رقابت سالم آثار نمایشی در ماه رمضان
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 01:30 | شماره خبر : 1988126637257036421 تعداد بازدید: 239
سالهاست مناسبتهای مذهبی و ملی مانند ماه رمضان، ماه محرم، دهه فجر و عید نوروز و تدارکی که تلویزیون برای این مناسبتها میبیند به دورههایی تبدیل شده است که در آنها،هم میتوان بازتاب جامعه و نیازهای آن را دید و هم توانایی برنامهسازان را محک زد.
ماه رمضان فرصت مناسبی است که آثار نمایشی و حتی برنامههای ترکیبی و گفتوگومحور نشان دهند چقدر میتوانند با توجه به ظرفیت مخاطب ساخته شوند. مخاطب امروزی صبر، حوصله، وقت و زمان مخاطب گذشته را ندارد.
او بنا به شرایط زندگی، دچار شتابزدگی شده است و کمکم این نکته در ذهنش نهادینه میشود که خیلی زود باید به نتیجه برسد. شاید برای همین است که اگر یک سریال تلویزیونی میخواهد مخاطب را مثلا در 30 قسمت با خود نگهدارد باید،هم از لحاظ محتوا و هم ساختار بسیار جذاب باشد وگرنه بیننده امروزی تماشای آن را از همان اوایل کار یا اواسط رها میکند. این مشکل یقه آن گروه از سریالهایی را بیشتر میگیرد که داستانش برای قالب و فرم آن کوچک باشد و سازندگان برای پر کردن این ظرف به اصطلاح مجبور باشند به آن آب ببندند.
در این شرایط اگر سوژه دندانگیر باشد و قلابش به بیننده گیر کند، مخاطب کمتحمل امروزی خود را مقید نمیکند به تماشای همه قسمتهای سریال بنشیند. او گاهی برخی از بخشهای سریال را میبیند و بقیه را یا از اطرافیان میپرسد یا به تماشای قسمت پایانی اکتفا میکند، چون فقط میخواهد ببیند آخر قصه چه میشود و مثلا فلان شخصیت چه عاقبتی پیدا میکند و این برخورد بیننده با اثر یعنی شکست سریال و به تبع آن، شکست سازندگان آن بخصوص کارگردان، نویسنده، تهیهکننده و بازیگران.
ماه رمضان را میدان رقابت فشرده سریالسازان هم میدانند؛ رقابتی که 30 روز طول میکشد و کسی برنده است که بتواند 30 روز بیننده را با خود همراه کند و مجال گریز او از سریال را ندهد.
در این رقابت کدهایی مانند گرهافکنی و تعلیق قصه، حرف اول را میزند. هر چه تعلیق بیشتر باشد، بیننده برای تماشای اثر بیتابتر میشود. تا چند سال پیش که فیلمنامهها قبل از آغاز تصویربرداری کامل میشد، برخی فیلمنامهنویسان حرفهای، بعد از کامل شدن فیلمنامه آن را به آدم خُبرهای میدادند تا او پایان هر قسمت را مشخص کند. ایجاد گره در آخر هر قسمت باعث میشد مخاطب قسمت بعد را پیگیری کند تا حداقل شاهد باز شدن گره باشد.
اما چند سالی است معمولا فیلمنامهها همزمان با تصویربرداری نوشته میشوند و این بزرگترین آسیب را به کلیت کار وارد میکند، چون فیلمنامهنویس چشمانداز وسیعی در اختیار ندارد که بر اساس آن گرههای کار را مشخص کند. او نقشه راه ندارد تا بتواند برای هر پیچ و خم خود را آماده کند؛ به همین دلیل چیزی که کمتر در سریالها دیده میشود، تعلیق و کشمکش است بنابراین بیننده هم گاهی سریال را میبیند و گاهی آن را رها میکند.
