ارد بزرگ Orod Bozorg
ارد بزرگ اندیشمند برجسته
فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . در
تاجیکستان افکار او را همانند مادر تاجیکستان " گلرخسار صفی آوا " می دانند
و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را یک اندیشه و فکر مشترک می پندارند و
دوستی نزدیک آن دو هم بر این باور افزوده است .
در نظریه " قاره کهن"
ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاریخ مشترک بیست کشور حوزه
تمدنی ایران باستان می بینیم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسی یاد می
کند . در داستان ایرج ، فزون خواهی شرق و غرب برای نفوذ در دایره تمدنی
ایران دیده می شود . سلم و تور نماد این دو بخش هستند که برادر خویش ایرج
را از پای در می آورند . متاسفانه دخالت های استعمار پیر انگلیس و پرورش
افکار غلط باعث شده است که ایران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاریخ
خویش را از امویان و عباسیان آغاز می کند افغانستان و تاجیکستان هم که نیاز
به گفتن ندارد آنسوی ایران در عراق ، سوریه و لبنان ، داستان وخیم تر و
غمبارتر است .
صحبت بر روی نظریات ارد بزرگ به تنهایی
درست نیست چون او در درجه اول یک اندیشمند و مصلح اجتماعی است . اندیشه های
او به شکل جملات بسیار حکیمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان
نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترین کتاب ایران است .
هر چند مردم مشهد او را همشهری خویش می نامند اما در واقع اصالت او و خاندانش از شهر شیروان در شمال خراسان ایران است .
بیشترین
دشمنان او در بین پشتون های افغانستان هستند که او و احمدشاه مسعود را از
بانیان تغییر نام افغانستان به خراسان می دانند . علی احمد قندهاری از
پشتونهای فعال افغان می گوید : نقشه شوم عوض کردن نام افغانستان به خراسان
از زمان مسعود جنگ سالار بیشتر رواج پیدا نموده ، فکر می کنم نباید مانند
صنف اولی ها با این فرزندان ناخلف افغانستان برخورد کنیم مقاله و تحریر های
بسیاری نوشته شده اما فکر می کنم ریشه این حرفها از فریبخوردگان افکار
آدمهایی مانند ارد بزرگ باشند باید سارنوالی و ستره محکمهً افغانستان جلو
چنین حرکات ماجرا جویانه را بگیرند. محترمان باور کنید این آدم های مرفوع
القلم که حرجی بر آنها هم نیست ، می خواهند قوم ما را نابود کنند این قلم
ها به بیراهه میروند افغانستان را می خواهند با همه عقده شان از هم بپاشند.
علی
احمد قندهاری در جایی دیگر با حمله به نوشته ایی از شقایق شاهی " که به
دفاع از شخصیت احمدشاه مسعود و ارد بزرگ برخواسته بود " می نویسد : احمدشاه
یک جنایتکار و خائن بود و جماعت در پرده نشین ارد بزرگ هم فکر می کنند قوم
افغان بر می گردد به دونیم صدسال پیش و استانی از ایران می گردند .
متاسفانه
جنگ های داخلی افغانستان موجب رشد افراطی گری قومی گشته و بدین گونه
بسیاری از حرمت ها شکسته شده و آزاد مردانی همچون احمدشاه مسعود و ارد بزرگ
مورد اهانت های بسیار قرار گرفته اند .
اما این تنش ها هیچ گاه
نتوانست ارد بزرگ را از خط اصلی فکری خویش منحرف سازد او در نظریه کهکشان
بزرگ اندیشه خود ،نظریه دهکده کوچک جهانی را رد می کند و آن را دست مایه
دنیای غرب برای چنگ اندازی بسوی تمدنهای دیگر می داند . جهان غرب با
استفاده از نظریه دهکده کوچک جهانی مک لوهان سعی نمود چنین وانمود کند که
رهبری این دهکده را بر عهده دارد چون سخت افزار اینترنت و شبکه انتقال داده
ها را در اختیار دارد حال آنکه با انتشار داده های فرهنگی ملل پیشرو ،
تنها ابزاری شد برای تکثیر افکار بومی کشورهای دیگر .
در بخش پایانی
نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ، ارد بزرگ می نویسد : ( زمان رستاخیز اندیشه
آدمیان فرا رسیده است پس برای پاسداشت داشته های خود باید بیشتر بدانیم ،
براین باورم که نخبگان و اندیشمندان سرزمین من ایران می توانند پادشاهان
کهکشان اندیشه فردا باشند. این سرزمین سرچشمه و رویشگاه اندیشه فرا است .
در این ستیز بزرگ ، آنانی برنده اند که بن و پی استوارتری در دل تاریخ جهان
داشته باشند و همچنین نو آوری و زایش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن
آخر آنکه : سرزمینی که فردوسی بزرگ را در دل تاریخ خویش دارد فرزندان
برومند و خردمند برای این آورد و جنگ آسیم کم نخواهد داشت ).
