاطفه یک خواهر و حمایت یک برادر می‌سوخته و خم به ابرو نمی‌آورده می‌گفت و می‌گریست. اما از محبت پدر و مادری که او را بزرگ کردند و از او هیچ چیز را دریغ نکردند هم، گفت و قدردانی کرد. نجمه تعریف کرد که حدود 11 ماه پیش یکی از بستگان مادری‌اش با او تماس گرفته و واقعیت را برای او توضیح داده و نجمه در کمال ناباوری از او نشانه خواسته و بعد از سه روز اصل ماجرا را از پدرو مادرش شنیده و به دنبال خانواده و نیمه گمشده‌اش راهی مشهدالرضا شده است. حالا 10 ماه است که نجمه خانواده‌اش را پیدا کرده و با این حال همچنان در کنار پدر و مادر بافقی اش در بافق زندگی می‌کند.

مریم، نیمه مکمل ماه عسل امشب

اما ماه عسل امشب نیمه دیگری داشت که در شمال کشور رقم خورده و در خارج از ایران به نتیجه رسیده بود، داستان مریم... مادر مازندرانی تعریف می‌کرد که سال‌ها پیش فرزند دخترش را خدا از او گرفته بود و او با وجود داشتن یک پسر، در غم از دست دادن فرزندش افسرده شده بود. به همین دلیل به پیشنهاد اطرافیان از بهزیستی دختری را به فرزند خواندگی پذیرفته بود. اما ماجرای مریم کمی با نجمه متفاوت بود. از کودکی همسالانش، او را با عنوان بچه بهزیستی به سخره گرفته بودند و این معما را در ذهن مریم ایجاد کرده بودند که چرا هیچ شباهتی به خانواده‌اش ندارد. مریم از کودکی به دنبال هویتش سرگردان می‌شود. اما پدر و مادرش با نشان دادن شناسنامه سعی در قانع کردن او داشتند. اما هر روز شک مریم بیشتر می‌شد. تا این که در سن 16، 17 سالگی از زبان پدرش می‌شنود که بازمانده جنگ‌زدگان کرد است و با همین نشانه به دنبال خانواده‌اش از دیاری به دیار دیگر رهسپار می‌شود.

تأخیر پروازها، معجزه کرد...

مریم که تا آن روز نمی‌دانست کردها در شهرهای مختلف ایران و البته عراق و سایر کشورهای همسایه ساکن هستند. از شهری به شهر دیگر برای جستجوی خانواده‌اش روانه می‌شود. تا جایی که به قصد کار به منظور تهیه پول و پاسپورت عازم کیش می‌شود. آن روز هم پروازها تأخیر چند ساعته داشته، مریم در حال انتظار کشیدن، صدای مکالمه تلفنی زنی کرد را می‌شنود و با او هم‌کلام شده و داستان زندگی‌اش را بازگو می‌کند. زن جوان که مسافر مشهد بوده اطلاعات d.n.a و تصاویر پرونده مریم را در گوشی خود ذخیره می‌کند تا شاید روزی بتواند به او کمک کند.

سفر به سلیمانیه

در شب‌های پایانی سال خانم جوان کرد تبار با مریم تماس می‌گیرد و به او مژده می‌دهد که عازم سلیمانیه عراق است و قصد پیگیری هویت مریم را دارد. به اصرار مریم خانم جوان به همراه همسرش عازم کیش شده واز آنجا به همراه هم به سلیمانیه سفر کردند. در کردستان عراق با استقبال کردها رو به رو شده و پس از انتشار اخبار مریم در تلویزیون عراق و ارائه مدارک مریم به ستاد گمشدگان جنگ زده حلبچه، خانواده مریم پیدا می‌شوند.

مریم پدر و مادر خود را از در بمباران شیمیایی حلبچه از دست داده است. پدر وی در بهشت زهرا تهران دفن و محل دفن مادرش نامعلوم است. او دو خواهر و دو برادر تنی دارد. که یکی از برادرهایش همانند خودش بر اثر فجایع تلخ و غم‌انگیز جنگ گم شده است. مریم خوشحال است که زبان خواهرهایش و حرف دل آنها را می‌فهمد، و از مادری که او را سال‌ها با عشق بزرگ کرده با عنوان فرشته یاد می‌کند.

پیامدهای تلخ و ناتمام جنگ

مریم در طول صحبت‌هایش مدام سرفه می‌کرد. احسان علیخانی علت سرفه‌هایش را پرسید و پاسخ مریم، وجه دیگری از چهره پلید جنگ را نمایان کرد. مریم به هنگام بمباران شیمیایی حلبچه نوزادی هشت ماهه بوده... استشمام هوای آلوده و همچنین تغذیه با شیری که با استفاده از آب چشمه آلوده به مواد شیمیایی تهیه شده بود مریم را مبتلا به عفونت شیمیایی کرده است. پزشکان معتقدند که رطوبت موجود در آب و هوای مازندران تا کنون مجال بروز بیماری را نداده است. حالا مریم با قرار گرفتن در معرض آب و هوای خشک، با سرفه‌های تلخی که یادگار جنگند دست و پنجه نرم می‌کند.

حرف دل مریم

حرف پایانی مریم درد دلی بود که شاید سال‌ها به دنبال گوشی برای شنیدن می‌گشت. درد دل مریم شاید همان هدف همیشگی ماه عسل بود. مریم گفت: کسی را قضاوت نکنیم. من در تمام عمر ناعادلانه قضاوت شدم و امروز خوشحالم که می‌توانم سرم را بالا بگیرم و به گذشته‌ام و به پدر و مادر و خانواده‌ام افتخار کنم.

حاشیه‌های ماه عسل

احسان علیخانی در خلال روایت قصه مریم، از ماه عسل سال گذشته گفت. از آمار تکان‌دهنده افرادی که به هر دلیل اعم از فجایع جنگ در دوران کودکی از خانواده دور افتاده‌اند و حالا به دنبال خانواده خود می‌گردند، و البته توقعی که در این زمینه از ماه عسل دارند. قطعا ماه عسل توان رسیدگی به مسئله‌ای با این وسعت و میزان بالای حساسیت را ندارد و اصلا این امر مسئولیت مشخص یک برنامه تلویزیونی نیست. مریم هم یکی از افرادی بود که سال گذشته برای معرفی خود و جستجوی خانواده‌اش به ماه عسل مراجعه کرد. اما در نهایت با تلاش و پیگیری‌های خودش و لطف خداوند توانست خانواده‌اش را پیدا کند.

کلام پایانی

احسان علیخانی در پایان با خروج از صحنه ماه عسل گفت: " همه ما گمشده‌هایی داریم که به دنبالشون هستیم. ای کاش از این اتمسفر ماه رمضان استفاده کنیم و گمشده حقیقی مون رو پیدا کنیم. فقط یک ماهه... حواسمون باشه که از دستش ندهیم."



حکیم

 زاویه دید
همنفس با مخاطب
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 13:11 | شماره خبر : 1987777466078343642 تعداد بازدید: 60

از پنجشنبه‌شب سفره رنگین تلویزیون به مناسبت ماه رمضان برای مخاطبان باز شد تا هر فرد از هر گروه سنی، تحصیلات، طبقه اجتماعی و ... آنچه‌ را که تمایل دارد از این سفره برای تماشا انتخاب کند.

اگر بپذیریم در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که همه چیز با سرعت باورنکردنی در فضای مجازی بازتاب پیدا می‌کند و خیلی سریع تبدیل به موج و حرکت می‌شود، باید سازندگان برنامه‌های تلویزیونی را هم خوش‌شانس قلمداد کرد هم بدشانس.

خوش‌شانس از این جهت که خیلی زود و حتی همزمان با پخش برنامه می‌توانند نظرات مردم را دریافت کنند و اگر علاقه‌مند ارتقای کیفیت برنامه خود هستند و می‌خواهند مخاطب زیادی را با خود همراه کنند، نظرات مردم را بررسی کرده و آنهایی را که منطقی و قابل اجراست در کار تزریق کنند.

پنجشنبه‌شب اولین قسمت برنامه ماه‌عسل پخش شد و اولین برنامه‌ای بود که حتی قبل از شروع پخش در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا کرده بود.با شروع پخش ماه عسل فعالان شبکه‌های اجتماعی شروع به نوشتن درباره آن کردند.

با نگاهی به بازخوردهای ماه عسل در شبکه‌های مجازی می‌توان به این نتیجه رسید که علیخانی زیرذره‌بین مخاطب است و اتفاقا همین موضوع کار او را بسیار دشوارتر می‌کند. او با انتخاب مهمانان، مصاحبه‌‌هایی که ترتیب می‌دهد و رویکردی که دنبال می‌کند هم باید از اعتبار چند ساله خودش دفاع کند، هم اعتبار ماه عسل و رسانه‌ای که شرایطی را فراهم آورده که او تریبونی میلیونی پیدا کند.این تریبون اتفاقا اکنون احتیاج به دفاع دارد. در اوج پختگی یک برنامه در زمانی که میلیون‌ها بیننده به تماشای آن می‌نشینند، علیخانی باید با «وسواس» کار کند.لحظه‌ای غفلت او باعث می‌شود همه رشته‌‌های او و رسانه پنبه شود. حالا شبکه‌های اجتماعی و انتشار تصاویر برنامه‌هایی مانند ماه عسل این امکان را به مردم می‌‌دهد که سریع درباره برنامه قضاوت کنند و دیگران را یا تشویق کنند که این برنامه را تماشا کنند یا از پیگیری آن منصرف شوند. علیخانی بهتر است نفسش را به نفس مخاطب بدهد و برای تحقیق و پژوهش برنامه ماه‌عسل وقت و انرژی بیشتری صرف کند و شاخک‌هایش بسیار حساس باشد و به این نکته توجه کند که بشدت دیده می‌شود و امکان دارد با خطایی کوچک، «ماه عسل‌‌اش» دیگر شیرینی گذشته را نداشته باشد.

آشنا‌زدایی رمز موفقیت

همین نکته را درباره سریال‌های تلویزیونی هم می‌توان تعمیم داد. سازندگان این سریال‌ها هم بهتر است همان‌گونه که یک دستشان به کار است و شبا‌نه‌روز تلاش می‌کنند سریال‌های دردسرهای عظیم و پایتخت را به پخش برسانند، یک گوش و بخشی از حواسشان هم به بازخوردهای مردمی باشد.

شبکه‌های اجتماعی و نظرات مردم می‌تواند نقشه راه را به آنها نشان دهد.حالا دیگر دوره آن گذشته که مثلا فلان کارگردان یا بازیگر، منتقدان را متهم به بیسوادی کند و بگوید در حد و اندازه‌ای نیستندکه کار آنها را نقد کنند. حالا مردم مستقیم و بدون واسطه نظر خود را درباره سریال‌ها و فیلم‌ها منتشر می‌کنند. سازندگان این آثار هم باید از این موقعیتی که فناوری در اختیار آنها گذاشته استفاده کرده و کار خود را به نظر منطقی مردم نزدیک کنند.