در رقابت سریالهای ماه رمضان البته دست بیننده برای انتخاب سریال هم بازتر است و او میتواند از سبدی که در اختیارش قرار گرفته است، آنچه را دلخواهتر است و او را بیشتر راضی میکند، انتخاب کند. تجربه سالها پخش سریالهای ماه رمضانی نشان داده آثاری توانسته اند بیشترین مخاطب را از آن خود کنند که فیلمنامه قویتر و جذابتری داشته و کشمکش رویدادها و اتفاقاتی که شخصیتها را با خود درگیر میکند در آنها بیشتر باشد. البته تعداد بینندگان یک سریال با میزان رضایتمندی مخاطب از اثر نمایشی، دو موضوع جداگانه است. مرکز نظرسنجی صدا و سیما تا دو سه سال قبل وقتی سریالی به پایان میرسید بخصوص در مناسبتها، دو نوع آمار ارائه میکرد؛ آماری که میزان مخاطب اثر را نشان میداد و آمار دیگری که میزان رضایتمندی بیننده را اعلام میکرد. برای برخی کارگردانان و تهیهکنندگان، آمار بیننده مهم بود و برای گروهی، میزان رضایتمندی او. البته برخی کارها هم بودند که هر دو شاخصه موفقیت را داشتند.
سریالهایی با تعلیق فراوان
سریال «خداحافظ بچه» را منوچهر هادی برای رمضان سال 91 کارگردانی کرد که از شبکه سه به نمایش درآمد. موضوع این سریال زن و شوهر جوانی (مهراوه شریفینیا و شهرام حقیقت دوست) بودند که به دلایل مختلف بچهدار نمیشدند، اما بشدت یکدیگر را دوست داشتند و از طرفی زن عاشق بچه بود تا اینکه عاقبت کار به آنجا رسید که این زن و شوهر تصمیم گرفتند برای بچهدار شدن، بچهای را بدزدند و با دزدیدن هر بچه برای آنها ماجراهایی به وجود میآمد. منتقدان سختگیر به سریال خداحافظ بچه امتیاز کمی دادند و برخی بینندگان سختگیر هم ترجیح دادند آن را تماشا نکنند. اما این سریال موفق شد مردم زیادی را بیننده خود کند و آمار مخاطب خود را بالا ببرد. داستان این سریال هر چند دَمدستی بود، اما آنقدر برای آن تعلیق و کشمکش در نظر گرفته شده بود که بیننده را سرگرم میکرد و گاهی هم او را به هیجان میآورد. درست مثل کتابهای عامه پسند که عموم مردم آنها را برای مطالعه انتخاب میکنند تا سرگرم شوند.
یکی از ظرفیت های یک اثر تلویزیونی برای درگیر کردن مخاطب این است که ابتدا او را سرگرم کند. این سرگرمکردن از راههای مختلف قابل اجرا ست که مهمترین آن فیلمنامه و اتفاقاتی است که برای اولین و دومین قسمت سریال در نظر گرفته میشود. اگر در همین دو قسمت ابتدایی سازندگان بتوانند اعتماد بیننده را جلب کنند، نیمی از راه را رفتهاند و موفقیت خود را تا حدودی تامین کردهاند.
حالا به جرات میتوان گفت دیگر دوره سریالهایی که چند قسمت اولش به معرفی شخصیتها اختصاص داده شود، به پایان رسیده و بیننده بیشتر از آنکه بخواهد شخصیتها را بشناسد تمایل دارد به اتفاقات و ماجراهایی که قرار است در طول سریال پیگیری کند، آشنا شود. شاید به همین دلیل است که حتی در سریالهای خانوادگی و حتی اجتماعی هم دنبال حادثه، کشمکش و اتفاق است. او دوست دارد از همان قسمتهای اول ببیند کدام شخصیت بیشتر درگیر ماجرا میشود تا روی او متمرکز شود و قصهاش را پیگیری کند.
سیروس مقدم یکی از کارگردانانی است که این درخواست مخاطب را شناخته است و میداند با ایجاد یک گره، اتفاق، کشمکش و... میتواند حتی سریالی ماورائی مانند «اغما» یا «روز حسرت» یا سریالی خانوادگی مانند «تا ثریا» و«پایتخت» را به اثری دیدنی و پر مخاطب تبدیل کند.
این کارگردان در قسمت اول سری سوم سریال پایتخت، مراسم عروسی ارسطو را روایت میکند که پر از اتفاقات ریز و درشت است و بیننده از همان قسمت اول مطمئن میشود قرار نیست سریالی تخت را به تماشا بنشیند که داستانش را به سبک قصههای هزار و یک شب آرام آرام تعریف میکند.