چندی
پیش در بخش آرمان نامه ارد بزرگ در پایگاه تاجیکستان برای دوست عزیزم قیوم
نوشتم : وقتی از ارد بزرگ گفته می شود در یادم سیمای بانو گلرخسار صفی آوا
نقش می گیرد . استادی در ایران و شاعر نامداری در تاجیکستان . یکی در عشق و
یاد بدخشان و دوشنبه ، خجند و کولاب دیگری به یاد دماوند و شاهنامه و آرش .
حالا که قیوم شعری زیبا تقدیم ارد بزرگوار نمود من هم شعری از گلرخسار تقدیم آن مرد بزرگ و همه همزبانان گرامیم می نمایم .
! ایران عزیز من
از با ختر و سغد م ، از وُست ام و از زند م ، رُخّـا ن بدخشا نم ، وُلکا ن دما وندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه نی ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پیوندم/ یک ذره ز خورشیدم
یک غنچه ز امیدم/ یک نوده ز ده بیدم
یک حلقه ز دربندم/ از میهن گلنا رم ، از گلخن گلخا رم
ایران عزیز من! ای جان عزیز من
ای میهن سبز مهر، ای شهرگ نبض شعر
ای دور به جان نزدیک، ای نور دل و دیده
ایران عزیز من! ای جان عزیز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشید تو بینا کرد، کاخ فرّ ملت را
تیر نظر آرش، در سینه نها ن دارم/ شهنا مه عالم ساز، از فضل کیان دارم
ما را به دل تنگت، ای یار به هم آور، صد بار تو را میرم، یکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دما وندت/ گلخار نمی زیبد، گلنار به هم آور
...پیوند نیا کا نی ، پیوند دل و جا نی / ایران عزیز من/ ای جا ن عزیزمن
شعر از : بانو گلرخسار صفی آوا (Гулрухсори Сафӣ)
نویسنده : منظومه
سایت پایگاه تاجیکستان
متن و عکس ها بی نظیر است
صحبت از ارد بزرگ و یا گلرخسار و احمد شاه آنقدر شیرین است که باید آرام نشست و فقط خواند و یا شنید .
آنهایی که درد میهن و عشق به سرزمین آبا و اجدادی در سینه دارند در این روزگار همچون ستارگان از متن تحولات بدورند .
براستی
افکار ارد بزرگ و یا اشعار گلرخسار و یا متن های به جای مانده از مسعود
بزرگ کجا هستند نشریات و دستگاههای اطلاع رسانی همواره در مورد اینها سکوت
می کنند تا هم مانند احمد شاه مسعود بمیرند و در آخر برایشان سوگواره می
گیرند و در گور می گذارندشان .
این فسانه اندوه بار اهل فکر در سرزمین های فارسی زبان است .
زهرا کاتب در سایت تک برگ در مورد ارد بزرگ می گوید :
آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست »
این سخن از آن مردیست که برای بسیاری از جوانان نسل امروز الگو بوده و سخنانش حامل بغضها و درد های آنهاست .
ارد بزرگ در کتاب «آرمان نامه» مو به مو پرسش ها ، مشکلات و مصیبتهای نسل امروز را پاسخ می گوید .
از ریش سفیدانی می گوید که همانند « سقفی بر خانه نسل امروز » هستند و اینکه « زنجیره نسلهایند »و وظایف بسیاری بر دوش دارند .
و از آزادی
که نهایت آرزوی بشر است می گوید : «رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی »
از
آزادیخواهان تجلیل می کند و می گوید :« پرهای خون آلود برآزندگان نقش
زیبای آزادی آیندگان است » آزادی و پرستش میهن را راهی برای پیشرفت ما می
داند و می گوید :« میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی
هاست »
و هشدار می دهد که :« آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و
وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و
درد »
ارد بزرگ شجاعانه یک به یک عقایدش را می شکافد و نکته به نکته
با مخاطب در میان می گذارد و در مورد میهن اینچنین می گوید :« میهن پرستی
هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است » او کار را در همین جا رها نمی کند و
ختم کلامش بسیار محکم است و می گوید :« آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین
خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد »
آزادیخواهی و میهن پرستی دو رکن و ستون اندیشه او محسوب می شود اینچنین فکری بر سراسر کتاب آرمان نامه سایه افکنده است .
به
خود بر می گردم به گذشته می نگرم به راهی که آمده ایم و آینده که چگونه
مسیری خواهد بود و به آرمانهای ملت خویش ، آرمانهایی که برای غرب بسیار
سنگین است و از هم اکنون با جعل اسامی ایرانی و ساختن فیلمهای 300 و اسکندر
مقدونی و مواضع ضد ایرانی هویت تاریخی و فرهنگی ما را هدف قرار داده اند .
