سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری

سخنان بزرگان برای استوری

سخنان ناب برای استوری اینستاگرام ، جملات زیبا برای استوری ، سخنان فلسفی برای استوری

رضا فیاضی، بازیگر، شاعر و داستان‌نویس از خودش می گوید


 رضا فیاضی، بازیگر، شاعر و داستان‌نویس از خودش می گوید
زندگی با رویای کودکی‌
تاریخ انتشار : جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 10:26 | شماره خبر : 1985382420829523519 تعداد بازدید: 113

رضا فیاضی را کودکان دیروز بخوبی می‌شناسند. بازیگر فیلم‌های کودک؛ مثلا آقای جمالی در زی‌زی‌گولو. او این روزها بیشتر کار بزرگسال می‌کند. دلیلش هم این است که بیشتر همین کارها به او پیشنهاد می‌شود. بی‌نهایت داستان و شعر منتشر شده و در حال انتشار دارد و همین طور در حال نوشتن کودکی‌اش است که به نظر خودش به هدر رفته.

تعریف؟

بازیگرم.

اهل؟

اهواز.

اولین باری که تهران آمدید؟

در دوره دبیرستان با یکی از همکلاسی‌هایم آمدم.

چه حسی داشت؟

شیرین و عجیب.

چرا عجیب؟

اولین باری بود که بدون خانواده سفر رفتم. هیجان داشتم.

چرا شیرین؟

با بچه‌های خوبی آشنا شدم در آن سفر.

چه جور بچه‌هایی؟

کارگر جوشکار بودند. فامیل‌های دوستم.

بچگی شما چه فرقی با حالا داشت؟

ما کودکی خشونت‌باری داشتیم.

جنگ بود مگر؟

نه. دعواهای محلی. دار و دسته‌های خشن.

شما هم جزو دار و دسته‌ها بودید؟

نه. تئاتر مرا از آنها دور کرد.

پس دوری هم گاهی خوب است؟

نجاتم داد.

در کودکی‌تان چه چیزی جا گذاشته‌اید؟

رویایم را. رویای کودکی را.

چرا؟

یک طورهایی کودک کار بودم.

مگر فقیر بودید؟

نه به آن معنا. خانه و ماشین داشتیم.

خب پس دیگر چه می‌خواستید؟

خب بعد از مدرسه باید می‌رفتم مغازه پدرم.

نتیجه‌اش چه شد؟

اگر کودکی کرده بودم شاید آنقدر برای بچه‌ها و رویاهایشان کار نمی‌کردم.

یک حس خوب از بچگی؟

شیطنت‌های خاص خودم را داشتم که شخصیتم را ساخت.

مثلا چه شیطنتی؟

یک زمانی روزنامه یک ستون داشت شبیه چت کردن امروزی بود.

چت کردن؟

بله. تو اسم و مشخصاتت را می‌گفتی و می‌گفتی دوست داری با چطور آدمی نامه‌نگاری کنی.

خب؟

با اسم مستعار «نگین» برای آدم‌ها نامه می‌نوشتم. هم زن‌ها، هم مرد‌ها.

چیزی هم پیدا کردید برای خودتان؟

بله. یک زندانی ابد در تبریز بود.

می‌خواست بیاید خواستگاری؟

می‌گفت عکست را بفرست.

چه عکسی فرستادید؟

نفرستادم. گفتم من دختر زشتی هستم.

خب، این تفریح چگونه شخصیت شما را ساخت؟

مسیر زندگی‌ام را عوض کرد. باعث شد بازی کنم. بنویسم.

کدام یک از کارهای کودک این سال‌ها قابل دفاع است؟

یکی از مهم‌ترین‌ها، زی‌زی‌گولو است. 96 درصد مخاطب کم نیست.

و دنیای شیرین؟

خیلی از بچه‌های آن دوره، بعدها به من گفتند دوست داشتیم تو پدرمان بودی.

دوست داشتید عروسک‌ها زنده بودند؟

در دنیای خودشان بیشتر به آنها خوش می‌گذرد.

وقتی عروسک‌های بی‌جان را کنار استودیو می‌بینید؟

یک چیزی یاد گرفتم از ماریو گونزالس. آمده بود ایران کمدی دل آرته یادمان بدهد.

چه چیزی؟

احترام به عروسک‌ها. انگار زنده باشند. اگر چشم عروسک‌ها را می‌کشیدیم عصبانی می‌شد.

وقت گذراندن با بچه‌ها؟

عاشقشان هستم. با آنها بودن را ترجیح می‌دهم.

پس چرا کمتر از گذشته در کارهای کودک می‌بینیمتان؟

زندگی من هستند ولی مشکلات هم بوده همیشه.

چه مشکلاتی؟

اجازه ساخت نداده‌اند دیگر.

برای بچه‌ها قصه هم می‌گویید در زندگی شخصی؟

با نمایش برایشان قصه می‌گویم.

خواب کودک؟

یاد یک خاطره افتادم.

خب؟

دخترم خواب بود. عصبانی شدم فریاد کشیدم.

لابد از خواب پریده است؟

نه. نوار خواننده‌ای داشت می‌خواند. همان لحظه رسید به آنجا که: ای آفتاب آهسته‌/‌ تا در حریم یار من‌/‌ ترسم صدای پای تو‌/‌ خواب است و بیدارش کنی.

خب؟

توی سر خودم زدم. مرا متحول کرد. یاد گرفتم مراقب خواب کودکان باشم.

جیبتان شلوغ است؟

مداد و خودکار. فراوان.

کلکسیونش هم دارید؟

بله. تماشایی است.

چرا نقش خارجی‌ها را به شما می‌دهند؟

یک بار در «امیرکبیر» بازی کردم و بعد هی تکرار شد دیگر.

یعنی نقش سفیر روس در امیرکبیر، روی پیشنهادهای بعدی موثر بود؟

بله بود.

آن لهجه را چطور درآوردید؟

مقابل سفارت روسیه می‌ایستادم. با مراجعان حرف می‌زدم. بیشترشان می‌گفتند: فارسی بیلمیرم. بعد با آن خانم آشنا شدم.

کدام خانم؟

یک خانم کتابفروش بود. به حرف زدنش گوش دادم. بخصوص آکسان‌گذاری‌هایش.

حالا لهجه مورد علاقه‌تان چیست؟

فرانسه.

چرا؟

شعرگونه است. مثل بیشتر لهجه‌های بومی ایران.

اولین باری که یک نمایش جدی دیدید؟

یک گروه نمایش تخته حوضی آمده بودند اهواز. نوجوان بودم. بعد به گروهشان پیوستم.

رفوزه هم شدید در مدرسه؟

نه. شاگرد زرنگ بودم.

در زندگی چه؟

حسرت‌هایی دارم ولی نباختم.

چه چیزی خنده‌تان می‌اندازد؟

شک نکنید شادی بچه‌ها. (صدای جیرجیر از گوشی می‌آید.)

اندوه؟

دعوای آدم‌ها. همین الان دو گربه دعوا می‌کردند. صدایشان را شنیدم. بله. تمامش هم نمی‌کردند. مثل آدم‌ها.

در زندگی هم نقش بازی می‌کنید؟

بازیگر افتضاحی هستم.

ولی دروغ که گفته‌اید؟

به تته پته می‌افتم.

الهام شعر؟

گاهی مثل زایمان است.

وقت‌های دیگر چه؟

وقتی عاشقم. با سرخوشی می‌آید.

ارزشمندترین کاری که یک هنرمند انجام می‌دهد؟

برای من شرکت بدون قید و شرط در فعالیت‌های خیریه.

حس دیدن برف برای یک کودک جنوبی؟

خواهرم را آورده بودم تهران. اولین بار برف را دید. آنقدر ذوق‌زده شد، در برف‌ها غلت می‌زد.

اگر یک کودک از شما بپرسد عشق چیست؟

عشق آدم‌ها را نجات می‌دهد.

بدون عشق؟

آدمیزاد مرده متحرک است.

شما و عشق؟

عاشقم. عاشق طبیعت و همسرم و زندگی و همه چیز.

الناز اسکندری / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام​جم)


فلاسفه ایران

نمایش «چ» و «شیار 143» در آخر هفته تلویزیون
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 14:42 | شماره خبر : 1985392177243386279 تعداد بازدید: 1289


فیلم‌های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن ردپا، چ، ویکی و مردان پر زور، عیالوار، بچه نشو، کلارا و بچه‌خرس، در دره خدایان، مرگ در می‌زند، قلدرها، دام‌افکن، شیار 143، روز هفدهم، وکیل مدافع خشمگین، گروگان خانه درختی، خانه‌ای از امید، ساغر، تاوان، فصل شکار و خوش‌‌قدم امروز و فردا از شبکه‌های سیما پخش می‌شود.

شبکه یک

امشب: ردپا، ساعت 22

فردا: چ، ساعت 16

به گزارش روابط‌عمومی سیما، فیلم سینمایی «ردپا» به کارگردانی سیلوین وایت، امشب ساعت 22 از شبکه یک پخش می‌شود. ژرارد دوپاردیو و جوی استار در این فیلم بازی کرده‌اند.

فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا نیز فردا ساعت 16 به نمایش درمی‌آید. فریبرز عرب‌نیا، بابک حمیدیان، مهدی سلطانی، سعید راد و مریلا زارعی در این فیلم هنرنمایی کرده‌اند.

شبکه دو

امروز: ویکی و مردان پر زور، ساعت 9 / عیالوار، ساعت 23

فردا: بچه‌نشو، ساعت 9 / کلارا و بچه خرس، ساعت 17 و 30 دقیقه / در دره خدایان، ساعت 23

فیلم سینمایی «ویکی و مردان پر زور» به کارگردانی مایکل هاربیگ، امروز ساعت 9 صبح در قالب برنامه «سینما صبحانه» از شبکه دو به مخاطبان ارائه می‌شود.

در ادامه نیز فیلم سینمایی «عیالوار» به کارگردانی پرویز صبری، ساعت 23 پخش می‌شود. زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی، گوهر خیراندیش، اسماعیل داورفر، مرتضی ضرابی در عیالوار ایفای نقش می‌کنند.

فردا ساعت 9 فیلم سینمایی «بچه نشو» به کارگردانی درویش علی‌پور در قالب برنامه «سینما صبحانه» به روی آنتن می‌رود. در همین روز، فیلم سینمایی «کلارا و بچه خرس» به کارگردانی توبیاس اینش، ساعت 17 و 30 دقیقه پخش خواهد شد.فیلم سینمایی «در دره خدایان» به کارگردانی پاول هگیس نیز ساعت 23 نمایش داده می‌شود.

شبکه سه

امروز: مرگ در می‌زند، ساعت 11

فردا: قلدرها، ساعت یک/ دام‌افکن، ساعت 11 و 30 دقیقه/ شیار 143، ساعت 15 و 50 دقیقه

فیلم سینمایی «مرگ در می‌زند» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی، ساعت11 امروز از شبکه سه در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. داریوش اسد زاده، کورش تهامی، ناصر گیتی جاه و گلاره عباسی در این محصول 1390 سیمافیلم به نویسندگی سروش صحت و ایمان صفایی، ایفای نقش کرده‌اند.

ساعت یک بامداد فردا نیز فیلم سینمایی «قلدرها» به کارگردانی میمی لِدر پخش می‌شود. مورگان فریمن و آنتونیو باندراس بازیگران قلدرها هستند. این فیلم سینمایی با ژانر اکشن محصول مشترک آمریکا و آلمان در سال 2009 است. در همین روز ساعت 11 و 30 دقیقه فیلم سینمایی «دام افکن» به کارگردانی جون آمیل به نمایش درمی‌آید. کاترین زتا جونز، شون کانری و وینگ رامز در این فیلم محصول مشترک 1999، آمریکا، انگلیس و آلمان به ایفای نقش می‌پردازند. ساعت 15 و 50 دقیقه نیز فیلم سینمایی «شیار 143» به کارگردانی نرگس آبیار پخش خواهد شد. مریلا زارعی، مهران احمدی، گلاره عباسی و جواد عزتی در شیار 143 هنرنمایی کرده‌اند.

شبکه چهار

امروز: روز هفدهم، ساعت 15 و 30 دقیقه

فردا: وکیل مدافع خشمگین، ساعت 20 و 30 دقیقه

فیلم سینمایی «روز هفدهم» به کارگردانی محمدحسین حقیقی، ساعت 15 و 30 دقیقه امروز از شبکه چهارسیما پخش می‌شود. سیروس گرجستانی، امیرحسین صدیق و شهره سلطانی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

فردا ساعت 20 و 30 دقیقه فیلم سینمایی «وکیل مدافع خشمگین» به کارگردانی پائول ای‌کافمن در قالب برنامه «سینما 4» نمایش داده می‌شود.جسیکا کاپشاو و جرمی راچفورد در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

شبکه پنج

فردا: گروگان خانه درختی، ساعت 9/ خانه‌ای از امید، ساعت 13 و 30 دقیقه

انیمیشن «گروگان خانه درختی» به کارگردانی سین مک نامارا، فردا ساعت 9 صبح در قالب برنامه «تماشاخانه» از شبکه پنج روی آنتن می‌رود.در همین روز فیلم سینمایی «خانه‌ای از امید» به کارگردانی دیوید اس کس ساعت 13 و 30 دقیقه به مخاطبان ارائه می‌شود.

شبکه شما

امشب: ساغر، ساعت 23

فردا: تاوان، ساعت 13 و 30 دقیقه

این شبکه ساعت 23 امشب فیلم تلویزیونی «ساغر» به کارگردانی سعید پورشعبانی را برای مخاطبانش تدارک دیده است.

علی‌اصغر هندی، رضا مولایی، سمیرا حسینی و شهرام عبدلی در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند.

فیلم تلویزیونی «تاوان» به کارگردانی کاظم معصومی نیز فردا ساعت 13 و 30 دقیقه از شبکه شما پخش می‌شود.

سعید نیکپور، بهاره افشاری، نیما شاهرخ شاهی و پوریا پورسرخ در تاوان بازی کرده‌اند.

شبکه پویا

انیمیشن «فصل شکار» به کارگردانی جیل کالتون، راگر آلرز و آنتونی استاچ، امروز ساعت 21 از شبکـه پویا پخش خواهد شد. همچنین انیمیشن «خوش قدم» فردا ساعت 21 از شبکه پویا در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

شبکه نمایش

فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی «سابو وزنبورها»، «سایه‌های خورشید»، «ماه من» و «سرنوشت یک مبارز» و «ماموریت غیر ممکن سامورایی» فردا ساعت 12،15، 17،20 و 23 پخش می‌شود.


فلاسفه ایران

تلویزیون؛ محور ارتقای فرهنگ شهروندی
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 02:00 | شماره خبر : 1987030206318361153 تعداد بازدید: 22

    پ
    پ

زندگی شهرنشینی در دو قرن گذشته چنان روند روبه رشدی داشته که امروزه بیشتر مردم در شهرها روزگار می‌گذرانند.

در عین حال، روابط و تعاملات میان شهرنشینان و اهمیت آن موجبات شکل‌گیری، بروز و گسترش مبحثی جدی تحت‌عنوان «فرهنگ و حقوق شهروندی» شده است به نیت ساماندهی و بهینه‌سازی کیفیت و سطح زندگی و ارتقای روابط انسانی میان ساکنان یک شهر و دیار. طرح فرهنگ و حقوق شهروندی البته مسائلی را با خود به همراه دارد که آموزش و ارتقا از آن جمله است. چگونگی زندگی و نحوه تعاملات و روابط در شهرهای بزرگ، کلانشهرها، آن‌قدر اهمیت یافته و اصالت گرفته که آموزش آن در دستور کار نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط قرار گیرد.

رسانه‌ها از جمله دستگاه‌هایی هستند که آموزش فرهنگ و حقوق شهروندی در سلسله مراتب وظایف راهبردی‌شان تعریف و اتفاقا بر آن تاکید شده است. در این میان، نقش سازمان صداوسیما به عنوان فراگیرترین رسانه، ممتاز است. بی‌شک رسانه ملی با نفوذ و تحت‌پوشش داشتن اقصی نقاط کشور و مخاطبان میلیونی می‌تواند در آموزش نه‌فقط فرهنگ شهری، که هر معروف و رویکردی که ارتقای سطح اخلاقیات و زندگی مردم را در پی دارد، نقشی بی‌بدیل را ایفا کند.

تلویزیون در خط مقدم است

شهرنشینی الزاما به معنی شهروندی نیست؛ ممکن است فرد یا افرادی در شهر زندگی کنند و اصطلاحا شهرنشین باشند، اما شهروند نباشند. شهروندی قوانین و الزامات خاص خودش را می‌طلبد. شهرنشین اگر راه درست زندگی اجتماعی را در پیش گرفت و با اطرافیانش تعاملات سالم و سازنده برقرار کرد، آنگاه می‌توان عنوان یک شهروند خوب را بر او اطلاق کرد. باید این پرسش را طرح کرد که وضعیت زندگی شهروندی در کلانشهرهای ایران و به‌خصوص پایتخت، چگونه است و در چه سطح و مرتبه‌ای قرار دارد؟

یک جامعه‌شناس حوزه شهری واژه شهروندی را چنین تعریف کرد: «شهروندی به این معنی است که ساکن یک شهر، متناسب و مطابق با قوانین و هنجارهای رسمی جامعه عمل کند و خودش را نسبت به قانون متعهد بداند و به شهر احساس تعلق داشته باشد.» دکتر سیروس قنبری، دانشیار دانشگاه بوعلی همدان با توجه به این تعریف، نمره خوبی را برای شهروندان تهرانی در نظر نگرفت و گفت: اگر ملاک را عمل و تعلق به قانون بدانیم، شهروندان پایتخت چندان خودشان را ملزم به رعایت قانون نمی‌دانند و دوست دارند کارهایشان را با هر ابزار حتی غیرقانونی انجام دهند. با این‌که ارزیابی خوبی از رفتارهای شهروندی ندارم، اما معتقدم تغییراتی که در چند سال اخیر مشاهده می‌شود، می‌تواند امیدوارکننده باشد.