ماجراهای شخصیتهای منفی
از این روش، بهرام بهرامیان در سریال «سقوط یک فرشته» ـ که رمضان سال 90 از شبکه یک پخش شد ـ بهره برد و موفق شد، هم تعداد مخاطبان سریال خود را افزایش دهد و هم در آنها احساس رضایتمندی ایجاد کند. قسمت اول و دوم این سریال هم آنقدر اتفاق داشت که بیننده را تا 30 قسمت با خود همراه کند.
البته این سریال شخصیتی مرموز داشت که فقط صدایش شنیده میشد؛ ابلیس که اتفاقات بیشتری را در قصه به وجود میآورد. این شخصیت که دیده هم نمیشد، بیننده را با خود همراه میکرد و این انتظار را در او به وجود میآورد که در یکی از قسمتهای سریال، چهره خود را نشان خواهد داد.
البته شیطان شخصیت منفی اما جذابی است که در سریالهای مختلف آنقدر شَر و اتفاق پر پیچ و خم بهوجود میآورد که بیننده را تا حدودی مجبور میکند پیگیر سریالی باشد که قسمتهای آغازین آن را دیده و با این شخصیت آشنا شده است. سریالهایی مانند او یک فرشته بود و اغما ـ که بر اساس ماجراهایی پیش میرفتند که شیطان برای سریال رقم میزد ـ از جمله آثار پربیننده هستند.
فیلمنامهنویسان بر این عقیده اند که شخصیتهای منفی به دلیل ذات پلیدشان، باعث اتفاقات تلخ زیادی میشوند و از طریق آنها میتوان تا دره هم رفت. اما همین فیلمنامه نویسان و کارگردانان میدانند شخصیتهای مثبت اما فعال میتوانند مانند ترمزی که درست و بموقع کار میکند، جلوی پیشرویی شخصیت منفی را بگیرند حتی اگر در بخشهایی از داستان با او همراه شده باشند.
در سریالهای او یک فرشته بود، اغما و سقوط یک فرشته ـ که در ردیف آثار معناگرا و ماورائی تلویزیون جای میگیرند ـ شیطان به عنوان خبیثترین شخصیت موجود قهرمانان، قصه را تا ته دره میبرد؛ اما در بین راه شخصیتهای مثبت سرعتگیرهایی برای او ایجاد میکردند که از شتاب حرکت منفی او میکاست و در چند قسمت پایانی هم با تحول قهرمان قصه، ترمز اصلی به کار میافتاد و با مشخص شدن سِره از ناسِره، هم قهرمان داستان عاقبت بخیر میشد و هم بیننده بعد از دیدن ماجراهای زیاد و تعلیقهای گاهی نفسگیر، پیام سریال را دریافت میکرد. این را میتوان یک داد و ستد موفقیت آمیز اثر نمایشی و بیننده قلمداد کرد. هم سریال موفق شده و هم بیننده از تماشای کار راضی است.
نویسندگان زیادی هستند که با طراحی شخصیتهای منفی فعال، موتور داستان خود را گرم میکنند. اما آنها آنقدر هوشمند هستند که بدانند سریال را برای ماه رمضان میسازند که ماه رجعت انسان به فطرت خداگونه است. آنها در 30 قسمت، سریال بیننده را با دامهای مختلف و روشهای نجات از این دامها آشنا میکنند.
حسن فتحی در سریال «در مسیر زایندهرود» از همین روش استفاده کرد و توانست یکی از موفقترین سریالهای ماه رمضان را به مخاطبان ارائه کند. این سریال که در رمضان سال 89 پخش شد، داستان فوتبالیستی را روایت میکرد . زیادخواهی نفساش همان شخصیت و نیروی منفی ای بود که ماجراهایی را شکل میداد و او را تا ته دره میبرد. البته در مسیر پر پیچ و خم زندگی او،آدمهای بدی هم قرار میگرفتند که به این سقوط شتاب بیشتری میدادند؛ مثل همان دلال که کارش بازیکن جور کردن برای تیمهای مختلف بود.
