درسهای گواردیولا برای مربیان ایرانی/ مردی که حرفهایش را در زمین زد
خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: سرمربی تیم فوتبال بارسلونا در حالی به حضور
چهار ساله خود در این تیم پایان میدهد که طی این مدت 13 جام کسب کرد و آبی
و اناریپوشان با هدایت این مربی به عنوان بهترین تیم جهان لقب گرفتند.
به گزارش خبرنگار مهر، "جوزپ گواردیولا" بی تردید به تیمی فراخوانده شد که
پتانسیل بهترین شدن در جهان را داشت و چه بسا اگر این تیم در اختیار
"سرآلکس فرگوسن" قرار می گرفت هم همین موفقیت ها را کسب می کرد. در اینکه
گواردیولا مربی خوش اقبالی است تردیدی نیست اما به قول "اُرد" بزرگ "همای
بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان
داشته باشی."
طرفدار گواردیولا باشید و یا نه، بارسلونا را دوست
داشته باشید یا خیر، و اصولا فوتبالی باشید یا نباشید، نمی توانید از
بزرگمنشی این مربی جوان و جنتلمنمآب بودنش بسادگی بگذرید. گواردیولا در
روزی که به قول طرفداران بارسلونا مقابل اتوبوس پارک شده چلسی در هجده قدم
شکست خورد، قبل از هر چیز به حریف خود به خاطر صعود به فینال تبریک گفت.
بارسلونا در آن بازی میتوانست با پنالتی مسی به فینال راه پیدا کند اما
این بازیکن آرژانتینی توپ را به تیر دروازه کوبید. پپ بشدت از مسی و هم
تیمی هایش دفاع کرد و به نوعی باخت را به گردن گرفت.
آنچه در این بین خیلی جالب است اینکه گواردیولا بخت و اقبال را پیش نمی کشد
و از خود مایه می گذارد آنجا که می گوید:"ما همه راه ها را امتحان کردیم
اما راه بسته بود."
علاقمندان فوتبال در ایران همواره ادبیاتی متفاوت را از
مربیان هموطن خود شاهد بوده اند. علی دایی، پرویز مظلومی و امیر قلعهنویی
نمونه هایی از مربیان ایرانی هستند که همواره پس از باخت به انحاء مختلف
از زیر بار شکست تیم خود شانه خالی می کنند. البته شاید بتوان این موضوع را
به نوعی هوشمندی این مربیان دانست که با بازی با لغات، توجه طرفدار فوتبال
را از اصل موضوع منحرف می کنند. اما اگر برای تماشاگر فوتبال شعوری قائل
می بودند چه بسا هرگز این حرف ها را بر زبان نمی راندند.
روز پنج شنبه پرسپولیس شکست سنگینی را مقابل تراکتورسازی متحمل شد و میثاق
معمارزاده، مقصر شماره یک این تیم، عنوان کرده حرف های زیادی برای گفتن
دارد که بعدا خواهد گفت. پرویز مظلومی هم پس از تساوی ناامیدکننده مقابل
شهرداری گفت که حرف های بسیاری برای گفتن دارد. اما معلوم نیست مربی و
بازیکن ایرانی چرا حرف هایش را در زمین نمی زند.
گواردیولا پس از اینکه از سمت خود برکنار شد بشدت از "تیتو ویلانووا" دفاع
کرد و گفت بهترین گزینه برای جانشینی وی بوده است. گواردیولا دلیل جدایی از
بارسلونا را اینگونه برمی شمارد: "می دانم بهترین نیمکت مربیگری دنیا را
ترک می کنم. از دستاوردهایی که در این مدت کسب کردیم کاملا راضی هستم.
امتیاز بزرگ من این بود که مربی تیمی بودم که بازیکنان فوقالعاده ای داشت،
می خواهم از همه آنها تشکر کنم."
آیا چنین اظهارنظرهایی را از یک مربی ایرانی سراغ دارید؟ آیا مربی ایرانی،
موفقیت و صلاح مربی بعد از خود را میخواهد؟ در این راه نمی توان همه را به
یک چوب راند و بعضا مربیانی هم بوده اند که بدخواه مربی جانشین خود نبوده
اند اما غالبا چنین نبوده است.
براستی چنین حرفه ای گری و بینشی نباید گواردیولا را به کسب چنین موفقیت
هایی نائل گرداند؟ در فوتبال ما مربی و بازیکن فقط فرافکنی کرده و به شعور
تماشاگر توهین می کند. ای کاش الگوهای جماعت فوتبالی ایران، شخصی چون پپ
گواردیولا بود!
برگرفته از :
سرمربی تیم فوتبال بارسلونا در حالی به حضور چهار ساله خود در این تیم پایان میدهد که طی این مدت 13 جام کسب کرد و آبی و اناریپوشان با هدایت این مربی به عنوان بهترین تیم جهان لقب گرفتند.
به نقل از مهر، "جوزپ گواردیولا" بی تردید به تیمی فراخوانده شد که پتانسیل
بهترین شدن در جهان را داشت و چه بسا اگر این تیم در اختیار "سرآلکس
فرگوسن" قرار می گرفت هم همین موفقیت ها را کسب می کرد. در اینکه گواردیولا
مربی خوش اقبالی است تردیدی نیست اما به قول "اُرد" بزرگ "همای بخت بر
شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته
باشی."