زندگی امروز به مهارت‌ها و آگاهی‌هایی نیاز دارد که توسط نهادهایی که در این زمینه مسئولیت دارند بدرستی منتقل نشده است. نهادهای دولتی و حتی سازمان‌های مردم‌نهاد وظیفه دارند با استفاده از روش‌های علمی و رسانه‌ای این آموزش‌ها را به شهروندان منتقل کنند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، تمایلات شهروندان به قانون‌پذیری و تن دادن به اقتضائات زندگی جمعی مدرن به همین شکل خواهد بود.وی درباره نقش تلویزیون در این آموزش و آگاهی‌بخشی اظهار کرد: تلویزیون با توجه به برد و نفوذ ملی‌اش و بهره‌گیری از فاکتور تصویر در خط مقدم است و باید این رسانه را اولین و مهم‌ترین رسانه فرهنگ‌ساز بدانیم. فرهنگ مانند رودخانه‌ای راه خودش را پیدا می‌کند و در این میان آنچه اهمیت دارد عاملیت رسانه ملی است که باید درست باشد. با لایحه و دستورالعمل نمی‌توان فرهنگ‌سازی کرد. باید اجازه داد سازمان‌های مردم‌نهاد هم به میدان بیایند.

نقش رسانه ملی در آموزش و ارتقای فرهنگ شهروندی فقط در تولید و پخش برنامه‌های آموزشی مستقیم و گفت‌وگومحور خلاصه نمی‌شود و می‌توان در این زمینه سهم و نقش عمده‌ای را به آثار نمایشی اعم از فیلم کوتاه، تله‌فیلم و سریال‌های تلویزیونی اختصاص داد. آثار نمایشی از این منظر که همواره بر انتقال پیام و آموزش‌های غیرمستقیم، غیردستوری و غیرناصحانه تاکید دارد، شاید بتوانند تاثیر بیشتر و عمیق‌تری بر بینندگان خود داشته باشند. اما این کارکرد فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی هم الزاما قواعد و باید و نیابدهای خاص خودش را دارد. به‌طور قطع آنچه در درجه اول اهمیت قرار می‌گیرد، تکنیک‌ها و راهکارهای انتقال پیام به مخاطب است تا علاوه بر داشتن جنبه‌های سرگرم‌کننده و نشاط‌آور، گامی هم باشد در ارتقای زندگی شهروندی و آشنا کردن جامعه هدف با وظایف و البته حق و حقوق‌شان در قبال دیگران.

قالبی مناسب به نام آثار نمایشی

به باور مسعود بهبهانی‌نیا که از فیلمنامه‌نویسان قدیمی است، تلویزیون یکی از منابع اصلی تغذیه فکری مردم است که می‌تواند ضمن سرگرمی، کارکرد آموزشی هم داشته باشد. انتقال پیام هم می‌تواند یا به صورت صریح، مستقیم و بی‌واسطه باشد یا در قالبی پوشیده و غیرمستقیم. بهبهانی‌نیا در این باره توضیح داد: مثلا آموزش‌ها و هشدارها درباره مصرف درست انرژی بیشتر به صورت مستقیم به بیننده منتقل می‌شود، اما وقتی که صحبت از مسائل اجتماعی و معضلات شهری می‌شود می‌توان آنها را در قالب داستان گنجاند. اصولا آدم‌ها از نصیحت خوششان نمی‌آید و در برابر تغییر رفتار مقاومت می‌کنند. پیام مستقیم نوعی دافعه را به دنبال دارد. هر چه بتوان این پیام‌ها را پوشیده‌تر و در قالب لایه‌های زیرین داستان جاسازی کرد، قاعدتا بیشتر برای مخاطب باورپذیر و مقبول خواهد شد.

نویسنده سریال‌های ترانه مادری و نرگس ادامه داد: حوزه شهری یکی از فرازهای داستانی ما است و تزاحم‌ها و تصادم‌هایی که در آن اتفاق می‌افتد، می‌تواند دستمایه اولیه و اصلی درام قرار گیرد. هر قدر هم که این تضادها و تصادم‌ها بیشتر باشد، قاعدتا درام‌های زیباتری شکل خواهد گرفت. اما مهم است که فیلمنامه‌نویس بداند چه چیزی می‌خواهد بگوید و از آن مهم‌تر این‌که به آنچه می‌گوید اعتقاد داشته باشد. متاسفانه نویسندگان تلویزیونی کمترین ارتباط ارگانی را با نهادها و سازمان‌های متولی آموزش شهروندی دارند و بجاست که این نهادها یک اتاق فکر مشترک را با نویسندگان تشکیل دهند. فیلمنامه‌نویس ابتدا باید یک موضوع را بخوبی درک سپس در قالب دراماتیک و داستانی بیانش کند. خود من به سمت سوژه‌هایی می‌روم که بر آنها تسلط دارم. مسئولان ذی‌ربط باید باور کنند که می‌توان از طریق سریال‌ها و مجموعه‌های نمایشی آموزش‌هایی را به مخاطب ارائه کرد.وی بیان کرد: در کارهای تلویزیونی کمتر شاهد حضور یک محقق و کارشناس در کنار فیلمنامه‌نویسی و کارگردان هستیم. نویسنده خودش باید اهل مطالعات اجتماعی باشد و راسا پیگیر یک موضوع شود. نویسندگان ما عموما صاحب فکر هستند، اما مشکل اینجاست که هدفگذاری‌ها مغشوش است. اگر قرار است درباره معضلاتی مانند آلودگی هوا و خودروهای تک‌سرنشین کار کنیم، باید یک هدفگذاری روشن داشته باشد. مردم باید به صورت مرتب در معرض این پیام‌ها باشند.معیار به‌روز بودن پیام‌ها از نکاتی است که بهبهانی‌نیا بر آن تاکید کرد و افزود: مثلا گاهی مشاهده می‌شود که یک سریال با وجود جذاب بودن حرف‌هایی را می‌زند که 40 سال پیش هم گفته شده است و در اجتماع امروز چندان کاربردی ندارد که این نشان می‌دهد سازندگان سرگرمی را بر آموزش ترجیح می‌دهند.

استفاده از قابلیت‌های رسانه

پرسش اینجاست که تلویزیون تا چه میزان توانسته به این وظیفه و ماموریت خطیر خود عمل کرده و گامی بلند و استوار در زمینه آشنایی عموم مردم با الزامات و باید و نبایدهای شهرنشینی و به تعبیر بهتر زندگی شهروندی بردارد. آیا رسانه ملی از عهده این رسالت خطیر برآمده است؟

دکتر مریم جلالی، مدیر گروه خانواده شبکه دو معتقد است در نقش و سهم تلویزیون در زمینه آموزش فرهنگ شهروندی تردیدی وجود ندارد؛ اما باید دید چگونه می‌تواند این نقش‌آفرینی را انجام دهد و تا چه میزان توانسته از قابلیت‌هایش استفاده کند.

جلالی به جام‌جم گفت: تلویزیون در فرآیند جامعه‌پذیری و اجتماعی شدن مخاطبانش نقش اساسی دارد و به عنوان یک رسانه مکمل در خلق و خوی شهروندان و فرهنگ‌پذیریشان بسیار موثر است. اگر بخواهیم به این مساله نگاه آسیب‌شناسانه داشته باشیم، در برخی حوزه‌ها موفق بوده و بعضی هم نه. به طور مثال در آموزش فرهنگ ترافیک خیلی خوب کار کرده؛ اما در حوزه‌هایی مانند همسایه‌داری موفق نبوده است. این هم بازمی‌گردد به نبود یک نقشه جامع رسانه‌ای برای نهادهایی که در این زمینه باید به هم متصل باشند. باید براساس یک خط‌مشی، برنامه‌ریزی جامع داشته باشیم سپس به برنامه‌ریزی بپردازیم. برنامه‌های تلویزیون در وهله اول باید مبتنی بر خط‌مشی اساسی و در وهله دوم بر برنامه‌ریزی جامع استوار باشد.

وی ادامه داد: امروزه در دنیا بر آموزش و اطلاع‌رسانی از راه سرگرمی تاکید می‌شود. در کشور ما اما به دلیل به رسمیت نشناختن استراتژی‌های رسانه‌ای از سوی نهادهای دیگر، برنامه‌سازان تلویزیونی مجبورند براساس ابتکار و شهود شخصی‌شان عمل کنند و به فرهنگ شهری بپردازند. متاسفانه در این زمینه همگرایی دیده نمی‌شود. تلویزیون اگر یک نقشه جامع داشته باشد و مبتنی بر آن هدفگذاری کند و از بهترین عوامل و ادبیات هم بهره بگیرد، یک رسانه فوق‌العاده خواهد بود که می‌تواند پاسخگوی نیاز مخاطبانش هم باشد.

مدیر گروه خانواده شبکه دو در پاسخ به این پرسش که آموزش و انتقال فرهنگ شهروندی را در قالب کدام برنامه‌ها بهتر و ثمربخش‌تر ارزیابی می‌کند، تصریح کرد: هر کدام از این برنامه‌ها کارکرد ویژه خود را دارند. از سوی دیگر، سواد رسانه‌ای مخاطب هم ملاک است. شاید یک بافت دراماتیک برای مردم جذاب‌تر باشد تا یک سخنرانی پرشور و احساسی. اصولا کارهای رسانه‌ای در سه سطح منش، نگرش و بینش انجام می‌شود که تا به امروز مسائل مربوط به فرهنگ شهروندی و زندگی شهری یک روساخت منشی داشته است و به نظر می‌رسد تلویزیون باید کم‌کم تغییر نگرش داشته باشد و ابزارهای دیگری را به‌کار گیرد.

جلالی تصریح کرد: تلویزیون در مقام یک رسانه بیشتر قدرت افزاینده و کاهنده دارد تا توان ایجادی. اگر در این رسانه ساختارهای لازم موجود نباشد، نمی‌تواند یک رفتار قانونمند را از اساس تولید یا از بین ببرد. باید یک نگاه واقعگرایانه به ظرفیت تلویزیون داشته باشیم و مخاطب را هم بشناسیم. به گمانم این روزها برنامه‌های تعاملی بیشتر جواب دهد. در واقع تلویزیون باید واسطه‌ای باشد تا مردم حرف خودشان را بزنند. شاید در روزگاری اگر تلویزیون یک پیام را می‌فرستاد، مخاطب آن را می‌گرفت، اما امروزه این فرآیند دوسویه شده است.

تلویزیون تنها رسانه‌ای است که در زمینه آموزش فرهنگ شهروندی فعالیت می‌کند و حتی مجبور است بار دیگر دستگاه‌ها و نهادهای ذی‌ربط را هم به تنهایی بر دوش بکشد. لازم است به سمت همگرا کردن برنامه‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌های رسانه‌ای حرکت کنیم. تا زمانی که جزیره‌ای عمل شود، اوضاع از این بهتر نخواهد شد.

محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون



فلاسفه ایران ، فلاسفه ایران , فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , سخنان فلاسفه ایران , اس ام اس فلاسفه بزرگ ایران , سخن بزرگان و فلاسفه ایران , اس ام اس های فلسفی فلاسفه ایران , جدیدترین اس ام اس های پر مفهوم فلاسفه ایران , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند ,

 مردی که برای اثبات عشق خود پرید
در اولین قسمت «ماه عسل» چه گذشت؟
تاریخ انتشار : جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 16:42 | شماره خبر : 1986725660935816607 تعداد بازدید: 2677


در حالی اولین قسمت از «ماه عسل۹۴» روی آنتن رفت که تیتراژ ابتدا و انتهای آن دو ترانه متفاوت بود و حاشیه‌های برنامه نیز با حضور مردی که برای اثبات عشق به همسر از بالکن خانه به پایین پریده بود، آغاز شد.

نخستین قسمت از «ماه عسل۹۴» حوالی ساعت ۱۹:۱۵ شب گذشته پنجشنبه ۲۸ خرداد از شبکه سه سیما روی آنتن رفت.

همخوانی هنرمندان با ترانه تیتراژ

در تیتراژ ابتدایی این برنامه که با صدای امیرعلی بهادری همراه بود، تعدادی از هنرمندان با ترانه تیتراژ همخوانی می‌کردند که از آن جمله می‌توان به دانیال عبادی،‌ محمد و مهدی سلوکی، عباس غزالی، مهدی ماهانی، هادی کاظمی، سپند امیرسلیمانی، بهنوش بختیاری و محمدرضا غفاری اشاره کرد.

البته احسان علیخانی مجری و تهیه‌کننده برنامه اعلام کرد تعداد دیگری از هنرمندان نیز با تیتراژ همخوانی کرده‌اند که در روزهای آتی از تصویر آنها استفاده می‌شود.

خبرنگار اعزامی به ماه

در دکور جدید «ماه عسل ۹۴» مجری حرف‌های ابتدایی‌اش را در حالی که تصویر ماه در پس زمینه او به چشم می‌خورد، آغاز کرد و خودش نیز به شوخی گفت انگار او خبرنگار اعزامی صداوسیما به کره ماه است.

دکور بخش گفتگو با مهمانان نیز مسطح با چند مبل و صندلی تزیین شده بود. ویژگی این دکور به این شکل بود که از نمای بالا تصویر کهکشان در ذهن متصور می شد و گویی مجری و مهمانانش در مرکز کهکشان مشغول گفتگو هستند. البته نورپردازی نامناسب باعث شد زیبایی دکور به درستی به چشم نیاید.

امسال نای جنگیدن ندارم

علیخانی در بخشی از سخنانش اظهار کرد: امسال بیاییم تصمیم بگیریم که از ناظر و دانای کل بودن استعفا دهیم و به راحتی قضاوت نکنیم. ما یک سری طرفدار داریم که برنامه‌مان را می‌بینند، یک سری هم هستند که دوستمان ندارند ولی نگاهمان می‌کنند، عده سوم هم نه دوستمان دارند و نه نگاهمان می‌کنند. با این حال من نای جنگیدن ندارم چون می‌خواهم به برنامه برسم.

مهمان شب اول «ماه عسل» باعث شد حاشیه‌های این برنامه از همان روز اول ماه مبارک رمضان کلید بخورد. شب گذشته زوجی جوان و برخی از اعضای خانواده‌شان در برنامه حضور داشتند که مرد به خاطر اثبات علاقه‌اش به زن پس از یک مشاجره از او پرسیده بود می خواهی برای اثبات عشقم به تو خودم را از بالکن پایین بیندازم؟ زن هم موافقت کرده بود و اینگونه پرش مرد جوان از فاصله دو متر و نیم باعث دعوت او و خانواده‌اش به برنامه شده بود.

پخش شدن لطیفه‌های متعدد در شبکه‌های اجتماعی

همین امر، موجب شد که از حین پخش برنامه، علاوه بر واکنش‌ها و اظهار تعجب مخاطبان، لطیفه‌های بسیاری نیز در شبکه‎های اجتماعی دست به دست بچرخد و فراگیر شود.

تیتراژ پایانی «ماه عسل» امسال نیز قطعه‌ای با خوانندگی احسان خواجه‌امیری بود.

«ماه عسل۹۴» به روال سال‌های گذشته هر شب ساعت ۱۹روی آنتن می‌رود و پخش آن برای اولین بار با دو برنامه پرمخاطب از جمله «عمو پورنگ و محله گل و بلبل» و «خندوانه» همزمان شده است. (خبرگزاری مهر)


فلاسفه ایران
 ادبیاتی با ریشه مقاومت

گنجینه ارزشمند زبان فارسی در دو بستر نظم و نثر نوشته شده است؛ ادبیاتی که با پشتوانه‌ای غنی از اندیشه‌ها، باورها و اعتقادات گذشتگان ما سرچشمه گرفته است. مقاومت و پایداری همواره در تاریخ ادبیات بخش عمده‌ای را به خود اختصاص داده است؛ از اثر سترگ فردوسی گرفته تا منظومه‌های پهلوانی که طی قرون متمادی برای اثبات حقانیت ایرانیان خلق شده، همه آثاری است که در خود بارقه‌ای از پایمردی مردان و زنان این مرز و بوم دارد.
 

پس از وقوع انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس نیز ادبیات سعی داشته رسالت خود را به بهترین شکل انجام دهد و بسیاری از شاعران، نویسندگان و نمایشنامه نویسان از کنار این موضوع براحتی عبور نکرده اند. در این میان، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی از این قافله عقب نمانده و پس از تأسیس رشته با قدمت زبان و ادبیات فارسی، بسیاری از استادان و صاحبنظران درصدد برآمدند تا گرایش های متفاوتی برای این رشته در مقطع تحصیلات تکمیلی ایجاد کنند. در میان گرایش های پیشنهادی چون نقد ادبی، ادبیات داستانی و ادبیات معاصر، گرایش ادبیات مقاومت با توجه به پیشینه ایران در ادبیات حماسی و پایداری گوی سبقت را از سایر گرایش ها ربود و از نیمه اول سال تحصیلی 88 ـ 87 براساس مجوز شورای گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مقطع کارشناسی ارشد ایجاد شد.

نخستین دانشگاهی که اقدام به تأسیس این رشته کرد، دانشگاه باهنر کرمان بود، چرا که نخستین بار پیشنهاد ایجاد این رشته در اولین کنگره سراسری ادبیات مقاومت که در کرمان برگزار شد، ارائه گردید. استادانی که برای تدریس در این رشته انتخاب شدند، اغلب از اعضای هیأت علمی همین دانشگاه و تعدادی نیز از استادان صاحب کرسی هستند که از دانشگاه های دیگر دعوت شدند.