از همین دو قسمتی که از سریال‌ها پخش شده و نظرات مردم که در شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا کرده می‌توان به این نتیجه رسید، مخاطبان سریال دردسرهای عظیم به عاقبت زندگی لطیف و بهار علاقه‌مندند و جواد عزتی محبوبیت خوبی بین مردم دارد. محبوبیت او مربوط به نوع بازی‌اش است که صداقت لطیف را باورپذیر کرده و از طرفی طنز به اصطلاح زیرپوستی‌ که در بازی دارد، نظر مردم را جلب کرده است. دردسر‌های عظیم خوب شروع شد و در همین قسمت اول نشان داد که ماجراهای زیادی در انتظار شخصیت‌های اصلی و فرعی سریال است.

سیروس مقدم اما «پایتخت 4» را با نماهایی آشنا آغاز کرد. شلوغی و مهمانی و این‌که جماعت زیادی دور هم نشسته‌اند و به شکل خیلی طبیعی وسط حرف هم می‌پرند و حرف یکدیگر را قطع می‌کنند و...

محسن تنابنده که تجربه بازی در سریال‌های شاهگوش و ابله را با گریم‌های مختلف دارد و در سریال پایتخت هم مشاور کارگردان و طراح قصه است، تجربه گریم‌ متفاوت را به پایتخت هم آورده و برای اولین قسمت برای نقی و ارسطو گریم‌های متفاوتی در نظر گرفته است؛ گریم‌هایی که به گفته برخی آنها را شبیه میرزا کوچک‌خان کرده و به نظر برخی شبیه رابینسون کروزوئه! اما هر چه هست توجه به این نکته مهم است که باید با مخاطب و نظر او همراه شد.

طاهره آشیانی / دبیر گروه رادیو و تلویزیون




حکیم

خانواده رابینسون به شبکه نمایش رسید
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 17:56 | شماره خبر : 1987804031017946657 تعداد بازدید: 141

خانواده رابینسون از امروز مهمان بینندگان شبکه نمایش و دوستداران مجموعه‌های داستانی کلاسیک خواهد شد.

این سریال محصول 1998 نیوزیلند است و از امروز ساعت 22 از شبکه نمایش پخش خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی معاونت سیما، این سریال که در ده قسمت ساخته شده داستان یک خانواده سوئیسی است که هنگام سفر با کشتی به پورت جکسون استرالیا، دچار حادثه می‌شوند و خود را تنها در جزیره‌ای ناشناخته می‌بینند اما با گذشت زمان متوجه می‌شوند آنها تنها ساکنین جزیره نیستند.سریال خانواده رابینسون برگرفته از کتابی با همین عنوان نوشته یوهان داوید ویس، نویسنده سوئیسی است که با اقتباس از داستان رابینسون کروزو به خلق این داستان پرداخته است.

این سریال ساخته کارگردان استرالیایی دیکلان ایمز است و ریچارد توماس به همراه مارگو گان در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند. این سریال هر شب ساعت 22 پخش و روز بعد ساعت 3 بامداد و 11 صبح تکرار خواهد شد.

همچنین پخش سریال‌های جک هالبورن و سرنوشت یک مبارز هم از این شبکه ادامه خواهد یافت.

شبکه نمایش برای هفته پیش‌رو تعدادی از فیلم‌های کلاسیک مطرح تاریخ سینما را هم تدارک دیده است. زمان پخش این فیلم‌ها ساعت یک و 30 دقیقه بامداد و بازپخش آن ساعت 7 صبح روز بعد خواهد بود.

روز شنبه فیلم «مرد عوضی» به کارگردانی آلفرد هیچکاک به دوستداران سینمای کلاسیک ارائه خواهد شد. مرد عوضی یکی از زیباترین فیلم‌های هیچکاک است و ساختاری مستند دارد. این فیلم محصول سال 1956آمریکا است که در مدت زمان یک ساعت و 45 دقیقه به شیوه سیاه و سفید ساخته شده. مرد عوضی را مکسول اندرسون نوشته و هنری فوندا، ورا میلز و آنتونی کوایل در این فیلم هنرنمایی کرده‌اند.

برای روز یکشنبه هم فیلم «دایره سرخ» به کارگردانی ژان پیر ملویل و محصول سال ۱۹۷۰ میلادی فرانسه در نظر گرفته شده است. در این فیلم جنایی بازیگران مشهوری مانند آلن دلون، آندره بورویل، جان ماریا ولونته و ایو مونتان بازی کرده‌اند. این فیلم به خاطر سکانس سرقت پایانی که نیم ساعت به طول می‌انجامد مشهور است.

در دوبله‌ای فارسی از این اثر که به مدیریت سعید مظفری انجام شده خسرو خسروشاهی به جای آلن دلون، اصغر افضلی به جای آندره بورویل، منوچهر اسماعیلی به جای ایو مونتان و ایرج رضایی به جای فرانسوا پریه گویندگی کرده‌اند.

علاقه‌مندان سینمای کلاسیک روز دوشنبه می‌توانند شاهد فیلم «مردان» ساخته فرد زینه‌مان باشند. این فیلم محصول سال 1950 نخستین حضور مارلون براندو بر پرده سینما نیز هست.

براندو برای آماده کردن نقش‌اش در این فیلم بیش از یک ماه خود را در بیمارستان بستری کرد.

بامداد روز سه‌شنبه هم فیلم «تام ادیسون جوان» از شبکه نمایش پخش می‌شود. این محصول 1940 آمریکا را نورمن تاروگ کارگردانی کرده و بازیگرانی همچون میکی رونی، فی بینتر، جورج بنکرافت، ویرجینیا ویدلر، یوجین پالت و هاری شانن در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. مدت این فیلم 82 دقیقه است و به روش سیاه و سفید فیلمبرداری شده.

تام ادیسون جوان نخستین قسمت از سرگذشت‌نامه دو قسمتی توماس آلوا ادیسون است که البته چندان وابسته به واقعیت و تاریخ نیست.

دوستداران سینمای کلاسیک می‌توانند روز چهارشنبه به تماشای فیلم خاطره‌انگیز «او ادعا کرد قتلی رخ داده است» محصول سال 1961 انگلستان بنشینند. جورج بولاک این فیلم را کارگردانی کرده و مارگارت راتر فورد، آرتور کندی، چارلز تینگول، موریل باولف و استرینگر دیویس بازیگران آن هستند. فیلمنامه این فیلم جذاب و تماشایی با اقتباس از یکی از ماجراهای خانم مارپل نوشته شده است.

برای روز پنجشنبه نیز فیلم «اومالی بزرگ» به کارگردانی ویلیام دیترله و محصول 1937 آمریکا پیش‌بینی شده است. پت اوبراین، سیبل جیسن، همفری بوگارت آن شرایدن گروه بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند.

مرد کوشا و خانواده‌دوست (بوگارت) به سبب یک کژروی ناچیز، چنان از سوی شهربان خشک‌مغز (اوبراین) نقره‌داغ می‌شود که در ناچاری می‌ماند و به بزه دست ‌می‌زند...

و برای روز آدینه هم فیلم «قطار 3:10 به یوما» محصول سال 1957 آمریکا در نظر گرفته شده است.




حکیم

ماجرای اذان‌گویی «رویگری» از پشت بام خانه‌اش
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 13:08 | شماره خبر : 1987774328900808047 تعداد بازدید: 604



رضا رویگری با بیان اینکه احیای سنت های قدیمی از ضروریات زندگی امروز است، گفت: با حضور در جشنواره رمضانی شهر خدا در برج میلاد تهران، یاد دوران کودکی افتادم، در آن زمان‌ها شب‌های رمضان به قهوه‌خانه‌ای در محله تجریش می رفتیم و در آنجا ترنا بازی را تماشا می‌کردیم.

این بازیگر سینما و تئاتر که شب گذشته (جمعه 29 خرداد) و همزمان با دومین شب از شب‌های ماه رمضان در محله «طهرون» جشنواره رمضانی شهر خدا برج میلاد تهران حضور پیدا کرده بود، برای شهروندان ماجرای اذان‌گویی خود را از پشت بام تشریح کرد.

وی در حاشیه اجرای مراسم برخوانی و ترنا بازی گفت: کودکی من در تجریش و در نزدیکی امامزاده صالح گذشت. روزهای خوب و خاطره‌انگیزی بود سحرهای رمضانی که مادرم از خواب بیدارمان می‌کرد و با هم سحری می‌خوردیم. 10، 12 تا بچه قد و نیم قد و بازیگوش بودیم که حسابی خوش می‌گذراندیم. ماه‌های رمضان وقت اذان که می‌شد روی پشت بام می‌رفتیم و با صدای بلند اذان ظهر و مغرب می‌گفتیم.

رویگری درباره بازی ترنا و خاطرات ماه‌های رمضان کودکی‌اش ادامه داد:«یادم است برای یکی از برادرهایم که صدای خوبی نداشتد قیف درست کرده بودیم و سر آن تور بسته بودیم تا علاجی برای زیباتر شدن صدایش برای اذان گویی باشد. بزرگتر که شدیم شب‌های رمضان را به قهوه‌خانه‌ای در تجریش می‌رفتیم و بازی ترنا را تماشا می‌کردیم. آن‌جا شعر زیبایی می‌خواندند. حالا متاسفانه دیگر خبری از آن رسم و رسوم‌های گذشته نیست.

او با اشاره به ضرورت احیای سنت‌های قدیمی در زندگی امروز شهروندان تصریح کرد: اقدام مناسب جشنواره رمضانی شهر خدا برج میلاد تهران ایجاد محله طهرون و احیای آیین سنتی "ترنابازی" و "برخوانی" است. قطعاً نسل جوان پایتخت هیچ‌گاه از برگزاری چنین آیین‌هایی در تهران قدیم آگاهی ندارد و امروز با اجرای آن نسل جدید با آن آشنا شده و آن را به نسل بعدی نیز منتقل می‌کند.

به گفته این بازیگر، ایجاد محله طهرون و همچنین فراهم کردم برنامه‌های شاد و مفرح برای شهروندان خوب و جذاب است. همین که محلی به وجود آمده که مردم می‌توانند در آن شاد باشند جای تشکر و خرسندی دارد. به هر حال مردم از حضور در برنامه‌های شاد استقبال می‌کنند.

وی صحبت‌های خود را اینگونه تکمیل کرد: برنامه‌ای که در آن اجرای موسیقی و نمایش‌های طنز داشته باشد و لبخند را بر روی لب‌های مردم جاری کند قطعا مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت. من هم از اینکه در بین آن‌ها حضور دارم و شادی‌شان را می‌بینم، خوشحال می‌شوم.

بازی ترنا از بازی‌های سنتی و قدیمی ایرانی است که در ماه‌های رمضان در قهوه‌خانه‌ها اجرا می‌شد و حالا مانند بسیاری از بازی های سنتی و بومی ایرانی به فراموشی سپرده شده است. اما در محله طهرون جشنواره رمضانی شهر خدا برج میلاد با مشارکت مردم بازی ترنا اجرا می‌شود تا علاوه بر احیای این بازی، جوان‌ترهایی که تا پیش از نام این بازی را به گوش نشنیده بودند با آن آشنا شوند.

جشنواره رمضانی شهر خدا در برج میلاد تهران همه روزه تا 26 تیرماه از ساعت 18 تا 2 بامداد میزبان علاقه‌مندان و بازدیدکنندگان است. (ایسنا)



حکیم

پخش زنده دومین رویارویی والیبال ایران و آمریکا از شبکه ورزش
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 18:02 | شماره خبر : 1988026014381914859 تعداد بازدید: 2854


علاقمندان به رقابت های لیگ جهانی والیبال می توانند به صورت زنده شاهد دیدار تیم ملی کشورمان با آمریکا باشند. این دیدار ساعت 21 از شبکه ورزش پخش می‌شود.