دشمنی
آنان بیش از آنکه با نظام حاکمیتی ایران باشد دشمنی با هویت ملی و تاریخی
ماست . آنها همواره از خروشیدن و برآمدن دوباره این ملت ترس و واهمه داشته
اند . ارد بزرگ مستقیما به ما همان سو را نشان می دهد همان جایی که باعث
سربلندی کشور ما در طول تاریخ بوده است . او از آرمان خواهی می گوید :« به
جای خود کم بینی و آرمان گریزی ، پای در راه نهیم که این تنها درمانگر
دردهای زندگی ست »
و از شرایط امروز و فاصله تا هدف می گوید :« میان گام
نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم اندازه نیروی کنونی ماست » و نهیب
می زند :« کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست » او می
داند جوان و دودمان آهنین ایرانی می تواند و در نهاد خود چنین قدرتی دارد
که می گوید :« مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به
آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند »
آزادی و
عشق به میهن را نهایت این راه می داند و آرمانی والا . آرمانی که نباید گم
شود ، آرمانی که وظیفه همه است و می گوید :« مهم نیست تا چه میزان رشد
کرده ایم ، مهم این است که از آرمان هایمان دور نشده باشیم »
ارد
بزرگ تجلی تاریخی پر شکوه است در فرگرد سرآمدان کتاب آرمان نامه می گوید :«
کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و
کمک به آدمیان روی برنگرداند » اندیشه او همراز داستانهای شاهنامه است و
خرد برایش شرط اول است همان خردی که در فرگرد آرمان به آن اشاره می کند و
می گوید :« آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر
ادامه آن پافشاری نمی کنند » او فردوسی را راوی یک داستان ساده نمی داند و
شاهنامه را بسیار فراتر از حماسه ایی ادبی می داند و می گوید :« ایرانیان
نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر
دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود »
براستی کدام یک از
روشنفکران این سرزمین تا این حد حساب خود را با تاریخ پر فراز و نشیب این
سرزمین روشن کرده اند بسیاری از آنها یا دچار تجدد شدند و یا گرفتار سحر
کلام و آنچه پنهان ماند مظاهر بسیار روشن و آشکار ملت سرافراز ایران بود .
تنها نام انسان غیر ایرانی آرمان نامه نام مهاتما گاندیست :« بارزترین و گرامی ترین گرایش گاندی ، میهن پرستی او بود »
در
عرصه سیاست جهانی هزاران نام برای گفتن وجود دارد اما ارد از گاندی سخن می
گوید و کنش اجتماعی و سیاسی او را یادآور می شود . آرمانی که توانست کشور
هفتاد و دو ملت را از دست استعمار پیر نجات بخشد .
ارد بزرگ اهل
فریاد و جدل نیست او می گوید :« پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل
دانش است » و براستی او یک شکافنده و اندیشمند است کسی که بدنبال خرد است و
نه بلواهای سیاسی و ...
او به تاریخ گره خورده است و خود چه جالب می گوید :« آدمها میوه های درختانی هستند که ریشه ای از دیرینه دارند »
در
طی سالهای گذشته کمترین گفتگو و صحبتی از او با رسانه ها دیده و یا شنیده
ایم . شاید اصلا او به رسانه ها آنگونه که عده ایی برایش سینه چاک می دهند
نمی نگرد و می گوید :« رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه
به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد »
پژواک مردم برای او بسیار مهمتر از آنچه وجود دارد می باشد .
و
این همان آزادی است که ارد بزرگ از آن یادها کرده است . آنگاه که توده
مردم به شکل های مختلف حرفهای خودشان را بزنند موجب گسترش و رشد آگاهی های
یکدیگر در هر زمینه ایی می گردند . پس باید ندای مردم را شنید و مسیر را
برای کاستن دردها و مشکلات فراهم نمود . برای این بزرگمرد ایرانی آرزوی طول
عمر و سعادت بیشتر می کنیم .
منابع به ترتیبی که در متن بود :
* فرگرد آزادی - فرمان نخست
* فرگرد ریش سفید - فرمان هشتم
* فرگرد ریش سفید - فرمان ششم
* فرگرد آزادی - فرمان دوم
* فرگرد برآزندگان - فرمان سیزدهم
* فرگرد میهن - فرمان سیزدهم
* فرگرد میهن - فرمان دوازدهم
* فرگرد برآزندگان - قرمان هفدهم
* فرگرد میهن - فرمان نهم
* فرگرد آرمان - فرمان دهم
* فرگرد آرمان - فرمان شانزدهم
* فرگرد آرمان - فرمان هفدهم
* فرگرد آرمان - فرمان دوم
* فرگرد آرمان - فرمان ششم
* فرگرد سرآمدان - فرمان دوم
* فرگرد آرمان - فرمان هیجدهم
* فرگرد سرآمدان - فرمان نخست
* فرگرد سرآمدان - فرمان چهارم
* فرگرد ریشه ها - فرمان دوم
* فرگرد ریشه ها - فرمان پنجم
* فرگرد رسانه - فرمان دوم
برگرفته از :
http://www.kokchapress.com/index.php?option=com_content&view=article&id=9145:1389-03-27-12-15-31&catid=266:1389-03-18-20-29-15&directory=3
این یک حقیقت روشن است، که هویت یک ارزش است ، چیستی این ارزش درشئ
،کیفیت ودرانسان اصالت ومعرفت است. معرفت همان شناخت وآگاهی مااز جهان هستی
است که گوهرهویت فرهنگی واصالت کسبی ما را می سازد .
