خدایا چرا من!
(یک شنبه > 18 حوت 1387)
حکایتی از یک قهرمان جهانی تنیس ...
«آرتور اشی» قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در
جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در
بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنیا نامه هایی از طرف دارانش دریافت کرد. یکی
از طرف دارانش نوشته بود: «چرا خدا تو را برای چنین بیماری ای را انتخاب
کرد؟»
او در جواب گفت: در دنیا، 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند. 5
میلیون نفر یاد می گیرند که چه گونه تنیس بازی کنند. 500 هزار نفر تنیس را
در سطح حرفه ای یاد می گیرند.50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند. 5 هزار
نفر سرشناس می شوند. 50 نفر به مسابقات ویمبلدون راه پیدا می کنند، چهار
نفر به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فاینل ... و آن هنگام که جام
قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم خدایا چرا من؟ و امروز هم که
از این بیماری رنج می کشم، نمی گویم خدایا چرا من؟
در نبرد بین روزهای سخت و انسان های سخت، این انسان های سخت هستند که باقی می مانند، نه روزهای سخت.
و به قول اُرد بزرگ: «مستمند کسی است که دشواری و سختی ندیده باشد و سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد»
برگرفته از :