به گزارش جام‌جم سیما، تیم ملی کشورمان و آمریکا فردا یکشنبه (31 خرداد) در دومین بازی از دور برگشت، ساعت 21:00 در استادیوم 12 هزار نفری آزادی به مصاف هم خواهند رفت. ملی پوشان کشورمان در بازی اول خود مقابل تیم آمریکا با ارائه یک بازی خوب با نتیجه سه بر صفر پیروز میدان شد.
تیم ملی والیبال کشورمان پس از بازی با تیم آمریکا در دیگر بازی های خانگی خود روزهای پنجم و هفتم تیرماه به مصاف لهستان و دوازدهم و سیزدهم تیر نیز به مصاف روسیه خواهد رفت.

گفتنی است تکرار بازی دوم تیم ایران و آمریکا دوشنبه اول تیر ماه ساعت 16:20 از همین شبکه بازپخش خواهد شد.



حکیم




رقابت سالم آثار نمایشی در ماه رمضان
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 01:30 | شماره خبر : 1988126637257036421 تعداد بازدید: 239

سال‌هاست مناسبت‌های مذهبی و ملی مانند ماه رمضان، ماه محرم، دهه فجر و عید نوروز و تدارکی که تلویزیون برای این مناسبت‌ها می‌بیند به دوره‌‌هایی تبدیل شده است که در آنها،هم می‌توان بازتاب جامعه و نیازهای آن را دید و هم توانایی برنامه‌سازان را محک زد.

ماه رمضان فرصت مناسبی است که آثار نمایشی و حتی برنامه‌های ترکیبی و گفت‌وگومحور نشان دهند چقدر می‌توانند با توجه به ظرفیت مخاطب ساخته شوند. مخاطب امروزی صبر، حوصله، وقت و زمان مخاطب گذشته را ندارد.

او بنا به شرایط زندگی، دچار شتاب‌زدگی شده است و کم‌کم این نکته در ذهنش نهادینه می‌شود که خیلی زود باید به نتیجه برسد. شاید برای همین است که اگر یک سریال تلویزیونی می‌خواهد مخاطب را مثلا در 30 قسمت با خود نگه‌دارد باید،هم از لحاظ محتوا و هم ساختار بسیار جذاب باشد وگرنه بیننده امروزی تماشای آن را از همان اوایل کار یا اواسط رها می‌کند. این مشکل یقه آن گروه از سریال‌هایی را بیشتر می‌گیرد که داستانش برای قالب و فرم آن کوچک باشد و سازندگان برای پر کردن این ظرف به اصطلاح مجبور باشند به آن آب ببندند.

در این شرایط اگر سوژه دندانگیر باشد و قلابش به بیننده گیر کند، مخاطب کم‌تحمل امروزی خود را مقید نمی‌کند به تماشای همه قسمت‌های سریال بنشیند. او گاهی برخی از بخش‌های سریال را می‌بیند و بقیه را یا از اطرافیان می‌پرسد یا به تماشای قسمت پایانی اکتفا می‌کند، چون فقط می‌خواهد ببیند آخر قصه چه می‌شود و مثلا فلان شخصیت چه عاقبتی پیدا می‌کند و این برخورد بیننده با اثر یعنی شکست سریال و به تبع آن، شکست سازندگان آن بخصوص کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده و بازیگران.

ماه رمضان را میدان رقابت فشرده سریال‌سازان هم می‌دانند؛ رقابتی که 30 روز طول می‌کشد و کسی برنده است که بتواند 30 روز بیننده را با خود همراه کند و مجال گریز او از سریال را ندهد.

در این رقابت کدهایی مانند گره‌افکنی و تعلیق قصه، حرف اول را می‌زند. هر چه تعلیق بیشتر باشد، بیننده برای تماشای اثر بی‌تاب‌تر می‌شود. تا چند سال پیش که فیلمنامه‌ها قبل از آغاز تصویربرداری کامل می‌شد، برخی فیلمنامه‌نویسان حرفه‌ای، بعد از کامل شدن فیلمنامه آن را به آدم خُبره‌ای می‌دادند تا او پایان هر قسمت را مشخص کند. ایجاد گره در آخر هر قسمت باعث می‌شد مخاطب قسمت بعد را پیگیری کند تا حداقل شاهد باز شدن گره باشد.

اما چند سالی است معمولا فیلمنامه‌ها همزمان با تصویربرداری نوشته می‌شوند و این بزرگ‌ترین آسیب را به کلیت کار وارد می‌کند، چون فیلمنامه‌نویس چشم‌انداز وسیعی در اختیار ندارد که بر اساس آن گره‌های کار را مشخص کند. او نقشه راه ندارد تا بتواند برای هر پیچ و خم خود را آماده کند؛ به همین دلیل چیزی که کمتر در سریال‌ها دیده می‌شود، تعلیق و کشمکش است بنابراین بیننده هم گاهی سریال را می‌بیند و گاهی آن را رها می‌کند.

در رقابت سریال‌های ماه رمضان البته دست بیننده برای انتخاب سریال هم بازتر است و او می‌تواند از سبدی که در اختیارش قرار گرفته است، آنچه را دلخواه‌تر است و او را بیشتر راضی می‌کند، انتخاب کند. تجربه سال‌ها پخش سریال‌های ماه رمضانی نشان داده آثاری توانسته اند بیشترین مخاطب را از آن خود کنند که فیلمنامه قوی‌تر و جذاب‌تری داشته و کشمکش رویدادها و اتفاقاتی که شخصیت‌ها را با خود درگیر می‌کند در آنها بیشتر باشد. البته تعداد بینندگان یک سریال با میزان رضایتمندی مخاطب از اثر نمایشی، دو موضوع جداگانه است. مرکز نظرسنجی صدا و سیما تا دو سه سال قبل وقتی سریالی به پایان می‌رسید بخصوص در مناسبت‌ها، دو نوع آمار ارائه می‌کرد؛ آماری که میزان مخاطب اثر را نشان می‌داد و آمار دیگری که میزان رضایتمندی بیننده را اعلام می‌کرد. برای برخی کارگردانان و تهیه‌کنندگان، آمار بیننده مهم بود و برای گروهی، میزان رضایتمندی او. البته برخی کارها هم بودند که هر دو شاخصه موفقیت را داشتند.

سریال‌هایی با تعلیق فراوان

سریال «خداحافظ بچه» را منوچهر هادی برای رمضان سال 91 کارگردانی کرد که از شبکه سه به نمایش درآمد. موضوع این سریال زن و شوهر جوانی (مهراوه شریفی‌نیا و شهرام حقیقت دوست) بودند که به دلایل مختلف بچه‌دار نمی‌شدند، اما بشدت یکدیگر را دوست داشتند و از طرفی زن عاشق بچه بود تا این‌که عاقبت کار به آنجا رسید که این زن و شوهر تصمیم گرفتند برای بچه‌دار شدن، بچه‌ای را بدزدند و با دزدیدن هر بچه برای آنها ماجراهایی به وجود می‌آمد. منتقدان سختگیر به سریال خداحافظ بچه امتیاز کمی دادند و برخی بینندگان سختگیر هم ترجیح دادند آن را تماشا نکنند. اما این سریال موفق شد مردم زیادی را بیننده خود کند و آمار مخاطب خود را بالا ببرد. داستان این سریال هر چند دَم‌دستی بود، اما آن‌قدر برای آن تعلیق و کشمکش در نظر گرفته شده بود که بیننده را سرگرم می‌کرد و گاهی هم او را به هیجان می‌آورد. درست مثل کتاب‌های عامه پسند که عموم مردم آنها را برای مطالعه انتخاب می‌کنند تا سرگرم شوند.

یکی از ظرفیت های یک اثر تلویزیونی برای درگیر کردن مخاطب این است که ابتدا او را سرگرم کند. این سرگرم‌کردن از راه‌های مختلف قابل اجرا ست که مهم‌ترین آن فیلمنامه و اتفاقاتی است که برای اولین و دومین قسمت سریال در نظر گرفته می‌شود. اگر در همین دو قسمت ابتدایی سازندگان بتوانند اعتماد بیننده را جلب کنند، نیمی از راه را رفته‌اند و موفقیت خود را تا حدودی تامین کرده‌اند.

حالا به جرات می‌توان گفت دیگر دوره سریال‌هایی که چند قسمت اولش به معرفی شخصیت‌ها اختصاص داده شود، به پایان رسیده و بیننده بیشتر از آن‌که بخواهد شخصیت‌ها را بشناسد تمایل دارد به اتفاقات و ماجراهایی که قرار است در طول سریال پیگیری کند، آشنا شود. شاید به همین دلیل است که حتی در سریال‌‌های خانوادگی و حتی اجتماعی هم دنبال حادثه، کشمکش و اتفاق است. او دوست دارد از همان قسمت‌های اول ببیند کدام شخصیت بیشتر درگیر ماجرا می‌شود تا روی او متمرکز شود و قصه‌اش را پیگیری کند.

سیروس مقدم یکی از کارگردانانی است که این درخواست مخاطب را شناخته است و می‌داند با ایجاد یک گره، اتفاق، کشمکش و... می‌تواند حتی سریالی ماورائی مانند «اغما» یا «روز حسرت» یا سریالی خانوادگی مانند «تا ثریا» و«پایتخت» را به اثری دیدنی و پر مخاطب تبدیل کند.

این کارگردان در قسمت اول سری سوم سریال پایتخت، مراسم عروسی ارسطو را روایت می‌کند که پر از اتفاقات ریز و درشت است و بیننده از همان قسمت اول مطمئن می‌شود قرار نیست سریالی تخت را به تماشا بنشیند که داستانش را به سبک قصه‌های هزار و یک شب آرام آرام تعریف می‌کند.

ماجراهای شخصیت‌های منفی

از این روش، بهرام بهرامیان در سریال «سقوط یک فرشته» ـ که رمضان سال 90 از شبکه یک پخش شد ـ بهره برد و موفق شد، هم تعداد مخاطبان سریال خود را افزایش دهد و هم در آنها احساس رضایتمندی ایجاد کند. قسمت اول و دوم این سریال هم آن‌قدر اتفاق داشت که بیننده را تا 30 قسمت با خود همراه کند.

البته این سریال شخصیتی مرموز داشت که فقط صدایش شنیده می‌شد؛ ابلیس که اتفاقات بیشتری را در قصه به وجود می‌آورد. این شخصیت که دیده هم نمی‌شد، بیننده را با خود همراه می‌کرد و این انتظار را در او به وجود می‌آورد که در یکی از قسمت‌های سریال، چهره خود را نشان خواهد داد.

البته شیطان شخصیت منفی اما جذابی است که در سریال‌های مختلف آن‌قدر شَر و اتفاق پر پیچ و خم به‌وجود می‌آورد که بیننده را تا حدودی مجبور می‌کند پیگیر سریالی باشد که قسمت‌های آغازین آن را دیده و با این شخصیت آشنا شده است. سریال‌هایی مانند او یک فرشته بود و اغما ـ که بر اساس ماجراهایی پیش می‌رفتند که شیطان برای سریال رقم می‌زد ـ از جمله آثار پربیننده هستند.