اهداف گرایش ادبیات مقاومت چیست؟

احمد امیری خراسانی، از استادان دانشگاه باهنر کرمان و بانیان راه اندازی رشته ادبیات مقاومت درباره چگونگی و اهداف تأسیس این رشته می گوید: گرایش ادبیات مقاومت، پس از پنج سال تلاش و همکاری انجمن ادبی دفاع مقدس کرمان، دانشگاه باهنر این شهر، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان و تهران و همکاری بی دریغ وزارت علوم و بعد از نوشتن سرفصل ها تصویب شد و از مهر 87 در دوره کارشناسی ارشد و با پذیرش شش دانشجو (روزانه سه نفر، شبانه سه نفر) کارش را آغاز کرده است.

وی با بیان این که پیش از این قرار بوده رشته مذکور با عنوان ادبیات پایداری کارش را آغاز کند، افزود: کمیسیون های تخصصی که برای این رشته تاسیس شده بودند، بعد تشخیص دادند بار معنوی کلمه مقاومت از پایداری بیشتر است و به همین دلیل تغییر عنوان یافت. در این رشته دانشجویان، ادبیات مقاومت کشورهای فلسطین، عراق، افغانستان، بوسنی و هرزگوین و کشورهای دیگر از جمله شمال آفریقا را می آموزند.

وی درباره عنوان انتخابی برای این گرایش می افزاید: برای این رشته ادبیات پایداری را یک ادبیات مستمر در طول تاریخ در نظر گرفتیم و معتقدیم در طول تاریخ هر نوع ایستادگی در مقابل دشمنان خارجی و گاهی استبداد داخلی مقاومت و پایداری است. ادبیات پایداری از نگاه ما ادبیاتی متعهد و ملتزم است که محصول اندیشه یک ملت، شعرا، حکما و حتی عرفاست که از کتاب های ارزشمند مذهبی ما مانند قرآن کریم، نهج البلاغه، احادیث و سیره پیامبر اکرم(ص) نشأت گرفته است. این ادبیات، پشتوانه ای قوی برای جوانانی است که امروز بیش از هر زمانی شیفته ادبیات غربی شده اند و ما وظیفه داریم آنها را با این گنجینه سترگ آشنا کنیم.

به گفته امیری خراسانی، عناوین و سرفصل های دکترای این رشته تدوین و به وزارت علوم فرستاده شده و با پیگیری مسئولان این وزارتخانه و خود دانشجویان در آینده دوره دکترای ادبیات پایداری نیز در دانشگاه باهنر کرمان برپا شود.

سرفصل های گرایش ادبیات مقاومت

بعد از کرمان، دانشگاه های سمنان، تهران و شیراز نیز نسبت به ایجاد این رشته اقدام کردند. سرفصل های دروس رشته ادبیات مقاومت، طوری تدوین شده که دانشجویان علاوه بر آثار ایرانی، آثار مربوط به ادبیات مقاومت نویسندگان و شاعران دیگر ملت های جهان را بخوانند.

دانشجویان رشته ادبیات فارسی با گرایش مقاومت طی تحصیل خود علاوه بر دروس مشترک با رشته ادبیات فارسی (ادبیات محض) از جمله صرف و نحو عربی، نظم و نثر عربی و زبان تخصصی با دروس تخصصی دیگری آشنا می شوند. از جمله:

تحقیق در متون نظم ادبیات مقاومت: در این درس که ریشه در ادبیات منظوم حماسی فارسی دارد، متونی چون شاهنامه فردوسی، قصاید ناصرخسرو، اشعار عبید زاکانی، سیف فرغانی و شعرای دوره مشروطه مانند فرخی یزدی به دانشجویان آموخته می شود.

تحقیق در متون نثر ادبیات مقاومت: از دیگر دروس تخصصی رشته ادبیات مقاومت، تحقیق در متون نثر ادبیات مقاومت است. در این درس دانشجویان با متون منثور کلاسیک مانند تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، نفثه المصدور و از دوران معاصر با چرند و پرند دهخدا و نویسندگان عصر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آشنا خواهند شد.

یکی دیگر از مهم ترین دروس این گرایش، حماسه های مذهبی و تاریخی است که در این درس منظومه های مذهبی از قرن چهارم هجری تا پایان دوره قاجار تدریس و بخش هایی از آن برای دانشجویان توضیح و تبیین می شود.

دانشجویان در این رشته علاوه بر دروس مذکور، دروسی چون روش تحقیق در ادبیات مقاومت، سبک شناسی ادبیات مقاومت، آشنایی با ادبیات انقلاب اسلامی، آشنایی با ادبیات دفاع مقدس، نقد ادبیات مقاومت و ادبیات مقاومت جهان را به صورت تخصصی می آموزند.

دکتر عبدالحسین فرزاد، استاد ادبیات عرب که هم اکنون تدریس درس ادبیات مقاومت جهان را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب به عهده دارد، راه اندازی رشته ادبیات مقاومت را ضروری می داند و بیان می کند: یکی از مکان هایی که بالقوه در ادبیات جنگ و مقاومت نقش دارد، دانشگاه است که می تواند نور علم را بر این ادبیات بتاباند.

وی با پذیرش این موضوع که هم اکنون تدریس رشته ادبیات مقاومت در دانشگاه ها با مشکلاتی مواجه است، افزود: این رشته هنوز با ناپختگی هایی مواجه است، اما دانشگاه ها به شکل مطالعاتی با این رشته برخورد می کنند و با گذشت چند نسل از تدریس آن و افزایش فارغ التحصیلان، این رشته جای خود را در میان سایر رشته های دانشگاهی باز خواهد کرد.

ادبیات دفاع مقدس، سرفصلی اساسی در رشته ادبیات مقاومت

همه تاریخ های مهم جهان در روند ادبیات تاثیرگذار هستند. انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله از این قبیل تاریخ ها محسوب می شود که ادبیات فارسی را با کیفیات گوناگون دچار تغییرات عمده کردند. داستان شکل گیری ادبیات جنگ نیز از نخستین سال وقوع آن قابل پیگیری است.

اسفند 1359 زمانی که قیصر امین پور این شعر را سرود «می خواستم / شعری برای جنگ بگویم / دیدم نمی شود / دیگر قلم زبان دلم نیست...» احتمالا نمی توانست حدس بزند، این نوع ادبیات در کمتر از 30 سال بعد، در قالب یک رشته مستقل در دانشگاه تدریس شود. هرچند این ادبیات پیشگامان بزرگی چون سیدحسن حسینی و سلمان هراتی را نیز در تاریخ خود دارد و اگر آنها هم اکنون در قید حیات بودند، شاید سرنوشت تدریس این رشته به دست مبدعان آن رقم می خورد.

بدیهی است، با گذشت سال ها از عمر انقلاب و جنگ، ورود ادبیات مقاومت به عنوان گرایش در مقطع کارشناسی ارشد، ضروری و خرسند کننده است. این احساس ضرورت از آن روست که نگاه تخصصی تر و جزئی نگرتر به همه مقولات، می تواند راه گشاتر باشد و منتج به دستاوردهای دقیق تری شود، اما مشکلاتی نیز بر سر راه این گرایش نوپا وجود دارد که از آن میان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

دروسی که در رشته ادبیات مقاومت طراحی شده در وهله نخست بار سنگینی را به دوش می کشد ولی این دروس در طول تدریس با مشکلاتی چون خلأ منابع مواجه می شوند. کتاب هایی که برای این دروس تدوین شده، به دلیل مشکلات کمی و کیفی پاسخگوی نیاز دانشجویان این رشته نیست و بیشتر استادان نیز از منابعی که برای تدریس رشته ادبیات فارسی بهره گرفته می شود، استفاده می کنند و دروس مدونی برای این رشته تألیف نشده است.

با در نظر گرفتن این موضوع که رشته ادبیات مقاومت رشته ای نوپا در مقطع تحصیلات تکمیلی است، این مشکلات طبیعی به نظر می آید ولی کاش پیشنهاددهندگان به فکر تدوین منابعی برای تدریس بهتر این رشته قبل از راه اندازی آن بودند.

باید پذیرفت، گرایشی که با نام ادبیات مقاومت در دانشگاه های امروز ما پنج سال از عمر آن می گذرد، با مشکلاتی مواجه است که فقر پژوهشی و فقدان منابع و نبود استادان متخصص بخشی از آن است، اما این موضوع را باید به فال نیک گرفت. برای کشوری که بخش مهمی از تاریخش را حماسه، انقلاب و جنگ رقم زده، شناخت مؤلفه های پایداری ضروری و مهم است و دانشگاه هایی که اقدام به تأسیس این گرایش کرده اند، باید نگاه جدی تری به آن داشته باشند تا همه اقشار بویژه جوانان با مولفه های مقاومت و پایداری آشنایی بیشتری پیدا کنند.

معصومه کلانکی / جام جم


فلاسفه ایران , فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , سخنان فلاسفه ایران , اس ام اس فلاسفه بزرگ ایران , سخن بزرگان و فلاسفه ایران , اس ام اس های فلسفی فلاسفه ایران , جدیدترین اس ام اس های پر مفهوم فلاسفه ایران , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند



 الان چه می‌کنند؟
روزهای بازیگری آقای گزارشگر
تاریخ انتشار : جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 19:15 | شماره خبر : 1985474104226588503 تعداد بازدید: 245

اسکندر کوتی فوتبال را آرام و بی‌حاشیه گزارش می‌کرد. اصلا اهل کنایه و طعنه نبود و همیشه از بازیکنان داخل زمین با احترام یاد می‌کرد. از این گزارشگر پیشکسوت خاطره‌ای هیجان‌انگیز در ذهن داریم. یکی بازی تیم فوتبال کشورمان با عربستان که وقتی کریم باقری می‌خواست ضربه پنالتی را بزند فریاد «الله اکبر» سر داد.

آن مسابقه به اندازه کافی حیثیتی بود و با این جمله اسکندر کوتی وجه حماسی‌اش تقویت شد. اگر این کلام مقدس در یک ویژه برنامه مذهبی یا دفاع مقدسی بر زبان مجری می‌آمد مردم تعجب نمی‌کردند؛ اما کسی انتظار شنیدنش را در یک گزارش فوتبال نداشت. بعدها کوتی اعلام کرد که این اقدام را برای تخلیه خود انجام داده است. او در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس می‌گوید: «شما تصور کنید کسی که در جنگ بزرگ شده و 120 هزار نفر یک صدا بالای سر او بلند می‌شوند و یک شادی مشترک انجام می‌دهند چه باید بکند؟ من فقط توانستم الله‌اکبر بگویم و خودم را تخلیه کنم. آن الله‌اکبر کاملا ناخودآگاه بود.» البته نکته قابل توجه این بود که پنالتی کریم باقری گل نشد و هیجان بالای گزارشگر آن بازی بلافاصله فروکش کرد.

اسکندر کوتی کار رسانه‌ای خودش را در رادیو کلید زد. او که اهل خوزستان و سرزمین‌های جنوب است، 4 ماه قبل از جنگ در رادیو اهواز فعالیتش را در مقام نویسنده آغاز کرد. مثل خیلی از گوینده‌های دیگر به علت غیبت گوینده رسمی برنامه بر صندلی او تکیه‌زده و سپس در همان جایگاه ماندگار شده است. او در تمام 8 سال دفاع مقدس با رادیو همکاری داشت و اخبار جبهه و جنگ را گزارش می‌کرد.

حتما برایتان جالب است که بدانید کوتی یک فوتبالیست حرفه‌ای بوده و به قول عادل فردوسی‌پور با شورت ورزشی عکس دارد!

او حدود 8 سال سرمربی تیم نوجوانان خوزستان بوده و بازیکنانی چون بهزاد غلامپور و سیامک رحیم‌پور زیرنظرش تمرین می‌کرده‌اند. همان زمان در کنار مربیگری فوتبال‌های استان خوزستان را هم گزارش می‌کرد که کارش به مذاق مجریان تهرانی خوش‌آمد و با تشویق آنها عازم تهران شد. او هم‌اکنون با برنامه «ایستگاه ورزش» رادیو جوان همکاری دارد و در یک برنامه عصرگاهی اخبار ورزشی را تجزیه و تحلیل می‌کند. چندی پیش عکسی از کوتی منتشر شد که او را در نقش یک مفتی اعظم وهابی نشان می‌داد. کوتی به علت تسلطش بر زبان عربی در مجموعه مستند بازسازی «جهل مرکب» با این نقش جلوی دوربین رفته‌ است.

چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام​جم)

فلاسفه ایران
 سفر «پایتخت» به مشهد منتفی شد
اوس موسی جلوی دوربین «پایتخت4» رفت
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 14:29 | شماره خبر : 1985180334884307863 تعداد بازدید: 979

تصویربرداری مجموعه تلویزیونی پایتخت ۴ در منطقه شیرگاه استان مازندران همچنان ادامه دارد و قرار است که تا چند روز آینده مهران احمدی به گروه اضافه شود.
الهام غفوری تهیه‌کننده «پایتخت» درباره آخرین وضعیت تولید این مجموعه تلویزیونی گفت: هم اکنون گروه درحال ضبط قسمت های 13 و 14 در منطقه شیرگاه هستند.

وی ادامه داد: امروز با حضور همه بازیگران اصلی سریال، لوکیشن خارجی «جاده جنگلی» و «رودخانه» در حال فیلمبرداری است.

او با بیان اینکه کار تصویربرداری تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه خواهد داشت، تصریح کرد: تصویربرداری بیش از 50 درصد از سری چهارم «پایتخت» به پایان رسیده است.

تهیه کننده سریال «پایتخت» از آماده شدن کامل 10 قسمت از این مجموعه تلویزونی خبر داد و افزود: سایر قسمت های سریال هم تقریباً آماده و به‌طور همزمان در حال مونتاژ و تدوین است. بخش های زیادی از سایر قسمت‌ها آماده شده که با ضبط سکانس های باقی مانده و جاگذاری و تدوین، تعداد قسمت های آماده پخش از 10 قسمت هم بیشتر می‌شود.

تهیه کننده سریال «میکائیل» با بیان اینکه سفر گروه به مشهد مقدس منتفی شده است، درباره اینکه آیا در نهایت پایتخت به تهران می‌آید یا خیر توضیح داد: تیم نویسندگان هنوز درباره پایان مجموعه و اینکه به تهران بیایند یا نه تصمیمی نگرفتند ممکن است برای ضبط چند سکانس به تهران بیاییم یا خیر من هم از پایان داستان خبر ندارم.

غفوری همچنین اظهار داشت: ایفاگر کاراکتر اوس موسی یعنی هدایت هاشمی هم از دو سه روز گذشته به گروه اضافه شده و مقابل دوربین رفته است.

وی درباره آخرین وضعیت پیوستن مهران احمدی به پروژه «پایتخت4» نیز گفت: ما کماکان منتظر هستیم و قطعاً با پایان بازی او در فیلم سینمایی نرگس آبیار، ان شاالله مهران احمدی هم به گروه اضافه می‌شود.

تهیه کننده سریال «چک برگشتی» درباره فشردگی و سختی های کار توضیح داد: کار الان در شرایط بسیار سختی قرار گرفته و بسیار فشرده است و گرما و شرجی بودن هوا مزید بر علت شده، از فردا پنج شنبه با آغاز ماه مبارک رمضان همه عوامل پشت صحنه و مقابل دوربین با زبان روزه باید ادامه کار بدهند اما با همه این شرایط آرزوی من و همه عوامل این است که سری چهارم پایتخت مورد توجه بینندگان خوب شبکه یک قرار بگیرد. اگر این سریال با اقبال بینندگان مواجه شود قطعاً خستگی کار از تن همه بازیگران و عوامل پروژه بیرون خواهد رفت.

با پایان آخرین قسمت سریال «جاده قدیم» پخش مجموعه تلویزیونی «پایتخت 4» از امشب راس ساعت 22 از شبکه یک سیما آغاز می شود. (تسنیم)


فلاسفه ایران , فلاسفه ایرانی,  اس ام اس فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , سخنان فلاسفه ایران , اس ام اس فلاسفه بزرگ ایران , سخن بزرگان و فلاسفه ایران , اس ام اس های فلسفی فلاسفه ایران , جدیدترین اس ام اس های پر مفهوم فلاسفه ایران , اس ام اس , فلاسفه ایران , حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  ارد بزرگ فلاسفه ایران ,  ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  بزرگترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ  ,  درباره فلاسفه ایران , درباره حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران چه می گویند ,  فلاسفه ایران چه کسانی هستند , اسامی فلاسفه ایران ,  نام فلاسفه ایران , برترین فلاسفه ایران حکیم ارد بزرگ است ,  بالاترین فلاسفه ایران ,  فلاسفه ایران و فلاسفه غرب ,  فلاسفه ایران و جهان ,  فلاسفه ایران و اسلام ,  فلاسفه ایران و عرب ,  فلاسفه ایران باستان ,  فلاسفه ایران زمین ,  حکیم ارد بزرگ از فلاسفه بزرگ ایران ,  بزرگ شیروان از فلاسفه ایران ,  اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه ایران , درباره فلسفه ارد حکیم از فلاسفه ایران ,  چه کسانی فلاسفه ایران هستند


  •  پاکترین آرزوها ، در سینه مهربانان است . حکیم ارد بزرگ
  • آدمیان تنها با مهر ، به یکدیگر گره می خورند . حکیم ارد بزرگ
  • ماندگارترین نوا ، آهنگ مهربانی است . حکیم ارد بزرگ
  • مهری ماندگار می ماند ، که در آن ادب و برخورد درست ، هویدا باشد . حکیم ارد بزرگ
  •  آزادیخواهی ، نجابت و شرف ، مایه سرفرازی ایرانیان بوده و هست . حکیم ارد بزرگ
  • شناخت درست فراخنای بیکران گیتی ، آدمهای تندرو و خشن را هم ، آرام و نرم خو خواهد نمود . حکیم ارد بزرگ
  • شورانگیزترین مهر ، دلدادگی به میهن است . حکیم ارد بزرگ
  • اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند ، یکپارچگی کشورها به چالش کشیده می شود . حکیم ارد بزرگ
  •  تنها آدمهای کوچک ، پیشینه نیاکان خویش را به ریشخند می گیرند . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic




مفتون معنا و معرفت

 مفتون معنا و معرفت

شعر آزاد ایران، پس از نیما یوشیج، همسو با دگرگونی شرایط اجتماعی میهن ما و گسترش فرهنگ و شعر و ادب اروپایی در میان دانش‌آموخته‌های جامعه ما، کم‌کم از نظریه‌ها و پیشنهادهای نیما، فاصله گرفت و یکپارچگی وزنی و ساختار زبانی خود را از دست داد و پیروان آن، در دو گروه مشخص در جامعه فرهنگی و مطبوعاتی ما به فعالیت پرداختند:
 

1- آنان که از شعر آزاد نیمایی پیروی کردند و بر رعایت موازین و معیارهای نیمایی ماندند: مهدی اخوان ثالث، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، محمد شاهرودی، فروغ فرخزاد، حمید مصدق، فرخ تمیمی، محمدعلی سپانلو و ....