فتحی در سریال موفق «میوه ممنوعه» هم از همین نفسپرستی برای روشن کردن موتور قصه و شتابدادن به آن استفاده کرد و موفق هم شد.
اقبال مردم به طنازی
سریالهای کمدی ماه رمضان در ردیف موفقترین سریالهایی قرار میگیرند که ماه رمضان از تلویزیون پخش میشوند. ساخت این سریالها از زمانی در دستور کار تلویزیون برای ماه رمضان قرار گرفت که ماه رمضان به ماه شادی پیوند خورد. قرار نیست مردم اگر روزه میگیرند و برای رضای خدا گرسنگی و تشنگی را تجربه و ایمان خود را محکم میکنند، غمگین و ناراحت هم باشند. همه اینها باید با شادی انجام شود و سریالهای طنز و برنامههای سرگرمکننده تلویزیون میتواند این شادی را در بیننده ایجاد کند.
سریالهای کمدی هر چند بیشترین موفقیت خود را از شخصیتهای ویژه و موقعیتهای ناب دارند، اما باز هم میتوان ردپای کشمکش و تعلیق را در داستان آنها پیدا کرد. اگر سریالهایی مانند «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» و «خانه به دوش» ـ که رضا عطاران برای تلویزیون ساخت و موفق شدند ـ به دلیل همین گرهافکنیهای درست قصه بود. این کارگردان زمانی که سریال «بزنگاه» را ساخت از این فرمول فاصله گرفت و نتوانست موفقیت خود را تکرار کند.
نزدیک به دو دهه است سریالهایی برای پخش در ماه رمضان تولید میشود. این سریالها تقریبا همه موضوعات و گونهها را در برگرفتهاند و حالا دیگر سازندگان این آثار میدانند بهتر است از چه راهی بروند تا موفق شوند. مخاطبان هم تکلیفشان را با همه سریالهای تلویزیونی چه آنها که در طول سال پخش میشوند و چه آنها که در مناسبتهایی مانند رمضان و نوروز به نمایش درمیآیند، مشخص کردهاند.
برخی تهیهکنندگان میگویند نباید بحث رقابت را پیش کشید، چون هر کاری مختصات خودش را دارد ؛ اما واقعیت این است رقابت وجود دارد و اتفاقا رقابت خوبی هم است. 30 شب فرصت خوبی است تا هم مدیران تلویزیون و هم مردم، کاربلدها را شناسایی کنند و به آنها بها بدهند و میدان آزمون و خطا را از گروهی دیگر بگیرند.
طاهره آشیانی - دبیر گروه رادیو و تلویزیون
http://sokhanan-bozorgan.pops.tv/t220-topic
دقیقا چه مدت در سوریه بودید؟
چهار سال و شش ماه و 12 روز.
تمام این مدت ماموریت بود؟
بله.
چرا اینقدر طولانی؟
از مهرماه 89 و پنج ماه قبل از آغاز بحران سوریه به عنوان مدیر دفتر نمایندگی و خبرنگار سازمان صداوسیما منصوب شدم. بنا بود این ماموریت سه ساله باشد و مهرماه 92 به ایران بازگردم، اما به علت بحران سوریه و احساس نیاز ماندگار شدم.
ارزیابیتان از اوضاع کنونی سوریه چیست؟
میخواستند نظامی که حمایت 60 تا 70 درصدی مردم را با خود دارد با یک برنامهریزی کوتاهمدت ساقط کنند، که موفق نشدند. همه دنیا هم پشت تروریستها ایستاد و به اعتراف خودشان 120 هزار تروریست از 85 کشور دنیا به این کشور اعزام شد.
دنیا از لحاظ مالی، سیاسی، رسانهای، تسلیحاتی، اطلاعاتی و لجستیک از آنها حمایت کرد تا نهایتا طی یک سال رژیم بشار اسد را ساقط کنند؛ اما 52 ماه است این نظام مقاومت میکند و هنوز سر پا است. البته اینطور هم نیست که سوریه وضعیت خوبی دارد و با هیچ مشکلی روبهرو نیست. ده استان از 14 استان این کشور درگیر جنگ است. البته در برخی استانهای مرکزی و ساحلی اوضاع آرام است و زندگی جریان دارد و دانشگاهها و وزارتخانهها هم باز هستند. نظامی که قرار بود تروریستها ساقطش کنند سرپاست و این هم حاصل ایستادگی مسئولان نظام و ارتش سوریه، تدابیر کشورهای دوست و حضور مدافعان حرم بوده است.