فیلمنامه‌نویسان بر این عقیده اند که شخصیت‌های منفی به دلیل ذات پلیدشان، ‌باعث اتفاقات تلخ زیادی می‌شوند و از طریق آنها می‌توان تا دره هم رفت. اما همین فیلمنامه نویسان و کارگردانان می‌دانند شخصیت‌های مثبت اما فعال می‌توانند مانند ترمزی که درست و بموقع کار می‌کند، جلوی پیشرویی شخصیت منفی را بگیرند حتی اگر در بخش‌هایی از داستان با او همراه شده‌ باشند.

در سریال‌های او یک فرشته بود، اغما و سقوط یک فرشته ـ که در ردیف آثار معناگرا و ماورائی تلویزیون جای می‌گیرند ـ شیطان به عنوان خبیث‌ترین شخصیت موجود قهرمانان، قصه را تا ته دره می‌برد؛ اما در بین راه شخصیت‌های مثبت سرعتگیرهایی برای او ایجاد می‌کردند که از شتاب حرکت منفی او می‌کاست و در چند قسمت پایانی هم با تحول قهرمان قصه، ترمز اصلی به کار می‌افتاد و با مشخص شدن سِره از ناسِره، هم قهرمان داستان عاقبت بخیر می‌شد و هم بیننده بعد از دیدن ماجراهای زیاد و تعلیق‌‌های گاهی نفسگیر، پیام سریال را دریافت می‌کرد. این را می‌توان یک داد و ستد موفقیت آمیز اثر نمایشی و بیننده قلمداد کرد. هم سریال موفق شده و هم بیننده از تماشای کار راضی است.

نویسندگان زیادی هستند که با طراحی شخصیت‌های منفی فعال، موتور داستان خود را گرم می‌کنند. اما آنها آن‌قدر هوشمند هستند که بدانند سریال را برای ماه رمضان می‌سازند که ماه رجعت انسان به فطرت خداگونه است. آنها در 30 قسمت، سریال بیننده را با دام‌های مختلف و روش‌‌های نجات از این دام‌ها آشنا می‌کنند.

حسن فتحی در سریال «در مسیر زاینده‌رود» از همین روش استفاده کرد و توانست یکی از موفق‌ترین سریال‌های ماه رمضان را به مخاطبان ارائه کند. این سریال که در رمضان سال 89 پخش شد، داستان فوتبالیستی را روایت می‌کرد . زیاد‌خواهی نفس‌اش همان شخصیت و نیروی منفی ای بود که ماجراهایی را شکل می‌داد و او را تا ته دره می‌برد. البته در مسیر پر پیچ و خم زندگی او،آدم‌های بدی هم قرار می‌گرفتند که به این سقوط شتاب بیشتری می‌دادند؛ مثل همان دلال که کارش بازیکن جور کردن برای تیم‌های مختلف بود.

فتحی در سریال موفق «میوه ممنوعه» هم از همین نفس‌پرستی برای روشن کردن موتور قصه و شتاب‌دادن به آن استفاده کرد و موفق هم شد.

اقبال مردم به طنازی

سریال‌های کمدی ماه رمضان در ردیف موفق‌ترین سریال‌هایی قرار می‌گیرند که ماه رمضان از تلویزیون پخش می‌شوند. ساخت این سریال‌‌ها از زمانی در دستور کار تلویزیون برای ماه رمضان قرار گرفت که ماه رمضان به ماه شادی پیوند خورد. قرار نیست مردم اگر روزه می‌گیرند و برای رضای خدا گرسنگی و تشنگی را تجربه و ایمان خود را محکم می‌کنند، غمگین و ناراحت هم باشند. همه اینها باید با شادی انجام شود و سریال‌های طنز و برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیون می‌تواند این شادی را در بیننده ایجاد کند.

سریال‌های کمدی هر چند بیشترین موفقیت خود را از شخصیت‌‌های ویژه و موقعیت‌های ناب دارند، اما باز هم می‌توان ردپای کشمکش و تعلیق را در داستان آنها پیدا کرد. اگر سریال‌هایی مانند «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» و «خانه به دوش» ـ که رضا عطاران برای تلویزیون ساخت و موفق شدند ـ به دلیل همین گره‌افکنی‌های درست قصه بود. این کارگردان زمانی که سریال «بزنگاه» را ساخت از این فرمول فاصله گرفت و نتوانست موفقیت خود را تکرار کند.

نزدیک به دو دهه است سریال‌هایی برای پخش در ماه رمضان تولید می‌شود. این سریال‌ها تقریبا همه موضوعات و گونه‌ها را در برگرفته‌اند و حالا دیگر سازندگان این آثار می‌دانند بهتر است از چه راهی بروند تا موفق شوند. مخاطبان هم تکلیفشان را با همه سریال‌های تلویزیونی چه آنها که در طول سال پخش می‌شوند و چه آنها که در مناسبت‌هایی مانند رمضان و نوروز به نمایش درمی‌آیند، مشخص کرده‌‌اند.

برخی تهیه‌کنندگان می‌گویند نباید بحث رقابت را پیش کشید، چون هر کاری مختصات خودش را دارد ؛ اما واقعیت این است رقابت وجود دارد و اتفاقا رقابت خوبی هم است. 30 شب فرصت خوبی است تا هم مدیران تلویزیون و هم مردم، کاربلدها را شناسایی کنند و به آنها بها بدهند و میدان آزمون و خطا را از گروهی دیگر بگیرند.

طاهره آشیانی - دبیر گروه رادیو و تلویزیون


حکیم


  • آرمان آدمهای کارآمد ، پیدا نمودن راهی مناسب ، برای ساختن ایده هاست . حکیم ارد بزرگ
  • تنهایی را برای دشمن خویش نیز آرزو نکنید . حکیم ارد بزرگ
  • زمانه به ما می آموزد ، بسیاری از باید ها و نبایدها ، خنده آور بوده اند .  حکیم ارد بزرگ
  • کسی که فریفته نگاهی می گردد ، توان رها نمودن دیگران را ندارد .  حکیم ارد بزرگ
  • خوار نمودن هر آیین و نژادی ، به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید.  حکیم ارد بزرگ
  • تنها کسی که دلیل خواری همیشگی ما می شود ، خود ما هستیم .  حکیم ارد بزرگ
  • آنکه پوزش نمی داند چیست ، دوست خوبی نیست . حکیم ارد بزرگ
  •  نرمش و سازگاری با گیتی ، ما را آرام خواهد ساخت . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic



چند خبر

حذف و اضافه برای رضایت مخاطب
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 12:29 | شماره خبر : 1988971294425576345 تعداد بازدید: 63

برنامه‌های متن و حاشیه، حذف و اضافه و هفت در ماه رمضان از شبکه سه پخش نمی‌شود و این برنامه‌‌ها بعد از ماه رمضان در ساختار جدید به مخاطبان ارائه خواهد شد.

دکتر داوود نعمتی، مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی با اعلام خبر فوق گفت: تغییر در ساختار و رویکرد این برنامه‌ها برای جلوگیری از تکراری شدن آنها و جلب رضایت بیشتر مخاطبان است. در ساختار جدید امکان تغییر مجری هم وجود دارد.

نعمتی با اشاره به مجریانی که شاید جای گبرلو را در برنامه هفت بگیرند، توضیح داد: هنوز هیچ چیز قطعی نشده و اگر قرار باشد مجری برنامه هفت تغییر کند، هنوز مجری جایگزینی برای او در نظر گرفته نشده است.

نعمتی درباره همزمانی پخش برنامه محله گل و بلبل با برنامه‌های ماه عسل و خندوانه گفت: برنامه‌ عموپورنگ ساعت 18 و 45 دقیقه شروع می‌شود و تا ساعت 19 و 30 دقیقه ادامه دارد. برنامه ماه ‌عسل هم ساعت 19 و 10 دقیقه شروع می‌شود، مقداری از این همپوشانی جدول پخش برای ایجاد رقابت بین شبکه‌هاست و این‌که هرشبکه‌ای برنامه بهتری برای بینندگان تدارک ببیند، مردم هم جذب همان برنامه می‌شوند. برنامه خندوانه هم در ماه رمضان ساعت 19 و 30 دقیقه پخش می‌شود اما همان شب ساعت 24 و روز بعد در ساعات 7، 11 و 14 و 30 دقیقه تکرار می‌شود بنابراین اگر مردم علاقه‌مند به تماشای این برنامه باشند و پخش اول آن را از دست بدهند، می‌توانند تکرار آن را تماشا کنند.

برنامه رادیو هفت بین مردم طرفداران زیادی داشت و حدود 5 سال از شبکه آموزش به نمایش در آمد اما به دلیل تغییر ساختار و تعریف جدید از شبکه آموزش، سازندگان این برنامه نتوانستند خود را با این ساختار منطبق کنند و از بینندگان خود خداحافظی کردند. این در حالی است که در همه دنیا تغییر در فرم و محتوای یک برنامه هر چند باسابقه و محبوب امری کاملا عادی است.

نعمتی درباره رویکرد شبکه آموزش گفت: در دوره جدید همه شبکه‌‌ها باید طبق تعریف هویتی خود برنامه تولید و پخش کنند. برای شبکه آموزش هم رویکرد آموزش‌های مهارتی تعریف شده است و برنامه رادیو هفت با قالب و فرمی که داشت در این ساختار قرار نمی‌گرفت. سازندگان برنامه رادیو هفت و مدیران شبکه آموزش جلسات زیادی با یکدیگر گذاشتند تا به تفاهم برسند و پخش این برنامه ادامه پیدا کند اما این مذاکرات به نتیجه نرسید و برنامه رادیو هفت از تلویزیون خداحافظی کرد.

وی با ذکر این نکته که برنامه موسیقیایی دستان هم از شبکه آموزش پخش نخواهد شد چون در تعریف و ساختار جدید این شبکه قرار نمی‌گیرد، اظهار کرد: سازمان صدا و سیما شبکه‌ها را بازتعریف کرده تا بتواند در شبکه‌ها و برنامه‌‌ها تنوع ایجاد کند. برنامه‌سازان می‌توانند با تعاریف جدید شبکه‌ها برنامه‌‌های متنوع تولید کنند که هم محتوای تازه‌تری داشته باشد و هم از فرم جدیدتری بهره‌مند شده باشد. (جام‌جم)


حکیم

 روی موج صدا
بزرگداشت شهید چمران در رادیو
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 12:34 | شماره خبر : 1988975416509036109 تعداد بازدید: 20


نمایش‌های رادیویی «چشم بسته با تریل 400» و «چمران یاخچی اوغلان» ویژه شهادت دکتر مصطفی چمران از رادیو نمایش پخش می‌شود.

به گزارش روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی رادیو،‌ «چشم بسته با تریل 400» را جواد تبخ جاوید نوشته و روایت موتورسواری است که به جبهه رفته با شهید چمران آشنا می‌شود و شاهد شهادت اوست. این نمایش رادیویی به کارگردانی حمید منوچهری و با هنرمندی مجید حمزه، اکبر ملایی، مهدی گیاهی، محمودرضا قدیریان، محمد یگانه و محمدرضا قلمبر ساعت 11و 30 دقیقه از رادیو نمایش پخش می‌شود.

نمایش «چمران، یاخچی اوغلان» نوشته علیرضا حنیفی درباره آزادی سوسنگرد از دست دشمن بعثی به فرماندهی دکتر چمران است که فردا ساعت 17 پخش می‌شود. در این نمایش رادیویی بازیگرانی چون مهدی نمینی‌مقدم، ایوب آقاخانی، محمد آقامحمدی، امیر منوچهری، مهرداد مهماندوست و احمد گنجی به ایفای نقش می‌پردازند و کارگردانی آن را فریدون محرابی برعهده دارد.