2- آنان که از شعر آزاد نیمایی گسستند و بر پایه باورهای خود که بیشتر از شعر و ادب غیرایرانی متاثر بود، شعری دیگر به وجود آوردند: یدالله رویایی، منوچهر آتشی، احمدرضا احمدی، مفتون امینی و... مفتون امینی در فرآیند این دگردیسی شعر آزاد، روش و شیوه خاص و متفاوتی را برگزید و توانست پس از تجربه های بسیار، شعرهایی را که از نظر موضوع، مضمون، طرح و درونمایه، متفاوت و از نظر زبان بیان و لحن، نزدیک به گفتار روزانه و متنوع باشند، بدون بهره گیری از عروض نیمایی، به وجود آورد و تا زمان اکنون ما، شاعری پیشکسوت و چهره ای برجسته در قلمرو شعر آزاد (سپید) روزگار ما، باقی بماند.

شعرهای مفتون امینی به گواه مجموعه هایی که منتشر کرده، شعرهایی آزاد و سپید، با صرف و نحوی خاص و آهنگ و آیینی نوین است که پرداختن به همه ویژگی های آن، مجالی دیگر می طلبد و ما اینجا، تنها به چند ویژگی اشاره می کنیم: «خفته بودم/ بادی نمی وزید ـ آبی نمی رفت ـ آتشی نمی سوخت/ بویی نمی رسید و صدایی برنمی خاست/ نه حسی بود و نه اندیشه ای/ نه زمانی بود و نه مکانی/ نه ذاتی بود و نه معنایی/ انگار که دیگر چیزی نمانده بود که من آن را دریابم/ مگر این که خواب دیدنی/ یا چپ و راست غلتیدنی نیمه بیدار/ هی!/ پس کجای این، بیهوده است اگر بگویم/ که رودها هر سحر/ با من راه می رفتند/ و آفتاب، هر صبح/ با من طلوع می کند...».

مفتون در این شعر که آن را «گویه پنج» نامیده، با لحنی ساده، صمیمی و روشن با ما سخن گفته و از یک تجربه فردی، یک نتیجه همگانی گرفته است؛ حقیقتی که هیچ چیز در این عالم، بیهوده آفریده نشده و همه چیز در پیوند با دیگر چیزهای شبکه حیات معنی می یابد. گویه های مفتون، همه معنی پذیر و خیال انگیز هستند: «باری/ یکی از این بازی ها به من الهام داد و چنین آموخت/ که حرف آخر رود/ حرف اول دریاست/ و نیز/ حرف اول تبر/ حرف آخر درخت است/ .../ حرف آخر پاییز/ حرف اول زمستان است.» شاعر با این گونه شگردهای زبانی، رفت و آمد فصل ها را در دایره ای که قسمت آدمی و اشیا است، بهانه قرار داده و به زیبایی از «لفظ» به ساحت «معنا» رسیده است: «و اینک در شکفتن ارغوان می گویم/ که آری/ زمان فرساینده یا شکننده است/ اما/ روی پیکر چیزها/ و نه گوهر آنها.»

این گونه است که بار معنایی شعرهای مفتون را بسیار زیاد و مضمون آنها را از ژرفایی فلسفی خاصی برخوردار می بینیم. شاعر خیلی راحت و بدون پیچیدگی که از خصیصه فن و آرایه آفرینی است، موضوعی را در شعرش، مطرح می کند و سپس در پایان، تمثیل وار، نتیجه گیری می کند: «باد/ می آید و خاک را می برد/ آب/ می آید و آتش را می برد/ سفر می آید و عشق را می برد/ پیری/ می آید و سفر را می برد/ اما/ سال ها یا سده ها بعد/ شعر/ برمی گردد و مرگ را می برد.»

خیال انگیزی شعر مفتون را باید در این گونه گویه های او، احساس کرد، گرچه بیشتر شعرهای مفتون امینی سپید است، اما، این شعر او، آهنگ و موسیقی نیمایی دل انگیزی دارد: «گاه با هلهله/ از دره یک کوه بلند/ می شتابد بر کف/ گاه با زمزمه از باغ و چمن می گذرد/ گاه، خاموش و گران می خزد از بستر یک دشت فراخ/ روز و شب در همه سال و همه حال/ راست می پوید و می کوبد تا دریا/ سر راهش اما/ تشنگی ها را می پرسد/ خستگی ها را می گیرد/ شستنی ها را می شوید/ می برد قایق را بی کمک از آتش و باد/ شعر ما کاش که آموخته بود/ دو سه رفتار از رود.»

عبدالحسین موحد / شاعر و پژوهشگر ادبیات


فلاسفه جهان



چه کسی «سفر بمباران» علی محمد مودب را ترجمه خواهد کرد؟
گریه در حال توسعه

«سفر بمباران» عنوان تازه‌ترین دفتر شعر علی محمد مودب شاعر انقلابی است که در نمایشگاه کتاب امسال از سوی انتشارات موسسه شهرستان ادب منتشر و عرضه شد.
 

مودب در این کتاب که قالب اشعارش سپید است، به دغدغه های انسانی که امروز در جوامع مدرن رو به فراموشی است اشاره کرده است. «سفر بمباران» در 89 صفحه عرضه شده است.

یک

به دوستی گفتم از شاعران بزرگ غیرایرانی هیچ خوانده‎ای؟ از شاعران بزرگ عرب و بعضا غیرعرب، فلانی و بهمانی و آن آقا و آن خانم و آن یکی...؟ گفت: بله. گفتم: حالا فرض کن این کتاب، ترجمه آخرین دفتر شعر یکی از آن شاعران است. فرض کن قبل از نمایشگاه کتاب امسال، مترجمش در گفت وگویی با یکی از روزنامه‎های اصلاح‎طلب خبر منتشر شدنش توسط یکی از نشرهای روشنفکری را داده است. گفتم چنین فرض کن و سپس شعرها را بخوان. آن گاه خواهی گفت این شاعر بزرگ غیرایرانی در این مجموعه‎اش به کمال رسیده است. چه در خیال، چه اندیشه و چه ساختار. خواهی گفت: این شاعر چه حرف‎های زیبایی دارد و چه زیبا حرف می‎زند. به آن دوست گفتم: اصلا فرض کن پس از سال‎ها مجموعه سیاسی‎ای از نزار قبانی پیدا شده ... یا نه، منظومه عاشقانه‎ای از محمود درویش!

اگر دوستم شعر ایرانی را خوب می‎شناخت، یا اگر شعرهای خوب ایرانی را می‎شناخت، مجبور نبودم این گونه با او سخن بگویم.

«صدای ما را بریده‎اند

صدای ما را در DVDها

در ورزشگاه‎های صد هزار نفری

در اتاق‎های CHAT، حبس کرده‎اند»

دو

شعر ایرانی هنوز که هنوز است، سر است. هنوز که هنوز است یگانه است. ولی نه همه شعرهای ایرانی. چنان که افتد و دانی، در ایران همه شعر می‎گویند. چه شاعر باشند، چه نه. جالب‎تر: همه شعر منتشر می‎کنند، چه شاعر باشند، چه نه. خیلی جالب‎تر: همه ـ به مدد تبلیغات و خودنمایی‎های رسانه‎ای ـ مورد توجه و اقبال قرار می‎گیرند، چه شاعر باشند، چه نه. لذا برای اهل تحقیق، مخاطبان حرفه‎ای ادبیات و دوستداران شعر ناب، یافتن و خواندن شعر خوب، دشوار و غنیمت است. آن‎هم شعری که جان داشته باشد، جهان داشته باشد، شعر امروز باشد، شعر زندگی باشد، شعر من مواجه با جهان مدرن امروز و ویژگی‎های خاصش باشد، نه شعری خنثی و طبق معمول و بی هویت... . صادق باشیم، ما الآن درمورد محتوا و معنای شعر وضع خوبی نداریم.

در مورد ساختار و زیبایی‎شناسی هم مخصوصا پس از پیدایش پدیده «شعر سپید» داریم دوباره به وضع خطرناک دوران پایانی سبک هندی باز می‎گردیم با همان «انبوه بی‎شمار شاعران»ش. همان وضع «همه شاعرند و هیچ کس شاعر نیست». همان وضع تزاحم و ترافیک ادعاها و مانیفست‎ها و در نتیجه گم شدن و به چشم نیامدن چشمه‎های زلال و حرکت‎های اصیل.

وضعی که بهترین شاعرش لب به اعتراض باز می‎کند که:

«چو پشت آینه، ستار تا به کی باشم؟

به کشوری که هنر غیر خودنمایی نیست

در اصفهان که به درد سخن رسد صائب؟

کنون که نبض‎شناس سخن‎شفایی نیست»

سه

یکی از دفاعیات روشنفکران از ترویج شعر سپید، مساله قابل ترجمه بودن و جهانی شدن آن است. اما وقت آن است که صادقانه از خود بپرسیم با آن همه تولید انبوه و پس از این همه سال، آیا شعر سپید توانسته تجربه‎ای جهانی داشته باشد؟ شعرهایی که در خود ایران هم توفیق چندانی نیافتند چگونه می‎خواستند نمایندگان ما در جهان باشند؟ حقیقت این است: هنوز که هنوز است جهان، ما را با حافظ و مولانا می‎شناسد، با خیام و نظامی و سعدی و عطار. آخرین شعرهایی هم که شاعران بزرگ جهان از ما خوانده‎ و پسندیده‎اند، تجربه‎های نیمایی شاعرانی چون فروغ فرخزاد بوده است. مساله این است که اولا شعر سپید، پرونده خیلی درخشانی نداشته است، ثانیا به خاطر همگانی شدن شعر در این عصر و این حوزه، حق صداهای متمایز و درخشانش، از کیومرث منشی‎زاده تا علی‎محمد مودب ادا نشده است. این اتاق آن قدر شلوغ است که نمی‎توانی شاعران خوب کشورت را در آن پیدا کنی و بخوبی بشناسی، چه رسد به این که بخواهی بخوبی بشناسانی.

چهار

بگذارید چند سطر از کتاب تازه علی‎محمد مؤدب بخوانم:

«آن گاه زمین لرزید

و شغال فیل‎پیکر، نعش‎ها را بو کشید

کشته‎ها را شمرد

هر جنازه‎ای یک رأی به حساب آمد

دموکراسی بدینسان بدون شلیک گلوله

یا انفجار بمب‎های تبلیغاتی، رأی آورد! ...»

پنج

امسال شکر خدا در همین نمایشگاهی که پشت سر گذاشتیم، کتاب نشرهای مربوط به شعر، همه دست پر آمده بودند. «شکر خدا» را به تعریض عرض می‎کنم! بجز نشرهای جدی، یک سری نشرهای تجاری و بازاری هم داریم که از فرط تولید، به تنهایی می‎توانند حوایج ادبی یک قاره را برعهده بگیرند! یعنی ناشرانی که فله‎ای و کیلوکیلو کتاب شعر منتشر می‎کنند و گاه حتی در آنها حق‎التالیف هم معکوس پرداخت می‎شود! حالا کتاب‎های آن «نشرهای جدی دست پُرآمده» را بگذارید روی تولید انبوه «ناشران تجاری شعر»، نتیجه می‎گیریم ما امسال خیلی خیلی کتاب شعر داریم! و این فقط برآیند امسال نمایشگاه است. کاری به سال‎های قبل نداریم. کاری به مکتوبات اینترنتی نداریم. کاری به انبوه شعرهای زرد روزنامه‎ای نداریم. فقط همین امسال آن قدر کتاب شعر داریم که نمی‎دانیم باید با آنها چه کار کنیم. که در بسیاری موارد می‎گرییم به حال مخاطبانشان.

در این حالت است که من «سفر بمباران» را عزیز می‎دارم و می‎گویم باید عزیزش بداریم. هرچند شعر سپید است و هرچند من مخالف حذف موسیقی از شعر باشم. با این همه شعر موزون و غیر موزون ضعیف امسال، به احترام زیبایی مجبورم چون خواجه نصیر «کلام مخیل» را بر «کلام موزن و مقفّی» ترجیح بدهم. ولو فقط امسال!

«سفر بمباران» به نظر من یکی از واضح‎ترین مصادیق «شعر مدرن» است و راوی انسان امروز. شعر صریح، زیبا و خلاق امروز. شعری که خیال دارد و خیال مدرن. شعری که حرف دارد و حرف امروز. شعری که خیلی‎ها در جستجویش، خسته از کلیشه‎های کهنه و خواب‎آور شعر کلاسیک و اداهای بی نمک و بی طراوت مدعیان روشنفکر شعر نو؛ به شعر ترجمه پناه برده بودند. این مخاطبان مظلوم فارسی‎زبان می‎دیدند فلان شاعر غیرایرانی چقدر راحت و صریح شعر اجتماعی می‎گوید و این صراحت و راحتی هم موجب نمی‎شود تا شعرش از زیبایی دور شود. افراط و تفریط در این زمینه در شعر بعضی از فارسی‎زبانان امروز بیداد می‎کند. شعرها یا اندیشه اجتماعی دارند و بعد هنریشان ضعیف است، یا تا حدی نظم و ظرافت دارند، اما هیچ حرفی از «امروز» برای گفتن ندارند. یا بیانیه‎های سیاسی شعاری و آشکار، یا کاردستی‎های تزئینی و بی‎بخار. در این حالت است که من سفر بمباران را دوست می‎دارم. چه این که این کتاب هم نمونه موفق شعر اجتماعی و سیاسی امروز است، هم سرشار از خلاقیت‎های ساختاری و زبانی و تصویری است. بعضی در بند «چه گفتن»اند و بعضی در بند «چگونه گفتن»، اما شاعر حقیقی گردنبندی با دو نگین به گردن شعر می‎آویزد.

شش

گرامی می‎دارم «سفر بمباران» را، بویژه با شعرهایی چون «آدم‎های مقطعه»، «گریه در حال توسعه»، «توبه»، شعر مربوط به «هائیتی»، شعر «در هندوستان جهان»، «اعترافات تکان‎دهنده» و....

به احترام «خیال»، «تصویر»، «طنز»، «عاطفه»، «اندیشه» و مهم تر از همه «حقیقت» و «صداقت».

«در رؤیای چیزی هستم

در رؤیای کسی که در شبکه‎ای خانم اشتون است

و در شبکه‎ای خلیفه‎ چندش داعش

در شبکه‎ای لیونل مسی است که بر دیوار حایل یادگاری می‎نویسد

و در شبکه ای باز خانم اشتون است

در اعتراضات مدنی مسلحانه در اوکراین!

کاش می‎شد لااقل با خود آنجلینا جولی مذاکره کرد!»

هفت

بجز این که همواره معتقد بوده‎ام جریان اصیل شعر فارسی و شعر ایرانی از شعر دیگر زبان‎ها و ملل غنی ‎تر و پیشرفته‎تر است، امروز معتقدم مجموعه‎ای مثل سفر بمباران نه‎تنها برای مخاطب فارسی‎زبان، بلکه برای مخاطب جهانی حرف‎های زیادی دارد. هم در ساختار هنری‎اش هم در سخنان و اندیشه‎هایش. حال آن که این شعرها با هدف مخاطب جهانی نوشته نشده‎اند و صادقانه روی سخن با مخاطب ایرانی دارند. «سفر بمباران» بشدت ایرانی است و چون ایرانی است می‎تواند جهانی باشد. بسیاری برای این که به زبان جهانی و شعر قابل ترجمه و مورد پسند عمومی برسند، مزورانه و تاجرانه سعی می‎کنند تا حرف‎های صلح کل، بی مرز و عام المنفعه‎ای که نباید به هیچ کس و هیچ‎جا بربخورد، بزنند. حرف‎هایی که بی هیچ پیشفرض و دانش و تاملی، قابل پذیرش باشد. حرف‎هایی که به هیچ جغرافیا و زمان و مکانی اختصاص نداشته باشد. حرف‎های بی طرف و بی حرف و سخنان خنثی و اخته. حال آن که رسیدن به زبان جهانی شعر، سخن گفتن از کلیات و بدیهیات نیست، زبان جهانی «صداقت» است. حال آن که بُرد با محمود درویش‎ها و پابلو نروداها و خوزه مارتی‎هاست که صادقانه راوی سرزمین و روزگار خود بودند، اما سرانجام جهانی و جاودانی شدند. چه این که اگرچه اموری چون «تاریخ» و «جغرافیا» و «زبان» مرز دارند، اموری چون «صداقت» و «شعر ناب» مرز ندارند.