هویت فرهنگی
درحقیقت شناسنامه ، افتخار، عزت ، غرور، مقام ومنزلتی است که شایسته سالاری
ما را در پهلوی دیگر ملل جهان به نمایش می گذارد .
میراث علم
ومعرفت باستانی آریائیان وفرهنگ همه شمولی که در حوزه تمدنی خراسان زمین
بزبان فارسی ابداع شده ، آفریده وتکامل یافته ازارزشی برخورداراست که
جایگاه هویت فرهنگی مارا درسطح ملی ، منطقه وجهان برجسته می سازد .
این
رسالت همه رهروان راه صلح ، آزادی واهل بصیرت کشورما وفارسی زبانان است که
اهمیت زبان فارسی وگسترش معارف و فرهنگ اصیل باستانی این مرزبوم را گرامی
بدارند و آگاهانه درراه احیاء و حفظ مفاخر گذشته ، رشد وشکوفایی این هویت
خراسانی تلاش نمایند.
زیرا ما بدون از این هویت ، به جز اجیران
وسربازان خشونت پیشه ای در خدمت سرمایه جهانی و دهقانان مشتغل به کشت خشخاش
وتفنگ بدستان مواد مخدر ، بیش ازاین دیگر حیثیت واعتباری داشته نمی توانیم
.
ما که بارها از اهمیت وارزش هویت ملی خراسانی سخن گفته ایم
اعتبار سخن ما در این ماهیت نهفته است که راهبرد تحقق استراتژی تأمین صلح و
ثبات وحفظ عزت و احترام ما فقط بربنیاد چیستی ارزش معرفت فرهنگی حوزه
تمدنی خراسان امکان پذیر است . همین معرفت علمی ، ادبی ، حکمت و عرفان
خراسان بوده و هست که هویت فرهنگی همه ساکنان افغانستان امروز و خراسان پر
افتخارفردا را می سازد .
به بینیم که نقش هویت فرهنگی در تعیین مقام
، اعتبار و اعتماد شخص تا کدام حد تعیین کننده است . بگونه مثال اگر هویت
فرهنگی وحقوق شهروندی آمریکائی بارک اوباما رئیس جمهوری منتخب آمریکا را از
وی بگیریم در آن صورت او جز یک کینیایی افریقائی که تمام عمر با فقر دست و
گریبان خواهد بود چیز دیگری به وی باقی نمی ماند . اما زمانیکه درشهرت
مکمله وشخصیت حقوقی و حق شهروندی بارک اوما هویت آمریکائی که تبلوری از
فرهنگ عالی معرفت اروپائیا ن و آمرکاییا ن باشد ، دیدیم که 72 در صد سفید
پوستان و نزدیک به صد در صد سیاهپوستان آمریکائی در انتخابات ریاست جمهوری
آن کشور به اعتبار این هویت آمریکائی بودنش به بارک اوباما رای اعتماد
دادند واو به بر پایه همین آرای مردم امریکا به اریکه قدرت جهانی تکیه
توانست .
هدف از تذکرمثال فوق راجع به نقش سازندۀ هویت فرهنگی
درشخصیت رئیس جمهوری آمریکا اینست که ما نیزبا راهکرد بازدارنده فراگیرنسبت
به هویت فرهنگ باستانی و اهمیت وارزش علمی خود ما اندیشه نمائیم وبا اتکاء
به آن معرفت ، درهمکاری وپیوند مشترک متقابل با معرفت جامعه بشری
درکشورخویش آیندۀ درخشان و فارغ از درد ورنج را ایجاد کنیم .
هموطنان
گرامی زمانیکه فرهنگ و معرفت باستانی ما ، به جهان بشریت " رفتار نیک،
گفتار نیک و کردارنیک " را می آموخته اند وآن فرهنگ الگو و نمونه اعجاب
آوری برای صلح ، آزادی و همبستگی بشریت بود . در آن زمان برخی از اجداد این
صاحبان سرمایه جهانی هنوز در مغاره ها بشکل گله یی زندگی بدوی را سپری می
کردند.
اما به ما فرزندان بافرهنگ پیشدادیان تاریخ باستان ، چه
رخداده که حالا منتظر دستور اینیم که مجامع بین المللی گویا جامعه انسانی
را برای ما می سازنند .