رادیو ایران هم برای بزرگداشت شهید دکتر مصطفی چمران ویژه‌برنامه‌ای را تدارک دیده و سعی کرده همرزمان این شهید را به برنامه سردار عارف دعوت کند.

آرمان ستوده، تهیه‌کننده ویژه برنامه «سردار عارف » گفت: در این ویژه‌برنامه سه برش از زندگی شهید چمران روایت می‌شود. «تحصیل در آمریکا»، «آموزش‌هایی که در لبنان گذرانده» و «آمدن به ایران» غائله کردستان و جنگ تحمیلی از موضوعاتی است که پرداخته می‌شود. در این رابطه با مهدی چمران برادر شهید چمران که در حال حاضر رئیس شورای اسلامی شهر تهران است و همرزمانش محمد نخستین و احمد کاویانی از نزدیکان شهید چمران و کسی که فرمانده این شهید بزرگوار بودند، گفت‌وگو می‌شود. این برنامه امروز ساعت 15 و 30 دقیقه از رادیو ایران پخش می‌شود.



حکیم


 زاویه دید
حمله فضای مجازی به «ماه عسل»
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 12:38 | شماره خبر : 1988978463215501948 تعداد بازدید: 758

    پ
    پ

دوره و زمانه عجیبی است؛ تشخیص حقیقت از مجاز آن‌قدر دشوار شده که برای خودش یک تخصص محسوب می‌شود و بعید نیست در آینده یک رشته دانشگاهی یا دست‌کم یک گرایش برایش تعریف شود.

هر روز حجم عظیمی از اطلاعات در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود. برخی اخباری را انتقال می‌دهند که با کمی دقت و بررسی می‌توان صحت و سقم آنها را تشخیص داد، اما درباره نقل‌قول‌ها و اظهاراتی که به افراد مختلف نسبت داده می‌شوند، نمی‌توان به یقین رسید. بخصوص این‌که اگر انتساب این اظهارات، هوشمندانه انجام شود. مثلا شعری در شبکه‌های مجازی به سهراب سپهری نسبت داده شده که در دیوان اشعارش وجود ندارد، اما چنان با سرعت در شبکه‌های مجازی گسترش یافته است که حالا اگر خود سهراب هم زنده بود بسختی می‌توانست بگوید این شعر را سروده یا نه!

از این دست جملات همه ما بسیار دیده و خوانده‌ایم؛ جملات و عباراتی که در دهان گاندی، سیمین بهبهانی، دکتر شریعتی، دکتر حسابی و بسیاری دیگر گذاشته شده است. تعداد جمله‌هایی که به نقل از حسین پناهی در فضای مجازی دست به دست شده به حدی است که آنا پناهی دختر مرحوم را بر آن داشته کتابی از اظهارات پدرش گردآوری کند تا هر کسی که براستی پناهی را دوست دارد، به جملات واقعی او دست پیدا کند.

این بی‌اخلاقی‌ها آرام‌آرام شکل دیگری به خود می‌گیرد و از نقل‌قول‌های شاعرانه و پندآموز به اظهارنظرهای کارشناسی و جریان‌سازی‌های به اصطلاح منتقدانه بدل می‌شود. به عنوان نمونه بعد از پخش اولین قسمت از برنامه ماه عسل نوشته‌ای همچون یک ویروس در شبکه‌های مجازی انتشار یافت که نام رئیس یک مرکز مشاوره در ذیل آن قرار دارد. نکته اینجاست که مرکز مشاوره نامبرده وجود خارجی دارد، اما کسی که به عنوان رئیس مرکز در این یادداشت معرفی شده، وجود خارجی ندارد. همین یادداشت بی‌هویت در گروه‌های مختلف، باعث صف‌آرایی مخالفان و موافقان برنامه شده و بسیاری به استناد همین نوشته درباره تاثیرات اجتماعی و روانی برنامه ماه عسل و بدآموزی آن ابراز عقیده می‌کنند.

به نظر می‌رسد بعد از انتشار نقل‌قول‌ها و اظهارات جعلی در شبکه‌های مجازی که البته براحتی قابل پیگیری و بررسی نیست، این بی‌اخلاقی به طرز عجیبی در حال تغییر شکل است و شکل و شیوه‌های تازه‌ به خود می‌گیرد. دیروز نصایح شاعرانه و جملات ادیبانه و امروز اظهارات کارشناسی و تخصصی به شبکه‌های اجتماعی سرازیر می‌شود؛ خدا می‌داند فردا چه چیزهای بی‌هویت، قلابی و به اصطلاح چه نوع «گول زنک»‌هایی راهی دنیای مجازی می‌شود. در چنین شرایطی برای همه ما که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در معرض اطلاعات منتشر شده در دنیای مجازی هستیم، لازم است ضمن پرهیز از تاثیرات و فضاسازی این «گول زنک‌ها»، از دانش و منطق برای ارزیابی بهره بگیریم و نظرات تخصصی را از مجاری قابل استناد جویا شویم.

آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون جام‌جم





حکیم


 در برنامه سوم «احسان علیخانی» چه گذشت؟
ماجراهای هورمون گوریل و خود زشت انگاری در «ماه عسل»
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 16:00 | شماره خبر : 1988951589258762237 تعداد بازدید: 1196

    پ
    پ

مهمان دیشب ماه‌عسل گفت که به شکل تصادفی زیردست یک پزشک زیبایی نشسته و پس‌ازآن مجبور شده با ماسک زندگی کند.

به گزارش جام‌جم سیما، احسان علیخانی روز شنبه 30 خرداد روبه روی بانویی نشست که پس از تزریق ژل زندگی‌اش سیاه شده بود.

احسان علیخانی: من هم قربانی شدم ...

احسان علیخانی ماه عسل دیشب را با تشکر و تقدیر آغاز کرد. تشکر از دو گروه... گروه اول، تمام مخاطبین و همراهان همیشگی ماه عسل، تمام کسانی که ماه عسل را می‌بینند و آن را دنبال می‌کنند، ماه عسل را دوست دارند و اگر گاهی نقص یا ضعفی دارند به تمام محاسنش می‌بخشند، کسانی که ماه عسل را عمیق می‌بینند و احیانا اگر نقدی یا تفسیری نسبت به ماه عسل دارند صادقانه و دوستانه و منصفانه دست به قلم می‌شوند و انتقادشان را به گوش عوامل سازنده ماه عسل می‌رسانند، و از گروه دیگر یعنی تمام افرادی که ماه عسل را دوست ندارند، با این حال به تماشای قصه‌های میهمانان ماه عسل می‌نشینند، نیز تشکر کرد. احسان علیخانی همچنین بر خود واجب دانست تا از تمام عوامل و تیم سازنده ماه عسل از جمله حامد میرفتاحی، پیمان قانع، محمد پیوندی، رضا کرد، امیرحسین بزرگ‌زادگان و خانم نوابی نژاد که با چندین ماه بی‌خوابی و تلاش شبانه‌روزی ماه عسل امسال را رقم زدند تقدیر کند.

ایستادن در صف ملاقات خدا

احسان علیخانی همچنین از سختی روزه‌داری برای روزه اولی‌ها در روزهای گرم و بلند تابستانی و از ارزش روزه گرفتن در چنین شرایطی سخن گفت، و به روزه داران تبریک گفت، چرا که در صف و معامله‌ای ایستاده‌اند که حال عجیبی را برایشان به همراه دارد. وی در ادامه گفت: خطاب به خودم و رفقای خودم می‌گویم، ما در طول زندگی در صف‌های گوناگونی قرار گرفته‌ایم که آخرش هیچ چیز نبوده، فارغ از اهمیت همین صف‌ها برای عده‌ای که تحت فشار قرار دارند و ایستادن در این صف‌ها برایشان الزامی و حیاتی است و نبض زندگی‌شان با ایستادن در همین صف‌ها می‌زند ولی خیلی از ما در صف خدا نمی‌ایستیم. بیایید در این یک ماه در صفی بایستیم که خداوند وعده داده و وعده خداوند حق است. بیایید ایستادن در این صف را در ماهی که درهای بهشت باز، فراخ و گسترده است و درهای جایی به اسم جهنم بسته است، در ماه رحمت و کرامت یک بار هم که شده امتحان کنیم.

مروری بر قصه مریم و نجمه

در ادامه پشت صحنه برنامه شب گذشته پخش شد. گفتگویی کوتاه با مریم و نجمه و همچنین خانواده‌هایشان انجام گرفته بود تا ناگفته‌هایشان را بگویند. خواهر عراقی مریم بسیار خوشحال بود که مریم را پیدا کرده و مادر مریم را به مانند مادر از دست داده خودش دوست می‌داشت. مریم از آرزوهایش گفت. از این که با وجود آنکه طاقت دوری مادرش را ندارد دوست دارد به سرزمین مادری‌اش برود. از احساس تعهدی گفت که نسبت به آب و خاک و مردم زادگاهش دارد.

و نجمه از حال خوبی که در کنار مادر و پدرهایش دارد. او امروز خیلی خوشحال است که دو مادر مهربان و دو پدر دلسوز دارد، و از شرایط امروزش بسیار راضی است. میهمانان دیشب ماه عسل با دریافت تندیس ماه عسل به خانه‌های خود رفتند.

زیبایی... دغدغه روز جامعه

احسان علیخانی پیش از ورود به صحنه ماه عسل از اهمیت قصه میهمانانش گفت. از موضوعی که مبتلابهِ خیلی‌هاست. موضوعی که برای زن و مرد و پیر و جوان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. موضوع زیبایی... او همچنین تأکید کرد که زیبایی امر پسندیده‌ای است و هیچ کس منکر اهمیت و جذابیت زیبایی نمی‌شود. چرا که خداوند که خالق همه ما است زیبا است و زیبایی را دوست دارد. سپس علیخانی وارد صحنه ماه عسل شد.

دو تجربه متفاوت اما مرتبط

علیخانی پس از ورود به صحنه ماه عسل به معرفی میهمانانش پرداخت. خانم میانسالی که قربانی جراحی زیبایی شده بود و خانم زهره حمیدی بازیگر سینما و تلویزیون با ماجراهایی متفاوت ولی مربوط به هم. علیخانی همچنین مجددا تأکید کرد که افرادی که در حاشیه صحنه ماه عسل نشسته‌اند، تماشاچی صرف نیستند. بلکه هر کدام دارای سرگذشت و تجربه‌ای مشابه با میهمانان اصلی ماه عسل هستند که این تجربه همزه وصلی است که زلف این افراد را به یک گوشه از داستان اصلی ماه عسل گره می‌زند. او همچنین وعده داد که تعداد این میهمانان در شب‌های آتی از یک تا حتی 23 نفر متغیر است.