هشت

بگذارید باز برایتان از «سفر بمباران» بخوانم:

«امروز ما در حال توسعه هستیم

قلب های کلنگی ما را

بیل های مکانیکی شخم زده اند

و میان آشپزخانه های Open و توالت های فرنگی

سرگردان شده ایم

امروز برای مقابله با ناوهای تمدن بر

به انواع گفتمان های وارداتی

و ترجمه های مختلف، از لویاتان Hobbes

تا پایان تاریخ Fokuyama

تا بُن دندان مسلح شده ایم

و می توانیم ساعت ها در قطارهای چینی مترو

درباره انتظار بشر از دین فَک بزنیم

امروز ما در حال توسعه هستیم

مردان Offline

دخترانMP3 و MP4

و کودکان پیامگیر

شبکه های متنوع قرآن و معارف

و مسابقه های همیشگی پیام کوتاه

C

D

DVD

LCD

LSD

LG

تا کره جنوبی هست

نیازی به نیم کره های مغزمان نداریم

و می توانیم با خیال راحت

پربیننده ترین های Google را جستجو کنیم

...

سرفه کن، برادر شیمیایی ام!

سرفه کن، طبقه دهم بیمارستان ساسان!

سرفه کن

چراکه صدای تو

تنها رسانه ماست!

حسن صنوبری / منتقد



حکیم ارد بزرگ از فلاسفه جهان ,  استاد حکیم ارد بزرگ فلاسفه جهان ,  حکیم بزرگ فلاسفه جهان , استاد ارد بزرگ از فلاسفه جهان ,  ارد حکیم از فلاسفه جهان ,  اردبزرگ از فلاسفه جهان ,  حکیم اردبزرگ از فلاسفه جهان ,  مجتبی شرکاء از فلاسفه جهان , حکیم استاد ارد بزرگ فلاسفه جهان , تفکر حکیم ارد بزرگ از فلاسفه جهان , درباره فلاسفه جهان , اسامی فلاسفه جهان , فهرست فلاسفه جهان , عکس فلاسفه جهان , تصویر فلاسفه جهان , اورود بزرگ از فلاسفه جهان ,  فلاسفه جهان چه کسانی هستند ,  فلاسفه جهان چگونه زندگی می کنند ,  فلاسفه جهان کجا هستند , بزرگترین فلاسفه جهان حکیم ارد بزرگ است , بالاترین فلاسفه جهان حکیم ارد بزرگ است , استاد حکمت و اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه جهان ,  فلاسفه جهان به چه فکر می کنند ؟,  عکسهای فلاسفه جهان , تصویرهای فلاسفه جهان , تصاویر فلاسفه جهان ,  فلاسفه بزرگ جهان ,  فلاسفه و متفکران جهان , استاد ارد بزرگ فلاسفه جهان , استاد اندیشه حکیم ارد بزرگ از فلاسفه جهان

 به عشق کتاب خواندن، نگهبان شدم

شاید تا کنون با چنین نگهبان ساختمانی روبرو نشده اید، اما در این متن می توانید روایت نگهبانی را بخوانید که برای مطالعه بیشتر نگهبان شده و حالا صاحب یک کتابخانه عمومی خانگی است.
 

ساعت پنج بعد از ظهر است و از صبح تا حالا یکی دو جلسۀ خسته کننده داشته ام. حالا هم آمده ام دفتر که به جلسۀ سوم برسم. هنگام ورود به ساختمان به عادت مالوف روزانه سلامی به سمت نگهبان ساختمان که هر روز سرش پایین است و نمی دانم مشغول چه کاری است پرتاب می کنم. او هم مثل همیشه بلند پاسخ می دهد.

نگهبان های مراکز دولتی و غیردولتی همیشه برایم مایۀ افسوس بوده اند و هستند. احساس می کنم وقتشان را می گذرانند بی آن که حرفه ای بیاموزند و کار مثبتی انجام دهند.

این را بگذارید کنار بحث و جدل های که همیشه از زمان دانشگاه و بعد از آن اینجاوآنجا با آن ها داشته ام. در مجموع حس خوبی نسبت به این جماعت زحمت کش ندارم.

نگهبان ساختمان بعد از جواب سلام من، جملۀ کوتاهی می گوید که متوجه نمی شوم. یک لحظه توقف می کنم و از او می خواهم جمله اش را تکرار کند. می گوید من به تنهایی کلی سرانۀ مطالعۀ کشور را بالا برده ام. موضوع برایم جالب می شود.

با این حرفش چشمم می رود به سمت کتابی که جلوی رویش باز است. بی مقدمه می گوید مصاحبۀ شما را در تلویزیون دیدم. طرحتان موفق بود؟ همین طور که با کنجکاوی قدمی جلوتر می روم و جوابی سرسری به او می دهم، می پرسم چه کتابی می خوانی. می گوید کتابی است در مورد تربیت فرزند و همین جور که توضیح می دهد کتاب را می بندد تا جلدش را ببینم. کتاب «فرزندم این چنین باید بود» استاد اصغر طاهرزاده است.

کنجکاوی و تعجبم بیشتر می شود. می پرسم کتاب های آقای طاهرزاده را می خوانی؟! خوشحال پاسخ می دهد که بله، کتاب های خیلی خوبی است. بعد روی پا می ایستد و شروع می کند به توضیح دادن. حالا من سراپا گوش، خیره شده ام به علی اصغر. اسمش را بعدا می فهمم. می گوید من کتابخانه ای در خانه دارم و کتاب هایش را به دیگران کرایه می دهم. با تعجب می پرسم کرایه می دهی؟! کسی می گیرد کتاب ها را؟ می گوید بله استقبال خوبی هم می شود. اقوام و مغازه داران محل و دیگران مشتری هایم هستند. توضیح می دهد که هدفش از این کار اقتصادی نیست، بلکه به دلیل استهلاک کتاب ها بعد از چند بار خوانده شدن و برای جایگزینی آن ها مجبور است کمی پول بگیرد.

می گوید به شخصی کتاب رجبعلی خیاط را دادم و متحول شد و گفت تو باعث شدی من عرق خوری را کنار بگذارم! می گوید به او گفتم من کاری نکردم، من فقط به تو یک کتاب دادم! بین هر چند جمله اش با اشتیاق می گوید خیلی کار می شود کرد. این جمله را چندین بار تکرار می کند. تعجب و کنجکاوی ام کم کم دارد به شیفتگی تبدیل می شود. از من خیلی بعید است شیفتۀ نگهبان یک ساختمان دولتی شوم!

می گوید من این شغل را انتخاب کردم که فرصت کافی برای کتاب خواندن داشته باشم. اگر کارمند می شدم نمی توانستم کتاب بخوانم و اگر هم فرصتی داشتم از لحاظ شرعی درست نبود ولی الان چند ساعت در روز فرصت دارم برای مطالعه. ادامه می دهد که سوپرمارکت محلمان با خانمش سر دیدن ماهواره بحث دارد و به من می گوید علی آقا چه کار کنم که خانمم ماهواره نبیند. به او چند کتاب داده ام و خانمش هم کم کم دارد کتابخوان می شود.

می پرسم در مورد کتاب های که می خوانی می توانی چیزی هم بنویسی؟ توضیح می دهد که خودم گاهی مطالبی این طرف و آن طرف می نویسم. می پرد داخل اتاقک نگهبانی و چند لحظه بعد با یک نشریۀ خیمه به دست بیرون می آید. نشریه را ورق می زند تا برسد به مطلب خودش. همین جور که ورق می زند توضیح می دهد که من به سبک خودم می نویسم که متاثر از شهید آوینی است!

باز هم با تعجب می پرسم کتاب های آوینی را خوانده ای؟! با اطمینان و صلابت پاسخ می دهد بله. غرور لعنتی ام اجازه نمی دهد خیلی شیفتگی خودم را در مقابل حرف هایش نشان دهم. فقط گاه گاهی سری تکان می دهم و آفرینی حواله اش می کنم.

حالا حس حسرتی آمیخته با غبطه نسبت به علی پیدا کرده ام. به کار و زندگی سادۀ علی و بی ادعایی اش غبطه می خورم. حالا می فهمم جوان آرامی که هر روز در حالی که سرش پایین است و نشسته پشت میز تریبون طورِ مقابل اتاقک نگهبانی و من از کنارش رد می شوم، مرد خودساخته ای است که تمام تلاشش را می کند تا با کارهای به ظاهر کوچک بر روی اطرافیانش اثرگذار باشد، بی هیچ ادعا و بودجه ای!

همین طور که می روم بالا می پرسم من زنده ام را خوانده ای؟ جوابش منفی است، ولی شروع می کند در مورد کتاب و ویژگی هایش از من پرسیدن. داخل دفتر که می آیم از فرشاد می خواهم یک جلد من زنده ام به او بدهد.

ساعت تقریبا هشت بعد از ظهر است که جلسه ام تمام شده و من خسته و کوفته و با ذهنی درگیر دارم ساختمان را ترک می کنم. به اتاقک نگهبانی که می رسم کمی این پاوآن پا می کنم که علی خودش را پرتاب می کند بیرون.

کلی تشکر می کند بابت کتاب. می گویم وقتی خواندی نظرت را به من بگو. با اشتیاق جواب مثبت می دهد. بعد کمی مکث می کند و می گوید البته به این زودی بعید است. ماه رمضان را گذاشته ام برای قرآن و دعا. ان شاءالله بعد از ماه مبارک.

می روم به سمت خانه، در حالی که سخت به علی غبطه می خورم.(مهر)


فلاسفه ایران


 لذت خوردن یک پرتقال شیرین

هر چند این کتاب فلسفه نیست، اما داستانش مانند دیگر نوشته‌های یوستین گاردر لبریز از مفاهیم فلسفی است که به زبان ساده و در قالب یک روایت داستانی خطی و عاری از پیچیدگی بیان شده است. دختر پرتقالی در قالب یک داستان پرکشش، معماگونه و زیبا ما را با مفاهیم مهم از جمله مرگ، زندگی، آغاز و انجام بشر و ... آشنا می‌کند و در عین حال به واکاوی مسائل فلسفی زندگی نیز می‌پردازد.
 

همان طور که از نام کتاب پیداست، طبعا باید با دختر پرتقالی طرف باشیم، دختری که نویسنده اتفاقی مربوط به او یا زندگی اش را برای روایت انتخاب کرده باشد. اما وقتی شروع به خواندن کتاب می کنیم هیچ خبری از دختر پرتقالی نیست، بلکه با پسری روبه رو هستیم که نقش راوی داستان را داشته و شروع می کند به تعریف کردن قصه زندگی اش. پسری که با مادر، ناپدری و خواهر 18 ماهه اش زندگی می کند و در خانه شان ردی برای یافتن دختر پرتقالی وجود ندارد. نویسنده هر چند مخاطب را به دنبال خود می کشاند تا ببیند دختر پرتقالی چه کسی است و کجاست، اما خیلی هم او را معطل نمی گذارد و بعد از چند صفحه توضیح، ما را به مسیر یافتن دختر پرتقالی مرموز می کشاند.

جورج رد پسر 15 ساله راوی کتاب، پدرش را از دست داده است. او فقط سه سال و نیم داشته که پدرش براثریک بیماری حاد می میرد و او حالا فقط عکس ها و فیلم هایی از آن روزها دارد که پدر را نشانش می دهد؛ پدری که چهره اش در عکس ها مدام لاغرتر و بیمارتر می شود و بالاخره می میرد. درست در 15 سالگی اش دستنوشته ای در کالسکه دوران بچگی اش پیدا می شود. دستنوشته ای که نامه بلند پدر برای پسرش است. نامه ای که پدر هم در آن پس از بیان توضیحاتی، چندان ما را معطل نمی گذارد و به اولین برخوردش با دختر پرتقالی می پردازد. دختری که او را در قطار شهری می بیند، ابتدا دختر زل می زند به پدر جورج و نگاهشان در هم گره می خورد.

آشنایی با مادر

دختر پرتقالی مرموز خیلی زود برای پدر جورج تبدیل به عشقی گریزان و دیریاب می شود، دختری که هر چه بیشتر در پی اش می گردد کمتر پیدایش می کند. هر بار هم که او را می یابد و تعقیب می کند او وارد یک میوه فروشی می شود و با دقت زیادی پرتقال هایی را انتخاب کرده و می خرد تا با خود به خانه ببرد.

این اتفاق بارها رخ می دهد تا بالاخره پدر جورج دختر پرتقالی را به دست می آورد. کمی که فکر می کند می بیند دختر پرتقالی همبازی دوران کودکی اش است؛ همان کسی که روزهای زیادی در پارک با هم بازی و فکر می کرده اند، دو تا سنجاب کوچک هستند. حالا دیگر پرده از همه رازها برداشته می شود و او می بیند هیچ چیز پیچیده و معماگونه نبوده بلکه او با شیوه نگاهش به مسائل و شیطنت های دختر پرتقالی واقعیت های اطرافش را به شکلی دیگر می دیده است. انگار که آدم ها وقتی عاشق می شوند و معشوق را نمی یابند بیشتر و بیشتر درباره اش خیالپردازی کرده و به ماجرا پر و بال غیر واقعی می دهند. خلاصه که آنها با هم ازدواج می کنند و جورج متولد می شود. پدر بهترین شیوه را برای روایت آشنایی پر فراز و فرودش با مادر جورج انتخاب می کند و پسر را که حالا گه گاه به خاطر ازدواج مجدد مادر سرسختی هایی را هم با او دارد. از طرف دیگر هم به ما نشان می دهد ذهن ما در برخی موقعیت های زندگی چگونه مسائل ساده را پیچیده می کند و از واقعیت های ساده و واضح اطرافمان ماجرایی پیچیده می سازد.

پدر علاوه بر تعریف این داستان برای پسرش در جاهای مختلف از ستارگان و تلسکوپ هابل هم حرف می زند. از خاطرات فضابازی هایشان در تراس خانه در روزهای کودکی جورج حرف می زند و در ورای همه این موارد می خواهد یک پیام را به پسرش منتقل کند:

فکرش را بکن، میلیاردها سال پیش زمانی که همه چیز پدید آمده تو در جایی در آستانه این افسانه بوده ای و حق انتخاب داشتی، می توانستی یک بار برای زندگی در این سیاره به دنیا بیایی اما... . نمی دانستی چه وقت به دنیا می آیی و چه مدتی می توانی در آن بمانی؛ البته فقط درباره کمی و کوتاهی این سال ها آگاهی یافته بودی و فقط همین را می دانستی که اگر ورود به این دنیا را انتخاب کنی زمانی متولد می شوی که موقع آن رسیده باشد و پس از گذشت زمان ناچاری زمان و هر آنچه را که در آن است دوباره ترک کنی.

او بالاخره موفق می شود پسرش را به این نتیجه برساند: لحظه کوتاه زندگی ام در این دنیا در مقایسه با زمان بسیار طولانی گذشته و آینده، بسیار ناچیز است... از پدرم اندوه عمیقی را به ارث برده ام، اندوهی ناشی از این واقعیت که روزی دنیا را ترک می کنم. آموختم که به شبی مثل امشب فکر کنم که دیگر زنده نخواهم بود.

و همچنین با خود می گوید: اگر جواب منفی به زندگی می دادم، یعنی این که هیچ گاه به آسمان نگاه نمی کردم. خورشید! هیچ گاه پایم را در جزیره داغ تونزبرگ (محل زندگی اش در نروژ) نمی گذاشتم و هرگز تجربه شیرجه در آب سرد را نداشتم... برای یک لحظه مفهوم نیستی را درک کردم... معده ام درهم می پیچد و بسیار خشمگینم. وقتی به این می اندیشم که روزی باید بروم و از اینجا دور بمانم، آن هم برای همیشه، بی نهایت خشمگین می شوم. حس می کنم یک شوخی ناجور در میان است. زیرا اول، کسی می آید و می گوید: بفرما ! دنیا مال توست و بعد می آیند که آن را از تو بگیرند... با این همه، من در مرز میان بودن و نبودن، زندگی را انتخاب می کنم و گوشه کوچکی از خیر و نیکی را برمی گزینم که سزاوار آن هستم.

او در پایان این جدال ها تصمیم می گیرد بپذیرد خدایی بالای سر همه ماست و ما در این فرصت کوتاهی که برای زیستن داریم باید خیر را پیش بگیریم و تسلیم شرها و شرارت هایی که روی زمین وجود دارد، نشویم.

زندگی در کتاب دختر پرتقالی شیرین است. همه چیز مثل انتخاب و خوردن یک پرتقال تازه شیرین است و نویسنده قصد دارد بیش از هر چیز به ما بفهماند زندگی فرصت کوتاهی است اندازه نگاه کردن به درختان پرتقال، درست به اندازه این که پرتقال تازه ای را انتخاب کرده و با لذت نوش جان کنیم.

دختر پرتقالی نوشته یوستین گاردر با ترجمه مهوش خرمی پور از سوی کتابسرای تندیس روانه بازار کتاب شده است.

درباره نویسنده

یوستین گاردر نویسنده مشهور نروژی و معلم فلسفه است. او رمان نویس و خالق داستان های کوتاه است که بیشتر دارای اطلاعات فلسفی بوده و در رشته های الهیات و ادبیات در دانشگاه اسلو تحصیل کرده است. هر چند سابقه تدریس در دبیرستان ها را هم به مدت طولانی درکارنامه خود دارد، اما بیشترین زمان عمرش را صرف نوشتن کرده است و اکنون هم به عنوان نویسنده آزاد تنها در همین عرصه فعالیت دارد. عمده شهرت او به خاطر نگارش کتاب آموزش فلسفه در قالب داستان با عنوان «دنیای سوفی» است. این کتاب سال 1991 منتشر و با گذر مدت زمان کوتاهی به 50 زبان دنیا ترجمه شد.

این کتاب در ایران هم با ترجمه حسن کامشاد و از سوی نشر هرمس سال 1374 منتشر شده و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد و از روی کتاب دنیای سوفی فیلمی هم به همین نام ساخته شده است. او سال ۱۹۹۷ همراه همسرش سیری دانویگ جایزه سوفی را بنیان نهاد؛ این جایزه که نامش را از رمان دنیای سوفی گرفته، جایزه بین المللی برای پاسداشت حامیان طبیعت و توسعه، جایزه ای به مبلغ ۷۷هزار پوند است.