طرفدار گواردیولا باشید و یا نه، بارسلونا را دوست داشته
باشید یا خیر، و اصولا فوتبالی باشید یا نباشید، نمی توانید از بزرگمنشی
این مربی جوان و جنتلمنمآب بودنش بسادگی بگذرید. گواردیولا در روزی که به
قول طرفداران بارسلونا مقابل اتوبوس پارک شده چلسی در هجده قدم شکست خورد،
قبل از هر چیز به حریف خود به خاطر صعود به فینال تبریک گفت. بارسلونا در
آن بازی میتوانست با پنالتی مسی به فینال راه پیدا کند اما این بازیکن
آرژانتینی توپ را به تیر دروازه کوبید. پپ بشدت از مسی و هم تیمی هایش دفاع
کرد و به نوعی باخت را به گردن گرفت.
آنچه در این بین خیلی جالب
است اینکه گواردیولا بخت و اقبال را پیش نمی کشد و از خود مایه می گذارد
آنجا که می گوید:"ما همه راه ها را امتحان کردیم اما راه بسته بود."
علاقمندان
فوتبال در ایران همواره ادبیاتی متفاوت را از مربیان هموطن خود شاهد بوده
اند. علی دایی، پرویز مظلومی و امیر قلعهنویی نمونه هایی از مربیان ایرانی
هستند که همواره پس از باخت به انحاء مختلف از زیر بار شکست تیم خود شانه
خالی می کنند. البته شاید بتوان این موضوع را به نوعی هوشمندی این مربیان
دانست که با بازی با لغات، توجه طرفدار فوتبال را از اصل موضوع منحرف می
کنند. اما اگر برای تماشاگر فوتبال شعوری قائل می بودند چه بسا هرگز این
حرف ها را بر زبان نمی راندند.
روز پنج شنبه پرسپولیس شکست سنگینی
را مقابل تراکتورسازی متحمل شد و میثاق معمارزاده، مقصر شماره یک این تیم،
عنوان کرده حرف های زیادی برای گفتن دارد که بعدا خواهد گفت. پرویز مظلومی
هم پس از تساوی ناامیدکننده مقابل شهرداری گفت که حرف های بسیاری برای گفتن
دارد. اما معلوم نیست مربی و بازیکن ایرانی چرا حرف هایش را در زمین نمی
زند.
گواردیولا پس از اینکه از سمت خود برکنار شد بشدت از "تیتو
ویلانووا" دفاع کرد و گفت بهترین گزینه برای جانشینی وی بوده است.
گواردیولا دلیل جدایی از بارسلونا را اینگونه برمی شمارد: "می دانم بهترین
نیمکت مربیگری دنیا را ترک می کنم. از دستاوردهایی که در این مدت کسب کردیم
کاملا راضی هستم. امتیاز بزرگ من این بود که مربی تیمی بودم که بازیکنان
فوقالعاده ای داشت، می خواهم از همه آنها تشکر کنم."
آیا چنین
اظهارنظرهایی را از یک مربی ایرانی سراغ دارید؟ آیا مربی ایرانی، موفقیت و
صلاح مربی بعد از خود را میخواهد؟ در این راه نمی توان همه را به یک چوب
راند و بعضا مربیانی هم بوده اند که بدخواه مربی جانشین خود نبوده اند اما
غالبا چنین نبوده است.
براستی چنین حرفه ای گری و بینشی نباید
گواردیولا را به کسب چنین موفقیت هایی نائل گرداند؟ در فوتبال ما مربی و
بازیکن فقط فرافکنی کرده و به شعور تماشاگر توهین می کند. ای کاش الگوهای
جماعت فوتبالی ایران، شخصی چون پپ گواردیولا بود!
برگرفته از :
http://www.jahannews.com/vdcbf9b5grhb89p.uiur.html
استادمون امروز در آخر کلاس ، برای جمع بندی حرفاش گفت : به قول گالیله:بیچاره مردمی که نیاز به قهرمان دارند !
هدی که یکی از همکلاسی های باهوش کلاسمونه هم تند و سریع گفت : بیچاره مردمی که قهرمان ندارند !
آقای
دکتر ... با بی تفاوتی گفت : خانم محبی ! این نظر شخصی شماست !! و خواست
از کلاس بره بیرون که هدی گفت : این جمله من نیست ، این جمله حکیم ارد بزرگ
در کتاب سرخ است
استادمون هم گفت : من نه نظریه قاره کهن حکیم و نه
کهکشان اندیشه و نه حتی جملاتش را قبول ندارم ... و هدی هم گفت : این نظر
شخصی شماست !
استاد بد اخلاقمون آتیش گرفت : وایساد و با صورت و گوش های
سرخ ، نیم ساعت هر چی فحش و دری وری به دهنش می رسید به حکیم ارد بزرگ داد
!
من هم که عاشق افکار ارد بزرگم داغون شدم چند بار دستم رو بردم بالا
که به استاد بگم بابا ول کنین چرا بحث رو شخصی کردین ! چرا بجای استدلال
نظری ، فحش میدین ؟! اما آقای به اصطلاح دکتر بی ادب نزاشت حرفمو بزنم ...
وقتی
که در کلاس رو محکم کوبید و رفت همکلاسی ها دور صندلی هدی که اشک دور چشای
قشنگش جمع شده بود رو گرفتن و می گفتن انتقام ما رو از این مردک گرفتی !
دم حکیم گرم !!! یکی از پسرای کلاس گفت : ارزش قهرمان رو الان می فهمیم دو
ترمه این جناب استاد پدر هممون رو در آورده اما امروز پدر خودش درآمد چون
ما قهرمانی مثل خانم محبی داشتیم . هدی خندش گرفت جالب بود چشماش پر اشک
اما لبهاش می خندید ...
آره به قول حکیم ارد بزرگ :
بیچاره مردمی که قهرمان ندارند .
برگرفته از : انجمن روژ پیکس
http://rojpix.ir/Forum/Catgory/184/Post/2386