بیماری خود زشت انگاری

پیش از ورود به قصه مهمانان ماه عسل علیخانی مخاطبین را به تماشای آیتمی دعوت کرد که در ارتباط با موضوع دیشب ماه عسل و قصه میهمانانش بود. افرادی که به شدت در انجام جراحی زیبایی مصر بودند بدون این که حتی نیازی به چنین جراحی‌هایی داشته باشند و پس از عمل آن چنان از کرده خود پشیمان هستند و دلشان برای چهره قبلی‌شان تنگ شده که بدون ماسک و روبند در ملأ عام حاضر نمی‌شوند. به گفته پزشکان متخصص در این زمینه، این روزها بیماری خود زشت انگاری گریبان‌گیر افراد جامعه از هر طیف و شاخه‌ای با هر میزان از سواد، تحصیلات، سن و دارای هر گونه سبک زندگی شده است. در این بیماری افرادی که به هیچ وجه نقص جدی و مهمی در چهره‌شان ندارند و از حداقل پارامترهای زیبایی برخوردارند تحت تأثیر عواملی چون اطرافیان، جو حاکم بر جامعه، پیروی بی‌دلیل از مد، چشم و هم چشمی، نداشتن اعتماد به نفس و عواملی از این قبیل خود را زشت تصور می‌کنند و به دنبال انجام جراحی‌های مختلف زیبایی هستند. غافل از این که چنین جراحی‌هایی باید و باید زیر نظر متخصصین و جراحان فوق تخصص معتبر و در کلینیک‌ها و بیمارستان‌های قانونی و معتبر صورت بگیرد و در غیر این صورت عواقب زیان‌بار و غیر قابل جبرانی را در پی خواهد داشت.

قدم گذاشتن در راه بی‌بازگشت

پس از پخش آیتم جراحی‌های زیبایی، احسان علیخانی وارد داستان زندگی میهمانش شد. خانم نفر میهمان شب سوم علیخانی بود. بانویی در آغاز میانسالی که ظاهر چهره‌اش خبر از حادثه‌ای در زندگی وی می‌داد. شاید در نگاه اول هر کسی گمان می‌کرد این خانم قربانی حادثه آتش‌سوزی و یا اسیدپاشی است. اما حقیقت چیز دیگری بود که آن را از زبان خانم نفر شنیدیم. او تعریف می‌کرد: من زنی بودم مثل کوه، و توانایی جابه جا کردن کوه را داشتم. تمام کارهایم را خودم انجام می‌دادم و حتی یک بار هم فکر جراحی زیبایی به ذهنم خطور نکرده بود. من در 10 سالگی ازدواج کردم و در 13 سالگی خداوند مهدی را (اشاره می‌کند به مرد جوانی که در صحنه حضور داشت) به من داد. تا آن روز در هیچ یک از مراحل زندگی‌ام شکستی را تجربه نکرده بودم. یک روز دوستم به مغازه من آمد و از من خواست تا مطب پزشک برای انجام بوتاکس همراهی‌اش کنم. پس از اصرار فراوان او با بی‌میلی به مطب رفتم. با اصرار و تلقین آقای دکتر پذیرفتم که چند خط و چین و چروک چهره‌ام نیاز به بوتاکس دارد و پذیرفتم که زیبایی‌ام را به تیغ جراح بسپارم.

از تزریق ژل تا ....

بعد از تزریق ژل احساس می‌کردم که چیزی شبیه مار زیر پوستم جابه جا می‌شود. ترسیده بودم ولی به خانواده‌ام حرفی نزدم. تا این که با گذشت چند روز ظاهرم تغییر کرد. به مطب دکتر برگشتم و خواستم تا ژل‌ها را تخلیه کند ولی او که خود با دیدن چهره من و زیبایی از دست رفته‌ام ترسیده بود سعی در آرام کردن من داشت و متقاعدم می‌کرد که این یک اتفاق طبیعی و قابل درمان است. تا این که هر روز رنگ پوستم زردتر شد و من منزوی و عصبی شده بودم. به اصرار پسرم به بیمارستان رفتم. در بیمارستان فهمیدم که چرک و عفونت تمام بدنم را فرا گرفته و به دلیل تجویز داروهای اشتباه توسط همان پزشک به دیابت هم مبتلا شده بودم. در بیمارستان بستری شدم و تا امروز در طی این 10 سال 15 مرتبه زیر تیغ جراحان رفته‌ام تا کمی از زیبایی گذشته‌ام به چهره‌ام برگردد. خانم نفر در تمام مدتی که از این اتفاق تلخ صحبت می‌کرد اشک در چشمانش حلقه زده بود.

پرورش اندام به قیمت از دست دادن زندگی

به گزارش جام‌جم سیما، بعد از شنیدن سرگذشت خانم نفر، خانم حمیدی از پسر جوانش حامد گفت که در سن 27 سالگی بر اثر سکته قلبی جان باخت. فعالیت اصلی حامد به همراه برادر دو قلویش حمید ورزش و بدنسازی بود. حامد بی‌توجه به تذکرات خانواده و اطرافیانش از داروهای هورمونی پرورش اندام استفاده می‌کرد و مصرف همین داروها باعث فشار آوردن به قلب وی و در نهایت سکته قلبی و مرگ شد. در این روزها که دغدغه خانواده‌ها دور بودن فرزندانشان از اعتیاد به انواع مواد مخدر است، جوانی بر اثر ورزش کردن در باشگاهی غیر معتبر و عمل کردن بر اساس برنامه‌ای غیرعلمی جان خود را از دست می‌دهد.

تجربه‌های متفاوت میهمانان حاشیه‌ای ماه عسل

در حاشیه ماه عسل 7 نفر حضور داشتند که هر کدام شرایطی مشابه و یا متفاوت را تجربه کرده بودند. مرد جوانی که به دلیل انجام جراحی زیبایی بینی توسط پزشک قلابی که در واقع فقط یک تکنسین بود، زیبایی چهره‌اش را از دست داده بود در یک قاب در کنار جوان دیگری نشسته بود که با انجام عمل جراحی بینی، تحت نظر متخصص، مشکل پولیپ و تنفسش را برطرف کرده بود. خانم جوانی که از انجام بوتاکس تحت نظر فوق تخصص کاملا راضی بود و دختر جوانی که بدون هیچ نقصی در چهره‌اش صرفا به دلیل تب همه گیرِ عمل زیبایی، قصد جراحی بینی داشت و با شنیدن سرگذشت خانم نفر در تصمیمش مردد شد. مجید مقام‌دار پرورش اندام و مربی باشگاه بدنسازی به همراه یکی از شاگردانش، که پرورش اندام را به صورت اصولی و از طریق تغذیه صحیح توصیه می‌کرد، و مهدی جوان 39 ساله‌ای که دلش برای روزهای مهربانی مادرش و همان چهره قدیمی ولی واقعی تنگ شده بود از دیگر مهمانان دیشب احسان علیخانی بودند.

احسان علیخانی از تجربه تلخ خود می‌گوید

در خلال روایت سرگذشت میهمانان دیشب احسان علیخانی بار دیگر از تجربه تلخ خودش گفت. از هفت سال پیش و روزهایی که ماه عسل را اجرا نمی‌کرد و در ایام ماه رمضان آن سال تصمیم به عضویت در یکی از همین باشگاه‌های بدنسازی می‌گیرد. عضویت در باشگاهی غیر معتبر و انجام تمرینات غیر اصولی که پیامدهای ناگواری برای وی به همراه داشت. علیخانی گفت که سه مهره کمر من به راحتی با انجام یک تمرین و حرکت اشتباه بیرون زد و دچار آسیب دیدگی شدم.

علیخانی همچنین از تزریق هورمون‌های حیوانی نظیر هورمون گوریل در باشگاه‌های غیر معتبر گفت و درستی یا نادرستی این اتفاق را از مجید جویا شد. اما مجید این پدیده را کاملا رد کرد و معتقد بود تزریق هورمون‌های حیوانی مربوط به دام‌پزشکی و مختص حیوانات است و تزریق این هورمون‌ها به انسان اشتباهی محض است و پیامدهای ناگواری به همراه دارد.

مهران رجبی در فینال ماه عسل

به گزارش جام‌جم سیما، در پایان ماه عسل مهران رجبی بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون به جمع میهمانان پیوست و با شوخی‌های همیشگی‌اش از انگیزه نداشتن برای جراحی زیبایی گفت. رجبی معتقد است که همگان او را با همین چهره می‌شناسند و هر گونه تغییری در چهره‌اش ممکن است به جایگاه او در حرفه و پیشه‌اش خللی وارد کند. رجبی معتقد است که یک بازیگر نباید هیچ گونه تغییری در چهره‌اش ایجاد کند و نکته جالب، این باور اوست که حتی اگر بازیگر هم نبود باز هم چهره‌اش را به تیغ جراحان نمی‌سپرد. باور و یقین مهران رجبی را درباره راضی بودن نسبت به خواست خداوند می‌توان از همان بیت شعری که خطاب به خانم نفر خواند به خوبی درک کرد: رضا به داده بده... از جبین گره بگشا... همین بیت پر از درس و معنا و مفهوم است. چند دقیقه پایانی ماه عسل دیشب هم با شوخی‌های علیخانی و مهران رجبی سپری شد و فضای ماه عسل را تغییر داد.

دفاع تمام قد علیخانی از پزشکان متخصص ایرانی

تمام مسئله ‌و نکته مهمی که احسان علیخانی از آغاز بر آن تأکید داشت توجه به این امر بود که ما در ایران از وجود پزشکان حاذق و توانا و عالمی بهره‌مندیم که سال‌ها در این عرصه دانش اندوخته‌اند و تجربه کرده‌اند و قابل اعتمادند. و در برنامه‌های آینده از حضور یکی از همین پزشکان متعهد و مسئول در ماه عسل بهره خواهیم برد. جراحی زیبایی این روزها در دنیا به یکی از مهم‌ترین صنعت‌ها تبدیل شده و از سراسر دنیا برای انجام عمل زیبایی به ایران می‌آیند. اما آنچه که دغدغه ماه عسل و همه متخصصین حاذق است مراجعه به بیمارستان‌های معتبر و مطب پزشکان صاحب نظر و حاذق در این امر است. انجام عمل‌های زیبایی نظیر تزریق بوتاکس در آرایشگاه‌ها و مراجعه بدون مطالعه و تحقیق به افراد غیر متخصص می‌تواند پیامدهای ناگوار و غیر قابل جبرانی به همراه داشته باشد. همچنین نکته مهم دیگر مراقبت از خود در برابر بیماری خود زشت انگاری است که بسیاری از افراد جامعه به آن مبتلا شده‌اند.

احسان علیخانی در پاسخ به ادعای یکی از مهمانانش مبنی بر این که کسی از پزشکان دفاع نمی‌کند، اعلام کرد که به هیچ وجه این طور نیست. ما مدافع توان، مهارت و دانش پزشکان متخصص و کاربلد ایرانی هستیم. اما باید یادمان باشد که زیبایی خود را به راحتی به تیغ جراحان و پزشکان قلابی و غیر معتبر نظیر سهراب کاشف در سریال در حاشیه مهران مدیری نسپاریم. برای انجام چنین عمل‌هایی آن هم در صورت ضرورت و نیاز، تحقیق کنیم و به پزشکان معتبر مراجعه کنیم.

کلام پایانی

احسان علیخانی به هنگام خروج از آسمان ماه عسل منظورش را در یک جمله و آرزو بیان کرد: امیدورام طوری نباشیم که ما رو با کت و شلوار تنمون، ماشینمون، بینی سربالامون بشناسند، ای کاش یه چیزی برای عرضه داشته باشیم. و ما رو به خاطر یک فضیلت، ویژگی، صفت و خصوصیت عمیق انسانی دوست داشته باشند.