نه خیر ! نیروی سازندۀ جامعه انسانی در میهن ما ، مردم ما درروشنائی فرهنگ باستانی پرعظمت خود ما ریشه های تاریخی دارد .
عظمت
فرهنگی تکامل پذیرحوزه تمدنی خراسان جهان بینی علمی ، عرفانی ، اخلاقی،
ادبی و انسانی ایست که نیاز های معنوی و مادی حیات اجتماعی مردمان این خطۀ
باستانی را با همکاری متقابل دست آورد های معرفت بشری بسوی پختگی و کمال
رهبری می کند .
چند نمونه ای را از این دانش انسانی ، جهت وضوح ادعای ما به خوانش می گیریم :
1
ـ شناخت مقوله « شادی » وپیوند این ارزش حیاتی با « دیدار انسان » را که
تبلوری از باهم بودن پهلوی هم بودن برای هم بودن را در مناسبات اجتماعی
بیان می کند « رودکی بزرگ » در یک مصراع آنرا به جهان بشریت تقدیم مینماید :
هیچ شادی نیست اندر این جهان
بهتر از دیدار روی دوستان
این است تشخیص ارزش عشق وعشق ورزی به همنوع واینست فرهنگ انسانیت .
2 ـ همچنان شناخت ارزش حرمت انسانی ومعرفی هنجار وسبک همگرائی و همآیشی و همبستگی بشری را در گفتار سعدی مطالعه می کنیم :
بنی آدم اعضـای یکـــدیگــــرنــد
کــه در آفرینش زیک گـــوهـرند
چــوعضوی بدرد آورد روزگـار
دگــرعضـوها را نمــاند قـــــرار
توکــزمحنت دیگـــران بی غمی
نشـــاید کـــــه نامـت نهـــند آدمی
اینست معرفی اندیشه هومانیزم جهانی ، اینست آموزش ارزش همدردی ودلسوزی وهمکاری واینست شناخت اصالت و نجابت انسان .
3
ـ عبدالرحمان جامی دراثر نفحات الانس صفحه 459 خویش راجع به درک معرفت
ووسعت دید بالای مولانا جلال الدین بلخی می نویسد : پدر مولانا بهاء ولد
فرزند خود را در کودکی چنین توصیف میکند:
" جلال الدین محمد در شهر
بلخ شش ساله بود که روز جمعه با چند کودک دیگر بر بام های خانه های ما سیر
می کردند. یکی ازان کودکان بادیگری گفته باشد که بیا از این بام برآن بام
بجهیم ! جلاالدین محمد گفته است : این نوع حرکت از سک و گربه وجانوران دیگر
می آید . حیف باشد که آدمی به اینها مشغول شود . اگر در جان شما قوتی هست ،
بیائید تاسوی آسمان پریم ! " این اندیشه طفولیت خویش را سالهای پس از آن
در غزلی چنین می آورد :
مــازبالائـــیم وبالا مــیرویم
مازدریائـــیم دریا مــــیرویم
ماازآنجـا و از اینجا نیستــیم
مـا زبیجـائــیم وبیجـا مـیرویم ...
مولانا
در این غزل آرامش و سعادت انسان را در رهائی از وابستگی های دست و پا گیر
زندگی می داند . وسیرتکامل اندیشه را به سمت کمال دعوت می کند . نزد او
پرواز بسوی تعالی ، خروج از محدودیتها و کشف راز های حقایق است .
هزاران
نمونه ء دیگر ازاین دست وجود دارد که گهرهای پرارزش معرفت فرهنگ ناب
صلحخواهانۀ آریاییان وخراسانیان را به جهان بشریت شایسته معرفی و بیان می
نماید ، که باتأسف شامل بحث ما نمی باشد .
برعکس آموزش فرهنگ صلح و
همبستگی انسانی خراسانیان ، تاریخ بشریت شاهد زندۀ سیاست های متعرضانه
وجنگجویانه ضد انسانی استعمار نو وکهنه در قاره ها بوده است . و قدرت های
بزرگ سرمایه جهانی « بانیرنگ تبلیغ تمدن » بوسیله فرهنگ زور و خشونت پیوسته
شیره و شربت کشورهای ضعیف را کشیده اند . وبویژه برنامه سیاسی نهاد های
سرمایه در خاورنزدیک و میانه که ذخیره گاه انرژی و مواد خام زیرزمینی می
باشد آشکارا بدنبال تأمین ثبات وتحقق حقوق بشر وایجاد جامعه مدنی در این
منطقه نیستند. بل در گذشته وحال برای دسترسی به منابع طبیعی وانرژی می
جنگند.
ازاینرو انتخاب کشورما افغانستان به مرکز رهبری سیاست خون و
خشونت ومیدان مبارزۀ تروریستان بین المللی وتولید مواد مخدراز جمله راهکار
های پلان شده از جنس این جنایت است .