گاردر در مقاله ای در روزنامه نروژی آفتن پوستن در اوایل اوت 2006 میلادی سیاست های دولت اسرائیل و نیز برخی سویه های یهودیت را به پرسش کشید. این مقاله در پاسخ به جنگ اسرائیل در سال ۲۰۰۶ میلادی انتشار یافت. گاردر خواهان به رسمیت شناخته نشدن حکومت اسرائیل در شکل کنونی اش شد. هر چند این موضوع تبعاتی را هم برای او داشت اما او پای نظرش ایستاد.

قصر قورباغه ها، راز فال ورق، دنیای سوفی، راز تولد، درون یک آیینه درون یک معما، کتابخانه جادویی بیبی بوکنز، زندگی کوتاه است، سلام کسی اینجا نیست، مایا، مرد داستان فروش و شاه مات از جمله آثار گاردر است.

زینب مرتضایی فرد/ گروه فرهنگ و هنر

فلاسفه ایران

وزیر ارشاد خبر داد:
رشد 9 برابری انتشار کتاب

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: 72 هزار عنوان کتاب پارسال در کشور به چاپ رسید که این رقم در سال 92 هشت هزار عنوان بود.
 

علی جنتی روز یکشنبه در جمع اصحاب فرهنگ و هنر استان یزد با بیان اینکه بخش عمده ای از این کتاب ها چاپ اول بود، افزود: مسئولیت وزارت ارشاد را در حالی پذیرفتم که در حوزه چاپ و نشر کتاب مشکلات زیادی وجود داشت و بسیاری از نویسندگان و ناشران از کتاب فاصله گرفته بودند.

وی افزود: بخاطر خرده گیری های نابجا بسیاری از آثار نویسندگان و مولفان به چاپ نمی رسید که همین امر ناامیدی را در میان آنان ایجاد کرده بود.

وزیر ارشاد یادآور شد: ما شرایطی بوجود آوردیم که نویسندگان بتوانند نظرات و دیدگاه های خود را منتشر کنند و البته از انتشار برخی آثار که موجب تفرقه میان مذاهب می شد جلوگیری کردیم.

وی اظهار کرد: اکنون بسیاری از ناشران و تولیدکنندگان کتاب از وضعیت موجود اظهار رضایت می کنند.

جنتی گفت: زمانی که کار را در وزارت ارشاد آغاز کردیم خانه سینما بسته شده بود و بسیاری از اهالی سینما از فعالیت هنری فاصله گرفته بودند که مشابه این وضعیت در بسیاری از حوزه های هنری وجود داشت اما خانه سینما گشایش یافت و فیلم سازان به فعالیت خود بازگشتند.

وی با بیان اینکه صدور مجوز موسسات فرهنگی و هنری و بخش مطبوعات به کندی پیش می رفت، افزود: در این حوزه هم قدم های خوبی برداشته شد و مجوز ها در کمترین زمان ممکن صادر می شود.

وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی با اشاره به اینکه تلاش دولت بر این بوده که امید و انگیزه در میان اصحاب فرهنگ ایجاد کند، گفت: تمام فعالیت های ما در چارچوب قانون بوده و یک قدم از قانون فراتر نرفته ایم.

وی برون سپاری بخشی از فعالیت ها به بخش خصوصی و تمرکززدایی فعالیت های فرهنگی را از سیاست های وزارت ارشاد بیان کرد و یادآور شد: بسیاری از فعالیت ها که در تهران متمرکز بوده بتدریج به استانها واگذار می شود.

جنتی عدالت فرهنگی را از رویکردهای مهم این وزارتخانه اعلام کرد و گفت: هرجا محرومیت بیشتری است باید اعتبارات بیشتری به آن اختصاص یابد و بیشترین اعتبارات باید به سمت مناطق محروم سوق یابد.

وی افزود: پرداخت یارانه به مطبوعات براساس محتوا، نوع کاغذ، تیراژ و منطقه ای که در آن واقع شده پرداخت می شود.

وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی با بیان اینکه به سمت دولت الکترونیک در حرکت هستیم، گفت: مراجعه حضوری متقاضیان برای احذ مجوز و دیگر فعالیت ها به ادارات تابعه این وزارتخانه به حد صفر رسیده است.

وی افزود: مجموعه ای از اصحاب فرهنگ و هنر در کشور ما دچار مشکلات معیشتی هستند که برای این منظور صندوق حمایت از نویسندگان و روزنامه نگاران تاسیس شد که 50 میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی و دیگر دستگاه ها بدهی داشت ولی اکنون در حال احیای آن هستیم.

جنتی اظهار کرد: به دلیل بدهی این صندوق نتوانستیم افراد زیادی را که در نوبت عضویت این صندوق هستند بپذیریم که امیدواریم بتوانیم از هنرمندان و نویسندگان بطور جدی حمایت کنیم.

وزیر فرهنگ و ارشاد افزود: بحث اقتصاد خلاق مورد توجه رییس جمهور و اعضای هیات دولت قرار گرفته و بزودی شورای اقتصاد و فرهنگ در کشور تشکیل می شود.

وی حمایت از انجمن ها را از سیاست های این وزارتخانه دانست و گفت: آماده حمایت از طرح ها و برنامه های این انجمن ها هستیم.

جنتی افزود: دولت گذشته، چند هزار پروژه نیمه تمام به ارث گذاشته که اگر بخواهیم همه اعتبارات را صرف این پروژه ها کنیم به نتیجه نمی رسیم و اکنون ما روی پروژه هایی که بالای 80 درصد پیشرفت دارند کار می کنیم.

وزیر ارشاد از برگزاری جشنواره ملی و بین المللی در هر استان بر اساس مزیت نسبی آن استان بطور سالانه خبر داد.

موسیقی مورد توجه وزارت ارشاد است

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: تمام تلاش ما این است که موسیقی را مورد توجه قرار دهیم و چون این بخش با برخی حساسیت ها روبرو است باید به این حساسیت ها توجه داشته باشیم.

وی با اشاره به اینکه ما مجوز تولید موسیقی مذهبی را می دهیم، افزود: اشعار و آهنگ ها کنترل و سپس مجوز آن صادر می شود.

جنتی گفت: مشکل ما در پخش کنسرت نیست برخی اوقات خطاهایی رخ می دهد بر خلاف تعهداتی که دارند و سعی می کنند تماشاگران را تحریک کنند و گاهی وقت ها هم تماشاگران با ظاهری نامناسب در کنسرت ها حاضر می شوند.

وزیر ارشاد اصل موسیقی را ابزاری هنری دانست و افزود: ما نمی توانیم دور این هنر را خط بکشیم.

وی با اشاره به بیمه خبرنگاران گفت: از نظر قانون مطبوعات، نشریات موظف به بیمه خبرنگاران خود هستند و وزارت ارشاد کل هزینه بیمه آنها را پرداخت می کند.

جنتی به کمبود اعتبارات این وزارتخانه برای خرید کتاب از ناشران اشاره کرد و گفت: امکانات ما در این زمینه محدود است.

وزیر ارشاد افزود: همچنین توجه ویژه به موسسات قرآنی داریم و از آنها حمایت می کنیم و مسئله بیمه آنها هم در حال حل شدن است.

در این مراسم اصحاب فرهنگ و هنر یزد مسائل و مشکلات خود را با وزیر ارشاد در میان گذاشتند و از حسن دانش، قاری برجسته و بین المللی این استان هم تجلیل شد.(ایرنا)


فلاسفه ایران
«فانوس خیال» رادیو برای کتاب و کتابخوان
تاریخ انتشار : دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 03:00 | شماره خبر : 1980611566549740872 تعداد بازدید: 52

    پ
    پ

برای ترویج کتاب و کتابخوانی برنامه‌هایی نیاز داریم که واجد جذابیت‌های رسانه‌ای باشد تا مخاطب با دیدن و شنیدن این نوع برنامه‌ها تصویر مطلوبی از کتاب و کتابخوانی برایش ترسیم شود.

استفاده از شیوه‌های غیرمستقیم بویژه در آثار نمایشی رادیو و تلویزیون یکی از بهترین شیوه‌ها برای تبلیغ کتابخوانی است. مثلا رمان‌های ایرانی و خارجی در قالب نمایش‌های رادیویی تنظیم و پخش می‌شوند. سازندگان برخی برنامه‌های رادیویی هم از روش‌های مستقیم استفاده می‌کنند و گوینده و کارشناس برنامه با ارائه توضیحات مختصر، اما جذاب و کاربردی شنوندگان را علاقه‌مند به خرید و مطالعه کتاب می‌کنند.

در دوره‌ای که مردم بیشتر اوقات خود را با ابزارهای جدید و نرم‌افزارهای موبایلی پر می‌کنند و وقت کمی برای مطالعه اختصاص می‌دهند، صدا و سیما و بخصوص رادیو که رسانه‌ای همراه و در دسترس است، می‌تواند نقش موثری در تشویق مردم به مطالعه و کتابخوانی داشته باشد. شبکه‌های مختلف رادیو بنا به رویکرد و تعریفی که دارند، آثار مختلفی با موضوع کتاب و مطالعه را به شنوندگان ارائه می‌کنند.

آشنایی مخاطب با ادبیات

ایوب آقاخانی در حوزه‌های نویسندگی، کارگردانی، تهیه‌کنندگی و بازیگری برنامه‌های متعددی را برای رادیو تولید کرده است. او این روزها برنامه فانوس خیال را روی آنتن رادیو نمایش دارد که برنامه‌ای شبانه است و به خوانش داستان‌های معروف و موثر ادبیات جهان اختصاص دارد.

آقاخانی در مقام طراح و گوینده برنامه رادیویی فانوس خیال در این برنامه ادبیات معاصر جهان را براساس ژانر دسته‌بندی کرده و بیشتر سراغ ژانرهایی رفته که برای مردم جذابیت دارد؛ ژانرهایی مانند پلیسی و جنایی که به دلیل راز و رمزی که دارند مخاطب را با خود همراه می‌کنند.

وی درباره انتخاب داستان‌هایی که در برنامه فانوس خیال خوانده می‌شود به جام‌جم توضیح داد: به نظر من مخاطب بهتر است با همه گونه‌های حوزه ادبیات آشنا شود، به همین دلیل در برنامه فانوس خیال تلاش می‌کنیم مروری داشته باشیم بر همه گونه‌هایی که نویسندگان در رمان‌ها و داستان‌ها به آنها می‌پردازند.

در برنامه فانوس خیال در کنار ملاحظات ژانری ضرورت‌های تقویمی را هم مدنظر قرار می‌دهیم به عنوان مثال ماه رمضان و شب‌های قدر را پیش‌رو داریم. بنابراین در این ایام نمی‌توانیم براساس ژانر تعیین شده به ادبیات جهان بپردازیم. به همین دلیل در مناسبت‌های مذهبی، آثار ادبی ایران را مرور می‌کنیم.

این طراح و سردبیر در پاسخ به این سوال که چرا در این برنامه کمتر به سراغ ادبیات ایرانی رفته و بیشتر آثار ادبی جهان بررسی می‌شود، توضیح می‌دهد: در دیگر برنامه‌های رادیویی آثار نویسندگان ایرانی معرفی و بررسی می‌شود ، اما در یک دهه اخیر کمتر برنامه رادیویی با موضوع ادبیات خارجی پخش شده است.

آقاخانی تلاش کرده با نوآوری در این برنامه گامی فراتر به نفع رادیو بردارد، به این معنا که با افزایش طول خوانش اثر، فصل مشترکی میان رمان‌خوانی و نمایش رادیویی ایجاد کرده تا ذهن مخاطبان را به تخیل‌پردازی وادارد و آنها را تشویق به تصویرسازی از آنچه‌ می‌شنوند، کند.

به گفته این سردبیر، با وجود آن‌که زمان زیادی از پخش برنامه فانوس خیال نمی‌گذرد، اما در این زمان کم مخاطب زیادی پیدا کرده و بازخوردهای مثبت بسیاری از سوی شنوندگان داشته است.

آقاخانی تاکید می‌کند رسالت برنامه فانوس خیال افزایش رشد میزان کتابخوانی در مخاطبان و آشنایی و آگاهی آنها به ادبیات جهان است.

پرکردن خلأهای آگاهی مردم

وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به تعدد نویسندگان جهان و آثار آنها چه ملاک‌هایی برای انتخاب آثار دارید، می‌گوید: اولین معیار اطلاعات و سلیقه خودم است که طراح و گوینده برنامه هستم و با ادبیات جهان آشنایی لازم را دارم. دومین معیار ضرورت‌های آشنا کردن مخاطبان با موضوعاتی است که کمتر با آن آشنا هستند؛ به این معنا که وقتی صحبت از آثار ادبی جنایی می‌کنیم به جای مرور آثار آگاتا کریستی که اولین گزینه‌ای است در این باره به ذهن مخاطب خطور می‌کند به پاتریشیا های‌اسمیت می‌پردازیم که بانوی جنایی‌نویسی‌ است که در ادبیات آمریکا و سینما خیلی تاثیرگذار بود. در واقع در این برنامه به آثار نویسندگانی می‌پردازیم که مردم کمتر آنها را می‌شناسند.

به نظر آقاخانی هدف تولید برنامه فانوس خیال پر کردن خلأهای آگاهی مردم است. او بر این باور است که طراح یک برنامه و سلیقه او نباید نادیده گرفته شود. فانوس خیال برنامه‌ای است که آقاخانی برای رادیو تولید می‌کند بنابراین باید سلیقه و نظر او هم در برنامه اعمال شود.

آقاخانی امیدوار است مخاطبان این برنامه مثل برنامه‌های دیگری که او برای رادیو تولید کرده با فانوس خیال نیز همراه شوند، چون او تلاش می‌کند کتاب‌های جذاب دنیا را به بهترین شکل شنیداری به شنوندگان ارائه بدهد تا مخاطبان را به کتابخوانی علاقمند کند.

سلیقه‌ها درباره کتاب متفاوت است

علی آقاغفار همدانی، روزنامه‌نگار، پژوهشگر و نویسنده کتاب‌هایی همچون راز باغ انار، قاب آبی و برنده در ارزیابی برنامه‌های رادیو با محوریت کتاب به جام‌جم می‌گوید: همه دست‌اندرکاران امور فرهنگی چه خصوصی، دولتی و کسانی که دغدغه فرهنگ و مطالعه دارند هر یک روشی برای ترویج کتابخوانی و افزایش مطالعه در میان مردم پیشنهاد می‌کنند. صدا و سیما هم برنامه‌هایی در این باره پخش می‌کند، اما مشکل اصلی به نظرم این است که اعتماد صددرصدی به این برنامه‌ها نزد مخاطبان به وجود نمی‌آید. از آنجا که قشرهای مختلف جامعه بیننده و شنونده برنامه‌های رسانه ملی هستند به همین دلیل هر کدام نگاه‌ متفاوت به کتاب‌های معرفی شده دارند.

به نظر این پژوهشگر، شبکه‌های رادیویی در معرفی کتاب‌ها نگاه ویژه‌ای دارند و همین دیدگاه باعث شده تا مخاطب احساس کند نگاه رسانه در این زمینه خاص است.

وی معتقد است در کنار معرفی کتاب‌های ارزشی و مذهبی که لازم و مفید است، باید کتاب‌های دیگر هم مورد توجه قرار بگیرد. علاوه بر آن بهتر است در کنار این کتاب‌ها، آثار مکتوب در زمینه شعر، داستان و... هم معرفی شود، ولی نباید همیشه این معرفی به نویسندگان و ناشران خاص اختصاص داشته باشد چون مخاطب فکر می‌کند محدوده کتاب فقط همین نویسندگان و ناشران هستند. البته منظورم این نیست که هر کتابی معرفی شود، بلکه نظرم معرفی کتاب‌هایی که حداقل ارزش یک بار خواندن را دارد.

آقاغفار همدانی می‌گوید: وقتی برنامه‌های کتاب‌محور تاثیرگذار خواهد بود که کتاب‌ها در این برنامه‌ها به شکل حرفه‌ای معرفی شود. ما در این زمینه ضعف داریم. در حالی که باید مجری و کارشناس برنامه حداقل 60 درصد کتاب را بخوانند، نه این‌که فقط شناسنامه ابتدایی کتاب را مطالعه کنند و درباره کلیات حرف بزنند. این روش باعث می‌شود مخاطب انگیزه‌ای برای گوش دادن به برنامه یا مطالعه کتاب پیدا نکند. بنابراین باید نگاه برنامه‌سازان به معرفی کتاب حرفه‌ای و همراه با نوآوری باشد. اگر از این روش استفاده کنیم در درازمدت جواب می‌دهد.

برای افزایش سرانه مطالعه در جامعه باید سعی کنیم در مردم نیاز به مطالعه ایجاد کنیم. وقتی مردم به کتاب احساس نیاز نکنند، مسلما برای خرید و مطالعه آن هم اقدامی نمی‌کنند. مطالعه کتاب مثل مطالعه کتاب‌های درسی نیست که اجباری باشد. ما برای مطالعه حق انتخاب داریم پس نباید به مخاطب رادیو فقط تعدادی کتاب‌ خاص را معرفی کنیم. اگر چنین کنیم مثل این است که در یک هفته هر روز در سه وعده غذایی به شما خوراکی را بدهند که به آن علاقه‌مند هستید، اما بعد از یک هفته حتما از آن دلزده می‌شوید.همین اتفاق هم درباره کتاب می‌تواند رخ دهد. اگر کتاب‌های مختلف به مخاطب برنامه‌‌های رادیو و تلویزیون معرفی نشود آنها بعد از مدتی از این برنامه‌ها دلزده می‌شوند و دیگر به آنها اعتماد نمی‌کنند.