نقش رسانههای غربی و عربی را در پیدایش و بروز بحران سوریه و تداوم آن چگونه تحلیل میکنید؟
آنچه در سوریه اتفاق افتاد حاصل جنگ رسانهای وسیعی بود که علیه نظام و مردم این کشور به راه افتاد. این فقط یک ادعا نیست و مدارک زیادی دربارهاش وجود دارد. رسانهها موجی ایجاد کردند از حامیان اصلی این بحران در ماههای ابتدایی که حامی و هادی تجمعهای اعتراضی هم بودند. از این تجمعات اعتراضآمیز پخش زنده میرفتند که در نهایت مشخص شد بعضی از آنها ساختگی بوده و در استودیوهای مجهز شبکههای الجزیره و العربیه تصویربرداری شده است. این شبکهها همه تکنیکها و تاکتیکهای موجود را به نفع جبهه مخالف و تروریستها به کار میبردند؛ مثلا تجمعهای چند صد نفری را چند ده هزار نفری اعلام کرده و نشان میدادند. استفاده از تاکتیکهای سیاهنمایی، بزرگنمایی و دروغپردازی در دستور کارشان بود. اگر یک میلیون نفر در دمشق جمع میشدند و به نفع بشار اسد شعار میدادند، این اتفاق را یا اصلا پوشش نمیدادند یا خیلی کوتاه و گذرا از آن میگذشتند و این جمعیت میلیونی را به دسته و گروه تعبیر میکردند. شبکههایی مانند الجزیره و العربیه در اوج بحران سوریه گاهی 50 دقیقه از یک ساعت بخش مشروح خبریشان را به این مساله اختصاص میدادند؛ در حالی که در دنیا خبرهای دیگری از جمله حمله اسرائیل به غزه هم به گوش میرسید. شاید بخش عمده تداوم بحران سوریه به جنگ رسانهای بازگردد که علیه نظام و مردم این کشور راه افتاده است.
این رسانههای همسو با تروریستها بهرغم داشتن هدف مشترک چه تاکتیک و عملکردهای متنوع و متفاوتی را بهکار میگرفتند؟
شبکههای عربی بویژه العربیه و الجزیره عموما تاکتیکهای مشابهی را به کار میبردند؛ اما شبکههای دیگر که بهزعم خودشان حرفهای بودند، سعی داشتند کمتر در دام این دروغپردازیهای بزرگ بیفتند. با این حال آنها هم حجم خبرهایشان درباره سوریه را به هیچ عنوان کاهش نمیدادند. برای مثال اگر یک درگیری رخ میداد و از هر دو طرف عدهای کشته میشدند، طرف مقابل دولت را صرفا نیروهای مردمی ذکر میکرد و آماری هم از تلفات سربازان سوری نمیداد. هدف و خط همهشان یکی بود، اما رسانههای عربی متعلق به کشورهایی نظیر عربستان و قطر خیلی رو و صریح و البته با حجم دروغپردازیهای بیشتر و وسیعتر به میدان آمده بودند. شبکههای دیگر هم البته فعال بودند، اما محتاطتر. تا به امروز از سوی این شبکهها بارها چنین ادعایی مطرح شده که دمشق سقوط کرده است، اما همه دیدند که واقعیت چیز دیگری بود.
نظرتان درباره نقش و عملکرد رسانه ملی در بازتاب حوادث و البته بیان واقعیتهای بحران سوریه چیست؟
در شش ماهه اول بحران سوریه در رسانههای داخلی جدی وارد نشده بود اما پس از آن اوضاع بهتر شد. شبکههای مختلف صداوسیما آنتن و فرصت بیشتری را به سوریه دادند. به گمانم با لحاظ کردن تمام اصول، ارزشها و استراتژیها باید دستمان در اطلاعرسانی بازتر بود و صرفا خبررسانی نمیکردیم و به تبیین حقایق هم میپرداختیم. برای مثال شاهد حضور گروههای سفاک و بیرحم در سوریه بودیم و از آنها هم میگفتیم، اما وقتی همین گروهها به عراق رفتند همه توجهات به سوی آنها جلب شد و این در حالی بود که همین جنایات را در سوریه هم مرتکب شده بودند. شاید باید به این جنایات بیشتر میپرداختیم.