در قرن دوم هجری ما خراسانیان
ملتی بودیم سربلند دارای حاکمیت و استقلال ملی واستاده برزمین وبستر زبان
فارسی . به فرهنگ پرعظمت باستانی افتخار میکردیم که در تحت رهبری ابو مسلم
خراسانی از بوتۀ شکست برآمده بود . اما با گذشت زیاده ازیک هزارو دوصد و
پنجاه سال اکنون نه حکومت ملی داریم و نه استقلال سیاسی .
علت اساسی
این مشکل سیاسی که ما با گذشت صد ها سال هنوز هم در مرحله قبیله سالاری
وزمینداری اربابی گیر مانده ایم وبسوی تعالی پیشرفت و حیات انسانی به کندی
حرکت میکنیم و به تأمین استقلال سیاسی و ایجاد حاکمیت ملی توفیق نیافته ایم
، درچه نهفته است؟ . این واقعیت تلخ کاملا آشکار است که این دشواری
درسیاست مستبدانۀ محافل حاکمه وابسته به استکبار بین المللی ، به نبود خود
ارادیت وعدم شناخت و توجه عینی به ارزش فرهنگ باستانی ونداشت همبستگی و
همآیشی ملی در این سرزمین نهفته است وهیچگونه توجیهه دیگری ندارد .
پیام
ما به مردم شرافت مند خراسان وبه صورت مشخص به ازبکا ن ، افغانان ، ترکما
نان ، هزاره گان ، تاجیکا ن و دیگر اقلیت های ملی ومذهبی برابر حقوق ساکن
کشور ، این است . که منتظر طرح استراتژی جدید وکهنه این رئیس جمهور و آن
شخص دیپلومات های غربی و شرقی نباشیم . زیرا هدف اساسی همه فزونی سفره هفت
سین برای خود ایشان ، کشور و ملت ایشان است .
ادامه چنین سیاست های
دنباله روانه و غیر مسؤولانه محافل حاکمه عاری از هویت فرهنگی ووابسته به
غیر وبه قدرتهای بیگانه ، در جریان دو صد سال اخیر نتیجه اش اینست که هنوز
ما اختیار سرنوشت کشور خویش را نداریم . زیرا جامعه جهانی درچنین شرایط
تحمیل شده دود وباروت ، برنامه خود را تحقق می بخشد واستفاده خود را می برد
.
اما دست اندرکاران سیاست و قدرت در افغانستان درچنین شرایطه حاد
بحای اینکه بصفت فرزندان صادق ودلسوز این سرزمین به منافع کل جامعه اندیشه
نمایند وبادرک دقیق از استراتژی سیاسی غرب راهبردی سیاسی صلح وثبات برای
وطن خویش را تدوین ـ ومنافع ملی و منطقوی را ضمانت وبه اجرا گذارند. برخلاف
گروهی تحت نام طالبان گویا مخالفین دولت مراتب وطن دوستی خود را درتولید
مواد مخدر ، برادر کشی وفرهنگ ستیزی وزن ستیزی و محو زیر ساخت های مادی و
معنوی کشور ، . به نمایش می گذارند .
و گروه دیگری تحت نام رهبران
سیاسی حاکمیت و قدرت که تاکنون دست آورد های هفت ساله شان 40 هزار نفر کشته
وهزاران نفر زخمی وریکورد 95 در صد تولید هیروئین جهان وزیاده از 60 در صد
مردم بیکار وصدها هزار خانواده فقیر دردمند ومعتاد ...وغیره . وغیره می
باشد .
هردو گروه منحیث قصابان مسلکی در این کشور بی صاحب ، با کارد
های تیز خویش مشغول بریدن پرچه گوشتی ،از جسم گاو بیمارحاکمیت غلتیده به
خون شهروندان این کشور ، می باشند .
طرحهای راهبردی سیاسی ایکه
کشورما را بسوی خود گردانی ملی ، صلح ، ثبات ، ایجاد، حاکمیت قانون ، تأمین
استقلال ملی ، آزادی و همبستگی ملی می کشاند وفرهنگ باستانی مارا همیشه از
تعرض محافل حاکم مهاجم و فرهنگ ستیز نجات می بخشد وحیات پرسعادتی را برای
همه مردم ما نوید می بخشد عبارت اند از :
یک ـ آوردن تغییرات اساسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان به نفع انسان و آزادی وصلح و تأمین تعادل حقوق شهروندی.
دو ـ تطبیق راهبرد سیاسی « تغییرنام افغانستان به خراسان » و واپسگیری هویت ملی در کشورمان.
سه ـ شناسایی خط دیورند بمثابه مرز مشترک میان پاکستان و افغانستان و ایجاد صلح در منطقه.
چهارـ
تسجیل زبان فارسی در قانون اساسی : بمثابه یگانه زبان رسمی سراسری و تفاهم
ملی ، زبان علم ، اقتصاد ، سیاست وفرهنگ وادبیات و نفی قاطع سیاست چند
زبانی درافغانستان .