هنر رسانه این است که برنامه‌هایش همانند ویترین یک کتابفروشی باشد که شامل کتاب‌های متنوع است و به مخاطب حق انتخاب می‌دهد. باید تلاش کنیم اعتماد متقابل بین رسانه و مخاطب ایجاد شود.

به نظر آقا غفارهمدانی تا زمانی که مخاطب احساس نیاز نکند به سمت مطالعه نمی‌رود. امروزه کتاب رقبایی همچون اینترنت، تلویزیون، رادیو، شبکه‌های اجتماعی و ... دارد و رسانه‌های صوتی و تصویری باید با هنرمندی این نیاز را در میان مردم ترویج کنند. رمان و شعر نسبت به کتاب‌های دیگر مخاطب بیشتر دارد، چون به نوعی زنگ تفریح و نگاه متفاوت محسوب می‌شود.

وی می‌گوید: بعد از انقلاب مقابل دانشگاه تهران پاتوق بحث و گفت‌وگو میان جوانان دانشجو و جوانان عادی بود و برخی هم تماشاگر این مباحث بودند. نتیجه این گفت‌وگوها این بود که عده‌ای متوجه می‌شدند که اطلاعات و آگاهی خیلی کمی نسبت به مسائل دارند به همین دلیل عطش دانستن در آنها ایجاد می‌شد و آنها به خرید و مطالعه کتاب ترغیب می‌شدند. اما اکنون چنین عطشی در بین مردم و جوانان ایجاد نمی‌شود.

این نویسنده در پاسخ به این پرسش که با توجه به رونق کتاب‌های صوتی از سوی برنامه‌های رادیویی بویژه در رادیو اینترنتی ایران صدا، آیا تاثیری در افزایش مطالعه مردم داشته یا خیر؟ توضیح می‌دهد: کتاب‌های صوتی برای آدم‌های تنبل خوب است که حوصله خواندن کتاب ندارند یا می‌خواهند در زمان‌های مرده و مثلا در حین رانندگی کتاب هم بشنوند! کتاب‌های صوتی ابزاری برای اغناست و اگر نیاز مطالعه احساس شود حتما شخص به سمت خرید کتاب هم خواهد رفت. به نظرم رسانه به موازات معرفی کتاب باید روی ایجاد نیاز هم متمرکز شود.

محدودیت نداشتن در معرفی کتاب

صادق رحمانیان، مدیر رادیو فرهنگ درباره این‌که چرا رسانه فقط کتاب‌های خاص را معرفی می‌کند، می‌گوید: تاکید و تکیه رادیو فرهنگ در حوزه معرفی و نقد کتاب‌ها بر این مساله استوار است که کتاب برای مخاطب ارزشمند باشد؛ یعنی بعد از معرفی، خود شنونده تشخیص بدهد که این کتاب ارزش خواندن دارد یا نه. ما هرگز در معرفی کتاب محدودیت نداریم و کتاب‌هایی را که ارزش مطالعه دارند در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... معرفی می‌کنیم .البته این طور نیست که هر کتابی که وارد حوزه نشر شود در رادیو فرهنگ معرفی می‌شود. اگر محتوای کتاب ارزشمند باشد، حتماً معرفی خواهد شد. برای انتخاب کتاب‌ها هم کار گروهی داریم که متشکل از کتاب‌شناس‌های خبره هستند و این طور نیست که فقط چند صفحه از یک کتاب را بخوانند و اعلام کنند کتاب برای معرفی مناسب است یا خیر. افراد این کارگروه‌ها در خانه کتاب و مجمع ناشران انقلاب اسلامی فعالیت دارند و کتاب‌های مناسب برای افراد عام و خاص را انتخاب کرده و ما در قالب برنامه‌های متنوع از جمله چاپ اول، روی جلد و آیینه جیبی معرفی می‌کنیم.

مدیر رادیو فرهنگ درباره این‌که سرمایه‌گذاری صدا و سیما روی کتاب‌های صوتی تا چه میزان توانسته مردم را کتابخوان کند، می‌گوید: ما از همه ابزارهایی که عموم مردم را به مطالعه علاقه‌مند می‌کند، استفاده می‌کنیم و در راستای افزایش فرهنگ مطالعه در برنامه قصه شب هر هفته از یک هنرمند شاخص و چهره می‌خواهیم تا بخش‌هایی از یک کتاب را بخوانند. البته من مخالفم که کل یک کتاب در یک برنامه خوانده شود، چون در این صورت به امر خرید کتاب هم ضرر می‌زند، بلکه باید بخش‌هایی از یک کتاب خیلی جذاب خوانده شود تا مردم برای خرید کتاب مشتاق شوند و حتماً ترغیب شوند تا آن را تهیه کنند.

فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون


فلاسفه ایران


  • هر آدمی ، به اندازه کوششی که می کند ، از داشته های گیتی بهره می برد .  حکیم ارد بزرگ
  • پشیمانی ، اولین گام برای پوزش است .  حکیم ارد بزرگ
  • کسی که گذشت و بخشش در درونش نیست ، تنها نام آدم را بر خود دارد .  حکیم ارد بزرگ
  • برآیند داشتن خرد ، بینایی و پرواز بیشتر فکر و اندیشه است . حکیم ارد بزرگ
  • رفتار آدمیان در اینترنت ، بسیار انسانی تر از فضای واقعی است ، چرا که بی هیچ چشم داشتی یکدیگر را می ستایند (لایک می کنند) و به هم مهر می ورزند . حکیم ارد بزرگ
  • آدمیان خونریز ، از همه ترسوتر هستند . حکیم ارد بزرگ
  • جوانان باید بدانند ، برای رسیدن به آرزوهای بزرگ ، لاجرم نباید همه چیز ، همین آغاز مهیا باشد ، بدون خجالت به کاری (حتی ساده و پیش پا افتاده) مشغول شوید ، کار و کوشش شما ، درهای پیروزی را ، یکی پس از دیگری ، خواهد گشود . حکیم ارد بزرگ


http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic

چرا داریوش کاردان جایگزین علیرضا خمسه شد؟


چرا داریوش کاردان جایگزین علیرضا خمسه شد؟
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 10:28 | شماره خبر : 1987638659283256927 تعداد بازدید: 586

کارگردان مسابقه در حال پخش «ثانیه‌ها» درباره تغییر مجری برنامه‌اش در لحظات پایانی نزدیک به ضبط رمضانی «ثانیه‌ها» و جایگزینی داریوش کاردان به جای علیرضا خمسه در مقام مجری توضیح داد.

وی اعلام کرد که سری جدید مسابقه «ثانیه‌ها» تا پایان ماه مبارک رمضان با اجرای داریوش کاردان همراه است و علیرضا خمسه به خاطر حضور در سریال «پایتخت 4» نتوانست در «ثانیه‌ها» حضور داشته باشد.

سهیل سلیمانی در همین زمینه توضیح بیشتری داد و گفت: تا لحظات آخر قرار بود آقای خمسه با ما همکاری داشته باشند اما به خاطر حضور وی در «پایتخت» این اتفاق نیفتاد و ما آقای کاردان را به عنوان مجری انتخاب کردیم که به نظرم ایشان هم مجری قوی و صاحب سبکی است و بهترین انتخاب برای «ثانیه‌ها» بود.

وی ادامه داد: به دلیل اینکه در سری جدید سبک و فرم مسابقه «ثانیه‌ها» را تغییر دادیم، هر شب از حضور یک چهره سینمایی و تلویزیونی در برنامه بهره خواهیم برد. امیرحسین رستمی اولین چهره‌ای بود که شب اول ماه مبارک رمضان در «ثانیه‌ها» حضور داشت. همچنین شنبه شب - 30 خرداد ماه - امین حیایی در برنامه حضور خواهد داشت و یکشنبه شب در قسمت چهارم از «ثانیه‌ها» میزبان خانم فلور نظری خواهیم بود.

کارگردان «ثانیه‌ها» بار دیگر به تغییر مجری برنامه‌اش اشاره کرد و یادآور شد: دوست داشتیم حضور آقای خمسه به عنوان مجری در «ثانیه‌ها» ادامه پیدا کند اما هم به خاطر تغییراتی که در کار داشتیم و هم حضور وی در «پایتخت» می‌طلبید که مجری برنامه را تغییر بدهیم.

او سپس از حضور داریوش کاردان در مسابقه «ثانیه‌ها» اظهار رضایت کرد و گفت: کار کردن با آقای کاردان سختی ندارد؛ چراکه ایشان سالیان سال است که در تلویزیون کار می‌کند. حضور آقای کاردان در «ثانیه‌ها» برایمان پُر از برکت بود و خیلی به ما کمک کرد.

کارگردان مسابقه رمضانی «ثانیه‌ها» در پایان اعلام کرد: ضبط «ثانیه‌ها» که از روز چهارشنبه - 27 خردادماه - شروع شده است، همچنان ادامه دارد و فکر می‌کنم تا اواسط ماه مبارک رمضان مشغول تصویربرداری باشیم؛ چراکه مسابقه را قسمت به قسمت ضبط می‌کنیم.

سری اول مسابقه «ثانیه‌ها» نوروز امسال با اجرای علیرضا خمسه از شبکه دو سیما روی آنتن رفت. سری دوم از این مسابقه این شب‌ها با اجرای داریوش کاردان همراه است. (ایسنا)





فلاسفه جهان

دلیل تعطیلی «رادیو هفت» به روایت مدیر شبکه آموزش
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 08:06 | شماره خبر : 1987213340580537955 تعداد بازدید: 457


در حالیکه عوامل برنامه «رادیو هفت» اعلام کردند میزان تغییرات درخواستی شبکه آموزش آنقدر زیاد بوده که ادامه ساخت «رادیو هفت» را غیرممکن کرده است، مدیر شبکه آموزش در همین راستا توضیحاتی ارائه داد.

«رادیو هفت» یکی از برنامه های پرمخاطب شبکه آموزش بود که توانست علاقمندان زیادی را از طیف های مختلف مردم به خود جذب کند. «رادیو هفت» با ۱۱۱۸ برنامه روی آنتن شبکه آموزش رفت و به مدت پنج سال مهمان خانه های علاقمندان بود.

قرار بود سری جدید این برنامه از ۳۱ فروردین روی آنتن برود و حتی تا یک هفته قبل از این تاریخ شبکه آموزش هر شب آنونس این برنامه را پخش می کرد اما دو روز مانده به آغاز برنامه، پخش آن به تعویق افتاد.

پس از آن قرار شد برنامه با کمی تغییرات و با رویکردی آموزش محور ۱۶ خرداد روی آنتن برود. بعد از درخواست شبکه آموزش مبنی بر لزوم آموزشی شدن برنامه عوامل «رادیو هفت» تا دهم خرداد با توجه به درخواست شبکه نمونه های جدیدی تحویل دادند. با این حال ظاهرا بررسی این نمونه ها توسط شبکه و معاونت سیما مقبول نیفتاده است.

چندی پیش نیز حسین ساری مدیر شبکه آموزش بیان کرده بود که این رویکرد آموزشی علاوه بر خواست شبکه درخواست مخاطبان «رادیو هفت» نیز هست و بعد از جلسات و رایزنی هایی که با عوامل «رادیو هفت» داشتند، قرار شد تا پایان هفته ای که گذشت پاسخ نهایی داده شود و حالا گروه برنامه سازی «رادیو هفت» طی اطلاعیه ای درباره تعاملات و جلسات مذکور عنوان کرده است که «رادیو هفت» دیگر ادامه نخواهد داشت.

در این اطلاعیه آمده است:

«خانم ها، آقایان، اعضای محترم خانواده بزرگ «رادیو هفت» در سراسر ایران و جهان، سلام و درود بر شما

ضمن آرزوی بهترین ها برای شما همراهان گرامی که در پنج سال گذشته همواره بیننده برنامه «رادیو هفت» بوده اید، به اطلاع می رساند که به دنبال تغییرات جدید در فضای شبکه آموزش و پس از تلاش های فراوان برای رسیدن به یک تعامل دوجانبه میان سازندگان برنامه و تصمیم گیرندگان، متاسفانه این تلاش ها به یک توافق موثر منجر نشد. میزان تغییرات درخواستی به صورتی بود که ساختار «رادیو هفت» از شکل همیشگی خود خارج می شد و این نه به نفع شبکه بود و نه با سلیقه مخاطب فهیم برنامه همخوانی داشت. لذا ضمن درک مصالح جدید سیما و با احترام به میلیون ها مخاطبی که هر شب به میهمانیِ آرامش و اندیشه می آمدند، اعلام می داریم که ادامه ساخت «رادیو هفت» با شرایط فعلی امکان پذیر نیست.

بدون شک بزرگترین افتخار ما جلب نظر میلیون ها بیننده ای بود که در سراسرِ ایران و جهان، رسانه ملی را برای تماشا انتخاب می کردند و امیدواریم که این رابطه همچنان و بزودی از طریقی دیگر ادامه پیدا کند.»

تعطیلی این برنامه درحالیست که «رادیو هفت» جزو برنامه های آموزشی سیما محسوب می شده است و حسین ساری مدیر شبکه آموزش قبل از سال جدید در یک نشست خبری درباره برنامه های این شبکه به «رادیو هفت» هم اشاره کرده و گفته بود «رادیو هفت» جزو برنامه هایی است که جنبه های آموزشی پنهان فراوانی دارد.

این برنامه با توجه به مسایل و دغدغه هایی که در جامعه و یا میان مردم وجود داشت موضوعات خود را تعیین می کرد و به تعامل با مخابان می پرداخت. «رادیو هفت» از هنرمندان بسیاری برای اجرای آیتم های مختلف برنامه دعوت می کرد و سال گذشته با هنرمندانی چون پرویز پرستویی، شهاب حسینی و... که در این سال ها کمتر در تلویزیون حضور می یافتند، گفتگو کرد.

«رادیو هفت» اگرچه سوژه های خود را از میان جامعه انتخاب می کرد اما در ایام ملی و مذهبی برنامه های مناسبتی نیز روی آنتن می برد. به طور مثال ماه مبارک رمضان سال گذشته درباره مناجات های ادبیات فارسی آیتم هایی تولید کرد و یا در ماه رمضان سال ۹۲ ترانه هایی که اشعار آنها مبتنی بر گفتگو و مناجات با خداوند بودند، پخش کرد.

در همین راستا حسین ساری مدیر شبکه آموزش درباره سرنوشت برنامه «رادیو هفت» عنوان کرد: برنامه «رادیو هفت» به دلیل رویکرد آموزشی و مهارتی که شبکه آموزش در پیش گرفته دیگر روی آنتن نمی رود. این برنامه حتی بیشتر از برنامه «دستان» باید نکات آموزشی و مهارتی را لحاظ کند چون جنبه های فرهنگی هنری این برنامه بسیار بیشتر از جنبه های آموزشی آن است.

وی در پایان در پاسخ به این سوال که ممکن است برنامه «رادیو هفت» از شبکه دیگری که متناسب با رویکردهای برنامه است، پخش شود یا خیر توضیح داد: این گزینه هم وجود دارد که برنامه «رادیو هفت» از شبکه دیگری که جنبه های فرهنگی و هنری بیشتری دارد، روی آنتن برود. تمام تغییراتی که در حال انجام است در جهت ایجاد تنوع در شبکه های تلویزیون صورت می گیرد چون خواست و نظر مخاطب برای ما در درجه اول اهمیت قرار دارد. (خبرگزاری مهر)


فلاسفه جهان
علامه قزوینی، پژوهشگری امین و نستوه

تحولات اجتماعی هر قوم و ملتی در دوره‌های مختلف به سبب و علت‌های متعدد و متفاوتی صورت گرفته است. دگرگونی‌هایی که در زندگانی اجتماعی ملت‌ها در فاصله جنگ‌های اول و دوم جهانی به وجود آمد، همسو و متاثر از تغییر شرایط واوضاع اقتصادی و فرهنگی جهان باعث شد تا زندگانی اجتماعی مردم ما هم تغییر کند.
 

تاریخ جامعه انسانی ما، در هر دوره، نشان داده که همواره زندگی مادی و معنوی ما در پیوند با آداب و رسوم نیاکانی مان، شیوه و بازتابی خاص داشته است.

تحولات اجتماعی کشورهای اروپایی به ویژه؛ فرانسه، آلمان و انگلستان در فاصله آن دو جنگ باعث شده بود تا ساختار فرمانروایی و فرهنگی جامعه های انسانی دیگر هم با دگرگونی هایی روبه رو شود؛ این دگرگونی ها در سرزمین ما در دوره حکومت قاجار آغاز و در دوره پهلوی اول و دوم گسترش یافت و مردم ما با هدایت و رهبری بزرگان دین و روحانیت مبارز از یک سو، کوشش دانش آموخته ها و روشنفکران و تحصیلکرده ها از سویی، پیگیر پیامدها و دستاوردهای (مثبت و منفی) آن دگرگونی ها شدند.

افزایش تاثیرات و تحمیلات نفوذ کشورهای غربی، باعث برانگیختگی، به پاخیزی، حق خواهی و مبارزه و پایداری مردم ما از یک سو و مجذوب و فریفته شدن قشر تحصیلکرده و تشنه تحولات تاریخی ما نسبت به تمدن و مدنیت کشورهای غربی از سویی، نوعی ناآرامی و نابسامانی اجتماعی را در سرزمین ما نمایان کرد. این دو سو و این دو رویکرد را ما بروشنی در تاریخ تحولات اجتماعی مان طی این 150 سال شاهد بوده ایم.