تا مدتها مردم صرفا در اخبار میشنیدند ارتش سوریه در حال پیشروی و پاکسازی است. برای منتقدان این سوال پیش آمده بود که سوریه مگر چقدر بزرگ است که از تروریستها پاک نمیشود. از سوی دیگر روزگار تکصدایی هم گذشته است و مردم به رسانههای دیگر هم دسترسی دارند. البته این اواخر تغییر در رویکرد خبری رادیو و تلویزیون نسبت به حوادث سوریه کاملا محسوس است و از این شبکهها اخبار پیشروی و اشغالگری تروریستها هم منعکس میشود.
این انتقاد درست است. در دنیای چند رسانهای امروز دیگر نمیشود چیزی را نگفت و پوشیده نگه داشت. این سیاست و روند اخیر را از همان ابتدا باید در پیش میگرفتیم. زمانی که در اخبار اعلام میکنیم ارتش سوریه فلان منطقه را از تروریستها پس گرفت، اولین سوالی که برای مخاطب پیش میآید این است که این منطقه کی اشغال شده بود که حالا آزاد شده؟! در همان آغاز وقوع بحران سوریه باید با ترسیم نقشه به مردم توضیح میدادیم چه مناطقی درگیر جنگ هستند و راست و دروغ ماجرا چیست. باید میگفتیم 120 هزار تروریست از 85 کشور در این کشور جمع شدهاند و مناطق مسکونی را مینگذاری میکنند و اینکه جنگ در سوریه چریکی است و پارتیزانی و با نبرد کلاسیک تفاوت دارد. اینها را هنوز هم باید بگوییم.
البته این مورد درباره عراق تا حدودی جبران شده است ولی سوریه همچنان جای کار بسیاری دارد.
اگر بخواهید یک آمار بدهید، چند درصد رسانهها همسو با جمهوری اسلامی و مقاومت هستند و چه میزان هم در گروه مقابل قرار میگیرند؟
فکر میکنم این مرزبندی را باید با نگاه وسیعتری به دو جبهه نظام استکباری و ائتلاف عربی، غربی، عبری و جبهه مقاومت ترسیم کنیم. انتظار نمیرود رسانههای معاند با آن همه امکانات، خبرهایی را پخش کنند که به نفع نظام سوریه و مقاومت باشد. چنین تصوری دور از ذهن است. همه با اهداف خودشان کار رسانهای میکنند و البته سعی میکنند خود را بیطرف و بدون منظور نشان دهند. در آنسو یکسری شبکههای محدود را داریم که باید به جنگ این امپراتوریهای رسانهای بروند. قرار هم نیست چون کمیت کمتری دارند در این جنگ رسانهای شرکت نکنند؛ اتفاقا باید میزان صداقت رسانهایشان را هم بالاتر ببرند.
90 درصد رسانهها در جبهه دشمن هستند و 10 درصد در جبهه مقاومت و همسو با نظام و مردم سوریه. واقعا تعداد رسانههای مستقل انگشتشمار است.