پنج ـ ایجاد نظام سیاسی پارلمانی که براصل تفکیک قوای سه گانه در تعادل متوازن قدرت متجلی می گردد.
شش ـ انتخابی بودن رؤسای ولایات ، حکومتی هاو علاقه داری ها وشوراهای نواحی ارگان های محلی قدرت واداره دولتی .
هفت
ـ عملی نمودن سرشماری دقیق نفوس وتوزیع شناسنامۀ شهروندی خراسانی بی
غرضانه وصادقانه و شفاف تحت نظارت ملل متحد وسایر نهاد های اجتماعی بیطرف
ملی و جهانی .
ـ اگراین طرحهای استراتژی صلح وبرخی از مسائل
دیگریکه درراه حل اساسی مسئله ملی در افغانستان خدمت میکنند تحقق حاصل نه
نماید . هیچگاه جامعه بسوی ملت سازی و همجوشی ملی و هویت سازی ملی حرکت
نخواهد کرد. ومعامله گران محافل حاکم وابسته به غیربا حمایت نهاد های
سرمایه جهانی در چهره رهبران دولت واپوزیسیون تفنگدارطالبی سالهای طولانی
دیگراقتصاد و سیاست و فرهنگ کشورپدری ما را در دستان چپاولگرانه خود خواهند
نگهداشت . و کشوررا بسوی فقر بیکاری بیسوادی جنگ و خشونت پیوسته سوق
خواهندکرد . وانشقاق ملی ، دشمنی های عقیدتی ، سمتی و لسانی وچندگانی را
جهت تحکیم حاکمیت بربار صفت شؤونیزم تک تباری خــویش تقویت خواهند بخشید .
خواست
اخلاقی ما از نسل دگر اندیش طرفدار صلح وثبات واز کشور های فارسی زبان
منطقه وجهان و مجامع بین المللی اینست که از داعیه صلح وآزادی در این
سرزمین دفاع نمایند .
زیرا اندیشه های انسانی آزادی مردمسالاری ترقی
وآرمانهای صلح ودوستی وهمبستگی ملی امنیت و ثبات را در کشور و منطقه ضمانت
می کند هوا داران نهضت دموکراتیک به هر وسیلۀ که می شود ودر هر کجای دنیا
که واقع اند این اهداف رابه گوش توده های تشنه به صلح برسانند و راه را
بسوی یک نظرخواهی عمومی وسراسری در افغانستان برای خود گردانی ملی ملت
خراسان مساعد گردانند.
برادران گرامی ما مردمان بی سلاح و صلح خواه
هستیم . سلاح ما فرهنگ ما زبان مشترک ما وادب وعلم ومعرفت ما است .
بکارگیری عاقلانه این سلاح معنوی ، تنویروروشن ساختن اذهان مردم ما وجهان
از حقایق تاریخ معاصر افغانستان میتواند آهسته آهسته راه فروریختن دیوارسست
وبی بنیادقدرت انحصاری محافل حاکمۀ تک محور و وابسته به بیگانگان را ، به
خراسانیان صلحجو وآزادمنش روشن وهموارکندبه امید طلوع خورشید خراسان درخانۀ
هر شهروند این سرزمین مستعد به تکامل ما.
شاد و موفق باشید
بصیر کامجو ـ آلمان
می 2009 میلادی
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تغییر نام افغانستان به خراسان می توانید به کتاب :
(( نقش احمدشاه مسعود و ارد بزرگ در تغییر نام افغانستان ))
مراجعه کنید
احمد شاه مسعود و ارد بزرگ Ahmad Shah Massoud & Orod Bozorg
نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان
فرمت : pdf
حجم : 841 کیلوبایت
تعداد صفحات : 130 صفحه
اینجا دانلود کنید
و در آدرس زیر می توانید متن کامل کتاب را بخوانید :
http://khorasanpahnaavar.blogsky.com/1387/11/01/post-14
برگرفته از :
http://kokchapress.com/index.php?option=com_content&view=article&id=9144:1389-03-27-12-15-31&catid=266:1389-03-18-20-29-15&directory=3
میراث گرانبهای
گذ شتگان چراغی است برآیند گان
بخش سوم - با نایاب ترین تصویرها – پژوهش وگردآورنده (خجسته زیمیرواسکاری)
در تئوری اگر به انسان در برابر اعمالش مسؤولیت بدهید، در آن صورت حق انتخاب دارد که قبول کند یا نکند. دیوید گاور
من آمدهام که مسؤولیت کارهایی را که کردهام بر عهده بگیرم. من مسؤولیت کاری را که نکردهام، نمیپذیرم . الیور نورث
هر اندازه فداکاری ما در جنگ زیادتر و دشوارتر باشد ، تاج افتخاری که از آن حاصل می شود باشکوه تر خواهد بود . روزولت
پرسش روشن شاگرد از پاسخ استاد ارزشمندتر است . اُرد بزرگ
باید بخواهیم تا بتوانیم! . رنه دکارت
مسؤولیت دوش به دوش قدرت و لیاقت [ظرفیت] حرکت میکند. جوسیا گیلبرت هولاند
مردم
از هیچ چیز به اندازه مسؤولیت وحشت ندارند؛ با وجود این هیچ چیز به اندازه
مسوولیت در دنیا باعث پیشرفت انسان نمیشود. فرانک کرین
مسؤولیت قبول کن، بگذار هرچه میخواهد پیش بیاید. آنتونی رابینز
آرمان و انگیزه هویدا ، ویژگی آدم کار آمد است . اُرد بزرگ
می اندیشم پس هستم ، هستم چون فکر می کنم ، و فکر می کنم چون شک می کنم . رنه دکارت