حکیم


 هومن حاجی‌عبداللهی:
ماجرا‌جویی‌های رحمت در «پایتخت4» ادامه ‌دارد
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 12:24 | شماره خبر : 1988965364350039204 تعداد بازدید: 739

    پ
    پ

از سری دوم سریال پایتخت با نقش رحمت خروس‌باز آمد و ماندگار شد. خانواده معمولی تاکید داشتند که رحمت حتی در اطرافشان هم نباشد، اما او حالا درست در بطن زندگی آنهاست. آنچه بهانه و اسباب ماندگاری این شخصیت را فراهم کرد، فارغ از پردازش حرفه‌ای و هنرمندانه، بازی خوب و هوشمندانه هومن حاجی‌عبداللهی در قالب آن بود.

حاجی عبداللهی، بازیگر، صداپیشه، گوینده و مجری تلویزیون از سال 1371 فعالیت هنری‌اش را آغاز کرد. به بهانه حضور در سریال پایتخت با او گپ کوتاهی زدیم.

آیا شخصیت رحمت که شما ایفاگر نقش آن هستید در پایتخت 4 حرف تازه‌ای برای گفتن دارد یا قرار است تماشاگر همان آدم نوکیسه تازه به دوران رسیده را ببیند؟

طراحی‌های محسن تنابنده به‌گونه‌ای است که حتی می‌تواند تا پایتخت 100 را با همین عوامل و شخصیت‌ها به‌گونه‌ای جذاب طراحی کند، همراه با اتفاقاتی که به‌روز است و متناسب با شرایط روز جامعه. اصولا همه شخصیت‌ها و اتفاقات سریال پایتخت هم در همین زندگی امروزی طراحی می‌شوند. شخصیت رحمت هم از این قاعده مستثنی نیست. طراحی‌های جدیدی برای او صورت گرفته و در قسمت‌های آینده خواهید دید که زندگی‌اش دچار چه فراز و نشیب‌هایی شده و قرار است چه تاثیرات مهمی در خانواده نقی معمولی بگذارد. از مردم دعوت می‌کنم تا سریال را ببینند و شاهد اتفاقاتی باشند که از سوی رحمت و بایو برای خانواده نقی پیش می‌آید.

خودتان بیشتر با رحمت خروس‌باز پایتخت 2 ارتباط برقرار کردید یا رحمتی که در سری سوم و چهارم سریال ایفاگر نقش‌اش هستید؟

رحمت پایتخت 2 یک شاه نقش بود که در همان قسمت‌های اول شوکی را به بیننده وارد می‌کرد و می‌رفت. اتفاقا همین هم باعث شد که بر دل مخاطبان بنشیند و در سری‌های بعدی هم حضور داشته باشد. این شخصیت در سری سوم حضوری پررنگ‌تر داشت و حالا در پایتخت 4 که در کنار معمولی‌هاست و یک‌سری از اتفاقات از سوی او رقم می‌خورد. به هر حال رحمت هر شغلی که داشته باشد من دوستش دارم و وظیفه دارم به عنوان بازیگر نقش‌اش را خوب بازی کنم. فکر هم می‌کنم تا به امروز از عهده این کار برآمده باشم.

به نظر می‌رسد سری چهارم سریال پایتخت هم بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

دقیقا. ماجرای سریال از قسمت سوم وارد فاز جدیدی می‌شود و گره‌های جدیدی در داستان رخ می‌دهد. شخصیت‌ها هم پخته‌تر و جذاب‌تر می‌شوند. ما همه تلاش خود را به کار گرفته‌ایم تا پایتخت 4 بهترین پایتخت باشد. پیش‌بینی می‌کنم با توجه به تلاش‌هایی که عوامل به خرج داده‌اند و من هم شاهدش بوده‌ام این اتفاق بیفتد.

بعد از پایتخت 2 پیش‌بینی می‌شد و انتظار می‌رفت که سیل پیشنهادات به سوی شما روانه شود و بیشتر به حوزه بازیگری ورود کنید، اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟

متاسفانه یا خوشبختانه سریال پایتخت با بازیگرش یک کاری می‌کند که انتخاب‌های بعدش سخت شود. وقتی با مقدم و تنابنده کار می‌کنی، می‌ترسی انتخاب‌های بعدی‌ات بد باشد و حاصلش، تمام اعتبار حرفه‌ای‌ات را از بین ببرد. همین دغدغه باعث می‌شود که با وسواس بیشتری کار کنی. من بعد از پایتخت 3 ترجیح دادم به برنامه رنگین‌کمان برسم و اجراهایم را داشته باشم. بماند که مدتی است که از این کار هم خسته شده‌ام. قبل از پایتخت 4 سریال «زشت و زشت‌تر» را کار کردم که قرار است بعد از ماه مبارک رمضان پخش شود. از این به بعد هم بیشتر بر بازیگری تمرکز خواهم کرد.

این فعالیت‌های چندگانه و موازی مانند اجرا، بازی و صداپیشگی را از منظر حرفه‌ای برای خودتان یک فرصت می‌دانید یا تهدید؟ اصولا این شاخه به شاخه شدن تمرکز را از شما نمی‌گیرد؟

من حرفه اصلی‌ام بازیگری است. اگر فرصت بازی پیش بیاید آن را به همه چیز ترجیح می‌دهم.

یعنی بازی را حتی بر اجرا ترجیح می‌دهید؟

بله، حتی اجرا. می‌بینید که من چند ماه است که هیچ اجرایی در تلویزیون ندارم و در رنگین‌کمان هم پنگول فعلا غایب است. پس از ماه رمضان دوباره به سر کار رنگین‌کمان باز خواهم گشت؛ بچه‌ها نباید پنگول دوست‌داشتنی‌شان را از دست بدهند. اما کار اجرا دغدغه‌ام نیست که اگر نباشد به مشکل بربخورم. بازیگری روح مرا را راضی می‌کند. با این حال، فعالیت‌های موازی را هم برای کار حرفه‌ای خودم یک آفت نمی‌دانم. در هر رشته آن قدر تسلط دارم که همه چیز را با هم قاطی نکرده و از کیفیت کار کم نگذارم.

حضورتان در سینما هم به دو سه فیلم محدود شد آن هم با فواصل چند ساله.

پیشنهاد خوب نداشتم. چند نقش اول و دوم پیشنهاد شد، اما وقتی فیلمنامه را خواندم به دلم ننشست. من اهل بلوف زدن نیستم که ادعا کنم خیلی پیشنهاد داشتم. ولی چند پیشنهاد بود که هر چه بالا و پایین‌شان کردم حتی برای پول و نقش اول و دوم بودن‌شان، باز هم نتوانستم که زیر بار بروم و بازی کنم.

از نقش‌تان در سریال زشت و زشت‌تر بگویید.

نقش یک دانشجوی متاهل را بازی می‌کنم که تقریبا بزرگ خوابگاه است و همه هم قبولش دارند. با این حال همه کارهایش حساب شده و معقول نیست و باعث ایجاد دردسر برای دوستانش می‌شود.

اگر سری پنجم پایتخت هم ساخته شود شما در آن حاضر خواهید بود؟

تا هر سری که ساخته شود، اگر به سراغم بیایند قطعا نه نخواهم گفت.

محسن محمدی/ جام‌جم



حوادث سوریه نتیجه جنگ رسانه‌ای است


گفت‌وگو با شمشادی بر بحران و اتفاقات سوریه و نقش‌آفرینی رسانه‌ها در این حوادث متمرکز است.
با او درباره نقش رسانه ملی در بیان واقعیت‌ها و بازنمایی صادقانه پیشامدهای سوریه صحبت کردیم.
شمشادی معتقد است رسانه‌های حامی جبهه مقاومت در اقلیت هستند، اما تاثیرشان در تنویر افکار عمومی غیرقابل انکار و چشم‌پوشی است.
او می‌گوید حمایت وفادارانه و تدابیر کشورهای حامی مقاومت حتی مخالفان را هم به این نتیجه رسانده که حکومت سوریه از طریق نظامی ساقط نخواهد شد و بحران این کشور اصولا راه‌حل نظامی ندارد.
او همچنین باور دارد که ائتلاف رسانه‌های غربی، عربی و عبری در بروز و تداوم بحران در سوریه نقشی اساسی را بازی کرده است.

دقیقا چه مدت در سوریه بودید؟

چهار سال و شش ماه و 12 روز.

تمام این مدت ماموریت بود؟

بله.

چرا این‌قدر طولانی؟

از مهرماه 89 و پنج ماه قبل از آغاز بحران سوریه به عنوان مدیر دفتر نمایندگی و خبرنگار سازمان صداوسیما منصوب شدم. بنا بود این ماموریت سه ساله باشد و مهرماه 92 به ایران بازگردم، اما به علت بحران سوریه و احساس نیاز ماندگار شدم.

ارزیابی‌تان از اوضاع کنونی سوریه چیست؟

می‌خواستند نظامی که حمایت 60 تا 70 درصدی مردم را با خود دارد با یک برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت ساقط کنند، که موفق نشدند. همه دنیا هم پشت تروریست‌ها ایستاد و به اعتراف خودشان 120 هزار تروریست از 85 کشور دنیا به این کشور اعزام شد.

دنیا از لحاظ مالی، سیاسی، رسانه‌ای، تسلیحاتی، اطلاعاتی و لجستیک از آنها حمایت کرد تا نهایتا طی یک سال رژیم بشار اسد را ساقط کنند؛ اما 52 ماه است این نظام مقاومت می‌کند و هنوز سر پا است. البته این‌طور هم نیست که سوریه وضعیت خوبی دارد و با هیچ مشکلی روبه‌رو نیست. ده استان از 14 استان این کشور درگیر جنگ است. البته در برخی استان‌های مرکزی و ساحلی اوضاع آرام است و زندگی جریان دارد و دانشگاه‌ها و وزارتخانه‌ها هم باز هستند. نظامی که قرار بود تروریست‌ها ساقطش کنند سرپاست و این هم حاصل ایستادگی مسئولان نظام و ارتش سوریه، تدابیر کشورهای دوست و حضور مدافعان حرم بوده است.

نقش رسانه‌های غربی و عربی را در پیدایش و بروز بحران سوریه و تداوم آن چگونه تحلیل می‌کنید؟

آنچه در سوریه اتفاق افتاد حاصل جنگ رسانه‌ای وسیعی بود که علیه نظام و مردم این کشور به راه افتاد. این فقط یک ادعا نیست و مدارک زیادی درباره‌اش وجود دارد. رسانه‌ها موجی ایجاد کردند از حامیان اصلی این بحران در ماه‌های ابتدایی که حامی و هادی تجمع‌های اعتراضی هم بودند. از این تجمعات اعتراض‌آمیز پخش زنده می‌رفتند که در نهایت مشخص شد بعضی از آنها ساختگی بوده و در استودیوهای مجهز شبکه‌های الجزیره و العربیه تصویربرداری شده است. این شبکه‌ها همه تکنیک‌ها و تاکتیک‌های موجود را به نفع جبهه مخالف و تروریست‌ها به کار می‌بردند؛ مثلا تجمع‌های چند صد نفری را چند ده هزار نفری اعلام کرده و نشان می‌دادند. استفاده از تاکتیک‌های سیاه‌نمایی، بزرگنمایی و دروغ‌پردازی در دستور کارشان بود. اگر یک میلیون نفر در دمشق جمع می‌شدند و به نفع بشار اسد شعار می‌دادند، این اتفاق را یا اصلا پوشش نمی‌دادند یا خیلی کوتاه و گذرا از آن می‌گذشتند و این جمعیت میلیونی را به دسته و گروه تعبیر می‌کردند. شبکه‌هایی مانند الجزیره و العربیه در اوج بحران سوریه گاهی 50 دقیقه از یک ساعت بخش مشروح خبری‌شان را به این مساله اختصاص می‌دادند؛ در حالی که در دنیا خبرهای دیگری از جمله حمله اسرائیل به غزه هم به گوش می‌رسید. شاید بخش عمده تداوم بحران سوریه به جنگ رسانه‌ای بازگردد که علیه نظام و مردم این کشور راه افتاده است.