چه پیشبینیای از بحران سوریه و آینده این کشور دارید؟
هیچ بحرانی در دنیا نیست که پایانی نداشته باشد و یک روز خاتمه نیابد. اما مهم است بدانیم بحران سوریه چگونه شکل گرفت و به چه ترتیبی پایان مییابد. آینده این کشور مبهم و پیچیده است و هر لحظه آبستن حوادث جدیدی است. بحران این کشور به خیلی از مسائل داخلی و خارجی ارتباط دارد، از جمله وضعیت سیاسی، نظامی، امنیتی، اجتماعی و حتی اقتصادی داخل سوریه و تحولات منطقهای و اوضاع کشورهای همسایه. از اینها بالاتر، برنامههایی که فراتر از منطقه در سطح بینالملل هم اتفاق میافتد، به سوریه ارتباط پیدا میکند. به علت پیچیدگیهای داخلی، منطقهای و بینالمللی پیشبینی آینده این کشور دشوار است. با این حال یک چیز مشخص است؛ کشورهای حامی مقاومت نشان دادهاند تا آخرین لحظه و با تمام امکانات پای همپیمانان خود ایستادهاند و از موضع خود کوتاه نمیآیند. همین مهم باعث شده طرفهای مقابل هم به این نتیجه برسند نظام سوریه از طریق نظامی قابل ساقط شدن نیست و از همین رو در کنار فعالیتهای نظامی، طرحهایی را در پشت پرده طراحی و پیشنهاد میکنند تا به شکل آبرومندانهای از این بنبست خارج شوند.
در این چهار سال ماموریت پرخطر آیا اتفاقی پیش آمد که مرگ را در نزدیکی خود ببینید؟
هر روز که خودرو را استارت میزدیم، توقع داشتیم منفجر شود و به هوا برود. معمولا خمپارههای زیادی در اطرف ما فرود میآمد، اما یکبار در نزدیکی شهر حلب در کمین افتادیم و از در و دیوار گلوله به سمتمان شلیک شد. تکتیراندازها شلیک میکردند و گلولهها از بیخ گوشمان میگذشت.
محسن محمدی - گروه رادیو و تلویزیون
با این مقدمه آورده است: فارغ از این شباهتهای مضمونی در سیر روایی داستان «پایتخت 4» یک گاف تاریخی روی داده است.
در سریال، «ارسطو» در وضعیتی تصویر میشود که همسر چینیاش بر اثر سقوط هواپیمای مالزیایی از بین رفته و ارسطو نیز داغدار اوست.
درست بعد از مرگ همسر ارسطو است که انتخابات شورای شهر در محل زندگی خانواده «نقی معمولی» برگزار میشود و «هما» همسر نقی به عنوان نماینده به شورای شهر میرود. این در حالی است که بعد از سقوط هواپیمای مالزی هیچ انتخابات شورایی در کشور ما برگزار نشد.
اگر تاریخ سقوط پرواز شماره 17 مالزی - که جولای 2014 برابر با تیر ماه 1393 میشود - را کنار زمان برگزاری انتخابات شوراها قرار دهیم، میبینیم که بعد از سقوط این هواپیما هیچ انتخابات شورایی در کشور ما برگزار نشده است!
آخرین دوره انتخابات شوراهای شهر در کشور ما اسفند 1392 برگزار شد یعنی قبل از سقوط هواپیمای مالزی؛ پس آنچه در «پایتخت 4» تصویر شده، به لحاظ تاریخی ایراد دارد.
شاید اگر نویسندگان کار کمی هوشمندی به خرج میدادند و به جای انتخابات شوراها از انتخابات شورایاری مثال میزدند، این ایراد تاریخی برطرف میشد اما احتمالا در فشردگی تولید کسی حواسش به این مطابقتهای تاریخی نبوده است. (باشگاه خبرنگاران)
تشویق میلیونی والیبالیستها از شبکه 3 و ورزش
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 11:20 | شماره خبر : 1988912224230274450 تعداد بازدید: 298
پ
پ
دومین بازی تیم های ملی والیبال ایران و آمریکا امشب ساعت 21 در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی برگزار و این بازی از شبکه سه سیما به طور مستقیم پخش می شود.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، بینندگان شبکه سه سیما می توانند امشب بازی دوم تیم ملی والیبال کشورمان را در برابر تیم ملی آمریکا تماشا کنند .
تیم ملی والیبال کشورمان در بازی قبلی که در چارچوب رقابت های لیگ جهانی والیبال برگزار شد توانست قهرمان جهان را شکست دهد. تماشاگران تلویزیونی بازی قبلی، پس از موفقیت والیبالیستهای کشورمان در یک جشن خیابانی شرکت و بلندقامتان کشورمان را تشویق کردند .
این بازی علاوه بر شبکه سه سیما قرار است از شبکه ورزش سیما نیز به طور مستقیم پخش شود.