وقتی
پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار
می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادی اشان را از
بازوان و اندیشه ما می خواهند . پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان
نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند .و آنان خواهند آموخت آزادی اشان را
به هیچ قیمت و بهایی نفروشند . نادر شاه افشار
بعضی از سخنوران نمی دانند با دستهایشان هنگام صحبت چه کار بکنند . بهتر است جلو دهانشان را بگیرند . متورمن کولن
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، دلیلش آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید . مارسل پیره وو
توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند . ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . رسورجن
دست استاد خویش را ببوس ، چون او هم پدر است هم پرورنده خرد . اُرد بزرگ
قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی دارای هیچ گونه نظریه ای نیستم . روچستر
حافظه
گنجینه ای است که باید در آن سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم کمکی را که به
آن نیاز داریم از آن دریافت کنیم . با شلاق اراده می توان اسبی وحشی و سرکش
را رام کرد . راسین
آهنگ دلپذیر ، ریتم و آوای طبیعت است. اُرد بزرگ
انسان در هر کار باید بداند کجا باید ترمز کرد . ضرب المثل فرانسوی
انسان محل اشتباه و فراموشکاری است . بنیامین فرانکلین
آدم ها فقط در یک چیز مشترکند : متفاوت بودن . رابرت زند
تمام
وعده و نویدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور و بهترین دستور
زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و و در پرتوی سعی و مجاهدت
خود به مقامی برسی . میکلانژ
بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت . اُرد بزرگ
انسان در عالم چون شبح سرگردانی است که در عبور از این راه حیاتی سایه ای از خود به یادگار نمیگذارد . ویکتور هوگو
انسان در کنار دیگران عاقل تر است تا در کنار خویش . لاروشفوکولد
انسان در هر سنی که از کار بازماند بهتر است که بعد بی درنگ بمیرد . ادیسون
هنگامی
که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود
کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران
جمع مال ،
تحصیل کامیابی ، کسب دانش و شهرت ، هیچکدام با تندرستی برابری نمی کند .
برای حفظ تندرستی باید از هر چیز که برای تندرستی مضر است پرهیز کرد .
مخصوصاً از شهوت روانی . شوپنهاور
فرودستان ، در بهترین هنگامه هم ، بهانه های فراوان ، برای انجام ندادن کار های خویش دارند . اُرد بزرگ
طلوع و غروب عشق ، خود را به وسیلۀ درد تنهایی و جدایی محسوس می سازد . لابرویر
در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است ، و بینوایی حقیقی خودخواهی . وینه
موسیقی؛ صدای خداست. پور سینا
سامانه
همه گیر هستی با آنکه یکنواخت پنداشته می شود ولی رو به پویش و پیشرفت است
. گردش آرام هستی نباید ما را فریب دهد ، ما بخشی از یک برنامه بزرگ و
پیشخواسته در کیهان هستیم که پیشرفت را در نهاد خود دارد . اُرد بزرگ
آز مایه نگرانی و تشویش خاطر است . بزرگمهر
ارزش یابی هر چیز بستگی به توان خواهی آن دارد . فردریش نیچه
راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم . سولون
بدست آوردن آنچه را که ما آرزو داریم موفقیت است اما چیزی را که برای بدست آوردنش تلاش نمی کنیم ، خوشبختی است . لوسیا
آن کس که به آموختن کوشاتر و گوشش به دانش نیوشاتر است ، امیدوارترین کسان است . بزرگمهر
عظمت بشر در آنست که پل است نه مقصد.بشر را از این نظر میتوان دوست داشت که یک مرحله تحول و یک دوره گذرانیست . نیچه
زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند . جبران خلیل جبران
وارد عمل شدن بدون برنامه ریزی علت همه شکست هاست . آلکس مک کنزی
با گریه به دنیا می آیی اما چنان زندگی کن که با خنده از دنیا بروی . سرنگ
چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ، شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم. جبران خلیل جبران.
ماخذ : http://koofi.net/fileadmin/old-website/Index_history.htm