این رسانه‌های همسو با تروریست‌ها به‌رغم داشتن هدف مشترک چه تاکتیک و عملکردهای متنوع و متفاوتی را به‌کار می‌گرفتند؟

شبکه‌های عربی بویژه العربیه و الجزیره عموما تاکتیک‌های مشابهی را به کار می‌بردند؛ اما شبکه‌های دیگر که به‌زعم خودشان حرفه‌ای بودند، سعی داشتند کمتر در دام این دروغ‌پردازی‌های بزرگ بیفتند. با این حال آنها هم حجم خبرهایشان درباره سوریه را به هیچ عنوان کاهش نمی‌دادند. برای مثال اگر یک درگیری رخ می‌داد و از هر دو طرف عده‌ای کشته می‌شدند، طرف مقابل دولت را صرفا نیروهای مردمی ذکر می‌کرد و آماری هم از تلفات سربازان سوری نمی‌داد. هدف و خط همه‌شان یکی بود، اما رسانه‌های عربی متعلق به کشورهایی نظیر عربستان و قطر خیلی رو و صریح و البته با حجم دروغ‌پردازی‌های بیشتر و وسیع‌تر به میدان آمده بودند. شبکه‌های دیگر هم البته فعال بودند، اما محتاط‌تر. تا به امروز از سوی این شبکه‌ها بارها چنین ادعایی مطرح شده که دمشق سقوط کرده است، اما همه دیدند که واقعیت چیز دیگری بود.

نظرتان درباره نقش و عملکرد رسانه ملی در بازتاب حوادث و البته بیان واقعیت‌های بحران سوریه چیست؟

در شش ماهه اول بحران سوریه در رسانه‌های داخلی جدی وارد نشده بود اما پس از آن اوضاع بهتر شد. شبکه‌های مختلف صداوسیما آنتن و فرصت بیشتری را به سوریه دادند. به گمانم با لحاظ کردن تمام اصول، ارزش‌ها و استراتژی‌ها باید دستمان در اطلاع‌رسانی بازتر بود و صرفا خبررسانی نمی‌کردیم و به تبیین حقایق هم می‌پرداختیم. برای مثال شاهد حضور گروه‌های سفاک و بی‌رحم در سوریه بودیم و از آنها هم می‌گفتیم، اما وقتی همین گروه‌ها به عراق رفتند همه توجهات به سوی آنها جلب شد و این در حالی بود که همین جنایات را در سوریه هم مرتکب شده بودند. شاید باید به این جنایات بیشتر می‌پرداختیم.

تا مدت‌ها مردم صرفا در اخبار می‌شنیدند ارتش سوریه در حال پیشروی و پاکسازی است. برای منتقدان این سوال پیش آمده بود که سوریه مگر چقدر بزرگ است که از تروریست‌ها پاک نمی‌شود. از سوی دیگر روزگار تک‌صدایی هم گذشته است و مردم به رسانه‌های دیگر هم دسترسی دارند. البته این اواخر تغییر در رویکرد خبری رادیو و تلویزیون نسبت به حوادث سوریه کاملا محسوس است و از این شبکه‌ها اخبار پیشروی و اشغالگری تروریست‌ها هم منعکس می‌شود.

این انتقاد درست است. در دنیای چند رسانه‌ای امروز دیگر نمی‌شود چیزی را نگفت و پوشیده نگه داشت. این سیاست و روند اخیر را از همان ابتدا باید در پیش می‌گرفتیم. زمانی که در اخبار اعلام می‌کنیم ارتش سوریه فلان منطقه را از تروریست‌ها پس گرفت، اولین سوالی که برای مخاطب پیش می‌آید این است که این منطقه کی اشغال شده بود که حالا آزاد شده؟! در همان آغاز وقوع بحران سوریه باید با ترسیم نقشه به مردم توضیح می‌دادیم چه مناطقی درگیر جنگ هستند و راست و دروغ ماجرا چیست. باید می‌گفتیم 120 هزار تروریست از 85 کشور در این کشور جمع شده‌اند و مناطق مسکونی را مین‌گذاری می‌کنند و این‌که جنگ در سوریه چریکی است و پارتیزانی و با نبرد کلاسیک تفاوت دارد. این‌ها را هنوز هم باید بگوییم.

البته این مورد درباره عراق تا حدودی جبران شده است ولی سوریه همچنان جای کار بسیاری دارد.

اگر بخواهید یک آمار بدهید، چند درصد رسانه‌ها همسو با جمهوری اسلامی و مقاومت هستند و چه میزان هم در گروه مقابل قرار می‌گیرند؟

فکر می‌کنم این مرزبندی را باید با نگاه وسیع‌تری به دو جبهه نظام استکباری و ائتلاف عربی، غربی، عبری و جبهه مقاومت ترسیم کنیم. انتظار نمی‌رود رسانه‌های معاند با آن همه امکانات، خبرهایی را پخش کنند که به نفع نظام سوریه و مقاومت باشد. چنین تصوری دور از ذهن است. همه با اهداف خودشان کار رسانه‌ای می‌کنند و البته سعی می‌کنند خود را بی‌طرف و بدون منظور نشان دهند. در آن‌سو یک‌سری شبکه‌های محدود را داریم که باید به جنگ این امپراتوری‌های رسانه‌ای بروند. قرار هم نیست چون کمیت کمتری دارند در این جنگ رسانه‌ای شرکت نکنند؛ اتفاقا باید میزان صداقت رسانه‌ایشان را هم بالاتر ببرند.

90 درصد رسانه‌ها در جبهه دشمن هستند و 10 درصد در جبهه مقاومت و همسو با نظام و مردم سوریه. واقعا تعداد رسانه‌های مستقل انگشت‌شمار است.

چه پیش‌بینی‌ای از بحران سوریه و آینده این کشور دارید؟

هیچ بحرانی در دنیا نیست که پایانی نداشته باشد و یک روز خاتمه نیابد. اما مهم است بدانیم بحران سوریه چگونه شکل گرفت و به چه ترتیبی پایان می‌یابد. آینده این کشور مبهم و پیچیده است و هر لحظه آبستن حوادث جدیدی است. بحران این کشور به خیلی از مسائل داخلی و خارجی ارتباط دارد، از جمله وضعیت سیاسی، نظامی، امنیتی، اجتماعی و حتی اقتصادی داخل سوریه و تحولات منطقه‌ای و اوضاع کشورهای همسایه. از اینها بالاتر، برنامه‌هایی که فراتر از منطقه در سطح بین‌الملل هم اتفاق می‌افتد، به سوریه ارتباط پیدا می‌کند. به علت پیچیدگی‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی پیش‌بینی آینده این کشور دشوار است. با این حال یک چیز مشخص است؛ کشورهای حامی مقاومت نشان داده‌اند تا آخرین لحظه و با تمام امکانات پای همپیمانان خود ایستاده‌اند و از موضع خود کوتاه نمی‌آیند. همین مهم باعث شده طرف‌های مقابل هم به این نتیجه برسند نظام سوریه از طریق نظامی قابل ساقط شدن نیست و از همین رو در کنار فعالیت‌های نظامی، طرح‌هایی را در پشت پرده طراحی و پیشنهاد می‌کنند تا به شکل آبرومندانه‌ای از این بن‌بست خارج شوند.

در این چهار سال ماموریت پرخطر آیا اتفاقی پیش آمد که مرگ را در نزدیکی خود ببینید؟

هر روز که خودرو را استارت می‌زدیم، توقع داشتیم منفجر شود و به هوا برود. معمولا خمپاره‌های زیادی در اطرف ما فرود می‌آمد، اما یک‌بار در نزدیکی شهر حلب در کمین افتادیم و از در و دیوار گلوله به سمتمان شلیک شد. تک‌تیراندازها شلیک می‌کردند و گلوله‌ها از بیخ گوشمان می‌گذشت.

محسن محمدی - گروه رادیو و تلویزیون


حکیم




با این مقدمه آورده است: فارغ از این شباهت‌های مضمونی در سیر روایی داستان «پایتخت 4» یک گاف تاریخی روی داده است.

در سریال، «ارسطو» در وضعیتی تصویر می‌شود که همسر چینی‌اش بر اثر سقوط هواپیمای مالزیایی از بین رفته و ارسطو نیز داغدار اوست.

درست بعد از مرگ همسر ارسطو است که انتخابات شورای شهر در محل زندگی خانواده «نقی معمولی» برگزار می‌شود و «هما» همسر نقی به عنوان نماینده به شورای شهر می‌رود. این در حالی است که بعد از سقوط هواپیمای مالزی هیچ انتخابات شورایی در کشور ما برگزار نشد.

اگر تاریخ سقوط پرواز شماره 17 مالزی - که جولای 2014 برابر با تیر ماه 1393 می‌شود - را کنار زمان برگزاری انتخابات شوراها قرار دهیم، می‌بینیم که بعد از سقوط این هواپیما هیچ انتخابات شورایی در کشور ما برگزار نشده است!

آخرین دوره انتخابات شوراهای شهر در کشور ما اسفند 1392 برگزار شد یعنی قبل از سقوط هواپیمای مالزی؛ پس آنچه در «پایتخت 4» تصویر شده، به لحاظ تاریخی ایراد دارد.

شاید اگر نویسندگان کار کمی هوشمندی به خرج می‌دادند و به جای انتخابات شوراها از انتخابات شورایاری مثال می‌زدند، این ایراد تاریخی برطرف می‌شد اما احتمالا در فشردگی تولید کسی حواسش به این مطابقت‌های تاریخی نبوده است. (باشگاه خبرنگاران)

حکیم



تشویق میلیونی والیبالیست‌ها از شبکه 3 و ورزش
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 11:20 | شماره خبر : 1988912224230274450 تعداد بازدید: 298

    پ
    پ

دومین بازی تیم های ملی والیبال ایران و آمریکا امشب ساعت 21 در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی برگزار و این بازی از شبکه سه سیما به طور مستقیم پخش می شود.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، بینندگان شبکه سه سیما می توانند امشب بازی دوم تیم ملی والیبال کشورمان را در برابر تیم ملی آمریکا تماشا کنند .

تیم ملی والیبال کشورمان در بازی قبلی که در چارچوب رقابت های لیگ جهانی والیبال برگزار شد توانست قهرمان جهان را شکست دهد. تماشاگران تلویزیونی بازی قبلی، پس از موفقیت والیبالیست‌های کشورمان در یک جشن خیابانی شرکت و بلندقامتان کشورمان را تشویق کردند .

این بازی علاوه بر شبکه سه سیما قرار است از شبکه ورزش سیما نیز به طور مستقیم پخش شود.