گروهی از این مجذوب شده های غرب گرا، عروسک خیمه شب بازی قدرت های غربی و استعماری شدند و برخی از آن تحصیلکرده ها به دور از باندبازی های سیاسی و داد و ستدهای استثماری، با سفر به کشورهای غربی و آشنایی با شیوه زندگانی، مدنیت، تمدن و فناوری های نوین و مطالعه و پژوهش و بررسی شیوه تفکر و تحقیق دانشمندان آنجا توانستند بر دانش عمومی و جهان شناختی خود بیفزایند و به گونه ای روشمند به پژوهش و علم اندوزی بپردازند و با دستی پر و اندیشه ای نیرومند و نظامند، به سرزمین ما برگردند و مایه تغییر و تحول علمی، هنری و غنای فکری جامعه زمانه خود شوند.

اینان کسانی بودند که در مکتب اصیل پیشینیان فرهنگ و ادب فارسی ما تربیت یافته بودند و جز دانش آموزی و پاسداری از زبان، فرهنگ و میراث ادبی و تاریخی گذشته ما هدفی نداشتند. یکی از این ادیبان و پژوهشگران پیشگام و پیشکسوت تاریخ و فرهنگ و ادب ایران، محمد قزوینی است.

مروج پژوهش نوین در ایران

محمد قزوینی که 16 خرداد، 66 سال از مرگ او می گذرد، فرزند ملاعبدالوهاب قزوینی، دانشمند، ادیب و پژوهشگر معروف ایرانی است. محمد قزوینی را مروج شیوه پژوهش غربی در ایران دانسته و یادآور شده اند؛ در تصحیح و ارزیابی متون کهن فارسی به شیوه علمی و بر پایه مقابله نسخه ها و نه با روش قیاسی عمل کرده است. محمد قزوینی در نوشته ها و مقدمه هایی که به آثار تصحیح کرده خود نوشته، نظر و نگاه انتقادی و توانایی های علمی، تاریخی و ادبی خود را نشان داده است؛ تصحیح آثاری مانند: مرزبان نامه، المعجم فی معاییر اشعار العجم، چهار مقاله نظامی عروضی، تاریخ جهانگشای جوینی و... مجموعه مقالات او در 2 جلد، این مدعا را تائید می کند.

محمد قزوینی با دستیابی به نسخه های خطی در کتابخانه های فرانسه، انگلیس و آلمان و دیگر سرزمین های غربی و تصحیح متون کهن فارسی توانست تجربه های ارزشمندی در شیوه نگارش و پژوهش ادبی و تاریخی به دست آورد. حاصل کوشش میهن دوستانه و ادب شناسانه او، یادداشت ها و مقاله های به جامانده از اوست.

این آثار ترجمه ای و تالیفی محمد قزوینی، نشاندهنده ذوق ادبی و وسعت فکری و دید و نگرش اجتماعی و پایبندی او به سنت ادبی و فرهنگی گذشته ایرانی از یک سو و بهره گیری درست قزوینی از تجربه های پژوهشی و نگارشی غربیان در تصحیح متون تاریخی و ادبی سرزمینی ماست. اهمیت و اعتبار پژوهش های ادبی این پژوهشگر دلسوز بیشتر به شیوه کار و امانتداری او در نسخه پردازی و ثبت مطالب آثار است.

نگاه پژوهشگرانه

نامه هایی که محمد قزوینی در آن زمان برای دوستان و نزدیکان خود نوشته، نوع نگاه پژوهشگرانه او را نسبت به زبان، فرهنگ، تاریخ و ادب سرزمینی ما ایران را به درستی نشان می دهد. هر چند که قزوینی، خود را پژوهشگری سنت گرا دانسته و دیگران را از به کار بردن واژه های بیگانه و اصطلاحات غربی بر حذر داشته، خود گاهی از به کار بردن آنها غافل نمانده است؛ اما با همه اینها، کار و پژوهش دلسوزانه او در زمینه های فرهنگی و تاریخی بی تاثیر نبوده و باعث شده برخی متون گذشته ما از دستبرد و نابودی محفوظ بماند.

کوشش ها و تلاش بی وقفه او در عرصه فرهنگی کشور ما در زمان حیات سراسر فرهنگی اش باعث شده بود تا دوستان او؛ محمدتقی بهار، علی اکبر دهخدا، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، محمدعلی فروغی، محمدعلی جمالزاده و دیگران با تشکیل انجمن ها و انتشار روزنامه و مجله ها و کتاب ها و ترجمه رساله ها و نوشته های نویسنده های غربی، نقش موثری در ظهور اندیشه مترقی و نوآوری علمی در عرصه پژوهش های فرهنگی و ادبی آن زمان داشته باشند.

شیوه نگارش

محمد قزوینی را در یادداشت های 10 جلدی اش که در بردارنده مطالب تاریخی، جغرافیایی و نکته های ظریف ادبی است، می توان یکی از پیشگامان نثرنویسی سنت گرای بعد از دوره مشروطه به حساب آورد. شیوه نگارش و عبارت پردازی های رسمی و بهره گیری از واژه ها و اصطلاحات عربی و صورت جمع واژه ها، مترادف ها، مطابقت صفت با واژه های جمع عربی و به کار بردن واژه های فرنگی با تلفظ اصلی، بخشی از ویژگی و مشخصه نوشته های محمد قزوینی است؛ از این رو، شیوه نگارش او را در نثر، همان شیوه نثر قاجار دانسته اند. اما زبان قزوینی در شرح احوال های او سنگین تر، فخیم تر و منسجم تر می نماید.

با این همه، وجود واژه های مهجور و دشوار غربی، آیه ها، احادیث و اصطلاحات علوم دینی که از ویژگی نثر دوره بازگشت است، نوشته های او را تا حدی اغراق آمیز کرده است، هر چند که این خصیصه می تواند بیانگر وسعت دانش و بار علمی او باشد، اما این ویژگی همواره مورد انتقاد و سرزنش و طعن برخی نویسنده های نوگرا و تجددخواه معاصر او بوده است، نوگرایانی که راه پیشرفت و تکامل فکری و هنری را در زمینه های مختلف اجتماعی و فرهنگی، گسست کامل از سنت های گذشته قومی و پایبندی و دلبستگی کامل به مدنیت و تفکر غربی می دانسته اند، اینجاست که با کمی تامل و دقت در نوشته های محمد قزوینی، نوعی نیروی ملی و میهنی و بازتاب اشراق شرقی احساس می کنیم، احساس کسی که کوشیده است در پژوهش های ادبی و تاریخی خود در برهه تاریخی حساس میهنش، هرگز «معنی» را فدای «لفظ» نکند، هر چند که گاه، بیان متکلف او، ارتباط خواننده را با نوشته هایش دشوار می نماید.

عبدالحسین موحد / پژوهشگر


فلاسفه جهان
حسین پناهی از نگاه دیگران
تاریخ انتشار : دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 11:36 | شماره خبر : 1970508047972820903 تعداد بازدید: 170

    پ
    پ

کتابی با موضوع «حسین پناهی از نگاه دیگران» با نام «خداحافظ روزهای اناری» منتشر شد.

این کتاب که با گردآوری آنا پناهی به چاپ رسیده با نوشتارهایی از افرادی همچون مسعود جعفری جوزانی، پرویز پرستویی، اکبر عبدی، علیرضا خمسه، رسول نجفیان، سیدعلی صالحی، محمدعلی بهمنی، محمود استادمحمد، محمد صالح‌علا، حسین پاکدل، گوهر خیراندیش، اصغر همت، امیر آقایی، فاطمه گودرزی، رسول یونان و... همراه است.



در شروع کتاب دست‌خطی از حسین پناهی آمده است: «سیاه سیاهم، با زرد هماهنگم کن استاد، گاه حجم یک کلاغ، کنتراست یک تابلو را حفظ می‌کند. نه نابغه‌اش می‌نویسیم و نه استاد خطابش می‌کنیم و نه به معجزه کلمات عنوانی را به او نسبت می‌دهیم...»

کتاب «خداحافظ روزهای اناری» در 100 صفحه با شمارگان 1500 نسخه و قیمت 10 هزار تومان در نشر آناپنا منتشر شده است. (ایسنا)


فلاسفه جهان
 شرورترین شخصیت های ادبیات داستانی معرفی شدند

کارشناسان و مخاطبان ادبیات داستانی فهرستی از شرورترین شخصیت‌های خردسال که تا امروز توسط نویسندگان در آثار ادبی خلق شده انتخاب و معرفی کردند.
 

در این فهرست که با همکاری کارشناسان و خوانندگان رمان و مجموعه داستان کوتاه و کتابفروشی «Abebooks» یکی از قدیمی ترین و بزرگترین فروشگاه های عرضه کتاب در انگلیس گردآوری شده از 36 شخصیت شرور تاریخ ادبیات داستانی جهان نام برده شده است.

این شخصیت ها که همگی کودک اند از جمله شخصیت های شرور و شیطانی زاییده ذهن نویسندگانی است که آثاری فراموش نشدنی در جهان ادبیات خلق کرده اند.

در میان این آثار، رمان هایی ازآگاتا کریستی، جان اشتاین بک، دوریس لسینگ، توماس هیوز، استفان کینگ، گراهام گرین و گرگوری لوییس به چشم می خورد که شخصیت های شرور آنها کودک خلق شده اند.

با این وجود به نظر می رسد که کاراکتر کودکان شرور در آثار ادبی و مدرن امروزی همچون گذشته جایگاهی ندارند.

همانطور که مرور 36 رمان انتخاب شده نشان می دهد که شخصیت کودک شرور در آثاری مورد استفاده قرار گرفته که دست کم در یک دهه گذشته منتشر شده است.

فروشگاه بزرگ «Abebooks» که یکی از مراکز بزرگ فروش کتاب های کمیاب و نسخه های امضاء شده توسط معروف ترین نویسندگان است این نظرسنجی را به صورت آنلاین برگزار کرده است.

در این نظر سنجی ابتدا تمامی آثاری که در آنها شخصیت کودک شرور وجود دارد انتخاب و در نهایت با انتخاب مردم و منتقدان فهرستی از 36 اثر برتر انتخاب و معرفی شده است.

در فهرست اولیه نظرسنجی رمان های منتشر شده در فاصله زمانی 1796 تا 2003 وجود داشتند که با نظر مردم تنها 36 مورد از آنها به عنوان رمان هایی که شرورترین شخصیت های کودک را در دل خود جای دادند انتخاب و معرفی شدند.

فهرست شخصیت های شرور آثار منتخب خوانندگان ادبی و منتقدان به ترتیب زیر است:

بچه ها در رمان میدویچ نوشته جان ویدهام

فلاشمن در رمان روز مدرسه تام براون به قلم توماس هیوز

مییسی در رمان بی گناه نوشته نت هیلتون

پاندرا ومارمادک در رمان اسوالد فیش چه کسی بود؟ نوشته ای ان ویلسون

ماری تیلفورد در رمان دوران کودکی نوشته لیان هلمن

فرانک در رمان پسری در جستجوی واقعیت به قلم پارتیشیا های اسمیت

نوبرو در رمان ملوانی ازز یونان در آب های آزاد نوشته یوکی یی می شیما

آنجلو در رمان فرشته نوشته تیلور کادویل

ژوزفین در رمان کنج خانه نوشته آگاتا کریستی

دختران سنت در رمان هورا برای سنت ترینیاس نوشته رونالد سرال

گتیی آمس از رمان شرق بهشت نوشته جان اشتاین بک

ودا در رمان میلدرد به قلم جیمز ام کان

فرانک در رمان زنبور کارخانه به قلم ایان بانک

نوزاد در رمان کودک رزماری نوشته ایرا لوین

روزالید در رمان درون جنگل به قلم تانا فرنچ

ورنون کوچولو در رمان خدای کوچک به قلم دی بی سی پیر

ریگان مک نیل در رمان جن گیر نوشته ویلیام پییتر بالتی

رودا در رمان دانه بد نوشته ویلیام مارچ

پینکه بروان در رمان برایتون راک نوشته گراهام گرین

راین ژاکوب در رمان دختر کوچولو که پایین خط زندگی میی کرد نوشته لیراد کوئینگ

کرییستین در رمان کری به قلم استفان کینگ

لیدینگ ویلیام در رمان تمام تابستان در یک روز نوشته ری برادبری

ماتیلدا در رمان راهب به قلم متییو گرگوری لوییس

دقلوها در رمان دیگران به قلم تام تریون

بن در رمان کودک پنجم نوشته دوریس لسینگ

کوین در رمان باید با کوین صحبت کنم به قلم لیونل شریور

جک در رمان ارباب مگس نوشته وییلیام گولدینگ

دامین در رمان فال نوشته دیید سلتز

رجینا در رمان دختران به قلم کورتننیی سامرز

کیج در رمان پت نوشته استفان کینگ

نیک در رمان فهرست نفرت به قلم جنیفر براون

ژاکوب در رمان قبل و بعد نوشته روزلین براون

پسرها در رمان پسر نوشته جاناتان تریگل

بچه ها در رمان اجازه دهید در آدامز بازی کنم نوشته مندال دبلیو جانسون

ماری در رمان ما همیشه در قلعه زندگی می کنیم نوشته شرلی جکسون

اندی در رمان صحبت به قلم لائوری هالس اندرسونن (مهر)


فلاسفه جهان




از عاشقی ماه عسل تا عشق جناب‌خان
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 10:11 | شماره خبر : 1987215994491304141 تعداد بازدید: 3302


در حالی که شب گذشته مردی که برای اثبات عشقش، خودش را از بالکن خانه‌اش پرت کرده بود، میهمان برنامه «ماه عسل» بود امشب هم جناب‌خان با سر و صورتی زخمی به برنامه خندوانه آمد.
او که می‌گفت شب گذشته بهنام باجناقش با شیرین‌کاری‌هایش در منزل پدرزن خود گل مجلس شده بود افزود: «دیشب ای بهنام طناب آورده بود از این سر به اون سر، روی این طناب راه می‌رفت. خلاصه آخر شب احلام گفت یا شوهر منم باید گل مجلس باشه یا همه چیز تمومه.»
برای همین رامبد جوان به او گفت برای این که آدم مفرحی باشد و توجه همسرش و خانواده او را جلب کند، لازم نیست حتما کارهای عجیب و غریبی کند و پیشنهاد داد که با خانواده همسرش بازی کند که با واکنش جناب‌خان روبرو شد: «بازی؟»
نخستین بازی پیشنهادی جوان، بازی XO بود که طبق معمول با تعجب جناب خان روبرو شد. او گفت اگر برود و به پدر احلام بگوید بیا با هم XO بازی کنیم او با چوب به دنبالش خواهد افتاد. بازی بعدی، اسم و فامیل بود که جناب‌خان به او گفت:‌ «نگاه کنا!‌ حالا یه روز من با اسم و فامیل تو کاری ندارم تو خودت سر شوخی رو باز می‌کنی.»
خلاصه بازی اسم و فامیل رامبد جوان با جناب خان شروع شد و قرار بود که هر دو با حرف «ر» گزینه‌ها را پر کنند. جناب‌خان که خودش را سریع‌ترین لبو فروش خاورمیانه می‌خواند برای اسم نام فرشته در پرانتز رامبد نوشت.
او به جای شهر هم ریودوژانیرو نوشت که می‌گفت یکی از توابع آبادان است و وقتی جوان به او گفت این شهر در برزیل است گفت کل برزیل حومه آبادان است: «از جاده آبادان یه کجراه هست که وقتی در آن ۵ کیلومتر راه بروی می‌رسی به ریودژانیرو.»
اما وقتی پای کشور رسید جناب خان به جای اسم کشوری که با «ر» شروع شود، اسم کشور برزیل را نوشته بود و وقتی جوان به او گفت برزیل که با «ر» شروع نمی‌شود گفت: «کشور فقط برزیل.»
جناب‌خان برای گزینه حیوان هم اسم رامکان را نوشته بود و هر چقدر جوان به او گفت که او اسمش راکون است زیر بار نرفت. او برای میوه «رالوئه‌ورا» به جای آلوئورا نوشته بود و دست آخر با امتیاز ۱۷۰ به ۵ به گفته خودش از رامبد جوان برد.
بازی بعدی که جوان پیشنهاد داد «نون ببر کباب بیار» بود که وقتی برای اولین بار روی دست جناب خان زد او گفت: «ینی الان من دردم گرفت؟ خو ما الان این کت رو دربیارم بیام برات؟ این بازیه؟ با احلام این بازی رو انجام بدم که همه داداشاش نمیان برام؟»
او همچنین از محمدرضا هدایتی میهمان برنامه خواست که به صورت «لایو» یکی از ترانه‌هایش را اجرا کند. جناب خان همچنین با انتقاد از قیافه و گریم هدایتی در سریال «درحاشیه» گفت که بعد از دیدن صولت تا ۱۱ شب، شب بیداری داشته و رختخواب خیس می‌شده و باید آن را روی بند می‌انداخته تا خشک شود.
او از هدایتی پرسید چرا این نقش‌ها را بازی می‌کنی و ادامه داد:‌ «تو نمیگی مردم شب بیداری می‌گیرن؟» (خبرآنلاین)



فلاسفه جهان



  • گیتی زایشگر است ، پویشی آرام در همه گونه های آن ، دیده می شود . حکیم ارد بزرگ
  • مرگ و پایانی نیست ، دگرگونی و آمیختگی با گیتی ، آینده همه زندگان است . حکیم ارد بزرگ
  •  مهربانان ، با سرشت پاک گیتی آمیخته اند . حکیم ارد بزرگ
  • گیتی را در مهربانی می بینم . حکیم ارد بزرگ
  • جهان همواره در حال دگرگونی و شکوفایی است ، نباید این پویندگی را زشت دانست ، باید همراه بود و بخشی از این شکوفایی را بر دوش داشت . حکیم ارد بزرگ
  • آب و هوا ، بر جهان بینی و پبوندهای مردمی اثرگذار است . حکیم ارد بزرگ
  •  سپاسگزاری از دیگران ، نشان فرهمندی و تواناییست .  حکیم ارد بزرگ
  •  اندیشه برتر ، در روزهای توفانی و آشوب و همچنین آسودگی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد . حکیم ارد بزرگ

http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic